0
مسیر جاری :
هوای تو علیرضا افتخاری

هوای تو

مي روم و نمي رود از سر من هواي تو هواي تو.... داده فلك سزاي من تا چه بود سزاي تو سزاي تو..... مي روم و نمي رود نام تو از زبان من ده كه نمي پرسي از كسي نام من و نشان من
مبتلا علیرضا افتخاری

مبتلا

هم زباني نه هم نوايي تا بگويم من زعشقت حكايتي نه مهرباني نه چاره سازي تا كنم از سوز پنهان شكايتي شكايتي.... نواي مني بي نواي تو ام بلاي مني مبتلا ي تو ام سرود مني چنگ عود مني وجود مني تار و پود مني
شَاهد افلاکی علیرضا افتخاری

شَاهد افلاکی

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهی در بی سرو سامانی من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی تو عشقی و تو جاااانی
داغ تنهایی علیرضا افتخاری

داغ تنهایی

آنقدر با آتش دل ، ساختم تا سوختم بي تو اي آرام جان ، يا ساختم يا سوختم سرد مهري بين ، كه كس بر آتشم آبي نزد گرچه همچون برق از گرمي سرا پا سوختم آنقدر با آتش دل ، ساختم تا سوختم بي تو اي آرام...
خواب پریشان علیرضا افتخاری

خواب پریشان

از...چشم... تو.. ميبينم.... اين خواب پريشان را با پلك تو ميبندم چتر شب باران را بيدار شود در من....بيدار شو در من بيدار شود در من....بيدار شو در من در آيينه پيدايي بي راز معمايي در جسم نمي...
چشم نرگس علیرضا افتخاری

چشم نرگس

خواهم که برزلفت زلفت زلفت هردم زنم شانه هردم زنم شانه ترسم پریشان کند بسی حال هرکسی چشم نرگست دیوانه دیوانه دیوانه دیوانه خواهم بر ابرویت رویت هردم کشم وسمه هردم کشم وسمه
افسانه عمر علیرضا افتخاری

افسانه عمر

در كنج دلم عشق كسي خانه ندارد كس جاي در اين خانه ي ويرانه ندارد دل را به كف هر كه دهم باز پس آرد كس تاب نگه داري ديوانه ندارد در بزم جهان جز دل حسرت كش ما نيست آن شمع كه مي سوزد و پروانه ندارد
آتش عشق علیرضا افتخاری

آتش عشق

تا که نشانت در همه جا می جویم در همه دنیا وصف تو را می گویم از دل شب تا به سحر هر لحظه خاک رهت تا به ثریا می پویم از دل شب تا به سحر هر لحظه خاک رهت تا به ثریا می پویم
آواز علیرضا افتخاری

آواز

زاتش پنهان عشق، هركه شدافروخته دود نخيزد از او، چون نفس سوخته دلبربي خشم وكين، گُلبُن بي رنگ وبوست دلكش پروانه نيست شمع نيافروخته مايه آرام دل، چشم هوس بستن است از طپش آسوده...