مسیر جاری :
زیبایی و قابلیت ادراک آن
قابلیت ادراک، شرط یکپارچگی و وحدت اثر هنری است. ارسطو مثل اکثر یونانیها معتقد بود که وحدت، علت بیشترین خوشنودی در هنر است.
رویکرد رومیها به هنر و زیبایی
ویژگیها و وضعیت زندگی رومی جهاتی مشخص از هنر رومی را تبیین میکند، مانند به کارگیری مقیاسهای عظیم در معماری.
حقیقت شعری هنری از حقیقت اخلاقی متفاوت است
ارسطو معیار منطقی را در هنر، نسبی میدانست و فقط معیار زیباشناختی را مطلق لحاظ میکرد.
تفکیک دیرینه هنر و شعر در یونان
فیثاغورثیان «تقلید» را به مفهوم تقلید بازیگر میدانستند؛ دموکریتوس آن را به مفهوم تقلید یک شاگرد از استاد. تنها افلاطون بود که آن را به معنای تقلید یک کپی کار از یک الگو و مدل میفهمید.
تفاوت میان هنرها
تراژدی، تقلیدی است از کنش و رفتاری جدی و کامل با دامنه و اندازهای مشخص؛ که به لحاظ زبانی با انواع تزئینات هنری آراسته شده است.
پایان دوره کلاسیک در زیباشناسی یونان باستان
هنگامی که یونانیان به زیبایی اشاره میکردند، تقریبا فقط به زیبایی اخلاقی میپرداختند تا به زیبایی زیباشناختی.
ویژگی ذاتی هنر از نظر ارسطو
ارسطو معتقد بود که، در تقلید، هنرمندان واقعیت را نه تنها آنگونه که هست، بلکه زشتتر و یا زیباتر نیز میتوانند ارائه کنند.
نوشتههای ارسطو درباره زیباشناسی
جدای از فن شعر، ارسطو در آثاری که به موضوعات دیگر نیز اختصاص داده بود، درباره زیباشناسی اظهارنظر کرده است.
معیارهای هنر خوب چیست؟
خود افلاطون یک هنرمند بود و به زیبایی در هنر توجه میکرد، اما فلسفه او اقتضائات متعددی داشت.
مخالفت با تلقی لذتگرایانه و کارکردی زیبایی
تعریفی که منشاء سوفسطائی دارد، این بود که زیبایی متشکل از چیزیست که از طریق حس شنوایی و بینایی برای ما ایجاد لذت میکند.