نويسنده: مارتين گريفيتس
مترجم: عليرضا طيب
مترجم: عليرضا طيب
پيشكش كردن يك نفع يا تحميل يك هزينه به صورت يك ارزش يا اقدام به بازيگر ديگري كه پيش از اين نفعي به ما پيشکش يا هزينه اي بر ما تحميل كرده است. مبادله ي مشروط ارزش ها يا اقدامات ملموس و ناملموس در جامعه ي بشري اگر نه رويّه اي همه جا رايج دست كم روش گسترده اي است كه از مبادله ي آييني هدايا يا مساعدت ها در فرهنگ هاي سنتي تا رويّه هاي نزاكت بين المللي در حقوق بين الملل و چانه زني در سياست بين الملل را در بر مي گيرد. در علوم سياسي پژوهش هاي فراواني در زمينه ي تحليل روش عمل به مثل و پيامدهايي كه اين روش براي همكاري، ستيز و تعامل راهبردي در سياست داخلي و بين المللي دارد صورت گرفته است.
رويّه ي عمل به مثل را مي توان از حيث ميزان مشروط بودن و هم ارزي آن چه بين طرفين مبادله مي شود مشخص ساخت. مشروط بودن اشاره به توالي و زمان اقدامي دارد كه يك بازيگر در پاسخ اقدام بازيگر ديگر انجام مي دهد. اقداماتي كه يك بازيگر بلافاصله پس از اقدامات بازيگر ديگر و به دليل آن انجام مي دهد بسيار مشروط هستند حال آنكه اقداماتي كه محرك شان كم تر اقدامات بازيگر ديگر باشد يا مدت ها پس از آن انجام شوند كم تر مشروط اند. پرداخت فوري هزينه ي خدمات ارائه شده، يك مبادله ي بسيار مشروط است ولي پيشنهاد كمك به يك دوست يا متحد نيازمند، به طور كلي مبادله اي كم تر مشروط است.
سطح مشروط بودن در مبادله دست كم تابع سه عامل است. عوامل ياد شده اين هاست: انتظارات بازيگر درباره ي تعامل آينده (كه اغلب از آن با عنوان «سايه ي آينده» ياد مي شود)، ميزان ارزشي كه هر يک از بازيگران براي پاداش هاي آينده حاصل از تبادلات شان با هم نسبت به پاداش هاي فعلي آن قائل است (كه اغلب «نرخ تنزيل» خوانده مي شود)، و نياز هر بازيگر به پاسخ گويي سريع ديگري و انتظاراتش در اين خصوص كه ديگري بتواند به موقع پاسخ گويد. اگر هر دو بازيگر انتظار تعامل با ديگري را در آينده داشته باشند، اگر براي تعاملات آتي ارزش نسبتاً بالايي قائل باشند، يا اگر نيازي به پاسخ سريع نداشته باشند يا پيش بيني كنند كه نشان دادن واكنش بي درنگ براي ديگري دشوار است در اين صورت احتمالاً تبادلات ميان آن ها كم تر از حالات ديگر مشروط خواهد بود.
هم ارزي اشاره به ارزش تصوري ارزش ها يا اقدامات پيشكش و دريافت شده دارد. مبادلات دقيقاً هم ارز زماني صورت مي گيرد كه بازيگران درگير، در اين زمينه هم نظر باشند كه ارزش و نرخ مبادلات به سطوح متقابلاً مشخصي مي رسد. هم ارزي نادقيق يا نادرست هنگامي رخ مي دهد كه نرخ يا ارزش مبادله نامشخص يا بي اهميت باشد. بايد خاطر نشان ساخت كه ارزش كالاها يا اقدامات مبادله شده را اغلب هر بازيگر به صورت ذهني برآورد مي كند به گونه اي كه حتي مبادله ي كالاهاي يكسان را در صورتي كه كالاهاي دريافت شده با انتظارات دريافت كننده برابر نباشد نمي توان دقيقاً هم ارز دانست. براي نمونه، در مذاكرات مربوط به دسترسي به بازار، كشورهايي كه بازار مصرف شان اندازه هاي متفاوتي دارد صادراتي به ارزش يك دلار به يكديگر را به معني دسترسي هم ارز به مصرف كنندگان يكديگر نمي دانند. در هر مبادله، سطح دقت تابع عوامل چندي از جمله قابل انطباق بودن ترجيحات بازيگران، قدرت نسبي هر بازيگر براي تغيير دادن شرايط مبادله به سود خودش، و مشروعيت روند انجام مبادله است. هرچه ترجيحات بازيگران همپوشي كم تري داشته باشد، رابطه شان رقابت آميزتر باشد، مبادله مشروعيت كم تري داشته احتمال فريبكاري بيش تر باشد احتمالاً مبادله با دقت بيش تري مشخص مي شود.
گرجه ميزان مشروط بودن يا هم ارزي در يك عمل به مثل مي تواند متفاوت باشد تعامل اين دو ويژگي چهار نوع آرماني مبادله را پديد مي آورد: عمل به مثل مشخص، عمل به مثل مبهم، و دو الگوي آميخته يا ناخالص عمل به مثل. عمل به مثل مشخص ناظر بر الگوي بسيار مشروط و دقيقاً هم ارزش تبادل است. راهبرد «اين به آن در»- اگر همكاري كني من نيز همكاري خواهم كرد ولي اگر نكني من نيز نخواهم كرد-نماينده ي اين نوع عمل به مثل است. اين راهبرد مي تواند منجر به همكاري تحت مجموعه محدودي از شرايط شود ولي راهبرد شكننده اي است چرا كه انتظارات دقيقاً تعيين شده است و تنها يك اقدام ظاهراً غيرهميارانه احتمال دارد به عهد شكني تلافي جويانه منجر شود و به جاي نفع متقابل موجب وارد شدن هزنيه هاي متقابل به طرفين گردد. به همين دليل شفاف بودن اقدامات، وضوح پيام ها و راستي آزمايي فوق العاده اهميت مي يابد. نمونه خوب عمل به مثل مشخص، مبادله زندانيان سياسي در دوران جنگ سرد ميان شرق و غرب در نقطه كنترل موسوم به چارلي در برلين بود. چه در اين مبادله يك زنداني از هر طرف با يك زنداني از طرف ديگر مبادله مي شد يا يك زنداني پر ارزش يك طرف با چندين زنداني سياسي طرف ديگر، هر مبادله متضمن توافقات بسيار مشروحي در اين باره بود كه چه كسي چه چيزي را در ازاي چه چيزي و چه زماني دريافت خواهد كرد.
عمل به مثل مبهم ناظر بر الگوي نامشروط و نادقيق مبادله است. نمونه هاي عمل به مثل مبهم شامل اعطاي موقعيت تجاري عادي به تمامي اعضاي سازمان جهاني بازرگاني، رعايت حقوق بين الملل عرفي، و مبادله چند وجهي اطلاعات در ميان هم پيمانان مي شود. در هر يك از اين حالات، نه زمان و نه ماهيت پرداخت متقابل پيشاپيش مشخص شده است. براي نمونه، اعضاي سازمان جهاني بازرگاني موظف اند هرگونه امتياز تجاري را به تمامي اعضاي اين سازمان تعميم دهند قطع نظر از اين كه ديگر اعضا نيز مزاياي مشابهي را به آن ها پيشكش كرده باشند يا نه. در حالي كه عمل به مثل مشخص در صورتي كه شفافيت زياد و شرايط مبادله به روشني شفافيت به واسطه آن كه نشانه نگراني نامناسب از بابت نگه داشتن حساب امتيازات يا به دوش كشيدن سهمي از بار است مي تواند عمل به مثل مبهم را متزلزل سازد. از اين گذشته برخلاف روش عمل به مثل مشخص، بعيد است كه يك يا حتي چند اقدام غيرمنتظره طرف مقابل، عمل به مثل مبهم را متزلزل كند. براي نمونه، نقض مكرر يك قاعده بين المللي لزوماً نه نشانه بي اعتباري آن قاعده است و نه سبب تغيير انتظارات موجود در مورد رعايت آن توسط دولت ها (از جمله دولت نقض كننده) در ساير شرايط مي شود.
وانگهي، زماني هم كه مبادله بسيار مشروط باشد ولي ارزش مبادله به دقت معلوم نباشد يا ميزان مشروط بودن كم و هم ارزي دقيق باشد باز عمل به مثل مي تواند برقرار باشد. نخستين نوع آرماني ناخالص از عمل به مثل زماني است كه بازيگران طالب اقدامي بي درنگ باشند ولي ارزش آن اقدام را مشخص نسازند. براي نمونه، در مارس 1997 كنگره ايالات متحده تهديد كرد اگر مكزيك بي درنگ اقداماتي در پيش نگيرد كه نشان دهنده ي پاي بندي اش به مبارزه با مواد مخدر باشد بر ضد آن كشور مجازات هايي مقرر خواهد ساخت. دولت مكزيك در آستانه بررسي هايش يكي از رؤساي فاسد مبارزه با مواد مخدر را دستگير كرد. اين اقدام احتمالاً كمك چنداني به حل مشكل مواد مخدر نمي كرد ولي كنگره ايالات متحده آن را به مثابه گواه مشاركت صادقانه ي مكزيك در مبارزه با مواد مخدر پذيرفت.
دومين نوع آرماني ناخالص از عمل به مثل زماني وجود دارد كه ارزش مبادله حساس ولي زمان بندي آن نامشخص باشد. مذاكرات پيرامون استفاده از يك منبع مشترك مانند ذخاير مشترك آب نمونه اين نوع مبادله است. در چنين مواردي مشخص ساختن حجم آب (يا ميزاني از كالاي مورد نظر) كه هر طرف استحقاق آن را دارد اهميت قاطع دارد اما همين كه سهم ها مشخص شد زمان يا نرخ مصرف اهميت كم تري پيدا مي كند. اين الگوهاي ناخالص عمل به مثل هم مانند الگوهاي ديگر مادام كه هر بازيگر همان انتظاراتي را از حيث زمان و ارزش پاداش و مجازات هاي دريافتي از طرف ديگر داشته باشد كه آن طرف از او دارد احتمالاً دوام خواهند آورد.
ـــ حقوق بين الملل؛ شناسايي؛ معماي زنداني
-1986 Keohane,R.Reciprocity in International Relations,Internatioal Organization 40(1) 1-27.
-2002 Lepgold,J.and Shambaugh,G.Who Owes Whom,How Much,and When? Understanding Reciprocated Social Exchange in International Politics Review of International Studies 28,229-52.
جورج شامبا
منبع مقاله:
گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
رويّه ي عمل به مثل را مي توان از حيث ميزان مشروط بودن و هم ارزي آن چه بين طرفين مبادله مي شود مشخص ساخت. مشروط بودن اشاره به توالي و زمان اقدامي دارد كه يك بازيگر در پاسخ اقدام بازيگر ديگر انجام مي دهد. اقداماتي كه يك بازيگر بلافاصله پس از اقدامات بازيگر ديگر و به دليل آن انجام مي دهد بسيار مشروط هستند حال آنكه اقداماتي كه محرك شان كم تر اقدامات بازيگر ديگر باشد يا مدت ها پس از آن انجام شوند كم تر مشروط اند. پرداخت فوري هزينه ي خدمات ارائه شده، يك مبادله ي بسيار مشروط است ولي پيشنهاد كمك به يك دوست يا متحد نيازمند، به طور كلي مبادله اي كم تر مشروط است.
سطح مشروط بودن در مبادله دست كم تابع سه عامل است. عوامل ياد شده اين هاست: انتظارات بازيگر درباره ي تعامل آينده (كه اغلب از آن با عنوان «سايه ي آينده» ياد مي شود)، ميزان ارزشي كه هر يک از بازيگران براي پاداش هاي آينده حاصل از تبادلات شان با هم نسبت به پاداش هاي فعلي آن قائل است (كه اغلب «نرخ تنزيل» خوانده مي شود)، و نياز هر بازيگر به پاسخ گويي سريع ديگري و انتظاراتش در اين خصوص كه ديگري بتواند به موقع پاسخ گويد. اگر هر دو بازيگر انتظار تعامل با ديگري را در آينده داشته باشند، اگر براي تعاملات آتي ارزش نسبتاً بالايي قائل باشند، يا اگر نيازي به پاسخ سريع نداشته باشند يا پيش بيني كنند كه نشان دادن واكنش بي درنگ براي ديگري دشوار است در اين صورت احتمالاً تبادلات ميان آن ها كم تر از حالات ديگر مشروط خواهد بود.
هم ارزي اشاره به ارزش تصوري ارزش ها يا اقدامات پيشكش و دريافت شده دارد. مبادلات دقيقاً هم ارز زماني صورت مي گيرد كه بازيگران درگير، در اين زمينه هم نظر باشند كه ارزش و نرخ مبادلات به سطوح متقابلاً مشخصي مي رسد. هم ارزي نادقيق يا نادرست هنگامي رخ مي دهد كه نرخ يا ارزش مبادله نامشخص يا بي اهميت باشد. بايد خاطر نشان ساخت كه ارزش كالاها يا اقدامات مبادله شده را اغلب هر بازيگر به صورت ذهني برآورد مي كند به گونه اي كه حتي مبادله ي كالاهاي يكسان را در صورتي كه كالاهاي دريافت شده با انتظارات دريافت كننده برابر نباشد نمي توان دقيقاً هم ارز دانست. براي نمونه، در مذاكرات مربوط به دسترسي به بازار، كشورهايي كه بازار مصرف شان اندازه هاي متفاوتي دارد صادراتي به ارزش يك دلار به يكديگر را به معني دسترسي هم ارز به مصرف كنندگان يكديگر نمي دانند. در هر مبادله، سطح دقت تابع عوامل چندي از جمله قابل انطباق بودن ترجيحات بازيگران، قدرت نسبي هر بازيگر براي تغيير دادن شرايط مبادله به سود خودش، و مشروعيت روند انجام مبادله است. هرچه ترجيحات بازيگران همپوشي كم تري داشته باشد، رابطه شان رقابت آميزتر باشد، مبادله مشروعيت كم تري داشته احتمال فريبكاري بيش تر باشد احتمالاً مبادله با دقت بيش تري مشخص مي شود.
گرجه ميزان مشروط بودن يا هم ارزي در يك عمل به مثل مي تواند متفاوت باشد تعامل اين دو ويژگي چهار نوع آرماني مبادله را پديد مي آورد: عمل به مثل مشخص، عمل به مثل مبهم، و دو الگوي آميخته يا ناخالص عمل به مثل. عمل به مثل مشخص ناظر بر الگوي بسيار مشروط و دقيقاً هم ارزش تبادل است. راهبرد «اين به آن در»- اگر همكاري كني من نيز همكاري خواهم كرد ولي اگر نكني من نيز نخواهم كرد-نماينده ي اين نوع عمل به مثل است. اين راهبرد مي تواند منجر به همكاري تحت مجموعه محدودي از شرايط شود ولي راهبرد شكننده اي است چرا كه انتظارات دقيقاً تعيين شده است و تنها يك اقدام ظاهراً غيرهميارانه احتمال دارد به عهد شكني تلافي جويانه منجر شود و به جاي نفع متقابل موجب وارد شدن هزنيه هاي متقابل به طرفين گردد. به همين دليل شفاف بودن اقدامات، وضوح پيام ها و راستي آزمايي فوق العاده اهميت مي يابد. نمونه خوب عمل به مثل مشخص، مبادله زندانيان سياسي در دوران جنگ سرد ميان شرق و غرب در نقطه كنترل موسوم به چارلي در برلين بود. چه در اين مبادله يك زنداني از هر طرف با يك زنداني از طرف ديگر مبادله مي شد يا يك زنداني پر ارزش يك طرف با چندين زنداني سياسي طرف ديگر، هر مبادله متضمن توافقات بسيار مشروحي در اين باره بود كه چه كسي چه چيزي را در ازاي چه چيزي و چه زماني دريافت خواهد كرد.
عمل به مثل مبهم ناظر بر الگوي نامشروط و نادقيق مبادله است. نمونه هاي عمل به مثل مبهم شامل اعطاي موقعيت تجاري عادي به تمامي اعضاي سازمان جهاني بازرگاني، رعايت حقوق بين الملل عرفي، و مبادله چند وجهي اطلاعات در ميان هم پيمانان مي شود. در هر يك از اين حالات، نه زمان و نه ماهيت پرداخت متقابل پيشاپيش مشخص شده است. براي نمونه، اعضاي سازمان جهاني بازرگاني موظف اند هرگونه امتياز تجاري را به تمامي اعضاي اين سازمان تعميم دهند قطع نظر از اين كه ديگر اعضا نيز مزاياي مشابهي را به آن ها پيشكش كرده باشند يا نه. در حالي كه عمل به مثل مشخص در صورتي كه شفافيت زياد و شرايط مبادله به روشني شفافيت به واسطه آن كه نشانه نگراني نامناسب از بابت نگه داشتن حساب امتيازات يا به دوش كشيدن سهمي از بار است مي تواند عمل به مثل مبهم را متزلزل سازد. از اين گذشته برخلاف روش عمل به مثل مشخص، بعيد است كه يك يا حتي چند اقدام غيرمنتظره طرف مقابل، عمل به مثل مبهم را متزلزل كند. براي نمونه، نقض مكرر يك قاعده بين المللي لزوماً نه نشانه بي اعتباري آن قاعده است و نه سبب تغيير انتظارات موجود در مورد رعايت آن توسط دولت ها (از جمله دولت نقض كننده) در ساير شرايط مي شود.
وانگهي، زماني هم كه مبادله بسيار مشروط باشد ولي ارزش مبادله به دقت معلوم نباشد يا ميزان مشروط بودن كم و هم ارزي دقيق باشد باز عمل به مثل مي تواند برقرار باشد. نخستين نوع آرماني ناخالص از عمل به مثل زماني است كه بازيگران طالب اقدامي بي درنگ باشند ولي ارزش آن اقدام را مشخص نسازند. براي نمونه، در مارس 1997 كنگره ايالات متحده تهديد كرد اگر مكزيك بي درنگ اقداماتي در پيش نگيرد كه نشان دهنده ي پاي بندي اش به مبارزه با مواد مخدر باشد بر ضد آن كشور مجازات هايي مقرر خواهد ساخت. دولت مكزيك در آستانه بررسي هايش يكي از رؤساي فاسد مبارزه با مواد مخدر را دستگير كرد. اين اقدام احتمالاً كمك چنداني به حل مشكل مواد مخدر نمي كرد ولي كنگره ايالات متحده آن را به مثابه گواه مشاركت صادقانه ي مكزيك در مبارزه با مواد مخدر پذيرفت.
دومين نوع آرماني ناخالص از عمل به مثل زماني وجود دارد كه ارزش مبادله حساس ولي زمان بندي آن نامشخص باشد. مذاكرات پيرامون استفاده از يك منبع مشترك مانند ذخاير مشترك آب نمونه اين نوع مبادله است. در چنين مواردي مشخص ساختن حجم آب (يا ميزاني از كالاي مورد نظر) كه هر طرف استحقاق آن را دارد اهميت قاطع دارد اما همين كه سهم ها مشخص شد زمان يا نرخ مصرف اهميت كم تري پيدا مي كند. اين الگوهاي ناخالص عمل به مثل هم مانند الگوهاي ديگر مادام كه هر بازيگر همان انتظاراتي را از حيث زمان و ارزش پاداش و مجازات هاي دريافتي از طرف ديگر داشته باشد كه آن طرف از او دارد احتمالاً دوام خواهند آورد.
ـــ حقوق بين الملل؛ شناسايي؛ معماي زنداني
خواندني هاي پيشنهادي
-1984 Axelrod,R.The Evolution of Cooperation,New York:Basic Books.-1986 Keohane,R.Reciprocity in International Relations,Internatioal Organization 40(1) 1-27.
-2002 Lepgold,J.and Shambaugh,G.Who Owes Whom,How Much,and When? Understanding Reciprocated Social Exchange in International Politics Review of International Studies 28,229-52.
جورج شامبا
منبع مقاله:
گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
/م