دالایی لامای چهاردهم

در سنت لاماییِ مکتب بودا، انتخاب دالایی لاما از میان راهبان و روحانیان معابد نیست، بلکه پس از فوت رهبر خود (دالایی لاما)، گروه یا گروه‌هایی برای مدتی در سرتاسر تبت به دنبال کودکی می‌گردند که تجسم
سه‌شنبه، 13 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
دالایی لامای چهاردهم
دالایی لامای چهاردهم

نویسنده: محمدتقی فعالی

 
در سنت لاماییِ مکتب بودا، انتخاب دالایی لاما از میان راهبان و روحانیان معابد نیست، بلکه پس از فوت رهبر خود (دالایی لاما)، گروه یا گروه‌هایی برای مدتی در سرتاسر تبت به دنبال کودکی می‌گردند که تجسم دوباره‌ی دالایی لاما باشد. اینان معتقدند روح رهبر قبلی در کودک حلول کرده و او تناسخ بودای مهر است از این‌رو، امکان ندارد تاریخ تولد این کودک پیش از مرگ دالایی لامای پیشین باشد، ولی ممکن است یک یا دو سال بعد از آن به دنیا آمده باشد. این مطلب با توجه به تاریخ فوت و تولد دالایی لاماها کاملاً مشهود است.
برای تعیین چنین کودکی از میان کودکان، از آنها امتحان‌هایی به عمل می‌آید و اگر کودکی بتواند مطالبی در خصوص دالایی لامای پیشین بیان کند (مثلاً با نشان دادن لباس‌های او بتواند مطالبی از او بگوید)، معلوم می‌شود این حافظه مربوط به دالایی لامای پیشین است و بنابراین روح دالایی لاما، یعنی بودای مهر در او حلول کرده است. البته پس از انتخاب و یا به بیان بهتر، تشخیص آن کودک به عنوان رهبر جدید، تحصیلات طولانی این فرد آغاز می‌شود.
دالایی لامای چهاردهم (1) یا تنزین گیاتسو در سال 1935 به دنیا آمد و در سال 1937 به عنوان تجسم یافته دالایی لامای قبلی شناخته شد. البته او دو سال دیگر نزد پدر و مادر خود ماند و در جولای 1939 استان محل تولد خود، یعنی «آمدو» را به سوی لهاسا (مرکز تبت) ترک کرد و سه ماه بعد نزدیک شهر بومچن مقامات رسمی او را به عنوان دالایی لامای چهاردهم معرفی کردند. او پس از سه ماه در هشتم اکتبر 1939 به لهاسا وارد شد و در 22 فوریه‌ی 1940 در پنج سالگی تاجگذاری کرد.
او از شش سالگی تحصیلات خود را آغاز کرد که در زبان تبتی به چنین نوآموزی «تاکترا رین پوچه» می‌گویند. وی در 1942 طی تحصیل به مقام تعهدات راهب نوآموز (لینگ رین پوچه) رسید. تحصیلات او در 25 سالگی (1959) به پایان رسید و به درجه‌ی گِش لارامپا (معادل دکترای فلسفه بودا) دست یافت.
او علاوه بر این که رهبر دینی مردم بود، در هفدهم نوامبر 1950 در شانزده سالگی تمام قدرت سیاسی تبت را نیز در دست گرفت. او در 16 دسامبر همان سال به دلیل رفتار بد چینی‌ها - که آن جا را اشغال کرده بودند - لهاسا را به مقصد دارمو، ترک گفت و در ماه ژانویه به آن‌جا رسید. وی از ژانویه 1951 تا جولای همان سال در دارمو اقامت داشت.
در 23 می‌1951 موافقت‌نامه هفده ماده‌ای میان نمایندگان تبت و چین امضا شد، هر چند آنها به اجبار این تعهدنامه را پذیرفتند، در شانزدهم جولای 1951 از سوی ژنرال چیانگ - چِن‌وو - نماینده‌ی جدید حکومت برای منطقه‌ی نظامی تبت - نماینده‌ای در دارمو با دالایی لاما دیدار کرد. او در 24 جولای 1951 دارمو را به مقصد لهاسا ترک کرد و در 17 آگوست همان سال به لهاسا رسید. در طی این مدت، تحصیلات او ادامه داشت و پس از دوازده سال که درجه‌ی لینگ‌رین پوچه را داشت، در سال 1954 به مقام روحانیِ گلونگ رسید. در همان سال نیز در کاخ نوربولینگکا واقع در لهاسا اولین آیین ورود به کالاچاکرا به او اعطا شد.
وی از جولای 1954 تا ژوئن 1955 برای مذاکرات صلح و ملاقات با مائو زدونگ و دیگر رهبران چین - از جمله زویان‌لای، چوت و دِن زیائوپینگ - از این کشور دیدن کرد.
او از نوامبر 1956 تا مارس 1957 نیز برای شرکت در دو هزار و پانصدمین سال تولد بودا جایانتی (مراسم هر ساله تولد بودا) از هند دیدار کرد و طی این سفر با شخصیت‌هایی همچون جواهر لعل‌نهرو، نخست‌وزیر هند در خصوص وضعیت وخیم تبت سخن گفت.
در دهم مارس 1957 هزاران تبتی در جلوی کاخ نوربولینگکا در لهاسا گرد آمدند و از مقام مقدس دالایی لاما اقدامی شایسته را در مقابل اعمال ارتش متجاوز چین - واقع در کمپی نزدیک لهاسا - تقاضا کردند. آنان چندین روز در لهاسا مقابل کاخ بودند، تا این‌که پنج روز بعد توپخانه‌ی چینی‌ها مواضعی را در خارج کاخ هدف قرار داد. از آن‌جا که احتمال سوءقصد به دالایی لاما و یا ربودن او می‌رفت، دو روز بعد شبان‌گاهان دالایی لاما همراه با عده‌ای از همراهان، کاخ نوربولینگکا را ترک گفتند و به مقصد لودوپ دزونگ گریختند. در همان ماه سرانجام دولت تبت رسماً در این شهر تأسیس شد و در اولین اقدام، موافقت‌نامه‌ی هفده ماده‌ای را مردود اعلام کرد.
با وجود ترک لهاسا، هنوز تهدید متجاوزان چینی ادامه داشت، از این‌رو آنها ناگزیر شهر لودوپ دزونگ را نیز ترک کردند، تا این‌که پس از چهارده روز فرار با ترس و دلهره در سی‌ام مارس 1959 به هند رسیدند. آنها در آوریل همان سال مسائل به وجود آمده بین خود و چینی‌ها را با رسانه‌ها و روزنامه‌های بین‌المللی در میان گذاشتند و بدین‌سان، خبر مردود اعلام شدن موافقت‌نامه‌ی هفده ماده‌ای به تمام نقاط جهان رسید. دو روز بعد دالایی لاما و همراهان به موسوری هند رسیدند و در خانه‌ی بیرال اقامت گزیدند، اما در آن‌جا نیز ماندنی نشدند. سرانجام در سی‌ام آوریل 1960 به دارام سالا وارد شدند و اقامتی طولانی را در سوارک آشرام شروع کردند.
ورود آنها به هند و تأسیس دولت در تبعید، اتفاقات تبت را جنبه‌ای بین‌المللی داد و بدین‌رو نام دالایی لاما در بیش‌تر نقاط جهان پیچید. وی در شهر دارام سالا به سال 1963 اقدامی تازه را پایه‌ریزی کرد و مؤسسه‌ای دموکراتیک را معرفی نمود؛ یعنی اولین پارلمان تبتیان، آن هم در تبعید به نام «مجلس نمایندگان مردم تبت». این اقدام او از جهات مختلف تأثیری چند سویه داشت. چهار سال بعد در 1967 سرانجام او توانست اولین دیدار خارجی خود را انجام دهد (از زمان تبعید). دالایی لاما به طور رسمی از ژاپن و تایلند دیدار کرد. بنابر ادعای منابع مرتبط با تبتی همچون خبرگزاری‌های غربی، چینی‌ها در سال‌های اشغال تبت اقدامات وسیعی را در این منطقه انجام دادند؛ از جمله آزمایش‌های اتمی، تغییر نژادی و تخریب‌های گسترده‌ی فرهنگی مردم تبت. از این‌رو، دالایی لاما سفرها و دیدارهایی را برای توقف این روند ترتیب داد.
از سال 1967 تاکنون او از 62 کشور جهان دیدار کرده (2) و با شخصیت‌های مهم مذهبی گفتگو نشسته است. او در سال 1982، 1986، 1990 و 2003 با پاپ ژان پل دوم دیدار کرد و در سال 2006 با پاپ بندیکت شانزدهم نیز ملاقاتی داشت. او همچنین با دیگر رهبران مسیحی همچون اسقف اعظم کانتربری، دکتر رابرت رانچیه و دیگر رهبران کلیسای انگلستان و رئیس کلیسای ارتدکس شرقی و نیز برخی رهبران مسلمان، هندو، یهودی و سیک دیدارهایی داشته است.
دالایی لاما در زمینه سیاسی فعالیت‌های بسیار گسترده‌ای انجام داده است؛ از جمله آن‌که سه بار در مجمع عمومی سازمان ملل در سال‌های 1959، 1961 و 1965 مطالبی را درخواست کرده که در این سال‌ها به تصویب رسیده است. او در 1963 نیز قانون اساسی دموکراتیک تبت را براساس اصول بودایی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، انتشار داد تا الگویی برای آینده‌ی سیاسی تبتِ آزاد باشد.
پس از تشکیل مجلس نمایندگان مردم تبت، نمایندگان این مجلس به طور مستقیم از سوی مردم تعیین و انتخاب می‌شوند تا در کابینه‌ی وزرای تبت انجام وظیفه کنند.
دالایی لامای چهاردهم، خود تصمیم گرفت قدرت سیاسی‌اش را کاهش دهد. او آشکارا اظهار نمود در آینده رسماً نقش سیاسی خود را پس از حل مشکل تبت واگذار خواهد کرد.
او در سه دهه‌ی گذشته مؤسساتی مذهبی، فرهنگی و تحصیلاتی تأسیس کرده تا هویت تبتی و میراث غنی آن محفوظ بماند. وی به دنبال آشناسازی دیگران است و درصدد است تا دیگر مردم دنیا را به سوی زندگی در سایه‌ی معنویت‌های اساسی بشر سوق دهد. او مدعی است در سخنانش تبلیغ تعالیم بودایی و یا کالاچاکرا - که خود آن را قبول دارد - کم‌تر به چشم می‌خورد، هرچند تلاش‌های زیادی نیز در تأسیس مراکز تبلیغ بودیسم تبتی انجام داده به گونه‌ای که هم‌اکنون بیش از 110 مرکز در بیش از بیست کشور جهان تأسیس شده و رشد بودیسم در امریکا بسیار چشم‌گیر است. به نظر می‌رسد مسامحه‌ی موجود در کلمات دالایی لاما، خود یکی از بهترین تبلیغ‌ها برای بودیسم است؛ زیرا این مسامحه از سوی رهبر بوداییانی صورت می‌گیرد که با لباس و هیئت یک راهب بودایی سخن می‌گوید.
وی در سال 1968 محل اقامت خود در محله‌ی سوارک آشرام واقع در دارام سالا را به جایی دیگر به نام فکچِن کواِلینگ تغییر داد که اکنون نیز در همین‌جا اقامت دارد.
دالایی لاما از سپتامبر تا نوامبر 1973 در اولین سفر، از کشورهای ایتالیا، سوییس، هلند، بلغارستان، ایرلند، نروژ، سوئد، دانمارک، انگلستان، آلمان غربی و استرالیا دیدار کرد.
در 1979 رهبر جمهوری خلق چین دِن زیائوپینگ برای او پیامی فرستاد، مبنی بر این‌که درخصوص موضوع استقلال تبت می‌توان مذاکره کرد و آن را از طریق گفتگو حل نمود.
البته او در مدت تبعید بارها به فکر ارتباط با دولت چین افتاد تا بتواند از طریق گفتگو و یافتن راهی مسالمت‌آمیز مسئله تبت را حل کند. او در سال 1979 پیام رهبر چین را مثبت پاسخ داد و آن را راه میانه‌ای قلمداد کرد و بدین ترتیب اولین دیدارش را پس از تبعید با دولت خلق چین برقرار نمود. مهم‌ترین ابزار قدرت او نطق‌هایی است که در مکان‌های مهم بیان داشته است. مثلاً در 21 سپتامبر 1987 نطقی تاریخی را در قالب پنج مسئله و محور برای نقشه صلح تبت در واشنگتن در حضور اعضای کنگره‌ی حقوق بشر ایالات متحده‌ی امریکا ایراد کرد و سپس در ژوئن 1988 در استراسبورگ فرانسه در برابر اعضای پارلمان اروپا نطق دیگری با عنوان طرحی برای تبت بیان نمود. تمامی فعالیت‌های سیاسی او و همچنین کتب و سخنرانی‌های مذهبی و فرهنگی او در این دوره (تبعید) بر محور گفتگو و پایه‌های اساسی صلح بشری قرار دارد و برای حل مسئله تبت هیچ‌گاه از اقدامات قهرآمیز نه استفاده کرده و نه مطلبی بیان داشته است، هرچند واقعاً معلوم نیست رویکرد او به مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز برای تبت - چنان که خود ابراز می‌دارد و به تمام مبارزان جهان توصیه می‌کند - یک استراتژی عمومی و بنیادین در راستای صلح بشری است و یا این‌که به علت جمعیت اندک، چاره‌ای جز مذاکره و گفتگو در مقابل قدرت بزرگ چین ندارند.
به هر روی، تمامی تلاش‌های او در همین راستاست. این موضوع همراه با برخی اغراض سیاسی که در پس اقدامات به ظاهر فرهنگی انجام شده، در غرب باعث شد تا در دهم سپتامبر 1989 برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل شود. او در اوسلویِ نروژ و در حضور بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان جهان نطقی را ایراد نمود که بر پرآوازه شدن نامش تأثیر بسزایی نهاد.
تلاش‌های او برای صلح جهان متعدد است و این نکته برای جهانیان پراهمیت که می‌توان در بسیاری از مسائل بدون درگیری فیزیکی مبارزه کرد و از این‌رو برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل شد. اما اغراض سیاسی نیز در این مورد دخالت دارد. مهم‌ترین شاهد بر سیاسی بودن اهدای جایزه‌ی صلح نوبل، اسامی برندگان این جایزه است که در میان آنها نام این افراد به چشم می‌خورد: هنری کسینجر 1973، انورسادات و مناخیم بگین 1978، میخاییل گورباچف 1990، شیمون پرز، اسحاق رابین و انورسادات 1994، جیمی کارتر 2002، شیرین عبادی 2003، محمد البردادعی 2005. غرب در مبارزه‌ی خود با حکومت‌هایی چون چین از تمامی حربه‌های خود بهره می‌برد. درست است دالایی لاما فردی صلح‌جوست ولی انتخاب او در واقع نوعی موضع‌گیری سیاسی در برابر چین نیز لحاظ می‌شود.
گذشته از این‌که شعار او مبارزه بدون درگیری نظامی است و معتقد است بدون درگیری فیزیکی باید مبارزه کرد و مقاومت نمود و به همین دلیل جایزه صلح نوبل به او تعلق گرفت. اگر چنین است، باید به مردم ایران و رهبر فقید آن (ره) چندین جایزه صلح نوبل می‌دادند، زیرا این نهضت جزء معدود انقلاب‌هایی بود که در سده‌ی اخیر بدون درگیری نظامی و بدون تکیه بر امکانات مادی و تنها با تکیه بر اسلام و نام خدا به پیروزی رسید و هم‌اکنون چند دهه از عمر با عزت آن می‌گذرد، جایزه ندادند که هیچ، بلکه با حداکثر توان به دشمنی با نظام اسلامی پرداختند.
در پایگاه اطلاع‌رسانی china abc آمده است که از سال 1965 به منطقه‌ی تبت خودمختاری داده شده و مسئله تغییر جمعیتی دروغ محض است؛ زیرا از جمعیت 2/600/000 نفری این منطقه تنها صدهزار نفر چینی هستند.
در سال 1992 دالایی لاما برای نزدیک شدن به دموکراتیک شدن دولت و حکومت تبت گام‌های دیگری برداشت. برای مثال، شاخه‌ی قوه‌ی قضاییه حکومت تأسیس شد و با آن‌که نمایندگان مجلس به طور مستقیم از سوی شخص دالایی لاما انتخاب می‌شدند، تصمیم گرفته شد از این پس نمایندگان مجلس مردم تبت، وزیران را انتخاب کنند. سرانجام در سال 2001 میلادی اولین انتخابات دموکراتیک و مستقیم برای انتخاب نخست وزیر توسط مردم تبت صورت گرفت و بدین ترتیب آنان به طور مستقیم در امور حکومتی دخیل شدند.
در سپتامبر 2002 دور جدید گفتگوها میان حکومت چین و دالایی لاما انجام شد که پایانی برای یک دهه بی‌تحرکی دیپلماسی میان این دو به شمار می‌آمد. این گفتگوها ادامه یافت، تا این‌که چهارمین دوره‌ی مذاکرات در سال 2005 در برن سوییس چند روز پیش از هفتاد سالگی دالایی لاما برگزار شد.

یک. تحصیلات، نشان ملی امریکا و سفر به اسرائیل

چنان که پیش‌تر گذشت، او از شش سالگی تحصیلات خود را شروع کرد و به رغم مسائل پیچیده‌ای که برای او و کشور تبت از 14 سالگی‌اش به وجود آمد، هیچ‌گاه از تحصیل بازنایستاد، تا آن‌که در سال 1959 توانست امتحانات سختی را با موفقیت به پایان رساند. او امتحان مقدماتی را در هر سه دانشگاه رهبانی اطراف لهاسا (دِرپونگ، سِرا، گاندِن) پشت سر نهاد. امتحان او در باب منطق، ایمان میانه،‌ قانون نظم رهبانی و مطالعات مابعدالطبیعه بودا بود. امتحان نهایی او نیز در معبد جوخانگ طی مراسم سالانه‌ی مونلام - که جشن نماز و عبادت است - برگزار شد. این جشن در اولین ماه هر سال تبتی برپا می‌شود. بدین ترتیب او به درجه‌ی گِش لارامپا که معادل دکتری فلسفه‌ی بوداست، نایل آمد.
گفته شده او در مدت تبعیدش تاکنون به بیش از 65 کشور سفر کرده است. او همچنین گفتگوهایی را با رهبران ادیان مختلف ترتیب داده و برای بسیاری از دانشجویان سخنرانی کرده است. همین فعالیت‌های او موجب شد تنها از سال 1959 تا 1999 بیش از 57 دکترای افتخاری، حکم و یا جایزه به او اعطا شود.
او در زمینه‌ی صلح و همچنین شناساندن دین بودا کتاب‌های متعددی تألیف کرده است. ناگفته نماند که پیام او در رساندن پیام بودیسم بر مبنای محبت، عشق، همدردی و بخشش بوده است.
یکی از آخرین مدارک افتخاری او اعطای عنوان استاد افتخاری دانشگاه موری امریکا بوده است. او برای اولین بار، انتصابی دانشگاهی را پذیرفته است. رهبر معنوی بوداییان طی سخنرانی خود در این دانشگاه اظهار داشت: «من از این‌که می‌توانم سهم کوچکی در ایجاد جامعه‌ای عادلانه و صلح‌جو داشته باشم، احساس مسرت می‌کنم.» (3) شایان ذکر است این دانشگاه، رتبه‌ی هجدهم را در امریکا داراست.
خبرگزاری مهر در 85/6/26 خبری را از تصمیم نمایندگان کنگره‌ی ایالات متحده امریکا مخابره کرد که نشان دهنده‌ی عمق علاقه‌ی امریکایی‌ها و دولت این کشور به دالایی لاماست. قانون تصویب شده کنگره چیزی است که به موجب آن مدال طلای کنگره که بالاترین نشان قدردانی از یک غیرنظامی است، به فرد خارجی مثل دالایی لاما تعلق گرفت؛ پدیده‌ای که تا بیش از این در امریکا سابقه نداشت.
او همواره به امریکا می‌رود و در مجامع دانشگاهی، علمی و فرهنگی سخنرانی می‌کند. برای نمونه، وی در 85/3/29 در دانشگاه بوفالوی نیویورک سخنرانی داشته است. او از سال 1994 تا 2006 سه مرتبه از اسراییل دیدن کرده تا مردم منطقه را به صلح و آرامش تشویق کند! البته در دیدار سال 2006 دولت اسراییل از ترس چین از او استقبال رسمی نکرد، اما چند تن از وزیران با او ملاقات گرمی داشتند. او حتی گفته است از دیدار با مقامات حماس خوشحال می‌شود. وی در این دیدارها مقابل دیوار ندبه نیایش کرده، که به معنای وابستگی رسمی به صهیونیسم جهانی است.
در خصوص مسائل خاورمیانه سایت ایران اکونومیست در 85/8/21 خبری مبنی بر مخالفت دالایی لاما با اعدام صدام مخابره کرد؛ زیرا او معتقد است صدام قابل اصلاح است و اعدام برای متهمانی است که احتمال بازگشت برایشان ناممکن است. او درباره چگونگی رفتار با دشمن گفته است: برای چینی‌ها دعا می‌کنم، همان‌گونه که برای تبتی‌ها دعا می‌کنم؛ زیرا من فردی اهل مسامحه و پیرو خوش‌بینی هستم.
پیش‌تر نیز گفته شد که محل اقامت دالایی لاما از زمان دالایی لامای پنجم تا 1959 به صورت قانونی و رسمی در زمستان‌ها قصر پوتالا و در تابستان‌ها قصر نوربولینگکا بوده است. این قصرها در سه کیلومتری شهر لهاسا واقع‌اند. از سال 1959 به دنبال اشغال تبت از سوی چین و سپس احتمال سوء قصد به دالایی لاما و یا ربودنش، وی به اکراه و با ترس به هند فرار کرد.
جواهر لعل نهرو، نخست وزیر وقت هندوستان به او و پیروان تبتی‌اش پناه داد. او در آن‌جا دولتِ در تبعید را شکل داد و تعداد زیادی مدرسه و مؤسسه‌ی آموزشی بودایی تأسیس کرد. این مسئله ارادت تاریخی مردم تبت به هند را صد چندان کرد؛ تا جایی که حتی نسبت به اقدامات دولت هند کاملاً حمایت‌گرانه عمل می‌کنند. کریستوفرهیتچِنز، روزنامه‌نگار انگلیسی در نقدی بر عملکرد دالایی لاما همین نکته را برجسته کرده است. او می‌گوید با آن‌که یکی از مسائل بسیار پر سر و صدای دالایی لاما در سازمان ملل، مسئله‌ی هسته‌ای و مبارزه با سلاح‌های اتمی بوده است، چنان که او با آزمایش‌های هسته‌ای چین در این زمینه آشکارا مخالفت کرد، اما چرا با آزمایش‌های هسته‌ای و تولید سلاح هسته‌ای هند مخالفت نمی‌کند؟ (4)
دالایی لاما نظرش را درباره این مسئله در چهارشنبه 20 می‌1998 اعلام داشت. در این اعلامیه همان‌گونه که آزمایش‌های هسته‌ای را به طور کلی محکوم کرد اما درباره آزمایش‌های هسته‌ای و دیگر تحرکات اتمی هند سخنی نگفته است.
انتقاد دیگری که بر نظام لاماییسم وارد کرده‌اند و پیش از این نیز به آن اشاره شد، در مورد متمولین و پولداران تبتی است. به نظر می‌رسد آن‌گونه که دالایی لاما نشان می‌دهد، آنها نیکوکار و خیرخواه نیستند. نظام حاکم بر تبت تا پیش از حمله‌ی چینی‌ها نظام ارباب و رعیتی بوده است. این در حالی است که نظام جزایی تبت نیز بر تنبیهات بدنی تأکید بسیار دارد.
جالب آن‌که در اکتبر سال 1998 حکومت تبت اقرار کرد که از سال 1960 سالانه 1/7 میلیون دلار از طریق سازمان جاسوسی امریکا (سیا) از ایالات متحده دریافت می‌کرده است. همچنین گروه مقاومتی نیز در کلورادو تحت آموزش و تعلیم قرار گرفته‌اند. زمانی که جان کِنت در سال 1995 از دالایی لاما پرسید، این اقدام احتیاطی و فراهم کردن مقدمات جنگ نظامی خوب است یا بد، او در پاسخ گفت: البته برای مقاومت در برابر چینی‌ها باید از اخلاق کمک گرفت، اما صدها زندگی برای مقاومت از دست رفته است.
به نظر می‌رسد این اقدامات برخلاف دیگر ادعاهای صلح‌جویانه‌ی دالایی لاما باشد. در اینجا یکی دیگر از تناقض‌های دالایی لاما به ظهور می‌رسد. او در مقام شعار، اخلاق‌گرا و اصلاح‌طلب است اما در مقام عمل و به صورت پنهانی به فکر اقدام نظامی است. لذا تناقضی واضح میان شعار و عمل از او به چشم می‌آید. در ضمن او اظهار کرده است که امریکا نه برای کمک به تبت، بلکه به خاطر مواضع خصمانه و موقعیت تاکتیکی خود با چین به ما کمک می‌کند.

دو. استادان دالایی لاما

استاد دوره‌ی تحصیلات مقدماتی او، کیباجه تریجانگ رین پوچه (1901-1981) بوده است. استاد دوره‌ی تحصیلات عالیه او نیز فردی است به نام کیباجه رینگ‌رین پوچه (1903-1983). (5)

سه. اقدامات فرهنگی در تبعید

پس از تبعید دالایی لاما از تبت به دلیل فشارهای زیاد چینی‌ها و احتمال سوءقصد به جان وی، راهبان تبتی در دارام سالا سکنا گزیدند و به پیشنهاد لاما توبتن‌یشه (1935-1984) مرکزی به نام «مرکز مراقبه‌ی ماهایانه‌ی توشتیا» بنا نهاد. توشتیا نامی است سانسکریت برای سرزمین پاکی که مورد رحمت مایتریا، بودای آینده است که روزی دوباره روی زمین آشکار خواهد شد و آموزش‌های گورو شاکیامونی بودا و درمه، از آن‌جا میان مردم انتشار خواهد یافت.
در سال 1967 تصمیم گرفته شد در دهلی نو نیز مرکزی تأسیس شود. بدین ترتیب لامایشه در سال 1979 با کمک یکی از شاگردان هندی‌اش توانست در ناحیه‌ی «شانتی نیکتان» در حومه‌ی دهلی نو مرکزی تأسیس کند.
برخی لاماهای برگِ تبعید شده همچون دو استاد قبلی دالایی لاما و همچنین تسن‌شاب سرکونگ رین پوچه (1914-1983)، گشه‌سوپا رین پوچه، گشه رابتن رین پوچه و لاما گِلگ رین پوچه، دروسی را در این مرکز ارائه دادند.
لاماتوبتن یشه برای آشنا ساختن افراد با آیین تبتی بودا مراکزی را در کشورهای بسیاری چون امریکا، استرالیا، نیوزیلند، انگلستان، ایتالیا و فرانسه برپا کرد. سپس در سال 1975 سازمانی را به نام «بنیاد پاینده نگاه‌دارنده‌ی ماهایانه» (FPMT) پایه‌گذاری کرد تا به گسترش این شبکه‌ی جهانی کمک کند. امروزه بیش از 110 مرکز در بیش از بیست کشور برای گسترش این سبک بودیسم تأسیس شده است.
سرانجام در سال 1981 لامایشه از دالایی لامای چهاردهم نیز درخواست می‌کند که توشتیا آموزش‌هایی را ارائه دهد. در پاییز همان سال در مراسمی که آن را «بزرگداشت درمه» خواندند، این امر محقق شد.
خبرگزاری مهر در تاریخ 85/7/10 مطلبی جالب مخابره کرد: دالایی لاما در نشستی مطبوعاتی اعلام کرده است اگر خارج از تبت از دنیا برود، به طور منطقی حلول جسمانی وی نیز خارج از تبت صورت می‌گیرد. یکی از مسائل مهم این ایام در مورد دالایی لاما و جانشینی او این است که آیا می‌شود دالایی لامای بعدی بیرون از تبت به دنیا بیاید؟ همچنین آیا جانشین او حتماً پسر است، یا این‌که دختر هم می‌تواند باشد؟ به نظر می‌رسد این اظهارنظر او بُعد سیاسی هم داشته و به نوعی می‌خواهد بیان کند که تمایل دارد به تبت بازگردد. بدین‌رو، او احساسات مردم را در این زمینه برانگیزاند که دالایی لامای بعدی در صورت تداوم تبعید ممکن است غیرتبتی شود. مردم تبت معتقدند چینی‌ها مذهب بودایی را برای آنها ممنوع کرده‌اند و این سرکوب با انهدام شش هزار صومعه و معبد بودایی انجام گرفته و این در حالی است که افراد مذهبی و راهب‌ها نیز اعدام یا زندانی شده‌اند. دست‌نوشته‌ها و اشیای کمیاب پرستیدنی منهدم یا فروخته شده‌اند و تصویر دالایی لاما نیز که برای تبتی‌ها تجسم روح، رحم و شفقت است، ممنوع شده، اما با این همه،‌ با تلاش‌های دالایی لاما و دیگر رهبران بودایی، بودیسم در سراسر جهان گسترش یافته؛ تا آن‌جا که سایت Yahoo در 14 سپتامبر 2006 در طی مقاله‌ای طولانی اعلام کرد آموزه‌ی بودیسم در امریکا رو به رشد است.
در واقع دالایی لاما مردم را تشویق می‌کند با ایمانی که از فرهنگ خود دارند، زندگی کنند و دین خود را داشته باشند، اما اصول معنوی انسانی را رعایت کنند. بی‌شک این بیان مسامحه‌آمیز نسبت به ادیان، خود بهترین تبلیغ برای این دین به شمار می‌رود.

چهار. گاه‌شمار زندگی دالایی لامای چهاردهم

* از دنیا رفتن دالایی لامای سیزدهم در لهاسا در 57 سالگی (17 دسامبر 1933)؛
* به دنیا آمدن تنزین گیاتسو در روستای تاکْتِسر در استان آمدوی تبت در خانواده‌ای پرجمعیت و کشاورز (6 جولای 1935)؛
* شناسایی او به عنوان مجسم‌شده‌ی دالایی لامای قبلی (1937)؛
* ترک آمدو و سفری سه ماهه به سوی لهاسا (جولای 1939)؛
* شناسایی رسمی او به عنوان دالایی لامای چهاردهم از سوی مقامات رسمی شهر بومچن و اعلام عمومی این موضوع (1939)؛
* ورود به لهاسا بعد از سه ماه سفر از آمدو (8 اکتبر 1939)؛
* برگزاری مراسم تاج‌گذاری (23 فوریه 1940)؛
* شروع تحصیلات رهبانی در 5 سالگی (1940)؛
* نایل شدن به مقام تعهدات راهب نوآموز بعد از مقام تاکترا رین پوچه (1942)؛
* در دست گرفتن تمام قدرت سیاسی بعد از اشغال تبت (17 نوامبر 1950)؛
* ترک لهاسا به دارمو به دلیل رفتار چینی‌ها (16 دسامبر 1950)؛
* اقامت در دارمو (از ژانویه 1951 تا جولای همان سال)؛
* امضای موافق‌نامه‌ی هفده ماده‌ای با چین از سوی نمایندگان تبت با اجبار و اکراه (23 می‌1951)؛
* دیدار نماینده‌ی چینی تعیین شده از سوی ژنرال چیانگ چین‌وو - نماینده‌ی جدید حکومت منطقه نظامی تبت - در دارمو با دالایی لاما (16 جولای 1951)؛
* ترک دارمو به سوی لهاسا (24 جولای 1951)؛
* رسیدن به لهاسا پس از ترک دارمو (17 آگوست 1951)؛
* رسیدن به مقام روحانی گلونگ از رین‌پوچه (1954)؛
* اعطای اولین آیین ورود به کالاچاکرا در کاخ نوربولینگکا در لهاسا (1954)؛
* دیدار از چین برای مذاکرات صلح و ملاقات با مائو زدونگ و دیگر رهبران چین از جمله چوان لای، دنگ زیائوپینگ (جولای 1954 تا ژوئن 1955)؛
* دیدار از هند برای شرکت در مراسم دو هزار و پانصدمین سال تولد بودا (نوامبر 1956 تا مارس 1957)؛
* نایل شدن به درجه‌ی گِش لارامپا (معادل دکترای فلسفه بودا) در طی مراسم مونلام در لهاسا (فوریه 1959)؛
* تجمع هزاران تبتی در مقابل کاخ نوربولینگکا (لهاسا) برای اقدام دالایی لاما در مقابل اقدامات کمپ ارتش چین (10 مارس 1959)؛
* فرار از کاخ نوربولینگکا در شب به دلیل احتمال سوء قصد به جان دالایی لاما یا ربودن او از سوی ارتش چین (17 مارس 1959)؛
* تأسیس رسمی دولت تبت در لودوپ دزونگ و مردود اعلام شدن موافقت‌نامه‌ی هفده ماده‌ای توسط این دولت (مارس 1959)؛
* ورود به هند از تبت بعد از چهارده روز فرار (30 مارس 1959)؛
* وارد شدن به موسوری و اقامت در خانه‌ی بیرال (20 آوریل 1959)؛
* ارائه پرسش‌هایی در خصوص تبت به مجمع عمومی سازمان ملل (1959)؛ (6)
* وارد شدن به دارام سالا و تحکیم اقامت در سوارک آشرام (30 آوریل 1960)؛
* اعلام قانون اساسی دموکراتیک براساس اصول بودایی (کالاچاکرا) و اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر به عنوان مدلی برای آینده‌ی تبت آزاد (1963)؛
* معرفی مؤسسه‌ی دموکراتیک مردمی برای تبت به عنوان اولین پارلمان تبت در تبعید (مجلس نمایندگان مردم تبت) در دارام‌سالا (1963)؛
* انجام اولین دیدار خارجی (از زمان تبعید) از ژاپن و تایلند (1967)؛
* تغییر اقامت از سوارک آشرام به فَکچِن کواِلینگ که اکنون محل اقامت اوست (1968)؛
* اولین دیدار از غرب شامل: ایتالیا، سوییس، هلند، بلغارستان، ایرلند، نروژ، سوئد، دانمارک، انگلستان، آلمان غربی و استرالیا (از سپتامبر تا نوامبر 1973)؛
* اولین ارتباط با دولت جمهوری خلق چین از زمان تبعید در 1959 پس از دریافت پیام امیدوارکننده‌ی دنگ زائو پینگ در خصوص آینده‌ی تبت (1979)؛
* ایراد نطق قالب تاریخی در قالب پنج موضوع برای نقشه‌ی صلح تبت در واشنگتن در حضور اعضای کنگره‌ی حقوق بشر امریکا (21 سپتامبر 1987)؛
* ایراد نطق تاریخی با عنوان طرحی برای تبت در استراسبورگِ فرانسه در حضور اعضای پارلمان اروپا (1988)؛
* از دنیا رفتن پانچن لامای دهم (فرد دوم در نظام روحانیت تبتی) و تعیین فرد جدید از سوی دالایی لاما (1989)؛
* برنده شدن جایزه‌ی صلح نوبل و ایراد سخنرانی در اوسلوی نروژ (10 دسامبر 1989)؛
* ارائه گام‌های دموکراتیک دیگر از جمله انتخاب مستقیم وزیران از سوی نمایندگان مجلس مردمی تبت و تأسیس شاخه‌ی قوه‌ی قضاییه (1992)؛
* شروع دور جدید گفتگو میان چین و دالایی لاما برای پایان دادن به یک دهه بی‌تحرکی دیپلماتیک (سپتامبر 2002)؛
* برگزاری چهارمین دور مذاکرات در برن سوییس در چند روز پیش از هفتاد سالگلی‌اش (2005).

پنج. آثار دالایی لاما

دالایی لاما دارای آثار متعددی است که بعضی از آنها به زبان فارسی ترجمه شده است. (7) اینک شرح برخی از آثار او:
1. زندگی در راهی بهتر، اندیشه‌هایی درباره‌ی راستی، مهرورزی و نیک‌بختی، دالایی لاما، گردآوری: رنوکا سینگ، ترجمه‌ی فرامرز جواهری‌نیا، تهران، نشر ماهی، 1381، 186 صفحه.
عنوان انگلیسی:
Live in a better way: reflection on truth, love and happiness
این کتاب شامل شش سخنرانی از دالایی لاماست که از 1997-1998 در میان بوداییان و یا دیگر علاقه‌مندان به مکتب بودا در «مرکز مراقبه‌ی توشیتا ماهایانه» واقع در دهلی نو و دیگر جاهای هند ایراد شده است. از آن‌جا که این سخنرانی‌ها در میان معتقدان به بودا صورت گرفته، نسبت به دیگر کتب ترجمه شده از عمق بیش‌تری برخوردار است. از این‌رو می‌توان گفت دیدگاه‌های اصلی او در این کتاب آمده است. در ضمن، کتاب دیباچه‌ای به قلم لاماتوبتن زوپا رین پوچه دارد که یکی از بهترین منابع فارسی برای تاریخ اخیر و سابق تبت و اندیشه‌های لاماییسم تبتی است.
2. هنر شاد زیستن، دالایی لاما و هواردسی. کاتلر، ترجمه شهناز انوشیروانی، تهران، مؤسسه‌ی خدمات فرهنگی رسا، 1380، 332 صفحه.
عنوان انگلیسی:
The art of happiness - A hand book for living
این کتاب ترجمه‌ی دیگری نیز دارد: از سوی سرور قاسمی؛ (نشر نوید شیراز، 1384)
در این کتاب، دکتر هواردسی. کاتلر، روانکاو معاصر امریکایی اندیشه‌های دالایی لاما را درخصوص زندگی و چگونگی شاد زیستن بیان کرده است. این کتاب برای فهم موضوع زندگی، مهرورزی و شاد زیستن که یکی از اصلی‌ترین آموزه‌های دالایی لاماست، بهترین منبع به زبان فارسی محسوب می‌شود. در ضمن دکتر کاتلر در این کتاب اندیشه‌های دالایی لاما را به نوعی با اندیشه‌های اندیشمندان و یا روان‌شناسان و جامعه‌شناسان غربی مقایسه کرده است. وی در این کتاب از سخنرانی‌ها و نوشته‌های دالایی لاما استفاده کرده و شخصاً بارها با او - در امریکا و هند - ملاقات خصوصی داشته است.
3. کتاب عشق و همدردی، دالایی لاما، ترجمه‌ی میترا کیوان‌مهر، تهران، نشر علم، 1383، 116 صفحه.
عنوان انگلیسی:
The dalai lama"s book of love and compassion, 2001
کتاب تنها دو بخش دارد: همدری اساس خوشبختی انسان و دوازده پرسش و پاسخ. (8)
4. کتاب خرد، دالایی لاما، ترجمه‌ی میترا کیوان‌مهر، تهران، نشر علم، 1384، 101 صفحه.
عنوان انگلیسی:
The dalailama"s book of wisdom 1999
این کتاب از چهار فصل تشکیل شده: 1. خشنودی، سرور و تندرست زیستن؛ 2. مواجهه با مرگ و مردن؛ 3. مقابله با خشم و هیجان؛ 4. بده بستان.
5. کتاب کوچکِ عقل و خرد، دالایی لاما، ترجمه‌ی محمدرضا آل‌یاسین، انتشارات هامون، 1382، 99 صفحه.
عنوان انگلیسی:
The little book of wisdom
کتاب شامل ده فصل است که هر یک از تعدادی جملات قصار حکمت‌آمیز تشکیل شده که مجموع آنها 214 حکمت است. هرچند ترجمه‌ی بسیار روانی از آن صورت گرفته، در برخی صفحات (9) به کلماتی چون فطرت خداگونه، مقررات خلقت، حمایت الهی و تعالیم الهی برمی‌خوریم؛ در حالی که در دین بودا مفاهیمی چون خدا، خلق و هدایت الهی به صورت ادیان ابراهیمی مطرح نیست.
6. کتاب کوچک ژرف‌اندیشی، دالایی لاما، ترجمه‌ی مهرداد انتظاری، تهران، نشر علم، 1382، 190 صفحه.
عنوان انگلیسی:
The wisdom teaching of the dalailama
این کتاب در دوازده فصل، اما کم‌تر از حکمت‌های کتاب پیشین و در واقع، تعدادی از کلمات قصار دالایی لاما را دربردارد. به جز موارد بسیار اندک می‌توان گفت همان کلمات قصار کتاب قبلی است. امتیاز این کتاب داشتن متن انگلیسی علاوه بر ترجمه است.
در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت که دالایی لاما کاملاً از اندیشه‌های بودا و فرهنگ هندی تأثیر پذیرفته است؛ اندیشه‌هائی نظیر تناسخ، کارما، نیروانه، اصل رنج و دشمنان درونی. لذا شاخصه‌ی اصلی تعالیم دالایی لاما، افکار و اصول اخلاقی - معنوی بودیسم می‌باشد. از سوی دیگر شخصیت و منش دالایی لاما در فضای فرهنگی تبت شکل گرفته است؛ در فرهنگی که در آن چند شوهری، چند زنی، فشارهای شدید اجتماعی - اقتصادی و عجایب و غرایبی نظیر خشونت با مردگان و اختلافات شدید کلاه زردها و کلاه قرمزها چشم‌گیر است.
دالایی لاما شخصیتی است که بی‌تردید برگزیده‌ی غرب است. او در فاصله‌ی کوتاهی از غرب 57 دکترای افتخاری یا جایزه دریافت کرده است، همچنین در زمان اندکی سه سفر به اسرائیل داشته و در آن‌جا دیدارهای مهمی با سران غاصب صهیونیسم داشته است. کنگره ایالات متحده امریکا برای نشان دادن عمق علاقه‌ی خویش به دالایی لاما قانون مصوب خویش را تغییر داد تا بتواند جایزه‌ای به یک غیرنظامی خارجی اعطا کند. دالایی لاما با اعدام صدام مخالفت کرد؛ کسی که دستش به خون هزاران انسان آلوده شد. از این‌ها مهم‌تر، تعظیم و نیایش دالایی لاما مقابل دیوار ندبه در اسرائیل است که به معنای هم‌سویی و هم‌صدایی با صهیونیسم بین‌المللی است.
اگر از زاویه‌ی دیگر بنگریم تناقض‌های متعددی اطراف این شخصیت را احاطه کرده است که به نمونه‌های متعدد آن می‌توان اشاره کرد؛ از جمله این‌که دالایی لاما به شدت با مسأله‌ی سلاح‌های اتمی چین مخالفت می‌کند، در حالی که در مقابل آزمایش‌های هسته‌ای و تولید سلاح‌های اتمی هند سکوت اختیار کرده است. او همچنین در مقابل چین از خود شخصیتی اخلاقی و صلح‌دوست نشان می‌دهد و مدعی است برای آنها هم دعا می‌کند. این در حالی است که طی یک اقدام احتیاطی به دنبال فراهم کردن مقدمات جنگ نظامی علیه چین برآمده است. تناقض سوم این‌که دالایی لاما مدعی است آیین لاما آیینی نیکوکار، خیرخواه و پایبند به اصول انسانی است، در حالی که در نظام جزایی تبت نسبت به تنبیهات بدنی تأکید فراوان رفته است.
به نظر می‌رسد دالایی لاما بیش‌تر یک شخصیت سیاسی است تا اخلاقی و معنوی. او مبارزه علیه‌ی چین را سرلوحه‌ی اقدامات خویش قرار داده و روزبه‌روز در حال گسترش مبارزات خویش علیه چین در کشورهای مختلف است و در این راستا با غرب به خصوص امریکا وارد معامله شده است. در اینجا پرسش مهم مطرح می‌شود و آن این‌که، این همه تأکیدات فراوان بر رفتارهای اخلاقی و گسترش فعالیت‌های عاشقانه و تأکید بر اصول معنوی برای چیست؟
این پرسش تنها یک جواب دارد و آن این‌که دالایی لاما اخلاق و معنویت را در راستای اهداف سیاسی قرار داده است. هدف سخنان، تعالیم و ترویج افکار دالایی لاما که با محوریت محبت، صمیمیت و شادمانه زیستن تبلیغ می‌شود چیزی جز دست‌یابی به اهداف سیاسی نیست. در این مکتب اصالت با سیاست است و اخلاق و معنویت ابزاری بیش نیست.
در اینجا یکی از تفاوت‌های شاخص و بارز اندیشه‌های دالایی لاما با تفکر اسلامی خودنمایی می‌کند. در اسلام عرفان، معنویت و اخلاق اصالت داشته، هدف نهایی است و قدرت و سیاست ابزاری در راستای نیل به این اهداف بلند است. در اسلام انسان معنوی و تقرب یافته غایت آفرینش است و اگر تلاشی برای کسب قدرت یا تشکیل حکومت بشود از این‌روست که بستری برای الهی و آسمانی شدن انسان فراهم آید.

پی‌نوشت‌ها:

1. بیشتر مطالب مربوط به زندگی‌نامه‌ی دالایی لاما از این سایت‌ها استخراج شده است:
en.wikipedia.org
www.tibet.com.
www.dalailama.com
www.nobel prize.org
www.tibet.net
2. او از برخی کشورها بیش از چند بار دیدن کرده است (مثلاً 33 بار از ایالات متحده). 3. خبرگزاری مهر، تاریخ 85/11/24.
4. این مطلب را می‌توان در پایگاه اطلاع‌رسانی wikipedia پی گرفت.
5. دالایی لاما، مقدمه از لاماتوبتن زوپا رین پوچه، ص 20.
6. گفتنی است مطالب او در سال 1961 و 1965 سرانجام در مجمع عمومی مطرح شد.
7. کتاب‌های انگلیسی وی به نقل از این سایت‌هاست:
www.dalailama.com ; www.wikipedia.org
8. شایان ذکر است بخشی از پرسش دوازدهم هنگام ترجمه و یا چاپ افتاده است.
9. بنگرید به صفحات 12، 16، 17 و 20.

منبع مقاله :
فعالی، محمدتقی؛ (1388)، نگرشی بر آراء و اندیشه‌های دالایی لاما، تهران: انتشارات عابد، چاپ اول
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.