0
مسیر جاری :
خدا در اندیشه رودکی رودکی

خدا در اندیشه رودکی

بی تردید سه موضوع اصلی و بنیادین در اندیشه بشر خدا، جهان و انسان است. در این میان خدا یا آنچه از آن به عنوان مبدأ آفرینش و خالق موجودات تعبیر می شود بیشترین اهمیت را دارد تا جایی که عرفا که موضوع سخن خود...
نفیسی و رودکی رودکی

نفیسی و رودکی

یکی از بزرگ ترین آثار سعید نفیسی، محقق برجسته ایران، درباره رودکی است. کتاب محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی تأثیر فراوانی بر رودکی شناسی گذاشته است. این مقاله به بررسی تاریخچه، خصوصیات، مزایا و بعضی ایرادات
اُسطوره رودکی (3) رودکی

اُسطوره رودکی (3)

موضوع دیگری که رودکی را به طرف اسطوره شدن سوق می دهد، مسأله تعداد اشعار اوست. اولین کسی که درباره تعداد اشعار رودکی سخنی گفته است، رشیدی سمرقندی است:
اُسطوره رودکی (2) رودکی

اُسطوره رودکی (2)

ما از زندگی رودکی چندان مطلب مستندی در دست نداریم، به همین جهت تذکره نویسان، مطالبی درباره او نقل کرده اند که کم کم زندگی و شخصیت او را در هاله ای از افسانه فرو برده است و در تاریخ شعر فارسی، به اسطوره...
اُسطوره رودکی (1) رودکی

اُسطوره رودکی (1)

«شخصیت ادبی و هنری رودکی سمرقندی در ادب فارسی دروه سامانی، سبب شده است که چهره تاریخی او کم کم در هاله ای از افسانه ها پنهان و پوشیده بماند و شخصیتی از یک سو، چون نکیسا و باربَد و از سویی دیگر چون هومر...
پيوند زبان و انديشه در شعر رودکي رودکی

پيوند زبان و انديشه در شعر رودکي

شعر، آميزه اي از انديشه و صور خيال است. انديشه هاي شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بيان شده، به ذهن مخاطب متبادر مي شود. زبان و انديشه، رابطه اي مستقيم و تعاملي دارند. ديدگاههاي شاعر و کيفيت تبيين امور،...
رودکي و الهام پذيري از قرآن و حديث رودکی

رودکي و الهام پذيري از قرآن و حديث

ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکي در ده بنج مرکز ناحيه رودک سمرقند و به قول برتلس در تاجيکستان کنوني (1) ميان سال هاي 250- 260 از مادر بزاد و هم در اين ناحيه در سال 329 يا 330 ( 940 يا 941 م) کالبد تيره با...
بگرفت به چنگ چنگ و بنشست رودکی

بگرفت به چنگ چنگ و بنشست

بنواخت به شست چنگ را شست بگرفت به چنگ چنگ و بنشست کان موضع آن بت نواييست فرخار بزرگ و نيک جاييست نه گندم و جو فرو خستي نه کفشگري که دوختستي
جامه پر صورت دهر، اي جوان رودکی

جامه پر صورت دهر، اي جوان

چرک شدوشد به کف گازران جامه پر صورت دهر، اي جوان منتظرم تا چه برآيد ز آب؟ رنگ همه خام وچنان پيچ و تاب مرگ فشردش همه در زير غن لقمه‌اي از زهر زده در دهن
اي بلبل خوش آوا، آوا ده رودکی

اي بلبل خوش آوا، آوا ده

اي ساقي ، آن قدح باما ده اي بلبل خوش آوا، آوا ده طبعم گرفت نيز گراني جواني گسست و چيره زباني بي صد هزار مردم تنهايي با صد هزار مردم تنهايي