براي اين که اثر هنري را بتوانيم درست بفهميم با چه چيزهايي بيرون از آن بايد اشنا شويم؟ مسئله اين نيست که اثر هنري بايد مرکز توجّه ما باشد: اگر اثر را زيباشناسانه مي نگريم، مسلّماً بدين گونه خواهد بود. اگر...

چندين راه متمايز وجود دارد که از آن راه ها ما مي توانيم به فهم آثار هنري نايل شويم، يا به تعبير ديگر، چندين نوع ارزش مختلف وجود دارد که هنر بايد به ما عرضه کند و اين چيزي است که در تحليل زيباشناختي متمايز...

به دليل تفاوت هاي موجود ميان واسطه هاي هنرهاي مختلف، مفاهيمي وجود دارد که به طور مستقيم به يک يا چند هنر، ولي نه همه، يا به معنايي متفاوت به ساير هنرها اطلاق مي شود. برخي از مهم ترين نمونه ها از اين قرارند:

هنرهاي زيبا را مي توان به طرق مختلف طبقه بندي کرد، اما شايد ماهيت واسطه اي که در آن اين هنرها آفريده مي شوند مطمئن ترين راه باشد.

زيباشناسي [Aesthetics] شاخه اي از فلسفه است که از تحليل مفاهيم و راه حلّ مسائلي بحث مي کند که از تأمل در خصوص موضوعات ادراک زيباشناختي (1) بر مي خيزد. موضوعاتِ ادراکِ زيباشناختي نيز شامل تمامي اشيايي است...

ما از فلسفه ي هنر سخن مي گوييم، اما هنر چيست؟ هنر دروسيع ترين معناي کلمه شامل هر چيزي است که ساخته ي انسان باشد و از آثار ساخته ي طبيعت محسوب نشود. نقاشي ها، خانه ها، رآکتورهاي اتمي، شهرها، قوطي هاي

زيباشناسي [Aesthetics] شاخه اي از فلسفه است که از تحليل مفاهيم و راه حلّ مسائلي بحث مي کند که از تأمل در خصوص موضوعات ادراک زيباشناختي (1) بر مي خيزد. موضوعاتِ ادراکِ زيباشناختي نيز شامل تمامي اشيايي است...

زيباشناسي هيچ گاه به مانند قرن بيستم اين قدر فعّال و متفاوت بحث نشده است. برخي شخصيت هاي اصلي و برخي رشته هاي بحث از اين قرارند.

تحوّلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی قرن نوزدهم که در پیِ انقلاب فرانسه و پیدایش صنعت جدید پدید آمد به طرح تازه ای از مسئله ی افلاطونی رابطه ی هنرمند با جامعه اش و تکالیف احتمالاً متضاد او نسبت به صناعتش...

بی آن که بخواهیم به معلوم کردن ریشه ها و مراحل اولیه ی این مکتب بکوشیم، می توانیم بگوییم که انقلاب رومانتیک در احساس و ذوق در فلسفه ی طبیعت شلینگ بود که کاملاً پا گرفت و در صورت های تازه ی آفرینش ادبی...