بدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد

بدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد شاعر : فخرالدين عراقي به طعمه‌ي پشه عنقا شکار نتوان کرد بدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد به جست و جو طلب وصل يار نتوان کرد به گفتگو سخن...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد
بدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد
بدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد

شاعر : فخرالدين عراقي

به طعمه‌ي پشه عنقا شکار نتوان کردبدين زبان صفت حسن يار نتوان کرد
به جست و جو طلب وصل يار نتوان کردبه گفتگو سخن عشق دوست نتوان گفت
خيال او بود آن، اعتبار نتوان کردبدان مخسب که در خواب روي او بيني
بر آب نقش لطيف نگار نتوان کرددو چشم تو، خود اگر عاشقي، پر آب بود
به آفتاب نظر آشکار نتوان کردبه چشم او رخ او بين، به ديده‌ي خفاش
نظاره‌ي چمن و لاله‌زار نتوان کردبه چشم نرگس کوته‌نظر به وقت بهار
به بوسه خاک در يار خوار نتوان کردشدم که بوسه زنم بر درش ادب گفتا
حديث پيشکشش زينهار نتوان کردبه نيم جان که تو داري و يک نفس که تو راست
که اين متاع بر آن رخ نثار نتوان کردچه به که پيش سگان درش فشاني جان
که : دشمني همه با دوستدار نتوان کردبلا به پيش خيالش شبي همي گفتم
که بيش ازين دل ما بي‌قرار نتوان کردبگوي تا نکند زلف تو پريشاني
هزار بار، به روزي فگار نتوان کردبه تيغ غمزه‌ي خون خوار، جان مجروحم
بهر گنه ز کنارش کنار نتوان کرددلي که با غم عشق تو در ميان آمد
به دست هجر مرا جان سپار نتوان کردبدان که نام وصال تو مي‌برم روزي
براي مورچه‌اي کارزار نتوان کردجواب داد خيالش که، با سليماني
ز هر دو هيچ يکي اختيار نتوان کردميان هجر و وصالش، گر اختيار دهند
که راز خويش چنين آشکار نتوان کردرموز عشق، عراقي، مگو چنين روشن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط