انجام وظيفه براي رهايي از استعمار

همين امروز به من گفتند که بسياري از ادارات هست که کم کار مي کنند و اهمال مي کنند در کارهايشان. خوب، اين اشخاصي که در ادارات، حالا کم کار مي کنند - که شايد يک قدري هم عادت از سابقشان باشد - اينها برايشان مشروع
سه‌شنبه، 2 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انجام وظيفه براي رهايي از استعمار

 انجام وظيفه براي رهايي از استعمار
 

 

گردآوري: مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت




 

همين امروز به من گفتند که بسياري از ادارات هست که کم کار مي کنند و اهمال مي کنند در کارهايشان. خوب، اين اشخاصي که در ادارات، حالا کم کار مي کنند - که شايد يک قدري هم عادت از سابقشان باشد - اينها برايشان مشروع نيست که اجرت بگيرند از اداره؛ اجرت وقتي است که کار در مقابلش باشد. و ما به دولت مي گوييم که اشخاصي که کم کار مي کنند، به اندازه اي که کم کار مي کنند اجرت از ايشان کسر بگذارد و ندهد به اينها. کسي که مي آيد آن جا مي نشيند و سيگار مي کشد و در آخر ماه چند هزار تومان مي خواهد، او نبايد بگيرد. اينها بايد متوجه باشند که مملکت، حالا مال خودشان است؛ بايد کار بکنند. هر کس در هر محلي هست بايد کار بکند، تا چرخهاي مملکت راه بيفتد. (1)
در هر صورت، الآن يک قشرهايي هستند که نمي خواهند که اين نهضت به آخر برسد. يک دسته شان - که بيشتر و عمده است - همين تتمه رژيم و اينهاست، که با صورتهاي مختلف مي خواهند نگذارند، و مي خواهند همان مسائل سابق را برگردانند؛ و نمي توانند ان شاءالله. اما اين را مي خواهند که اين کار بشود. اين شلوغيها و اينها را بکنند که آرامش در در مملکت نباشد و کم کم وقتي آرامش نشد، راهي باز بشود، براي اين که يک کودتاي مشروعي - به قول خودشان - درست بشود، خداي نخواسته به حال اول برگردد؛ و اين ان شاءالله نمي شود. لکن ما بايد بيدار باشيم؛ بايد توجه داشته باشيم اينهايي که مي آيند توي کارخانه ها تبليغ مي کنند که کم کاري و بيکاري و ترک کار، اينها دلشان براي کارگر نسوخته؛ اينها دلشان براي امريکا سوخته يا براي شوروي؛ براي آنها دلشان سوخته؛ يعني براي خودشان که منافعشان تابع منافع آنهاست. اينها اجيرند از غير؛ به واسطه اين که مزدور آنها هستند. اينها مي آيند، نمي گذارند که کارها انجام بگيرد. اينها را راه ندهند در کارخانه هايشان. شما برويد سراغشان و بگوييد که اينها را... توي کارخانه ها راه ندهيد. اينها مي خواهند شما را دوباره برگردانند به همان حال اول. (2)
اينها خائنند آقا! اينها دستشان - دست اربابانشان - از مملکت ما کوتاه شده، مي خواهند که دست آنها را باز بکنند؛ و الا يک مسأله ملي، يک مسأله اي که براي طبقه ضعيف است - خانه سازي براي طبقه ضعيف است؛ براي ثروتمندها که کسي خانه نمي سازد؛ براي اين زاغه نشينهاي اطراف تهران يا اطراف شهرستانهاي ديگر، براي آن کارگرهايي که خانه ندارد و بيچاره اند؛ خانه سازي براي اينهاست - عوض اين که اينها هم بيايند کمک کنند، بيايند اينها هم تبليغ کنند، کمک کنند، همراهي کنند که اين بيچاره ها به خانه برسند، و نمي گذارند اين کار انجام بشود. البته مي خواهند نگذارند؛ ولي غلط مي کنند! اين کار انجام مي گيرد. اما من مي خواهم معرفي شان بکنم. شما هم از آنها بپرسيد که آقايان که آمده ايد توي اين کارخانه ها و به اين کارگر مي گوييد کار نکن. پول مي دهي که کار نکن - مي گويند پول هم مي دهند که کار نکنند! - اين پول از جيب تو نيست! اين پول از هماني است که که از امريکا آمده يا از شوروي آمده است. اين پول از آنهاست که به جيب تو کردند؛ که به جيب اينها مي کني! تو که پول نداري. تو براي پول داري مي دوي، تو که پول نداري؛ اگر پول داشتي که اين کارها را نمي کردي. اين پولي است که آنها مي دهند، که شما نگذاريد اين کارخانه ها کار بکنند، نگذاريد اين مسکينها خانه پيدا بکنند؛ تا صدا بلند بشود؛ تا انقلاب بشود؛ تا ما دوباره بياييم و همه نفتهاي شما را ببريم و همه جواهراتتان را ببريم و همه معادن زيرزميني تان را ببريم و جنگلهايتان را ببريم و مراتعتان را ببريم، و همه چيزتان را ببريم. (3)
دوستان من! اين اجتماع را، اين وحدت را حفظ کنيد. شياطين درصدد اختلاف انداختن هستند. اين وحدت کلمه را حفظ کنيد. اين قيام لله را حفظ کنيد. تا قيام شما براي خداست پيروز هستيد. آنان که به عناوين مختلف درصدد تفرقه هستند خيانت به ملت مي کنند؛...
خيانت به اسلام مي کنند؛ با هوشياري فعاليت و توطئه هاي آنها را خنثي کنيد. اينها که بين اقشار ملت در اطراف مملکت آشوب مي کنند و درصدد اختلاف انداختن هستند، عمال خارجي هستند؛ عمال امريکا هستند؛ جيره خوار آنها هستند؛ از آن طرف مرزها پول مي آيد پيش اينها و اينها بين کارگرها تقسيم مي کنند که کار نکنيد؛ کار نکنيد که کارخانه ها راه نيفتد. کشاورزها را مانع مي شوند از اين که به شغل خودشان ادامه دهند. اي کارگران محترم! اي کشاورزان عزيز! به کار خود ادامه دهيد. از اختلاف دست برداريد. امروز روزي است که همه بايد براي اسلام و براي کشور خودتان کار کنيد. همه مکلف هستيد. اينها که جلوگيري از کار شما مي کنند، مي خواهند براي اربابهاي خودشان راه باز کنند؛ مي خواهند ما را باز به آن ذلت [ و ] زحمت بکشند. (4)
من هم گرفتاري دارم؛ مگر شما... مردم همه گرفتارند؛ همه اين آقا هم گرفتار است؛ شما هم گرفتاريد؛ اما الان وقت گريه و زاري نيست؛ الان وقت الله اکبر و باز جلو رفتن است. بايد هوشيار و بيدار باشيم همه. آنها هوشيارند، بيدارند. آنهايي که افتاده اند دور، توي دانشگاه، دانشگاه را تعطيل مي کنند، مي روند - عرض مي کنم که - توي کارخانه ها، کارخانه را يا تعطيل مي کنند، يا نمي گذارند کار بکنند، يا مي گويند کم کار کنيد، توي ادارات مي روند...، کم کاري ايجاد مي کنند. آنها هوشيارند؛ آنها مي دانند دارند چه مي کنند. آنها روي نقشه دارند عمل مي کنند؛ شما هوشيار باشيد! ما هوشيار باشيم؛ ملت هوشيار باشد؛ توجه به فروع نکند و از اصل - چيزهاي اصلي - غفلت بکند. (5)
شما دوستان من تشبث به اسلام داشته باشيد و اين مفسدين که مي خواهند شما را از اسلام جدا بکنند، شما را از خداي تبارک و تعالي جدا کنند، اينها دوست نيستند؛ اينها دشمناني هستند که به صورت دوست در بين شما مي آيند؛ و لهذا هر جا مي روند فساد مي کنند. در بين کشاورزان مي روند و نمي گذارند کشاورزي بشود. الان که کشاورزي در ايران - از قراري که مي گويند - خوب است، اينها نمي گذارند کشاورزان به کار خودشان ادامه بدهند و زراعت را جمع کنند. اگر اينها دلسوز کشاورز هستند، دلسوز ملت هستند، چرا نمي گذارند چرخ زندگي اين ملت به راه بيفتد. اگر کارخانه ها به راه بيفتد، اگر شرکت نفت کار خودش را ادامه بدهد، اگر کشاورزان کار خودشان را ادامه بدهند، اين به نفع ملت نيست که اينها کارشکني مي کنند؟ يا به نفع ملت هست، ولي آنها مي خواهند آن چيزي که به نفع ملت است نگذارند راه بيفتد؟ بيدار باشيد برادران من! هوشيار باشيد، توجه کنيد که اين ريشه هاي گنديده رژيم سابق و طرفداران آن کنده بشود. (6)
عمال اجانب باز در ايران هستند؛ در آذربايجان شما هست، در کردستان هست، در تهران هست، همه جا منتشرند با صورتهاي مختلف، اسمهاي مختلف؛ لکن برنامه واحد. و آن که نگذارند آرامش پيدا بشود، نگذارند دهقانهاي ما به زراعت خودشان ادامه بدهند، نگذارند کارخانه ها به کار خودشان ادامه بدهند. علامت خائنها، که دسته هاي مختلفند، اين است که - بخواهيد بشناسيد آنها را - اين است که مانع بشوند از کشاورزي، علامت خيانت است؛ مانع بشوند از کار کارخانه ها که به صلاح ملت است، اين علامت خيانت آنهاست. علامت اين است که اينها عمال اجانب هستند. نگذارند دانشگاهها به کار خودشان ادامه بدهند، اين علامت اين است که خائن هستند. تظاهرات بيجا بکنند و مردم را وادار به تظاهر بکنند، بدون اين که خود ملت و بزرگان ملت راضي باشند، اين علامت اين است که خائن هستند. شما خائنها را با اين علامتها بشناسيد، و دست آنها را کوتاه کنيد. (7)
اصلاً برنامه اين است که شما را از طبقه فعال جوان جدا بکنند؛ يعني طبقه اي که روشن هستند و مرجع امور خواهند شد و شما را هم از آنها و آنها را هم از شما و دو قوه اي که دو قوه مفکره يک ملت هست، اينها را مقابل هم قرار بدهند تا کارهايشان همه خنثي بشود، نه دانشگاهي بتواند کار خودش را انجام بدهد کار صحيح، و نه شما بتوانيد کار صحيح. شما را در مقابل هم قرار بدهند و خودشان هر کاري مي خواهند بکنند؛ و ما راجع به قضاياي آنها بي تفاوت باشيم؛ خودمان تو سر هم بزنيم. (8)
امروز مي دانيد که ما را دارند تهديد مي کنند به حصر اقتصادي. خوب، ما بايد فکر بکنيم براي اين کار. فکر اين است که کشاورزها مشغول کشاورزي بشوند، مشغول کشت بشوند. آنهايي که شلوغکاري مي کنند در کشاورزي و خرابکاري مي کنند، آنها بايد کنار بروند... آنها را بايد خود مردم کنار بزنند، و قواي انتظامي هم کنارشان بزنند، مردم با آسوده خاطر بودن مشغول زراعت بشوند. فردا اگر خداي نخواسته جلو گرفتند، ما محتاج بشويم به خارج. (9)
ما بايد بناي بر اين بگذاريم که احتياجمان را از غير خدا سلب کنيم. احتياجمان را از دشمنهاي خودمان سلب کنيم که ما محتاج به دشمنمان بخواهيم يک چيزي بگيريم براي رزق خودمان. و اين به اين است که همه همت کنند. ملتي باشند که بيدار شدند بحمدالله، همت کنند و اين قشرهاي فاسدي که نمي گذارند کار انجام بگيرد، اينها را طردشان کنند از بين خودشان. پشت بکنند به آنها. (10)
همه جوانهاي محترم عزيز با بيداري توجه داشته باشند که اينهايي که در بين جمعيتها مي آيند و مي خواهند با اظهار اسلاميت، با اظهار اين که ما براي کشورمان دلسوز هستيم، مانع بشوند از اين که مردم کار بکنند، کشاورزها کشاورزي بکنند، کارخانه ها کار بکنند، اينها دوستان شما نيستند. اينها همانهايي هستند که مي خواهند نگذارند مملکت شما کشور شما مستقل بشود. (11)
وظيفه ي ما ايرانيها و همه ي مسلمانها و همه ي کساني که... علاقه به کشور اسلامي دارند. اين است که اولاً به بهانه هاي مختلف، با ناراحتيهاي شخصي و صنفي ايجاد تشنج نکنند. امروز روزي است که اگر ايران آرامش نباشد، هيچ کار اصلاحي را نمي شود انجام داد. اصلاحات تابع اين است که يک محيطي باشد که بشود در آن محيط کار کرد. اگر فرض کنيد محيط دانشگاه يک محيط متشنج باشد دانشگاهي نمي تواند در آن جا کار خودش را انجام بدهد. اگر در کارخانه ها تشنجي باشد آنها هم نمي توانند کار کنند. آنها که مي خواهند جمهوري اسلامي تحقق پيدا نکند در اين کشور، و کشور مستقل و آزاد نباشد، تشنج ايجاد مي کنند. در هر جا به يک صورتي؛ به اسم اسلام، کارهاي غير اسلامي مي کنند. به اسم خدمت به مستضعفين کارهاي برخلاف مي کنند. موجب تشنج مي شوند. موجب تحصن مي شوند. اين اسباب اين مي شود که کساني که خيّر هستند نتوانند خدمت بکنند. (12)
دولت موظف است اسباب کار و توليد را براي کارگران و دهقانان و زحمتکشان فراهم آورد، ولي اينان نيز بدانند که اعتصاب و کم کاري نه تنها موجب تقويت ابرقدرتها مي شود، بلکه سبب مي شود اميد مستضعفان کشورهاي اسلامي و غير اسلامي اي که به پا خاسته اند به يأس مبدل شود. مردم هر شهر به محض اطلاع از اعتصاب هر کارخانه، خود را به آن جا برسانند و ببينند آنان چه مي گويند. بايد ضد انقلاب را شناسايي و به مردم معرفي نمايند. مردم شريف ايران ديگر نمي توانند حقوق بي جهت به عده اي از خدا بي خبر بدهند.
زحمتکشان عزيز! بدانيد آناني که هر روز در گوشه اي بلوا به پا مي کنند و اصولاً با منطق اسلحه به ميدان مي آيند، دشمنان سرسخت شما هستند و مي خواهند شما را از مسير انقلاب منحرف نمايند. آنان ديکتاتوراني هستند که اگر روزي روي کار آيند به هيچ کس حق نفس کشيدن نمي دهند. (13)
مي خواهند شکست شما به دست خودتان باشد و اين امر بسيار مهم است و بايد بسيار رويش دقت بشود. اگر مردم را در کارخانه ها، در کشاورزي وادار کنند به اين که - با ايادي خودشان، وادار کنند به اين که - سستي کنند در امر کشاورزي که در رأس امور يک کشور امثال کشور ماست، و آنهايي که در کارخانه ها کار مي کنند وادار کنند به کم کاري، و کارهاي ديگر، از اين جا نقطه شکست ما شروع مي شود. (14)

راهبردهاي تصريحي:

1- براي اين که مملکت پيشرفت کند هر کس موظف است تا در هر جايي که هست به بهترين نحو کار کند.
2- سلطه و تبليغات استعمار در طول قرون متمادي سبب عقب افتادگي کشور شده است که لازم است با کار و کوشش اين عقب افتادگيها جبران گردد.
3- کم کاري، اعتصاب، تشنج، و راهپيمايي، برنامه ي دشمنان اسلام براي جلوگيري از خدمت نظام اسلامي به مردم است.
4- کساني که مانع از انجام کار مي شوند، دشمنان مردمند نه دوستان آنان.

نکات استنباطي:

1- تمام تلاش استعمار در رژيمهاي وابسته ي شاهنشاهي معطوف به وابسته کردن کشور بوده است.
2- اکنون که انقلاب به پيروزي رسيده است هراس استعمار و استکبار از خوداتکايي و استقلال سبب شده است تا از طريق ايادي و مزدورانشان درصدد ايجاد تشنج و کم کاري در مراکز توليدي شوند، بلکه زمينه ي بازگشت استعماري آنها فراهم گردد.
3- هر کس دعوت به کم کاري، بيکاري، اعتصاب و تشنج کند، خودآگاه يا ناخودآگاه در جهت منافع دشمنان ملت عمل مي کند.
4- نقشه اين است که به هر شکلي مانع کار و خدمت شوند و بعد جوّسازي کنند که دولت براي مردم کار نمي کند!

پي‌نوشت‌ها:

1- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، ص 270.
2- صحيفه امام (رحمه الله)، ج 7، صص 269 و 270.
3- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، صص 303 و 304.
4- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، صص 342 و 343.
5- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، ص 371.
6- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، ص 420.
7- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، ص 451.
8- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، صص511 و 512.
9- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، صص 400 و 401.
10- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، صص402 و 403.
11- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، صص476 و 477.
12- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، ص 9.
13- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، صص205 و 206.
14- صحيفه امام (رحمه الله)، ج18، صص281 و 282.

منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت؛ (1390)، سيره ي سياسي حضرت امام خميني (ره)، ( جلد سوم ) ( اصل خوب انجام دادن کارها و وظايف و مسؤوليتهاي محوله )، تهران: نشر مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت، چاپ اول



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.