0
مسیر جاری :
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 202

الهی نه جُز از شناخت تو شادی است نه جُز از یافت تو زندگانی، زندگانی بی تو، بردگی است و زنده به تو هم زنده و هم زندگانی است. غم کی خورد آنکه شاد و ما نیش تویی یا کی مُرد او که زندگانیش تویی<br...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 201

الهی راهم نما بخود و باز رهان مرا از بنده خود، ای رساننده بخود برسانم که کسی نرسیده بخود، بار الها یاد تو عیش است و مهر تو سور، شناخت تو ملک است و یاد تو سرور، و صحبت و نزدیکی تو نور، جویندهٔ تو کُشتهٔ...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 200

الهی هر چه نشان می شمردم پرده بود و هر چه مایه می دانستم بهیده بود. ای کردگار نیکو کار آنچه بی ما ساختی بی ما راست دار و آنچه تو بر تاوی به ما مسپار. از بسکه دو دیده در خیالت دارم در هرچه...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 199

الهی تو آنی که نور تجلی بر دلهای دوستان تابان کردی و چشمه های مهر در سر ایشان روان کردی، تو پیدا و به پیدایی خود در هر دو گیتی نا پیدا کردی. ای نور دیدهٔ آشنایان و سُوز دل دوستان و سرور جان نزدیکان، همه...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 198

الهی تو دوستان خود را به لطف پیدا گشتی تا قومی را بشراب انس مست کردی، قومی را به دریای دهشت غرق کردی، ندا از نزدیک شنوانیدی و نشان از دور دادی ف رهی را باز خواندی و آنگاه خود نهان گشتی از وراء پرده خود...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 196

الهی از آرندهٔ غم پشیمانی در دلهای آشنایان و ای افگنده سُوز در دل تایبان ای پذیرندهٔ گناهکاران و معترفان ف کسی باز نیامد تا باز نیاوردی و کسی راه نیافت تا دست نگرفتی، دستگیر که چون تو دستگیر نیست دریاب...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 195

الهی آمدم با دو دست تهی ف سوختم به امید روز بهی، چه باشد اگر بر این دل خسته ام مرهم نهی.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 194

الهی گاهی بخود نگرم گویم از من زار تر کیست، گاهی به تو نگرم گویم از من بزرگوار تر کیست ؟ بنده چون بهی خود نگرد بزبان تحقیر از کوفتگی و شکستگی خود گوید : پُر آب دو دیده و پُرآتش جگرم پُر باد...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 193

الهی مرا دردی است که بهی مباد پس این درد مرا صواب است، با خرسندی دردمندی به درد خود کسی را چه حساب است.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 192

الهی آنچه نا خواسته یافتنی است، خواهندهٔ آن کیست ؟ و آنچه از پاداش بر تر است پرسش در جنب آن چیست ؟ پس هر چه از باران منّت است بهار آن دمی است و دانش و کوشش محنت آدمی است.