اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟

اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟ شاعر : فخرالدين عراقي شيفته‌ي تو انس و جان، انس روان کيستي؟ اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟ رنج ز من شکسته‌اي، راحت جان کيستي؟ مهر ز من گسسته‌اي، با دگري نشسته‌اي يک دم از آن ما نه‌اي، آخر از آن کيستي؟ چون ز من جدا نه‌اي، چيست که آشنا نه‌اي؟ از تو دو کون بي‌خبر، پس تو عيان کيستي؟ نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر اي دو جهان غلام تو، جان و جهان کيستي؟ صيد دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟
اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟
اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟

شاعر : فخرالدين عراقي

شيفته‌ي تو انس و جان، انس روان کيستي؟اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟
رنج ز من شکسته‌اي، راحت جان کيستي؟مهر ز من گسسته‌اي، با دگري نشسته‌اي
يک دم از آن ما نه‌اي، آخر از آن کيستي؟چون ز من جدا نه‌اي، چيست که آشنا نه‌اي؟
از تو دو کون بي‌خبر، پس تو عيان کيستي؟نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر
اي دو جهان غلام تو، جان و جهان کيستي؟صيد دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو
هيچ ندانم از دو لب شهد فشان کيستي؟يافتمي به روز و شب از لب لعل تو رطب
هيچ نگويي: اي فلان، تو ز سگان کيستي؟بر سر کويت چون سگان هر سحري کنم فغان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط