0
مسیر جاری :
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 111

الهی گدای تو بکار خود شادان است، هر که گدای تو شد در دو عالم سلطان است.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 110

الهی من غلام آن معصیتم که مرا بعذر آرد و ازآن طاعت بیزامرم که مرا تعجُب آرد.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 109

الهی تو دوختی در پوشیدم و آنچه در جام ریختی نوشیدم هیچ نیامد از آنچه میکوشیدم.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 108

الهی گوهر اصطفا در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان بر فرق ابلیس تو بیختی و این دو جنس مخالف را با هم آمیختی، از روی ادب اگر بد کردیم بر ما مگیر که گرد فتنه تو انگیختی.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 107

الهی چون سگ را در این درگاه بار است و سنگر او دیدار است عبدالله را با نا امیدی چه کار است. در بارگهت سگان ره را بار است سگ را بار است و سنگ را دیدار است چون سگ صفت سنگدل از رحمت تو<br...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 106

الهی چون آتش فراق داشتی دوزخ پُر آتش از چه افراشتی.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 105

الهی اگر کاسنی تلخست از بوستان است و اگر عبدالله مُجرمست از دوستان است.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 104

الهی کاشکی عبدالله خاک بودی تا نامش از دفتر وجود پاک بودی.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 103

الهی اگر عبدالله را خواهی گداخت دوزخی باید پالایش او را و اگر خواهی نواخت بهشت دیگر باید آرایش او را.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 102

الهی عبدالله را از سه آفت نگاه دار از وساوس شیطانیمناجات نامه و خواهشهای نفسانی و غرور نادانی.