سیاحت پیامبر اسلام و یارانش

افزون بر سفرهايي که پيامبر صلي الله و عليه و آله پيش از بعثت داشت، پس از بعثت، باانبوه مشکلات و کارهاي سياسي و اجتماعي، در فرصت هاي به دست آمده، مسلمانان را به گشت و گذار مي برد، تا مردم از نزديک و با آفريده هاي خدواند و ميراث امت هاي پيشين و رويدادهاي گذشته آشنا شوند و بر ايمان و باورهاي آنان افزوده گردد. از جمله:
دوشنبه، 25 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سیاحت پیامبر اسلام و یارانش
سياحت پيامبر و اسلام و يارانش
سياحت پيامبر اسلام و يارانش





افزون بر سفرهايي که پيامبر صلي الله و عليه و آله پيش از بعثت داشت، پس از بعثت، باانبوه مشکلات و کارهاي سياسي و اجتماعي، در فرصت هاي به دست آمده، مسلمانان را به گشت و گذار مي برد، تا مردم از نزديک و با آفريده هاي خدواند و ميراث امت هاي پيشين و رويدادهاي گذشته آشنا شوند و بر ايمان و باورهاي آنان افزوده گردد. از جمله:
ديدار از وادي حجر: حجر، سرزمين قوم ثمود بود که از تمدن و دنيا بهره هاي شايان برده بودند. خداوند صالح پيامبر را در ميان شان برانگيخت. آنان دستور خداوند را نافرماني کردند و سرانجام عذاب الهي دامنگيرشان شد. اکنون، در يک منزلي وادي القري در حجاز، آثار بسياري ازتمدن از ميان رفته باستاني وجود دارد که باستان شناسان آن را از بقاياي قوم ثمود شمرده اند. ( 1 )
پيامبر در غزوه ي تبوک به وادي حجر آمد. در آن جا توقف فرمود و شرايط جغرافيايي وتاريخي قوم ثمود را براي ياران يادآور شد و فرجام و شرک و الحاد را به عيان به مؤمنان نشان داد. ( 2 )
پيامبر درهمين گردش گري، نشانه هاي بازمانده ازصالح پيامبر و جايگاه چشمه اي که ناقه صالح از آن آب مي خورد و جاي فرار شتر بچه را در بالاي کوه به مردم نشان داد. و نيز گور ابي رغال، يکي از هم دستان ماجراي کشتن شتر صالح را به همراهان نماياند. مسلمانان از مرکب ها به زير آمدند. در اطراف گور او به جست و جو پرداختند و برخي از نشانه هاي ازخاک مانده از روزگار قوم ثمود را در پيرامون گور ابي رغال برجاي يافتند. ( 3 ) جابربن عبدالله انصاري و عبدالله عمر در اين باره گفته اند: ما با رسول صلي الله عليه و آله به حجر ثمود بگذشتيم. فرمود: در سراهاي اين ظالمان مشويد، مگر گريان و ترسان؛ ترس آن که نبايد به شما رسد، آن چه بديشان رسيد. آن گاه گفت: اين قوم صالح پيغمبر بودند. خداي تعالي همه را هلاک کرد. الا مردي را که او درحرم خداي تعالي بود. ( 4 )
رخصت سير و سياحت به مسلمانان: شرايط آغازين دولت نوپاي پيامبر ايجاب مي کرد مسلمانان در مدينه تمرکز يابند، معارف اسلامي را از زبان پيامبر بياموزند و از کانون اسلام در برابر تهديد کافران دفاع کنند. مدينه دارالهجره ناميده شده و مسلمانان دستور يافتند و از هر سو آهنگ آن کنند. با استوار شدن پايه هاي دين، مردم اجازه يافتند / براي گردش گري و يا خواسته هاي ديگر، به مراکز خارج از حوزه ي حکومت اسلام سفر کنند. در يک مورد پيامبر به يکي از مسلمانان که خواستار سفر به سرزميني دور از مدينه بود. پس از پرسيدن مسائلي از او، فرمود:
برو در آن سوي درياها فعاليت کن. خدواند چيزي که از کردارت را رها نمي کند و هجرت جايگاهي بزرگ دارد. ( 5 )
ابو بکر نيز يک سال پيش از رحلت پيامبر، با گروهي از دوستان خود، براي پاره اي مقاصد به بصري، از توابع شام، که در آن موقع از حوزه اسلام بيرون بود، سفرکرده است. ( 6 )
سياحت هاي ياران پيامبر: پس از رحلت پيامبر، با بروز شرايط نوين اجتما عي، دامنه ي گردش گري ها بالا گرفت و جامعه ي اسلامي بيش از روزگار آن حضرت، نيازمند سفر به آفاق و کرانه ها گشت. برخي انگيزه هاي اين گردش گري ها چنين است:
سفرهاي آموزشي: سياحت براي يادگيري و ياد دهي و که از روزهاي آغازين رسالت پيامبر، پايه گذاري شده بود. پس از پيامبر فزوني گرفت. گسترش سرزمين هاي اسلامي، پراکنده شدن ياران و دخل و تصرف هاي نابجا در احاديث سبب مي شد افراد براي تحصيل دانش و يا تبليغ پيام دين به دور دست ها سفر کنند. افراد گاه از مدينه به مصر و از مصر به شام و از بصره به فرغانه رهسپار گردند و با نبود وسائل و امکانات و ناامن بودن راه ها رنج سفر را بر خود هموار سازند.
جابربن عبدالله انصاري براي شنيدن حديثي درباره ي « مظالم »، از عبدالله بن انيس انصاري، يک ماه راه مي پيمايد.
ابوايوب انصاري، براي شنيدن روايتي از عقبه بن عامر، به مصر مي رود و حديث را مي شنود و بدون اين که از مرکب خود بارگشايد، به مدينه باز مي گردد.( 7 )
شناخت جغرافياي مناطق نو مسلمان: انگيزه ي ديگري که در آن دوره گردش گري را لازم مي ساخت، مشکلات مناطق جديد بود. قانون ها و رسم هاي جديدي که اسلام براي سرزمين هاي نو مسلمان و يا مفتوح العنوه وضع کرده بود، سبب شده افرادي براي شناخت موضوع و اجراي قانون ها به آن مناطق سفر کنند. مسائلي چون جزيه، عشر خراج، صدقه و زکات و... محتاج شناسايي گسترده اراضي، نفوس و آمار اقتصادي و سياسي معادن و رود هاي آن مناطق بود و بدون سير و سياحت در سرزمين هاي جديد، اجراي اين احکام ممکن نبود؛ از اين روي، اين مسئله پايه ي اصلي دانش جغرافيا در اسلام گرديد.
ديدار ازآثار باستاني: تأکيد مکرر قرآن در نگرش به آثار گذشتگان و سير پيامبر در ديدار از آثار گذشتگان، سبب گرديد صحابه نيز از سرزمين هاي باستاني به صورت فردي و گروهي ديدار کنند و در آن باره به مطالعه بپردازند، از جمله:
ديدار عباده بن صامت از غار اصحاب کهف: عباده و بردارزاده ي ابوذر از صحابياني بود که به باستان شناسي و سياحت، بسيار علاقه مند بود. او در مأموريتي که در سال 12 هجري ازجانب ابوبکر به نزد حاکم روم مي رفت. به سرزميني رسيد که کوه اصحاب کهف ناميده مي شد. کنجکاوي او را واداشت درباره ي آن پژوهش کند. ترسايان او را به شکاف کوهي راهنمايي کردند. عباده به آنان هدايايي داد و از ايشان خواست آثار به جاي مانده از گذشتگان موجود در کوه را به او نشان دهند.آنان عباده را به غاري بردند که در کوه کنده شده بود. او در آن جايگاه جنازه هاي سيزده نفر از گذشتگان را مشاهده کرد ( 8 )
عباده در گزارش خود، به شرح، از شکل و شمايل، لباس هاي و پاي افزارهاي خفتگان غار تصويري ارائه داده و گفته:
از آنان پرسيدم اينان را مي شناسيد؟ گفتند: در کتاب ها خوانده ايم اين گروه پيامبراني بوده اند که چهار صد سال پيش از بعثت عيسي، هم زمان مبعوث شده اند.
عباده، در همين سفر از شگفتي هايي که ديده بود و آثاري که بزرگ روم از گذشتگان به او نشان داده بود، باز گفته است. ( 9 )
سلمان و حذيفه در ايوان کسري: سلمان، از ايرانياني بود عمر پيموده و کهن سال که سال ها در پي حق و حقيقت سياحت کرد. او در جست و جوي پيامبري که عيسي خبرش را به ياران داده بود، به شهرهاي گوناگوني سفر کرد و استادان بسياري را خدمت کرد. تا سرانجام به گمشده خود در مدينه دست يافت. اين سياحت ها سلمان را مردي دانا و رأيمند ساخت. که سخنانش براي حکومت نوپاي مسلمانان مغتنم بود.
رايزني سلمان در نبرد خندق در پيروزي مسلمانان بر نيروهاي قريش مؤثر افتاد. سلمان پس از اسلام نيز، سياحت را ترک کند. در روزگار فرمانروايي سلمان بر ايران، با ياران، گاه و بيگاه سياحت مي کرد. کاخ هاي شاهان ساساني ازجاهايي بود که سلمان از آن ديدار مي کرد:
روزي سلمان با حذيقه بن يمان در عرصه ايوان کسري، پيرامون شگفتي هاي زمان با يک ديگر گفت و گو مي کردند. مردي بيابان نشين ازمردمان غامد در آن اطراف شباني مي کرد و شب ها گوسپندان را در ايوان کسري جاي مي داد. در ايوان تختي بود از سنگ رخام که کسري گاه بر آن مي نشست. در آن هنگام گوسپندان بر تخت کسري فراز آمدند. سلمان به حذيقه گفت: شگفت انگيزترين چيزي که از آن سخن به ميان رفت، بالا رفتن گوسپندان غامدي بر تخت کسري است. ( 10)
سعد و قاص نيز از ايوان کسري ديدن کرده و در آن جا سخناني در نکوهش دنيا برزبان رانده است. ( 11 )
ابوموسي اشعري نيز پس از پيامبر به وداي حجر سفر کرد. درپيرامون خرابه هاي ثمود و شرايط جغرافيايي آن مطالعه کرد. او خود در اين باره گفته:
چون من به زمين ثمود رسيدم، آن راه که ناقه رفتي و باز نتوانستي آمد، بپيمودم.شصت گز بود.(12)

پي نوشت :

1- دائره المعارف الاسلاميه، زير نظر احمد شنتتاوي، ابراهيم زکي خورشيد و عبدالحميد يونس، ج 7، ص 319، دارالمعرفه.
2 - ابن عربي، احکام القرآن، ج 3، ص 1132، ذيل آيه 82 سوره ي حجر.
3. عرائس المجالس، ص 92؛ ابن اثير، الکامل في التاريخ، ج 1، ص 93، دار صادر.
4.ابوالمحاسن جرجاني، تفسير جلاء الاذهان، معروف به تفسيرگازر، ج 5، ص 142، چاپ مهرآيين.
5. مسند الامام احمد حنبل، ج 3، ص 64، دارالفکر
6.سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1225، باب 24، دار احياء التراث العربي
7. شيخ عباس قمي، سفينه البحار، ج 2، ص 116، دوره 8 جلدي، دارالاسوه
8.بحار الانوار، ج 57، ص 123، مؤسسه الوفاء
9. ابوحنيفه دينوري، اخبار الطوال، ترجمه ي مهدوي دامغاني، ص 43 - 44، نشر ني.
10. جاحظ، البيان و التبيين، ج 3، ص 131، داراحياء التراث العربي
11. الکامل في التاريخ، ج 2، ص 514
12.جلاء الاذهان، ج 3، ص 202

منبع: کتاب جهان گردي در فقه و تمدن اسلامي




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط