مسیر جاری :
تقابل عدل و ظلم
سؤالی که میخواهیم مطرح کنیم این است که تقابل عدل و ظلم جزو کدام یک از اقسام تقابل است. چهار قسم تقابل وجود دارد:
مبادلهی منطقی هستی و بایستی
علمای شیعی حرارت را، که ذاتاً کیفیت است، به صورت کمیت درمیآورند و آن را درجهبندی میکنند. درجهبندی حرارت ثانیاً و بالعرض است، چون کیفیت از آن جهت که کیفیت است، مقدار ندارد زیرا هر مقولهای که ذاتاً...
چگونه مادهی بایستی را از مادهی هستی به دست میآوریم؟
حکمت عملی، که اخلاق به معنای اخص جزئی از آن را تشکیل میدهد، چیزی جز اختیار در ایجاد و سازندگی خود و جامعه نیست و، «بایستی» ای که عموماً در اخلاقیات میآوریم تحقیقاً همان بایستیای است که در وجود به کار...
نظام فلسفی عدل
ولی نظام فلسفیای که ما ارائه دادیم و تحت عنوان هستیشناسی جهان از آن بحث کردیم، میتواند بگوید که اصولاً رابطهی حق تعالی با جهان هستی رابطهی انتولوژیک یا وجودی مخروطی است که در آن باری تعالی در رأس...
مظاهر عدل الهی- تکالیف
بر اساس این نظریه که عدل الهی از صفات فعل است، نه از صفات ذات، یکی از نمودارهای عدل الهی احکام و تکالیفی است که حق تعالی برای بشر و مخلوقات خود به وسیلهی انبیا صادر کرده است. عدل الهی در این مورد بدین...
معنای مستقلات عقلی
مستقلات عقلی یعنی چه و اینها چه فرقی با استلزامات دارند؟ دو قضیهی «عدل نیکوست» و «ظلم قبیح است» از مستقلات عقلی محسوب میشود، یعنی عقل در درک و تصدیق این قضایا مستقل است و نیاز به تعلیم از خارج ندارد....
نقش قضایای مشهوره در نتایج اخلاقی
یک سلسله از قضایای مبادی استنباط جدلی، مشهوراتاند. در منطق ماده بین مشهورات و اولیات فرق میگذارند. مشهورات قضایایی هستند که در پیش گروهی یا عامهی ناس مشهورند و اینان به آنها معتقدند، حال چه عقل نظری...
ریشهی فلسفی و کلامی مسئلهی استیها و بایستیها
رابطهی استی و بایستی مسئلهی تازهای نیست و این بحث در گذشته از پیامدهای مسئلهی جبر و اختیار بوده و از نظر جبر یا اختیارِ احکام و تکالیف اخلاقی نیز مطرح بوده است. منتها در این زمانها بر اثر برخی اشتباهات...
معنای خلیفة الله
انسان با اراده و مسئولیتهایش، خداوندگار و آفریدگار افعال و کردارهای خویش در جهان هستیهای مقدور و اختیاری خود است و همچون پروردگار هستی، که آفرینندهی کل جهان است و میانگریهای هستی را از عدم به عرصهی...
شرح اللفظ «بایستی» و نسبت آن با «هستی»
معنای بایستی در لغت، وجوب و ضرورت و حتمیت است که از یک سو، در مقابل جواز و روایی و امکان، و از سویی دیگر، در مقابل حرمت و امتناع و نبایستی به کار میرود. نظامی میگوید: