مسیر جاری :
ماهیت حالات ذهنی
دغدغههای معمولی فیلسوف ذهن را میتوان در سه پرسش بیان کرد: (1) چگونه میدانیم که افراد دیگر درد دارند؟ (2) آیا درد حالت مغزی است؟ (3) تحلیل مفهوم درد چیست؟
رویدادهای ذهنی (2)
تشبیهی که اکنون مطرح شد- یعنی تشبیه جایگاه امر ذهنی در میان امور فیزیکی به جایگاه امر معنایی در جهان نحو- را بیش از این نباید توسعه داد. تارسکی اثبات کرد که یک زبان سازگار (طبق برخی پیشفرضهای
رویدادهای ذهنی (1)
رویدادهای ذهنی مانند ادراکها، به خاطر آوردنها، تصمیمگیریها و اعمال در برابر افتادن در دام قانونمندی نظریهی فیزیکی مقاومت میکنند.
اینهمانیهای روانی- فیزیکی و نظری
نظریهپردازان اینهمانی روانی- فیزیکی غالباً معتقدند اینهمانیهایی که میان حالات ذهنی و عصبی انتظار دارند، اساساً شبیه انواع اینهمانیهای نظریای هستند که مورد اختلاف نیستند؛ برای مثال، اینهمانی آب...
بررسی نظریهی علّی ذهن
فلسفه در حل مسئلهی رابطهی ذهن و بدن چه سهمی میتواند داشته باشد؟ بیست سال قبل بسیاری از فیلسوفان انگلیسی زبان پاسخ میدادند: «هیچ چیز بیش از تحلیل مفاهیم تنوع ذهنی». آنها فکر میکردند اگر ما درصدد
احساسات و فرایندهای مغزی
فرض کنید که من در این لحظه، از یک پس تصویر گرد با لبههای نامشخص و مایل به زرد با مرکز نارنجی رنگ گزارش میدهم. من از چه چیزی گزارش میدهم؟ شاید یک پاسخ این باشد که از هیچ چیزی گزارش
نظریهی اینهمانی ذهن و بدن (3)
دیویدسن نظریهی اینهمانی مصداقی را برای اولین بار ارائه کرد. مطابق این نظریه، رابطهی اینهمانی تنها میان رویدادهای ذهنی و فیزیکی برقرار است، نه میان یک نوع ذهنی و یک نوع فیزیکی. دیویدسن، استدلال
نظریهی اینهمانی ذهن و بدن (2)
برخی از طرفداران نظریهی علّی مثل آرمسترانگ استدلالی براساس نقش علّی (کارکردی) حالات ذهنی و حالات فیزیکی محقق کنندهی آنها پیشنهاد کردهاند. آرمسترانگ پیشنهاد میکند برای درک بهتر اینهمانی ذهن و
نظریهی اینهمانی ذهن و بدن (1)
اشکالات وارده به رفتارگرایی به همراه تأثیر یافتههای علمی دانشمندان در کشف اینهمانی میان پدیدارهایی که متفاوت و مستقل پنداشته میشدند، مانند کشف اینهمانی آب و ساختار مولکولیH2O و یا کشف اینهمانی گرما...
تعارض
تعارض، در اصطلاح علم اصول و در مسئلهي «تعادل و تراجيح» عبارت است از تنافي دو دليل و يا تنافي مدلول دو دليل ( تعادل و تراجيح). و در مسئلهي «جرح و تعديل» در موردي اطلاق ميشود که دو عادل حکم به