مسیر جاری :
نويسنده انتقادي و شوخ طبع
ويليام سيدني پرتز «اوهِنري»، 1910 - 1862. نويسنده اي است امريکايي که سبک و سياق خاص خود را داراست.
آداب، اخلاق و رمان
اين مقاله در کنفرانس « ميراث مردم انگليسي زبان و مسئوليت هايشان »، در دانشکده ي کنيون، در سپتامبر 1947 ارائه شد.
ترانه ي غنايي ابديت (2)
به طور خلاصه بايد گفت که وردزورث بشر را به شيوه اي دوگانه مورد مطالعه قرار مي دهد، و آن درک از بشر هم در طبيعت آرماني او، و هم در فعاليت زميني اش وجود دارد. هر دو ديدگاه به عنوان مکمل، به شدت يکديگر را...
ترانه ي غنايي ابديت (1)
مي دانيم که نقد ادبي همواره بايد به خود شعر بپردازد. اما شعر همواره فقط در خودش وجود ندارد، و تنها گاهي به شکل بسيار زنده اي در ظاهري نادرست و جزئي گرا از خود آشکار مي شود. نقد ادبي بايد اين تصوير واقعي...
هاکلبري فين
در سال 1876 مارک تواين ماجراهاي تام ساير را منتشر ساخت و در همان سال نگارش کتابي تحت عنوان پسران ديگر را آغاز کرد. او ارزش چنداني براي اين کتاب اخير قائل نبود و گفت که اين کار را « بيشتر براي سرگرم شدن،...
شاهزاده خانم کاساماسيما (2)
در مقدمه ي رمان شاهزاده خانم، چاپ نيويورک، جيمز از مؤلفه اي اتوبيوگرافيک که منجر به خلق هاياسينت رابينسون شده است، مي گويد. به گفته ي جيمز « براي جالب کردن ماجراهاي احتمالي اين فرد فقط لازم بود که نظر...
شاهزاده خانم کاساماسيما (1)
در دوم ژانويه ي سال 1888، که به طور معمول روز غم انگيزي در سال است، هنري جيمز براي دوستش ويليام دين هاولز نوشت که شهرتش به واسطه ي دو رمان اخيرش به شکل وحشتناکي خدشه دار شده است. او گفت که ميل به
درباره ي شروود اندرسن، نويسنده ي آمريکايي
فکر مي کنم نوشتن راجع به شروود اندرسن، بدون آنکه از شخصيت و احساسات او صحبت کنيم کاري سخت يا کلاً اشتباه باشد. من او را نمي شناختم؛ من فقط دو بار با او برخورد داشتم و در هيچ کدام هم فرصت مناسبي براي صحبت...
واقعيت در آمريکا در آئينه ي نوشته هاي پارينگتون
مي توان گفت وي. ال. پارينگتون با نگارش اثر خود با عنوان جريان هاي اصلي در انديشه امريکايي تأثيري منحصر به فرد در درک امروز ما از فرهنگ امريکا داشته است، به طوري که آثار هيچ يک از نويسندگان ديگر در دو دهه...
درباره ي شروود اندرسن، نويسنده ي آمريکايي
فکر مي کنم نوشتن راجع به شروود اندرسن، بدون آنکه از شخصيت و احساسات او صحبت کنيم کاري سخت يا کلاً اشتباه باشد. من او را نمي شناختم؛ من فقط دو بار با او برخورد داشتم و در هيچ کدام هم فرصت مناسبي براي صحبت...