0
مسیر جاری :
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 151

الهی گرفتار آن دردم که داروی آنی، بندهٔ آن ثنایم که توت سزاوار آنی، من در تو چه دانم ؟ تو دانی. تو آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی آنی، تو آنی که مصطفی(ص) گفت من ثنای تو را نتوانم شمرد و آن گونه که تو...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 150

الهی ای سزاوار ثنای خویش، ای شکر کنندهٔ عطای خویش ای شیرین نمایندهٔ بلای خویش، بنده به ذات خود از ثنای تو عاجز و بعقل خود از شناخت منّت تو عاجز و به توان خود از سزای تو عاجز.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 149

الهی چه خوش روزگاری است روزگار دوستان تو با تو، چه خوش بازاری است بازار عارفان در کار تو، چه آتشین است نَفسهای ایشان در یاد تو، چه خوش دردی است دَرد مشتاقان در سُوز شوق و مهر تو، چه زیباست گفت و گوی ایشان...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 148

الهی مشتاق کُشتهٔ دوستی و کُشتهٔ دوست دیدار ترا کفن است.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 147

الهی غریب تو را غربت وطن است، کی هرگز بخانه رسد کسی که غربت او را وطن است.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 146

الهی مشرب می شناسم اما وا خوردن نمی یارم، دل تشنه و در آرزوی قطرهٔ میزارم سقایه مرا سیراب نکند، من در طلب دریایم، بر هزار چشمه گذر کردم تا که دریا دریابم، در آتش عشق غریقی دیدی ؟ من چنانم، در دریا تشنه...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 145

الهی پهنای عزت تو جای اشارت نگذاشت و قدم و حدانیت تو راه اضافت برداشت تا رهی گم کرد آنچه در دست داشت و نا چیز شد هر چه می پنداشت.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 144

الهی آب عنایت تو بسنگ رسید، سنگ بار گرفت، از سنگ میوه رُست میوه طعم و مزه گرفت. پروردگارا یاد تو دل را زنده کرد و تخم مهر افگند، درخت شادی رویانید و میوه آزادی داد.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 143

الهی چه زیباست ایام دوستان تو با تو و چه نیکو است معاملت ایشان در ارزوی دیدار تو چه خوش گفت و گوی ایشان در راه جست و جوی تو، آن دیده که ترا دید به دیدن جُز تو کی پرواز و آن جان که با تو صحبت یافت با اب...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 142

الهی هر شادی که بی تو است اندوه است هر منزلی که نه در راه تو است زندان است هر دل که نه در طلب تو است ویران است. یک نفس با تو بدو گیتی ارزان است یک دیدار از تو بهزار جان رایگان است. تا دلم فتنه بر...