نويسنده: مارتين گريفيتس
مترجم: عليرضا طيب
مترجم: عليرضا طيب
توانايي يك بازيگر تك بافت براي بيشينه ساختن مطلوبيت از طريق تصميمات و اقدامات خود. تصميم گيرنده در هر وضعيت هزينه ها و سدها را تحليل و گزينه اي را انتخاب مي كند كه بيش ترين ارزش يا در يك وضعيت «بدون برنده» كم ترين ارزش منفي را برايش به بار آورد. در روابط بين الملل به ويژه از ديد كساني كه از پشت عينك واقع گرايي به جهان مي نگرند اين ارزش بر اساس رابطه اي كه با منافع ملي دارد سنجيده مي شود. مدل بازيگر خردمند كه از اين نظريه نتيجه مي شود فرض را بر اين مي گذارد كه هر تصميم گيرنده ي مشخص كه به همه اطلاعات دسترسي دارد و بازيگر مي تواند هر گزينه را با جزئيات كاملش به شايستگي ارزيابي كند. اين به نوبه خود يكي از حوزه هاي پژوهشي برجسته در روابط بين الملل است. اين فرض عقلانيت، شالوده پيكره عظيمي از تحقيقات را تشكيل مي دهد كه (به اعتقاد واقع گرايان) مهم ترين وجوه روابط بين الملل را باز مي نمايانند.
مدل بازيگر خردمند ستون فقرات نظريه بازيگر خردمند است. متأسفانه اين نظريه به خطا فرض را بر اين مي گذارد كه منافع همه بازيگران چه افراد باشند و چه دولت ها مانند هم است. تفاوت هاي انفرادي مد نظر قرار نمي گيرد بلكه هرگونه تفاوت رفتار زاده متفاوت بودن منافع، موقعيت جغرافيايي، يا ديگر عواملي انگاشته مي شود كه در حوزه ساز و كارهاي پردازش دروني فرد تصميم گيرنده قرار نمي گيرد. اين تفاوت رفتار را مي توان به عنوان مرزي براي گزينه هاي عقلايي موجود در دسترس بازيگر، مشخص ساخت و مدل سازي كرد. از اين فرض، مدل هاي رياضي منتج مي شود كه چيزي جز برداشت هايي بسيار كلي و انتزاعي از چگونگي رفتار بازيگران نيست. يكي از مشهورترين انواع مدل هاي رياضي، نظريه هاي بازي هاست كه از «عقلانيت راهبردي» نتيجه مي شود. در بستر عقلانيت راهبردي نتايج به انتخاب هاي حساب شده ديگر تصميم گيران عقلاني بستگي دارد.
از اين گذشته، عقلانيت مبناي يك مدل تصميم گيري-روند تصميم گيري عقلايي-است كه رشته اي از گام ها را در بر مي گيرد. گام نخست اين روند، روشن ساختن اهداف و پس از آن مرتب ساختن اين اهداف بر اساس اهميت آن هاست كه اجازه مي دهد در صورت تعارض داشتن اهداف مختلف راه حلي بيابيم. سپس راه هاي مختلفي كه براي دستيابي به اين اهداف وجود دارد مشخص مي شود و گام بعد درباره پيامدهاي اين راه ها تحقيق به عمل مي آيد. در پايان اين روند نيز خط مشي اي در پيش گرفته مي شود كه مطلوبيت بازيگر را بيشينه سازد. تكوين مدل هاي صوري، به ويژه مدل بازيگر خردمند از آن رو مغتنم است كه اجازه مي دهد به جاي پژوهش كيفي تر، به كمك يك معادله ي عيني قابل تشخيص و فهم، درك روشن تري از يك استدلال يا نظريه به دست آوريم. همچنين اين مدل ها در مقايسه با ديگر انواع استدلال ها امكان دقت بيشتري را فراهم مي سازند و معمولاً از نظر منطقي عاري از تناقض اند.
حجم بزرگي از نوشته ها وجود دارد كه به كشف سرچشمه هاي «غيرعقلاني» رفتار افراد يا گروه ها اختصاص دارد. برخي بررسي ها روي فرايندهاي تأثيرگذاري برداشت و شناخت فرد بر نتايج و نيز نفوذ گروه ها در تصميم گيري متمركزند. در واقعيت، تصميم گيران تحت تأثير باورها، ارزش ها و ويژگي هاي شخصيتي خود قرار دارند كه از فردي به فرد ديگر تفاوت مي كند. وانگهي، معمولاً پردازش همه اطلاعات مربوط به يك مسئله خاص براي فرد ناممكن است. بدين ترتيب پردازش انتخابي اطلاعات به ميان مي آيد كه توانايي فرد را براي اقدام عقلايي محدود مي سازد. ممكن است بهره گيري از گروه ها با سرشكن كردن مسئوليت ها به تخفيف برخي جنبه هاي تصميم گيري عقلايي كمك كند. ولي اين راه حل مشكلات خاص خود را به ميان مي آورد.
يكي از نقدهاي چشمگيري كه بر مدل هاي بازيگر خردمند وارد شده از جانب حوزه روان شناسي سياسي مطرح گرديده است كه به موجب آن غير واقع بينانه است اگر فرض كنيم هرگروه تصميم گيري داراي منابع و وقت نامحدود و قادر به تلاش نامحدود است و توانايي شناخت تمامي وجوه پوياي نظام كه عقلانيت را ممكن مي سازد دارد. از اين گذشته نظريه پردازان بازيگر خردمند از تأثيرات گروه مانند جا انداختن نگرش هاي بخشي تحكيم يافته كه خلاقيت و توانايي فرد را براي منحرف شدن از روش هاي جا افتاده محدود مي سازد غافل اند. مشكل ديگر تصميم گيري گروهي تفكر گروهي است . تفکر گروهي از مفاهيم روان شناسي اجتماعي است كه بر پايه آن، گروه به واسطه محيط گروهي كه اغلب نوعي «هواداري غيرعقلايي از وضعيت موجود» را به نمايش مي گذارد مستعد گرفتن تصميمات بد است.
«عقلانيت محدود» اصطلاحي كلي براي تشريح موضوع مطالعاتي محققاني است كه به بي معنابودن عقلانيت ناب اعتراف دارند. اين اعتراف به روش هاي متعدد و متفاوتي براي بررسي واقع بينانه تر تصميم گيري راه برده است. به همين سان، پژوهشگراني كه به تأثيرات عوامل انساني و سازماني در جهت محدود كردن بيشينه سازي مطلوبيت اذعان دارند از اصطلاح «عقلانيت محصور» بهره مي گيرند. آن چه گاه «رفتار بسنده جويانه» خوانده مي شود با عقلانيت محصور در پيوند است و زماني نمود پيدا مي كند كه يك بازيگر، نخستين جايگزين موجود را كه حداقل قابل قبول معيارها را برآورده سازد اختيار مي كند.
انتقاد مهم ديگري كه بر عقلانيت وارد شده از سوي ماهيت باوراني مطرح گرديده است كه معتقدند فرهنگ هر جامعه خاص با جوامع ديگر تفاوت دارد و بررسي «سطحي» رفتار فرد تنها بر حسب منافع و باورها، حجم قابل ملاحظه اي از اطلاعات خاص هر فرهنگ را كه براي شناخت استدلال فردي ضروري است ناگفته مي گذارد. به ديگر سخن «منابع» و «باورها» قابل انتقال از يك فرهنگ به فرهنگ ديگر نيست. براي نمونه، گاه ادعا مي شود كه وجه سود/هزينه عقلانيت بر رفتار اقتصادي خاص فرهنگ هاي بازار آزاد مبتني است. چنين رفتاري در جوامع بيش از بازار معنايي ندارد و از همين رو نمي توان براي بررسي اين جوامع از آن بهره گرفت.
عقلانيت را مي توان در سطوح متعدد و مختلفي به بررسي گذاشت. عقلانيت دولت به اين باز مي گردد كه چه اقدامي منافع دولت را به بهترين شكل برآورده مي سازد. عقلانيت سازماني يا بخشي هم كه به اين باز مي گردد كه از نظر اثربخشي سياست ها يا دست پيدا كردن به منابع چه اقدامي براي نهاد مربوطه مناسب تر از همه است. عقلانيت افراد يا گروه ها به اين معني است كه ببيند كدام منافع با نيازهاي شان در زمينه تعقيب نفوذ و قدرت جور است. اين انواع عقلانيت تفاوت هايي با هم دارند كه بازتاب نفوذهاي نهادي، جمعي يا روان شناختي خاص است. اما سطوح عقلانيت يكديگر را تحت تأثير هم قرار مي دهند. براي نمونه، ممكن است عقلانيت دولت تصميم گيري نابخردانه ي حاصل از استدلال معيوب يك فرد را منتفي سازد. برعكس، ممكن است افراد قادر باشند نتيجه مخدوشي را كه يك گروه (شايد در نتيجه مشكلاتي كه پيش تر براي گروه ها برشمرديم) از يك انديشه عقلايي مي گيرد باز شناسد و بر آن اساس تغييراتي به وجود آورند.
ـــ بحران؛ معماي زنداني؛ نظريه بازي ها
-1997 Simon,H.A.Administrative Behavior,A.Study of Decision-Making Processes in Administrative Organization,4th edn,New York:The Free Press.
-1999 Walt,S.Rigor or Rigor Mortis?Rational Choice and Security Studies,International Security 32(4),5-48.
مارك شيفر و سام رابينسون
منبع مقاله:
گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
مدل بازيگر خردمند ستون فقرات نظريه بازيگر خردمند است. متأسفانه اين نظريه به خطا فرض را بر اين مي گذارد كه منافع همه بازيگران چه افراد باشند و چه دولت ها مانند هم است. تفاوت هاي انفرادي مد نظر قرار نمي گيرد بلكه هرگونه تفاوت رفتار زاده متفاوت بودن منافع، موقعيت جغرافيايي، يا ديگر عواملي انگاشته مي شود كه در حوزه ساز و كارهاي پردازش دروني فرد تصميم گيرنده قرار نمي گيرد. اين تفاوت رفتار را مي توان به عنوان مرزي براي گزينه هاي عقلايي موجود در دسترس بازيگر، مشخص ساخت و مدل سازي كرد. از اين فرض، مدل هاي رياضي منتج مي شود كه چيزي جز برداشت هايي بسيار كلي و انتزاعي از چگونگي رفتار بازيگران نيست. يكي از مشهورترين انواع مدل هاي رياضي، نظريه هاي بازي هاست كه از «عقلانيت راهبردي» نتيجه مي شود. در بستر عقلانيت راهبردي نتايج به انتخاب هاي حساب شده ديگر تصميم گيران عقلاني بستگي دارد.
از اين گذشته، عقلانيت مبناي يك مدل تصميم گيري-روند تصميم گيري عقلايي-است كه رشته اي از گام ها را در بر مي گيرد. گام نخست اين روند، روشن ساختن اهداف و پس از آن مرتب ساختن اين اهداف بر اساس اهميت آن هاست كه اجازه مي دهد در صورت تعارض داشتن اهداف مختلف راه حلي بيابيم. سپس راه هاي مختلفي كه براي دستيابي به اين اهداف وجود دارد مشخص مي شود و گام بعد درباره پيامدهاي اين راه ها تحقيق به عمل مي آيد. در پايان اين روند نيز خط مشي اي در پيش گرفته مي شود كه مطلوبيت بازيگر را بيشينه سازد. تكوين مدل هاي صوري، به ويژه مدل بازيگر خردمند از آن رو مغتنم است كه اجازه مي دهد به جاي پژوهش كيفي تر، به كمك يك معادله ي عيني قابل تشخيص و فهم، درك روشن تري از يك استدلال يا نظريه به دست آوريم. همچنين اين مدل ها در مقايسه با ديگر انواع استدلال ها امكان دقت بيشتري را فراهم مي سازند و معمولاً از نظر منطقي عاري از تناقض اند.
حجم بزرگي از نوشته ها وجود دارد كه به كشف سرچشمه هاي «غيرعقلاني» رفتار افراد يا گروه ها اختصاص دارد. برخي بررسي ها روي فرايندهاي تأثيرگذاري برداشت و شناخت فرد بر نتايج و نيز نفوذ گروه ها در تصميم گيري متمركزند. در واقعيت، تصميم گيران تحت تأثير باورها، ارزش ها و ويژگي هاي شخصيتي خود قرار دارند كه از فردي به فرد ديگر تفاوت مي كند. وانگهي، معمولاً پردازش همه اطلاعات مربوط به يك مسئله خاص براي فرد ناممكن است. بدين ترتيب پردازش انتخابي اطلاعات به ميان مي آيد كه توانايي فرد را براي اقدام عقلايي محدود مي سازد. ممكن است بهره گيري از گروه ها با سرشكن كردن مسئوليت ها به تخفيف برخي جنبه هاي تصميم گيري عقلايي كمك كند. ولي اين راه حل مشكلات خاص خود را به ميان مي آورد.
يكي از نقدهاي چشمگيري كه بر مدل هاي بازيگر خردمند وارد شده از جانب حوزه روان شناسي سياسي مطرح گرديده است كه به موجب آن غير واقع بينانه است اگر فرض كنيم هرگروه تصميم گيري داراي منابع و وقت نامحدود و قادر به تلاش نامحدود است و توانايي شناخت تمامي وجوه پوياي نظام كه عقلانيت را ممكن مي سازد دارد. از اين گذشته نظريه پردازان بازيگر خردمند از تأثيرات گروه مانند جا انداختن نگرش هاي بخشي تحكيم يافته كه خلاقيت و توانايي فرد را براي منحرف شدن از روش هاي جا افتاده محدود مي سازد غافل اند. مشكل ديگر تصميم گيري گروهي تفكر گروهي است . تفکر گروهي از مفاهيم روان شناسي اجتماعي است كه بر پايه آن، گروه به واسطه محيط گروهي كه اغلب نوعي «هواداري غيرعقلايي از وضعيت موجود» را به نمايش مي گذارد مستعد گرفتن تصميمات بد است.
«عقلانيت محدود» اصطلاحي كلي براي تشريح موضوع مطالعاتي محققاني است كه به بي معنابودن عقلانيت ناب اعتراف دارند. اين اعتراف به روش هاي متعدد و متفاوتي براي بررسي واقع بينانه تر تصميم گيري راه برده است. به همين سان، پژوهشگراني كه به تأثيرات عوامل انساني و سازماني در جهت محدود كردن بيشينه سازي مطلوبيت اذعان دارند از اصطلاح «عقلانيت محصور» بهره مي گيرند. آن چه گاه «رفتار بسنده جويانه» خوانده مي شود با عقلانيت محصور در پيوند است و زماني نمود پيدا مي كند كه يك بازيگر، نخستين جايگزين موجود را كه حداقل قابل قبول معيارها را برآورده سازد اختيار مي كند.
انتقاد مهم ديگري كه بر عقلانيت وارد شده از سوي ماهيت باوراني مطرح گرديده است كه معتقدند فرهنگ هر جامعه خاص با جوامع ديگر تفاوت دارد و بررسي «سطحي» رفتار فرد تنها بر حسب منافع و باورها، حجم قابل ملاحظه اي از اطلاعات خاص هر فرهنگ را كه براي شناخت استدلال فردي ضروري است ناگفته مي گذارد. به ديگر سخن «منابع» و «باورها» قابل انتقال از يك فرهنگ به فرهنگ ديگر نيست. براي نمونه، گاه ادعا مي شود كه وجه سود/هزينه عقلانيت بر رفتار اقتصادي خاص فرهنگ هاي بازار آزاد مبتني است. چنين رفتاري در جوامع بيش از بازار معنايي ندارد و از همين رو نمي توان براي بررسي اين جوامع از آن بهره گرفت.
عقلانيت را مي توان در سطوح متعدد و مختلفي به بررسي گذاشت. عقلانيت دولت به اين باز مي گردد كه چه اقدامي منافع دولت را به بهترين شكل برآورده مي سازد. عقلانيت سازماني يا بخشي هم كه به اين باز مي گردد كه از نظر اثربخشي سياست ها يا دست پيدا كردن به منابع چه اقدامي براي نهاد مربوطه مناسب تر از همه است. عقلانيت افراد يا گروه ها به اين معني است كه ببيند كدام منافع با نيازهاي شان در زمينه تعقيب نفوذ و قدرت جور است. اين انواع عقلانيت تفاوت هايي با هم دارند كه بازتاب نفوذهاي نهادي، جمعي يا روان شناختي خاص است. اما سطوح عقلانيت يكديگر را تحت تأثير هم قرار مي دهند. براي نمونه، ممكن است عقلانيت دولت تصميم گيري نابخردانه ي حاصل از استدلال معيوب يك فرد را منتفي سازد. برعكس، ممكن است افراد قادر باشند نتيجه مخدوشي را كه يك گروه (شايد در نتيجه مشكلاتي كه پيش تر براي گروه ها برشمرديم) از يك انديشه عقلايي مي گيرد باز شناسد و بر آن اساس تغييراتي به وجود آورند.
ـــ بحران؛ معماي زنداني؛ نظريه بازي ها
خواندني هاي پيشنهادي
-1997 Schepsle,K.and Bonchek,M.Analyzing Politics:Rationality,Behavior,and Institutions,New York:Norton.-1997 Simon,H.A.Administrative Behavior,A.Study of Decision-Making Processes in Administrative Organization,4th edn,New York:The Free Press.
-1999 Walt,S.Rigor or Rigor Mortis?Rational Choice and Security Studies,International Security 32(4),5-48.
مارك شيفر و سام رابينسون
منبع مقاله:
گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
/م