مسیر جاری :
بررسی نیروانه و رسیدن به درجه بودایی در تعالیم دالایی لاما
دالایی لاما «هدف زندگی» را در چند جا متفاوت بیان داشته است: گاه رسیدن به شادی، در برخی مواضع- براساس سنت بودایی - رسیدن به نیروانه یا موکشا و گاه نیز رسیدن به درجهی بودایی. حال باید دید این سه هدف
نسبی بودن امور در تعالیم دالایی لاما
بوداییان به نسبی بودن تمام موجودات و حتی ارزشها معتقدند. دالایی لاما دراینباره میگوید: "فرد باید تشخیص دهد که هر پدیدهای و هر رویدادی، جنبههای مختلفی ندارد. همه چیز از یک طبیعت نسبی برخوردار است.
تهیگی و بیثباتی در تعالیم دالایی لاما
در بودیسم همه چیز در تغییر و بیثباتی است و انسان باید این طبیعت ناپایدار و بیثبات موجودات را درک کند. تمام رویدادها و پدیدهها جنبشی هستند و هر لحظه در حال تغییر. هیچ چیز برای همیشه ثابت نمیماند و توانایی...
نقد و بررسی حقایق چهارگانه و اصل علّیت در نگاه دالایی لاما
اساس و مبنای تمامی مذاهب و فرقههای بودیسم چهار حقیقتی است که شاکیامونی بودا در 2500 سال پیش در سرزمین سارنات هندوستان مطرح کرد. (1) دالایی لاما نیز آموزههای خود را براساس همین چهار حقیقت
نقد و بررسی هدف زندگی از دیدگاه دالایی لاما (2)
انسانها اغلب لذت را با شادی اشتباه میگیرند. دالایی لاما در این خصوص میگوید:
گاهی مردم شادی را با لذت اشتباه میگیرند. مثلاً چند وقت پیش که من در مقابل مستمعین هندی در راجپور (Rajpur)
نقد و بررسی هدف زندگی از دیدگاه دالایی لاما (1)
با مطالعهی کتابها و متن سخنرانیهای دالایی لاما به راحتی میتوان نظر او را در باب هدف زندگی انسان دانست. او در ابتدای هر کتاب و یا آغاز هر سخنرانی به این مطلب اشاره دارد و محور کار خود را براساس آن
دالایی لامای چهاردهم
در سنت لاماییِ مکتب بودا، انتخاب دالایی لاما از میان راهبان و روحانیان معابد نیست، بلکه پس از فوت رهبر خود (دالایی لاما)، گروه یا گروههایی برای مدتی در سرتاسر تبت به دنبال کودکی میگردند که تجسم
مقدمهای بر بودیسم و لاماییسم
بوداییان تبت برای مقام دالایی لاما اهمیت بسیاری قائلاند و آنها را تناسخهای بودای مهر (بودی ستوهی مهر) میدانند که برای خدمت مردم تجسمی دوباره مییابند. دالایی لاما ترکیبی تبتی - مغولی است که به معنای...
یوگاناندا و هوشیاری
در هوشیاری فناپذیر، انسان سه مرتبه را تجربه میکند: هوشیاری بیداری، هوشیاری خواب و هوشیاری رؤیا. انسان فانی، روح و فراهوشیاری را تجربه نمیکند. او خدا را نیز تجربه نمیکند؛ درست به عکس انسان متعالی؛
یوگاناندا و شهود
شهودِ روح ما یک قوهی الهی است. حضرت حق دهان ندارد، اما همه چیز را میچشد. او دست یا پا ندارد، با این حال کل جهان را حس میکند، اما چگونه؟ با شهود همزمان در همه جا.