مسیر جاری :
باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب
باز پیراهن مشکی به تنم کرد ارباب باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب ای خدا شکر که در هیئت امسالش هم باز مشغول به سینه زدنم کرد ارباب
باز این چه نواست
باز این چه نواست ، وز کجا میآید ؟ کاین نغمه به گوش آشنا میآید یا رب چه غبار دلنشینی است که باز بر لوح دل از خاطره ها میآید ؟
این شهر بی مجالس روضه جهنّم است
در كوچه ها نسیم بهشت محرّم است این شهر بی مجالس روضه جهنّم است پیراهن سیاه عزاداری شما زیباترین تجلّی عشق مجسّم است شكر خدا كه هیئتمان باز دایر است
از چه رو ماتم گرفته
جهان را از چه رو ماتم گرفته زمین و آسمان را غم گرفته چنان ماتم به گیتی سایه افکند که گویی نیّر اعظم گرفته مگر ماه محرم شد پدیدار که مه را هاله ماتم گرفته
حسین ابن علی فرزند زهرا
دوبیتی های عطش
برعهد بزرگ خود وفا کرد عمو نامرد تمام کوفیان، مرد عمو یک جرعه نگاه تو عطش را کافی است من آب نمی خواهم ، برگرد عمو!
وصف ساقی
آه اگر دست های عاشق سرو، درهجوم خزان نمی افتاد صبرآغوش بی ادامه نبود..، ماه از آسمان نمی افتاد بعداز آن دست های شهرآشوب، آبرویی برای آب نماند کاش ساقی دوباره بر می گشت تا شراب از دهان نمی افتاد
یا ابوفاضل علیهالسلام
همه مجنون رخ لیلایند محو آن سلسله ی زیبایند دسته دسته سوی دلبر آیند تا که سر بر کف پایش سایند ساقی از جام وفا می ریخت از خم عشق پیاپی می ریخت موسم عیش و طرب باز آمد