مسیر جاری :
#اشعار فخرالدین عراقی در راسخون
#اشعار فخرالدین عراقی در مقالات
#اشعار فخرالدین عراقی در فیلم و صوت
#اشعار فخرالدین عراقی پرسش و پاسخ
#اشعار فخرالدین عراقی در مشاوره
#اشعار فخرالدین عراقی در خبر
#اشعار فخرالدین عراقی در سبک زندگی
#اشعار فخرالدین عراقی در مشاهیر
#اشعار فخرالدین عراقی در احادیث
#اشعار فخرالدین عراقی در ویژه نامه
اي خوشتر از جان، آخر کجايي؟
اي خوشتر از جان، آخر کجايي؟ شاعر : فخرالدين عراقي کي روي خوبت با ما نمايي؟ اي خوشتر از جان، آخر کجايي؟ هر سو دوانم، آخر کجايي؟ بيتو چنانم کز جان به جانم پيوسته از...
بيا، تا بيدلان را زار بيني
بيا، تا بيدلان را زار بيني شاعر : فخرالدين عراقي روان خستگان افکار بيني بيا، تا بيدلان را زار بيني دل بيچارگان بيمار بيني تن درماندگان رنجور يابي که مشتاقان خود را...
نگويي باز: کاي غم خوار چوني؟
نگويي باز: کاي غم خوار چوني؟ شاعر : فخرالدين عراقي هميشه با غم و تيمار چوني؟ نگويي باز: کاي غم خوار چوني؟ جدا افتاده از دلدار چوني؟ کجايي؟ با فراقم در چه کاري؟ نپرسي...
کي بود کين درد را درمان کني؟
کي بود کين درد را درمان کني؟ شاعر : فخرالدين عراقي کي بود کين رنج را آسان کني؟ کي بود کين درد را درمان کني؟ بيدلي را کي دواي جان کني؟ کي بسازي چارهي بيچارهاي؟ چند...
سر عشقت کس تواند گفت؟ ني
سر عشقت کس تواند گفت؟ ني شاعر : فخرالدين عراقي در وصفت کس تواند سفت؟ ني سر عشقت کس تواند گفت؟ ني خاک درگاهت تواند رفت؟ ني ديدهي هر کس به جاروب مژه هيچ بيدل را گلي...
چنانم از هوس لعل شکرستاني
چنانم از هوس لعل شکرستاني شاعر : فخرالدين عراقي که ميبرآيدم از غصه هر نفس جاني چنانم از هوس لعل شکرستاني چگونه جمع کند خاطر پريشاني؟ اميد بر سر زلفش به خيره ميبندم...
ترسا بچهاي، شنگي، شوخي، شکرستاني
ترسا بچهاي، شنگي، شوخي، شکرستاني شاعر : فخرالدين عراقي در هر خم زلف او گمراه مسلماني ترسا بچهاي، شنگي، شوخي، شکرستاني وز ناز و دلال او واله شده هر جاني از حسن و جمال...
اي که از لطف سراسر جاني
اي که از لطف سراسر جاني شاعر : فخرالدين عراقي جان چه باشد؟ که تو صد چنداني اي که از لطف سراسر جاني فتنهاي؟ شنقصهاي؟ فتاني؟ تو چه چيزي؟ چه بلايي؟ چه کسي؟ کيقبادي؟...
گرنه سوداي يار داشتمي
گرنه سوداي يار داشتمي شاعر : فخرالدين عراقي کي چنين ناله زار داشتمي؟ گرنه سوداي يار داشتمي ناله هر دم هزار داشتمي ورنه غيرت دمم فرو بستي روز و شب زينهار داشتمي ...
در جهان گر نه يار داشتمي
در جهان گر نه يار داشتمي شاعر : فخرالدين عراقي با جهان خود چه کار داشتمي؟ در جهان گر نه يار داشتمي گر به کف در نگار داشتمي؟ دست کي شستمي به خون جگر حالي، آخر قرار...