مسیر جاری :
آیا تاریخ قصه است؟
ارسطو تاریخ را از آن جهت که با واقعیات جزئی و با اموری که بعقیده وی در آنها «محتمل» بودن ضرور نیست سر و کار دارد از شعر که سروکارش با واقعیات کلی و با امور «محتمل» هست فروتر می شمرد و شعر را از تاریخ
زمان دوری : تاریخ مقدس و سلسله مراتب وجود
بشر خاکی، به «آدم اول کلی» (1) موسوم شد. پس باید او را از نمونه ی آسمانیش، یعنی آدم روحانی یا سومین فرشته ای که دهمین فرشته شد، و در عین حال از آدم «جزئی»
تاریخ مقدس و ورای تاریخ
در این کتاب به بروزات و نمودهایی که تصور ذهنی ادوار نبوت و ولایت متضمن آن است نام تاریخ مقدس می دهیم اما این تاریخ شامل مشهودات مادی و ثبت وقایع
تاریخ و فلسفه تاریخ
نوشتار حاضر به سبک و سیاق مدخلهای دایره المعارف ها به نحو مختصر اما مفید و جامع به سه مقوله تاریخ، روششناسی و فلسفه تاریخ پرداخته است. بخش اول به گرایشهای مختلف در علم تاریخ، ارتباط تاریخ با علوم اجتماعی...
آيا همه حقايق در تاريخ فلسفهآمده؟
حكمت و فلسفه را اگر- بمَثَل- بهانسان تشبيه كنيم، تاريخ فلسفه، در حكم نسبنامه و شجرة اجداد و نياكان آن و سير زندگي و ماجراهاي او، از خردي تا بزرگي و از نقص تا به كمال است.
آيا از تاريخ مي توان آموخت؟
تصور اينكه تاريخ بايد موعظه كند، سرگذشتى دراز دارد. به عقيده تاكيتوس(2)، مهمتريننقش تاريخ اين است كه نمىگذارد كارهاى شايسته فراموش شوند و آدميان را از ترس تقبيحآيندگان از كردار بد باز مىدارد. اين نظر...
نقد و بررسي نظريه توين بي در فلسفه تاريخ(3)
در نقد نظريه هاي نگرش تاريخي مبتني بر عوامل فرهنگي و نظام هاي فرهنگي و تمدني، بايد براساس مبنايي در نقد نظام هاي فرهنگي و تمدني، مفاهيم نظريه هاي ياد شده روشن شود تا در سايه روشن شدن اين مفهوم ها به تحليل...
نقد و بررسي نظريه توين بي در فلسفه تاريخ(2)
آرنولد توين بي، (2) از سرشناس ترين نمايندگان معاصر فلسفله نظري يا جوهري تاريخ به شمار مي رود. او کوشيده است تا به کشف قوانين حاکم بر تاريخ بپردازد و کشف قوانين تاريخي را، به واسطه يافتن قوانين رشد و تکامل...
نقد و بررسي نظريه توين بي در فلسفه تاريخ(1)
پژوهش هاي فلسفي تاريخ به دو شاخه «فلسفه نظري يا جوهري تاريخ» و«فلسفه تحليلي يا انتقادي تاريخ» تقسيم مي شود. فلسفه نظري تاريخ، الگويي از فلسفه مضاف به واقعيت ها است که در آن معنا و روند کلي جريان تاريخ...
سنت مندي تاريخ در قرآن از منظر شهيد صدر(4)
برخي مکتب هاي بشري اراده و اختيار انسان را مقهور اراده و اختيار جامعه، و اراده افراد را محکوم اراده جامعه و تاريخ مي دانند. به ديگر سخن، افراد را روبنا و جامعه و تاريخ را زيربناي تغييرهاي تاريخ مي شمارند....