اي خوشتر از جان، آخر کجايي؟ شاعر : فخرالدين عراقي کي روي خوبت با ما نمايي؟ اي خوشتر از جان، آخر کجايي؟ هر سو دوانم، آخر کجايي؟ بيتو چنانم کز جان به جانم پيوسته از ما مگزين جدايي بيمار خود را ميپرس گه گه گرد دل ما يک دم برآيي جانا، چه باشد؟ گر در همه عمر چند از کرشمه جان را ربايي؟ تا کي ز غمزه دلها کني خون؟ بيچارهاي را چند آزمايي؟ چون ميبري دل، باري، نگهدار باشد که يابم از خود رهايي دربند خويشم، بنگر سوي من ...