مسیر جاری :

خاطراتی از بصیرت سیاسی و درایت نظامی شهدا
در عملیات فتح المبین گرفتن اسیر به راحتی صورت می گرفت. گاهی اوقات با ماشین برای این منظور می رفتیم. اما در والفجر 8 یا کربلای چهار و پنج، سنگر به سنگر جلو می رفتیم و دو تا دو تا پاکسازی می کردیم. حسین...

ذکاوت و ابتکار
عباس از آن انقلابی های دو آتشه بود، از سال های قبل ما را با انقلاب و روحیات انقلابی آشنا کرده بود. اصلا او مرد انقلابی خانه ی ما بود. اهل راهپیمایی، تظاهرات و شعار نوشتن بر در و دیوار و به قول بچه ها،...

شیوه ی برخورد با مسائل کردستان
ناصر کاظمی اعتقاد داشت تا زمانی که نیروی بومی کردستان را فعال نکنیم و کردها مسئولیت به عهده نگیرند، نیروهای نظامی، کاری از پیش نمی برند. می گفت: «آنها انقلاب را حفظ می کنند، ولی این که کار اساسی از دستشان...

پختگی و مدیریت
توبه کرده بود. از منافقین به طور کامل بریده بود. خواسته بود بیاید جبهه. گفته بودند: «نمی شه، شما سابقه ی سیاسی داری و از این حرف ها.»
رفته بود پیش صوفی. او قبولش کرد.

طراحی، نبوغ و شمّ عملیاتی
بعد از پاکسازی پاوه، ناصر کاظمی گفت: «باید نودشه را پاکسازی کنید. تا آنجا با پای پیاده دو ساعت راه بود. سه قله ی استراتژیک بین ما بود به نام: «کمانجار»، «کوشیار» و «شمشیر»، نیروهای عراق روی شمشیر بودند...

مهلت
حدود دو ماه از عملیات والفجر مقدماتی می گذشت و به دلیل متوقف شدن والفجر مقدماتی، نیروهای رزمنده اشتیاق شدیدی برای شرکت در عملیات داشتند؛ اما در ظاهر هیچ خبری نبود الا همان کارهای هر روز و هر شب مان؛ رزم...

آگاهی سیاسی، ابتکارات نظامی
تازه به این محل آمده بودیم. عضو بسیج مسجد شدیم. اما وقتی وارد فعالیت های مسجد شدیم، متأسفانه فهمیدیم که عده ای با پشتوانه ی هیئت امنا، شب نشینی دارند و تنها چیزی که به فکرش نیستید، آرمان بسیج است. افراد...

من کنار شما هستم
برای آزادسازی روستای « آلواتان» رفته بودیم. روبروی این روستا ارتفاعی بود که در دست ضد انقلاب بود و آنها از آن بالا روی بچه های ما آتش می ریختند. قرار شد گروهی بروند و این ارتفاع را آزاد کنند که « بارزانی...

شناخت دشمن در میان دوستان
بعد از عملیات بدر، پاسگاهی شناور در هور العظیم ایجاد شده بود، به نام « ترابه»، این پاسگاه خط مقدم ما بود. جایی در وسط آب و در پناه نی ها، که عراقی ها حساسیت شدیدی به آن داشتند. عراقی ها آن قدر به ما نزدیک...

با تدبیر، ضد انقلاب سرکوب شد
عملیات کربلای 5 بود. ما در محور عملیات و در کنار اروند صغیر بودیم. کنار ما پلی بود که عراقی ها به شدت آتش روی آن می ریختند تا راههای ارتباطی را قطع کنند. چندین ساعت درگیری شدید بین ما و عراقی ها برقرار...