مسیر جاری :
قدرت هاي بزرگ Great powers
قدرت هاي بزرگ قدرتمندترين دولت هاي نظام بين الملل هستند. اين قدرت ها از آن جا كه ذخاير عظيم منابع شان به آن ها اجازه مي دهد در عرصه هاي مختلف رفتار بين المللي بيش از اندازه فعال باشند مورد علاقه آن دسته...
قدرت ميانه حال Middle power
اين اصطلاح معمولاً در گفتمان سياست خارجي برخي كشورها در سياست جهاني معاصر به كار مي رود. اما اصطلاح يادشده مفهومي فرّار و دوپهلو دارد. براي تعريف قدرت هاي ميانه حال دو شيوه ي عمده وجود دارد.
قدرت Power
قدرت يكي از مفاهيم محوري روابط بين الملل است. از آن جا كه قدرت نقشي محوري در مكتب واقع گرايي دارد مانند اغلب موارد در روابط بين الملل، بحث نظري حاضر هم اين ديدگاه مسلط در رشته ي يادشده را چارچوب مرجع خود...
قحطي Famine
وضعيتي كه وجه مشخصه ي آن نبود غذا در ميان شمار زيادي از افراد است و اغلب منجر به بالارفتن نرخ زيادي از افراد است و اغلب منجر به بالا رفتن نرخ مرگ و مير مي شود. محدوديت دسترسي به غذا جايگاهي محوري در تجربه...
فساد Corruption
فساد از ديرباز جايگاه برجسته اي در انديشه سياسي غرب داشته است. اما همچون بسياري از مفاهيم مهم، معناي آن همچنان دست نيافتني مانده است. فساد را در غرب به شيوه هاي مختلفي به عنوان سوء استفاده از قدرت براي...
فرهنگ راهبردي Strategic culture
شيوه شكل گيري رويكرد هر كشور در قبال توسل به زور، بر اساس باورها و عرف هاي فرهنگي جاافتاده آن كشور. اين اصطلاح را نخستين بار جك اسنايدر (snyder 1977) براي توضيح نظام هاي اعتقادي ملي متبايني سكه زد كه به...
فرووابستگي Dependency
نظريه هاي فرو وابستگي در ميانه و اواخر سده بيستم به چالش با سيطره راهبردهاي نوسازي برخاستند. راهبردهاي مكتب نوسازي مسير دستيابي دولت هاي جهان سوم به نوگرايي را بر اساس بهره گيري از عوامل خارجي براي تغيير...
فرجام تاريخ End of history
از زمان انتشار مقاله فرانسيس فوكوياما با عنوان «فرجام تاريخ؟» در شمار پاييز 1989 فصلنامه نَشِنال اينِتِرست [منافع ملي]، ادعاي او داير بر اين كه ما در فرجام تاريخ به سر مي بريم موضوع مباحثات شديدي قرار...
عمل به مثل Reciprocity
پيشكش كردن يك نفع يا تحميل يك هزينه به صورت يك ارزش يا اقدام به بازيگر ديگري كه پيش از اين نفعي به ما پيشکش يا هزينه اي بر ما تحميل كرده است. مبادله ي مشروط ارزش ها يا اقدامات ملموس و ناملموس در جامعه...
عقلانيت Rationality
توانايي يك بازيگر تك بافت براي بيشينه ساختن مطلوبيت از طريق تصميمات و اقدامات خود. تصميم گيرنده در هر وضعيت هزينه ها و سدها را تحليل و گزينه اي را انتخاب مي كند كه بيش ترين ارزش يا در يك وضعيت «بدون برنده»...