بر گوشه‌ي دل نهاد ما را
در خانه‌ي ما نمي‌نهد پاي بر گوشه‌ي دل نهاد ما را روزي به سلام يا پيامي از دست مگر بداد ما را؟ دانست که در غميم بي او آن يار نکرد ياد ما...
شنبه، 6 فروردين 1390
با عشق قرار در نگنجد
با عشق قرار در نگنجد شاعر : فخرالدين عراقي جز ناله‌ي زار در نگنجد با عشق قرار در نگنجد با باده خمار در نگنجد...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي خوشا دل کاندر او از عشق تو جاني بود
اي خوشا دل کاندر او از عشق تو جاني بود شاعر : فخرالدين عراقي شادماني جاني که او را چون تو جاناني بود اي خوشا دل...
شنبه، 6 فروردين 1390
صبا وقت سحر گويي ز کوي يار مي‌آيد
صبا وقت سحر گويي ز کوي يار مي‌آيد شاعر : فخرالدين عراقي که بوي او شفاي جان هر بيمار مي‌آيد صبا وقت سحر گويي ز کوي...
شنبه، 6 فروردين 1390
رخ سوي خرابات نهاديم دگربار
رخ سوي خرابات نهاديم دگربار شاعر : فخرالدين عراقي در دام خرابات فتاديم دگربار رخ سوي خرابات نهاديم دگربار در...
شنبه، 6 فروردين 1390
من رنجور را يک دم نپرسد يار چتوان کرد؟
من رنجور را يک دم نپرسد يار چتوان کرد؟ شاعر : فخرالدين عراقي نگويد: چون شد آخر آن دل بيمار چتوان کرد؟ من رنجور را...
شنبه، 6 فروردين 1390
بدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد
بدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد شاعر : فخرالدين عراقي به طعمه‌ي پشه عنقا شکار نتوان کرد بدين زبان صفت حسن يار نتوان...
شنبه، 6 فروردين 1390
من مست مي عشقم هشيار نخواهم شد
من مست مي عشقم هشيار نخواهم شد شاعر : فخرالدين عراقي وز خواب خوش مستي بيدار نخواهم شد من مست مي عشقم هشيار نخواهم...
شنبه، 6 فروردين 1390
آشکارا نهان کنم تا چند؟
آشکارا نهان کنم تا چند؟ شاعر : فخرالدين عراقي دوست مي‌دارمت به بانک بلند آشکارا نهان کنم تا چند؟ بعد از آن ديده...
شنبه، 6 فروردين 1390
دل گم شد، ازو نشان نيابم
دل گم شد، ازو نشان نيابم شاعر : فخرالدين عراقي آن گم شده در جهان نيابم دل گم شد، ازو نشان نيابم پيدا و نهان نشان...
شنبه، 6 فروردين 1390
هيهات! کزين ديار رفتم
هيهات! کزين ديار رفتم شاعر : فخرالدين عراقي ناکرده وداع يار رفتم هيهات! کزين ديار رفتم اکنون که من از قرار رفتم...
شنبه، 6 فروردين 1390
با من دلشده گر يار نسازد چه کنم؟
با من دلشده گر يار نسازد چه کنم؟ شاعر : فخرالدين عراقي دل غمگين مرا گر ننوازد چه کنم؟ با من دلشده گر يار نسازد چه...
شنبه، 6 فروردين 1390
شهري است بزرگ و ما دروييم
شهري است بزرگ و ما دروييم شاعر : فخرالدين عراقي آبي است حيات و ما سبوييم شهري است بزرگ و ما دروييم ما زنده بدان...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟
اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟ شاعر : فخرالدين عراقي شيفته‌ي تو انس و جان، انس روان کيستي؟ اي به تو زنده...
شنبه، 6 فروردين 1390
از کرم در من بيچاره نظر کن نفسي
از کرم در من بيچاره نظر کن نفسي شاعر : فخرالدين عراقي که ندارم بجز از لطف تو فريادرسي از کرم در من بيچاره نظر کن...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي که از لطف سراسر جاني
اي که از لطف سراسر جاني شاعر : فخرالدين عراقي جان چه باشد؟ که تو صد چنداني اي که از لطف سراسر جاني فتنه‌اي؟ شنقصه‌اي؟...
شنبه، 6 فروردين 1390
ز دو ديده خون فشانم، ز غمت شب جدايي
ز دو ديده خون فشانم، ز غمت شب جدايي شاعر : فخرالدين عراقي چه کنم؟ که هست اينها گل خير آشنايي ز دو ديده خون فشانم،...
شنبه، 6 فروردين 1390
سحرگه بر در راحت سرايي
سحرگه بر در راحت سرايي شاعر : فخرالدين عراقي گذر کردم شنيدم مرحبايي سحرگه بر در راحت سرايي همه سر مست عشق دلربايي...
شنبه، 6 فروردين 1390
عاشقان چون بر در دل حلقه‌ي سودا زنند
عاشقان چون بر در دل حلقه‌ي سودا زنند شاعر : فخرالدين عراقي آتش سوداي جانان در دل شيدا زنند عاشقان چون بر در دل حلقه‌ي...
شنبه، 6 فروردين 1390
مي بياور ساقيا، تا خويشتن را کم زنيم
مي بياور ساقيا، تا خويشتن را کم زنيم شاعر : فخرالدين عراقي کار خود چون زلف خوبان در هم و برهم زنيم مي بياور ساقيا،...
شنبه، 6 فروردين 1390