0
مسیر جاری :
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 141

الهی نسیمی از باغ دوستی دمید دل را فدا کردیم، بویی از حزینهٔ دوستی یافتیم به پادشاهی سر عالم ندا کردیم، برقی از مشرق حقیقت تافت آب گل کم انگاشتیم.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 140

الهی چه شود که دلم را بگشایی و از خود مرهمی بر جانم نهی، من سُود چون جویم که دو دستم از مایه تهی، مگر که بفضل خود افگنی مرا در روز بهی.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 139

الهی اگر کسی بترا بطلب یافت من خود طلب از تو یافتم، اگر کسی ترا به جُستن یافت من بگریختن یافتم. خداوندا چون وجود تو پیش از طلب و طالب است طالب از آن جهت در طلب است که...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 138

الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست کیسه تهی و باد پیماست، این کار پیش از آدم و حواست، و عطا...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 137

الهی تو موجود عارفانی، آرزوی دل مشقانانی، یاد آور زبان مدّاحانی، چونت نخوانم که نیوشندهٔ آواز راعیانی ف چونت نستانم که شاد کنندهٔ دل بندگانی، چونت ندانم که زین جهانی و دوست ندارم که عیش جانی یارب...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 136

الهی یافته می جویم، با دیده ور میگویم چه جَویم که دارم ف که بینم چه گویم، شیفتهٔ این جست و جویم، گرفتار این گفت و گویم تا جان دارم غم تو را غمخوارم بی جان غم عشق تو به کس نسپارم
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 135

الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که بها تو یک نفس، ای یافته و یافتنی از مُرید چه نشان دهند جُز بی خویشتنی، همه خلق را محنت از دوری است و مُرید را از نزدیکی، همه را تشنگی از نایافت آب و مُرید را از سیرابی
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 134

الهی هر کسی را امیدی و امید رهی دیدار، رهی را بی دیدار نه به مُزد نیاز است نه به بهشت کار.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 133

الهی ای حجت را یاد و انس را یادگار، خود حاضری ما را جُستن چه کار ؟!
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 132

الهی ای نزدیکتر به ما از ما، مهربانتر از ما بمه ما، نوازندهٔ ما بی ما، بَکَرم خویش نه بسزای ما، هر چه کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی بجای ما، بخود کردی نه سزای ما.