پيامدهاي سياسي صهيونيسم مسيحي (3)

سرزمين اسرائيل و تداوم شهرك سازي ها در كرانه غربي

از نظر صهيونيسم مذهبي، اعم از يهودي و مسيحي، مرزهاي قانوني اسرائيل بسيار گسترده تر از مرزهاي كنوني مورد نزاع با سوريه، اردن و مقامات فلسطيني است. در 1917، اعلاميه ي بالفور، وطن آباء و اجدادي در داخل
چهارشنبه، 3 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرزمين اسرائيل و تداوم شهرك سازي ها در كرانه غربي
 سرزمين اسرائيل و تداوم شهرك سازي ها در كرانه غربي

 

نويسنده: استيون آر. سايزر
مترجمان: حميد بخشنده، قدسيه جوانمرد



 

پيامدهاي سياسي صهيونيسم مسيحي (3)

از نظر صهيونيسم مذهبي، اعم از يهودي و مسيحي، مرزهاي قانوني اسرائيل بسيار گسترده تر از مرزهاي كنوني مورد نزاع با سوريه، اردن و مقامات فلسطيني است. (1) در 1917، اعلاميه ي بالفور، وطن آباء و اجدادي در داخل فلسطين تحت قيموميت را كه در آن زمان تا آن سوي رودخانه ي اردن گسترش داشت به يهوديان وعده داد.
صهيونيست ها مي پنداشتند كه آن تماماً به دولت جديد يهودي واگذار خواهد شد. اما در 1922، وينستون چرچيل (2) 78% از آن اراضي را انتقال داد و آن را به خاندان هاشمي (3) داد تا آنچه را كه در ابتدا ماوراي اردن (4) ناميده مي شد، شكل دهد. (5) پس از پايان يافتن قيموميت بريتانيا، تروريسم يهودي، در مقياس وسيع همراه با اعلاميه ي يك جانبه كشور اسرائيل به جنگ 1948 منجر شد زيرا يهوديان و عرب ها نمي توانستند با پيشنهاد تقسيم سازمان ملل متحد در سال 1947 موافقت كنند.
در نتيجه، سه دسته ي جداگانه از مرزهاي مورد نزاع اسرائيل (6) را مي توان مشاهده كرد: مرزهايي كه جامعه ي بين المللي در 1949 به رسميت شناخت اما اسرائيل نپذيرفت؛ مرزهاي پس از جنگ 1967، شامل جولان، غزه و كرانه ي غربي كه اسرائيل آن ها را اشغال كرد و با نقض قطعنامه هاي متعدد شوراي امنيت سازمان ملل متحد حفظ كرد؛ مرزهاي وعده داده شده خدا به ابراهيم كه به مراتب گسترده تر و به اعتقاد صهيونيست هاي مسيحي، ميراث قانوني اسرائيل است. پس از جنگ 1948، مرزهاي اسرائيل كه در آتش بس موقت 1949 (7) مورد توافق قرار گرفت، بسيار گسترده تر از مرزهاي پيشنهادي اسرائيل در طرح تقسيم 1947 بود. اين مرزها هرگز از لحاظ بين المللي مرزهاي واقعي كشور اسرائيل شناخته نشد.
با اين همه، دفاع نظامي از آن ها دشوار بود و تنش ها به بحران كانال سوئز با مصر در سال 1956 و به جنگ شش روزه با همسايگان عرب آن در سال 1967 منجر شد. جنگ 1967 به تسلط اسرائيل به ارتفاعات جولان در روسيه، كرانه ي غربي رود اردن، و شبه جزيره ي سينا در مصر انجاميد. در 1977، هنگامي كه مناخيم بگين و حزب ليكود به قدرت دست يافتند، از بيانات كتاب مقدس براي توجيه اشغال نظامي و شهرك سازي كرانه ي غربي سود جستند و آن را مجدداً « يهوديه و سامره » نامگذاري كردند. آنان همچنين براي شهرك هاي نزديك شهرها و روستاهاي باستاني ذكر شده دركتاب مقدس، نام هاي عبري گذاشتند و ادعايي تاريخي را تقويت كردند كه به سه هزار سال پيش باز مي گردد. (8)
نقش مسيحيان در تحقق عيني سرزمين اسرائيل عبارت است از: توجيه نظامي اين مرزهاي گسترده؛ پذيرش سياسي برنامه ي شهرك سازي؛ و حمايت اقتصادي از جنبش مهاجران.

1. توجيه سرزمين اسرائيل

ديويد آلن لوئيس، رئيس سازمان مسيحيان متحد حامي اسرائيل (9) ادعاهاي منطقه اي اسرائيل را در شرايط وسيع تر خاورميانه مطرح مي كند. وي اظهار مي دارد كه « عرب ها قبلاً 99/5% از سرزمين مقدس را در اختيار داشتند... اين امر را نمي توان تحمل كرد ». (10) در يك پرينس نيز شكايت عمومي صهيونيست هاي مسيحي را بر زبان مي آورد كه آنان متأسفند كه اسرائيل « داراي تنها 22% از ميراث اعطايي به يهود » (11) از سوي دولت بريتانيا در 1917 هستند. يان ويلم وان دِر هوون با بازگويي تجربه ي بني اسرائيل (12) دوره حكومت فرعون، توجيهي الاهياتي (13) براي پيروزي اسرائيل در 1948 و توجيهي براي امتناع آن از عقب نشيني از آنچه ليندزي « سرزمين هاي يهودي مندرج در كتاب مقدس » (14) مي خواند، ارائه مي دهد.
خدا اراده كرده كه آن بخش از سرزمين مقدس را كه قومش در 1948 بدست نياوردند به آنان اعطا كند، و خدا با قسي القلب كردن رهبران مختلف عرب- رئيس جمهور ناصر و رئيس جمهور اسد و شاه حسين- اسرائيل را به واكنش واداشت. نتيجه ي آنچه كه معروف به جنگ شش روزه است، آن بود كه يهوديه و سامره- منطقه ي حياتي اسرائيل كتاب مقدس- و شهر باستاني اورشليم- پايتخت پادشاه داوود- به صاحبان اصلي بازگردانده شدند... بدين ترتيب، خداوند با سخت كردن قلوب رهبران عرب، موجبات آن را فراهم كرد كه قوم اسرائيل او، بقيه ي سرزمين مقدس به ويژه شهر باستاني خود را در جنگ دفاع از خود به ارث برند! از 1949 تا آن زمان، اردن به طور نامشروع « كرانه غربي » و اورشليم را در تصرف و اشغال داشت. بدين ترتيب، هنگامي كه اسرائيل بار ديگر يهوديه، سامره و اورشليم را تصرف كرد، آنان حتي زمام امور منطقه اي را كه در آن زمان قانوناً به هر ملتي تعلق داشت، به دست نگرفتند. چقدر اندكند كساني كه در غرب اين امر را حتي درك كنند. خدا براي تحقق كلمه و وعده ي خود داراي شيوه ي عالي خاص خود است. (15)
پل هاي صلح نيز سؤالي تأكيدي را مي پرسد: چه چيز درباره ي چهارم ژوئن، و خط 1967 اينقدر قداست دارد؟ هيچ چيز، آنان اظهار مي دارند كه از آن زمان تا به امروز، اين جزو همه ي بخش هاي اسرائيل كتاب مقدس بود و « در جنگ هاي تدافعي (16) 1967 و 1973 منصفانه پيروز شد ». آنان با اشاره به جولان ادعا مي كنند كه از آنجا كه اسرائيل در سال 1980 آن را قانوناً تسخير كرد، مسيحيان بايد نمايندگان منتخب خود را تحت فشار قرار دهند « تا از حق اسرائيل بر ارتفاعات جولان حمايت كنند و براي واگذاري آن به سوري ها بر اسرائيل فشار وارد نياورند ». (17)
در نخستين كنفرانس هاي بين المللي صهيونيست هاي مسيحي كه در 1985 برگزار شد و، آن سفارت بين المللي مسيحيان در اورشليم كه از (ICEJ) را برگزار كرد، قطعنامه اي تصويب شد جهانيان درخواست مي كرد كه اين يهودي سازي (18) فلسطين را به رسميت بشناسند: « همه ي ملت ها بايد تعلّق يهوديه و سامره به اسرائيل را به رسميت بشناسند... اين كنگره اعلام مي دارد كه يهوديه و سامره (كه به غلط « كرانه ي غربي » خوانده مي شود) بخشي از اسرائيل هستند و به استناد كتاب مقدس و نيز حقوق و عرف بين الملل بايد بخشي از اسرائيل باقي بماند ». (19) در سومين كنفرانس بين المللي صهيونيست هاي مسيحي كه در فوريه 1996 در اورشليم برگزار شد، حدود 1500 نماينده از بيش از 40 كشور، به اتفاق آراء اعلاميه ي صريح تري درباره ي حاكميت اسرائيل (20) اظهار داشتند: « سرزمين اسرائيل را خدا به عنوان مايملك ابدي و با پيماني ازلي به قوم يهود بخشيده است. قوم يهود داراي حق تام براي تملّك و سكونت در سرزمين مقدس، از جمله يهوديه، سامريه، غزه و جولان است ». (21)
هدف اسرائيل از اشغال جولان، كرانه باختري و غزه كاملاً فراتر از نياز به مرزهاي امن است. آن دكستر توضيح مي دهد كه چرا مذاكرات راجع به داد و ستد « زمين در برابر صلح » هرگز صهيونيست هاي مذهبي، اعم از يهودي و مسيحي را خشنود نخواهد كرد. وي با اظهار اين كه مسئله ي مرزهاي قديمي را نمي توان ناديده گرفت، تأكيد مي كند كه آن مرزهاي مذكور در كتاب مقدس مبناي خط مشي هاي بسياري از سياستمداران اسرائيل، به ويژه حزب دست راستي ليكود را تشكيل مي دهد. اگر چه سينا، كه دو بار به آن تجاوز شده و تحويل داده شده است، همواره قابل مذاكره است، اين امر بدان دليل است كه شهرك هاي يهودي كرانه ي غربي و ارتفاعات جولان صرفاً مربوط به موضوع مرزهاي امن و قابل دفاع نيست. « اين نكته، اصل راهنما در برداشت اسرائيل از استقلال كرانه ي غربي است، كه بر اين تأكيد دارد كه هر آنچه را كه ميزان خودگرداني (22) براي مردم مجاز سازد، خود سرزمين مقدس به اسرائيل تعلق دارد ». (23)
از نظر وي، امكان آن هست كه به فلسطينيان اجازه ي استقلال محدود (24) داده شود اما دولت مستقل ممكن نيست. وي اظهار مي دارد كه مسيحيان فلسطيني، به طور خاص، بايد صهيونيسم و شهرك هاي صهيونيست نشين را بپذيرند و زندگي كردن با آنان را ياد بگيرند. « مسيحيان عرب مستقيماً با گزينش يهوديان در كتاب مقدس و نقش آنان در طول تاريخ، به ويژه در زمان حاضر روبرو بوده اند ». (25)
اين اعتقاد كه كل كرانه غربي، بخش جداي ناپذير اسرائيل است، بسياري از صهيونيست هاي مسيحي را بدين امر سوق داده است كه اسكان انحصاري يهوديان را « اختيار كنند » تا ادعاي خود بر سرزمين مقدس را تقويت كنند.

2. گزينش شهرك سازي ها

از 1967، اسرائيل با استفاده از محرّك هاي گوناگون اقتصادي و مالياتي و نيز تشبث به لفّاظي مبتني بر كتاب مقدس، بيش از 400 هزار يهودي را ترغيب كرده است كه از طريق 190 شهرك غيرقانوني در بيت المقدس شرقي، كرانه غربي، غزّه و ارتفاعات جولان تشكيل مهاجرنشين دهند. (26) برخي سازمان هاي صهيونيست مسيحي حمايت كامل خود را از اين يهودي سازي مناطق اشغالي ابراز داشته اند. به عنوان مثال، يهوديان حامي عيسي، آبادي هاي اسرائيلي در مناطق فلسطيني را با آبادي تگزاس در ايالات متحده مقايسه مي كنند. « بسياري شايد آرزومند آن باشند كه دولت اسرائيل چندان احساس امنيت كند كه از آبادي هاي هاي كرانه غربي عقب نشيني كند.
اما بر همين اساس، ايالات متحده بايد پس دادن تگزاس به مكزيك را جداً لحاظ كند، و در واقع، هرگز نمي بايست آن را در جايگاه نخست قرار مي داد ». (27) دوستان مسيحي اقدام جوامع اسرائيل (CFOIC) مي كند و شهرك يهودي نشين را اين گونه تعريف مي كند:
قطعه اي از زمين كه پيشگامان شجاع يهودي در آن سكونت گزيده اند. در بيشترين موارد، اين قطعه يك سرتپه ي باير و سنگلاخ است كه براي ايجاد جامعه اي يهودي در جايي كه هزاران سال هيچ كس در آن زندگي نكرده، مهيّا شده است. در برخي موارد مانند شيلوه، آبادي ها در مكاني اصيل از شهر باستاني يهوديان به وجود آمده است. در برخي موارد ديگر مانند حبرون و گوش اِتزيون، جامعه يهودي در مكان جامعه اي كه در خلال جنگ استقلال اسرائيل يا پيش از آن توسط ارتش هاي عرب از بين رفته بود، ايجاد شده است. (28)
توني هيگتون اظهار داشته است كه سي ام جي درباره ي وجود آبادي هاي يهودي در مناطق اشغالي ديدگاهي رسمي نداشته است. « رهبري كنوني اين جمعيت خواهان تحقق اسكان منصفانه و صلح آميز هم براي اسرائيل و هم براي فلسطينيان است ». (29) اما رِيْ لاكهارت (30)، رييس سي ام جي در اسرائيل، با اتخاذ تصميمي بحث انگيز در اكتبر 1999، و به تبع الگوي كلارنس واگنر، رييس پل هاي صلح (BFP) به جيلو (31) آمد، يك شهرك يهودي غيرقانوني در جنوب بيت المقدس كه در زمين مصادره شده ي فلسطينيان متعلق به جامعه بيت جلا (32) ساخته شد. (33) هيگتون ابتدا بر اساس دلايلي انجيل گرايانه گذشتن كادر سي ام جِي در جيلو را توجيه كرد، اما هنگامي كه به چالش كشيده شد، در اين كه جيلو را در زمره ي آبادي قرار داد، اظهار ترديد كرد. (34)
البته اين تصميم جنبه ي سياسي نداشت. اين جمعيت به شهادت به نفع يهوديان سراسر دينا فراخوانده شده است. من اطمينان دارم كه شما مي پذيريد كه يهوديان جيلو نيازمند شنيدن انجيل هستند. آنان صداي انجيل را از ساختمان كليسا نمي شنوند اما مي توانند از مسيحياني كه در اين جامعه زندگي مي كنند، بشنوند. (35)
اسقف رياح ابوالعسل (36) از اسقفان كليساي آنگليكان در بيت المقدس، در واكنش به تصميم سي ام جي، آن را « غير قال قبول، موهن و تحريك آميز » خواند:
با وجود آنكه بسيار مايلم بپذيرم كه جنبه ي سياسي وجود نداشت... قبول اين امر مشكل است. به نظر مي رسد اين امر كه كسي در جيلو ساكن باشد، اما در عين حال غيرسياسي (37) باشد، با يكديگر ناسازگار است. بي طرفي در اينجا يك توهم است و ما با اين ادعا كه بي طرفيم، خود را فريب مي دهيم... اگر كسي گرايشات صهيونيستي (38) دارد، بگذار بدان حال باقي باشد؛ اما سزاوار است كه ذهن او نيز روشن شوند... من نيازي به يادآوري نمي بينيم كه جيلو منطقه ي اشغالي است... نيازي به يادآوري نيست كه بسياري از قطعنامه هاي سازمان ملل در خصوص آن آبادي ها هنوز به مرحل اجرا در نيامده اند. اين آبادي ها زمينه ساز پراكندگي بيشتر جمعيت فلسطيني شده است، و از لحاظ زيست محيطي، دوام ناپذير و با كاربرد طبيعي زمين نامتناسب هستند. وجود اين شهرك ها نقض آشكار (39) حقوق بين الملل است. وجود آنان موجب پديد آمدن تنگناي سياسي (40) بزرگي براي مقامات فلسطيني و دولت اسرائيل شده است، و گسترش بيشتر آن ها نه تنها يكپارچگي جغرافيايي (41) فلسطينيان را ناممكن مي سازد، بلكه بر چگونگي زندگي نسل هاي آينده نيز تأثير مي گذارد... از نظر من، آن ها براي مسيحيان ساكن در بيت جلا و بيت لحم، كه قدرتي از خود براي فرياد كشيدن ندارند، آن گونه كه بسياري در جيلو دارند، واقعاً آزار دهنده و تحريك آميز هستند. (42)
تصميم يك جانبه (43) سي ام جِي براي انتقال كادر خود به يك شهرك يهودي، در حالي كه موجب خرسندي مقامات اسرائيل شده است، شهادت جامعه مسيحي بومي را تضعيف كرده و به طور اعم موضوع كليسا در رعايت قوانين حقوق بين المللي (44) را بي اعتبار كرده است. اما برخي سازمان هاي گامي بس فراتر برداشته اند. دوستان مسيحي جوامع اسرائيل (CFOIC) كليساهاي پروتستان انجيلي را ترغيب كرده است كه در برنامه ي « گزينش شهرك » آنان شرت جويند تا از « مهاجران يهودي شجاع » ساكن « يهوديه و سامره، كه به كوهستان هاي اسرائيل و دشت هاي غزه معروفند »، (45) حمايت كنند. رسالت آنان « فراهم ساختن همبستگي و معاضدت با مهاجران در معرض حمله ي اسرائيل است ». آنان تأكيد مي كنند كه « كشيشان تبليغ مسيحيت نيستند بلكه حامي كمك رساني مهربانانه و ساختن پل ها هستند ». آنان با تأثيرپذيري از اشعيا 40: 1 كه مي گويد: « تسلي دهيد، تسلي دهيد قوم مرا، خداي شما مي گويد »، اظهار مي دارند:
اين كمك رساني، كه در تاريخ روابط يهوديان و مسيحيان نخستين اقدام در نوع خود است، مسيحيان را آماده مي سازد كه در امر اسكان يهوديان مشاركت فعال داشته باشند. اين پيشگامان هستند كه اينك وعده هاي خدا را به ابراهيم، اسحاق، يعقوب و ذريه ي آنان راجع به اعاده ي همه ي سرزمين مقدس كه در كتاب مقدس يهود اختصاص داده شده است، تحقق مي بخشند. (46)
تاكنون « سنجش گر پيشرفت » دوستان مسيحي جوامع اسرائيل (CFOIC) نشان داده است كه 39 شهرك سازي غيرقانوني اسرائيل را كليساهاي فرقه اي و نيز مستقل ايالات متحده، آفريقاي جنوبي، آلمان، هلند و فيليپين برگزيده اند. به عنوان مثال، آريل را كليساي كتاب مقدس دين (47) در آروادا، كلورادو؛ حوْرون را كليساي حصاد اعظم (48) در تالاهاسي، فلوريدا؛ آلِيْ زاها و (49) را كليساي جلجتا (50) در نَشْويل؛ رِواوا را كليساي متديست متحد (51) در گرين فورِست، آريزونا؛ و پساگوت (52) را كليساي باپتيست تارانا (53) در تارزانا، كاليفرنيا برگزيده است. دوستان مسيحي جوامع اسرائيل (CFOIC)، به منظور تقويت ادعاي مهاجران بر سرزمين مقدس نقشه هايي را در پايگاه هاي وب خود منتشر كرده اند كه نشان مي دهد مناطق معدودي از كرانه ي غربي به مقامات فلسطين بازگردانده شده است.
برخلاف صهيونيست هاي مذهبي كه نام خدا را با حروف كتابي نمي نويسند، از سي اف اُآي سي (CFOIC) « تقسيم بندي » سرزمين مقدس به عنوان « واقعيت " روند صلح" براي ساكنان سرزمين مقدس كه خدا براي ابد به فرزندان ابراهيم، اسحاق و يعقوب وعده داده است »،(54) اظهار تأسف مي كنند. صهيونيست هاي مسيحي نه تنها در توجيه شهرك سازي غير قانوني اسرائيل در كرانه غربي موضعي روشن اتخاذ كرده اند، بلكه همچنين در نظر است كه برنامه « گزينش شهرك سازي » آنان راهي براي تأمين كمك مالي و نيز حمايت عملي از ساكنان آن باشد.

3. تأمين هزينه ي مهاجران

چندين آژانس صهيونيست مسيحي علاوه بر تسهيل مهاجرت يهوديان به اسرائيل، در تأمين هزينه ي آبادي هاي غير قانوني يهوديان در كرانه ي غربي فعالند. به عنوان مثال، در خلال برگزاري عيد خيمه ها توسط آي سي اي جِيْ براي (ICEJ) سال 1991، نمايندگان 12 كشور كمك به تأمين هزينه ي شهرك ها چك هايي را به اسحاق شامير، نخست وزير اسرائيل، اهدا كردند. (55) همچنين آي سي اي جِي حمايت مالي از پروژه هاي آبادي يهودي را از طريق « برنامه كمك اجتماعي » (56) تأمين مي كند، از جمله جليقه هاي ضد گلوله براي تقويت عزم ساكنان يهودي، كه به تعبير آنان در ميان « سه ميليون فلسطيني خشن » (57) زندگي عِفرَت »، مي كنند. همچنين درخواست آي سي اي جِي براي « اتوبوس ضد گلوله عنوان [شهرك] به مثال، بالغ بر 150000 دلار مي شود تا اتوبوسي زرهي براي جا به جايي مهاجران از آبادي عفرت به داخل و خارج كرانه ي غربي خريده شود. (58)
پل هاي صلح (BFP) طرح مشابهي موسوم به « عمليات عزرا » دارد كه هزينه آن بيش از بودجه 50 پروژه ي غير قابل تعليق ديگر مانند سِده بار (59)، مزرعه آبادي نزديك بيت جلا و هروديان (60) است. (61) كمك سي اف اُآي سي (CFOIC) به شهرك ها همچنين شامل تجهيزات پزشكي، رايانه، لوازم پيش دبستاني، كتاب هاي كتابخانه و مبلمان بوده است. آنان از مسيحيان مي خواهند كه براي موارد ذيل دعا كنند:
امنيت مهاجران يهودي و توقف درگيري هاي تروريستي (62)؛ اقدام رهبريت صالح در آمريكا، اسرائيل و كشورهاي ديگر براي حمايت از صلح آميخته با امنيت در سرزمين مقدس؛ بصيرت يافتن مسيحيان بيشتر و برقراري پيوند با مهاجران يهود؛ اتحاد در اسرائيل در ميان احزاب متخاصم (63) با چشم پوشي از منفعت شخصي؛ اعتماد به خدا براي صلح و قدرت خود؛ لغو بخشيدن زمين به سازمان؛ آزديبخش فلسطين (PLO) (64)
رِيْ ساندرز (65) رييس دوستان مسيحي اسرائيل، معتقد است خدا سي اف اُآي سي را در اين زمانه ي حساس به عنوان واكنشي در برابر تلاش ها براي « تضعيف روحيه ي ساكنان يهوديه، سامره و غزه و بطلان حقوق آنان براي زندگي در سرزمين مقدس كه خدا به آنان عطا كرده است »، برانگيخته است:
اما بحران اخير در اسرائيل به نوعي اولويت هاي ما را تغيير داده است. جامعه ي يهوديان يهوديه، سامره و غزه با دشوارترين چالش تاكنون روبرو بوده اند. اين قوم كه مدت ها در معرض تحقير بين المللي قرار داشت، اينك با خطرات فيزيكي خشونت بي سابقه (66) روبرو هستند. ساده ترين مسافرت به سوي محل كار يا مدرسه به آزموني مرگبار (67) تبديل شده است. (68)
دوستان مسيحي جوامع اسرائيل (CFOIC) از وعده اي كه حزقيال داده است، دلگرم مي شود، « اما شما، اي كوه هاي اسرائيل شاخه ها و ميوه هايي را براي قوم من به بار خواهيد آورد، زيرا آنان به زودي به خانه باز خواهند گشت » (حزقيال 36: 8). آنان تأكيد مي كنند، « نشان دادن چهره ي ديگر مسيحيت حياتي است، چهره اي كه در برابر روش هاي فشار بين المللي پايدار مي ماند و تسليم آن نمي شود ». اما حكم ضعيف كتاب مقدس و فرمان الاهي آميزه اي نيرومند را براي توجيه كنوني اشغال و شهرك سازي در بقيه ي سرزمين اسرائيل پديد مي آورد. بنابراين براي نيل به اين بينش، دستور اين است كه اسرائيل حفظ و تقويت شود و برنامه ي شهرك سازي خود را در مناطق اشغالي گسترش دهد.
تأثير گروه فشار حامي اسرائيل بر سياست خارجي آمريكا راجع به آبادي ها ظاهراً ادامه دارد. ليند اظهار مي دارد كه آبادي هاي يهودي، در دوره ي رياست جمهوري كارتر « غير قانوني » قلمداد مي شدند؛ در دوره ي ريگان، آن ها « مانع » صلح به شمار آمدند؛ در حالي كه اينك آن ها صرفاً « عامل بغرنج ساز » محسوب مي شوند. (69)
سازمان هاي صهيونيست مسيحي سفارت بين الملل مسيحيان در اورشليم، پل هاي صلح، دوستان مسيحي جوامع اسرائيل و نيز برخي از رهبران سازمان خدمات كشيشي نه كليسا در ميان قوم يهود و يهوديان حامي عيسي اسرائيل (JFJ) تنها در توجيه مرزهاي كنوني و دفاع از برنامه ي شهرك سازي، بلكه در ارائه ي كمك عملي و مالي براي استمرار و ادامه اين الحاق منطقه فلسطيني صراحت دارند. بيت المقدس و يهودي سازي فزاينده، اشغال و شهرك سازي در بيت المقدس شرقي عربي و شهر قديم اورشليم مكمّل اين سياست است. از نظر صهيونيسم، هيچ مصالحه اي نمي تواند صورت گيرد، زيرا كنترل بيت المقدس همواره شاخص حيات آنان به عنوان يك ملت بوده است.

ادامه دارد...

پي‌نوشت‌ها:

1. ميان دولت هاي عربي و اسرائيل چهار جنگ رخ داده است: الف) اولين جنگ در 1948 پس از خروج نيروهاي انگلستان از خاك فلسطين و اعلام موجوديت كشور اسرائيل صورت گرفت، كه اين امر موجب شد دول عربي به آن حمله ور شوند ولي سرانجام با وساطت سازمان ملل، به متاركه ي جنگ منتهي شد. با اين حال، اسرائيل اراضي وسيعي از مناطق كشورهاي همسسايه را اشغال كرد.
ب) در اكتبر سال 1956، سربازان اسرائيلي مرزهاي مصر را پشت سر گذاشته، شهرهاي مهم آن را بمباران كردند. در اين حملات چتربازان فرانسوي و انگليسي و ساير قواي نظامي نيز حضور داشتند. اين جنگ با تهديد جنگ اتمي شوروي سابق به آتش بس و خروج نيروي نظامي غربي از منطقه منجر شد.
ج) سومين جنگ در پنجم ماه ژوئن 1967 آغاز شد. در اين روز نيروي هوايي اسرائيل با عبور از مرز كشورهاي عربي در ظرف 2 ساعت تمام نيروي هوايي كشورهاي عربي را مورد حمله قرار داد كه به نابودي نيروي هوايي اعراب انجاميد؛ ارتش اسرائيل در ظرف شش روز سر تا سر صحراي سينا را به انضمام تمام كناره هاي شرقي كانال سوئز، و نيز ارتفاعات جولان (سوريه) و غرب رود اردن را اشغال كرد. آنگاه اسرائيل به منظور استحكامات بيشتر، به ساختن خط دفاعي بارلو در شرق كانال سوئز دست زد.
د) جنگ چهارم اعراب و اسرائيل در اكتبر سال 1973 (مهرماه 1352) به وقوع پيوست. در اين تاريخ ارتش مصر با زدن نقب در زير كانال سوئز و رخنه در خط دفاعي بارلو، و سپس پل زدن بر روي كانال از آن عبور كرد و با حمله اي سريع و شجاعانه وارد صحراي سينا شد. همزمان با اين عمل سوري ها نيز از جبهه شرق حمله كردند و ارتفاعات جولان را به تصرف درآوردند. اعراب به تلافي شكست قبلي، به نيروهاي نظامي اسرائيل تلفات زيادي وارد آوردند. اين جنگ با دخالت شوروي سابق و آمريكا متوقف شد.
2. Winston Churchill
3. Hashemite family
4.Transjordania
5. David Fromkin. A Peace to End All peace, (New York, Henry Holt, 1989), p528.
6. disputed borders of Israel
7. 1949 Armistice
8. Martha Jacobs, "The Key to Israel"s Defense’ Issues, 4,2.
9. Christians United for Israel
10. David Allen Lewis, "Christian Zionist Theses’,Christian and Israel, (Jerusalem, International Christian Embassy, Jerusalem, (1996), p9.
11. Derek Prince, The Destiny of Israel and the Church (Milton Keynes, Word,1992) , p71.
12. experience of the Israelites
13. theological rationalization
14. Lindsey, Final, op.cit., p122.
15. Jan Willem van der Hoeven, Babylon or Jerusalem? (Shippensburg, Pennsylvania, Destiny Image Publishers, 1993), p151.
16.defensive battles
17. Briges for Peace "The Golan Heights D6j4 vu’ . Despatch from Jerusalem, September (1999), pp10-11.
18. Judaization
19. Declaration of the First International Christian Zionist Leadership Conference (Jerusalem, International Christian Embassy, Jerusalem, 1985).
20. Israeli sovereignty
21. International Christian Zionist Congress Procalmation, International Christian Embassy, Jerusalem, 25-29 Feburary 1996.
22. degree of self-determination
23. Anne Dexter, View the Land, (south Plainfield, New Jersey, Bridge, 1986), pp214-215.
24. limited autonomy
25. Anne Dexter, View the Land, (south Plainfield, New Jersey, Bridge, 1986), pp214-215.
26. " Israeli Settlements in the Occupied Territories" Foundation for Middle East Peace, March (2002). FMEP list 190 settlements with a total population of 213,627 in the West Bank and Gaza; 170,400 in East Jerusalem; and 17,000 in the Golan Heights, making at total of 401,072 settlers based on 2001 figuree.
27. "Zionism.htm’ Jews for Jesus FAQ, http:www.Jewsforjesus.org
28. http://www.cfoic.com
29. Unpublished letter from Tony Higton, General Director of CMJ, 8 July 2000.
30. Ray Lockhart
31. Gilo
32. Beit Jala
33. Ray Lockhart, "From Israel with Love’ Shalom, 1, (2001), p3.
34. Unpublished email from Tony Higton to Riah Abu el Assal, 31 March 2001.
35. Unpublished email from Tony Higton to Riah Abu el Assal, 31 March 2001.
36. Riah Abu El Assal
37. a-political
38. Zionist tendencies
39. direct violation
40. political dilemma
41. geographic integrity
42. Unpublished letter of Riah Abu El Assal to Tony Higton, 8 March 2001.
43. unilateral decision
44. rule of international law
45. http://www.cfoic.com; Sarah Honig, "Adopt a Settlement Program’ The Jerusalem Post, 2nd October (1995);
http://www.bridgesforpeace.com/publcations/dispatch/lifeinisrael/Articl-12.html
46. http://www.cfoic.com; Sarah Honig, "Adopt a Settlement Program’ The Jerusalem Post, 2nd October (1995);
http://www.bridgesforpeace.com/publcations/dispatch/lifeinisrael/Articl-12.html
47. Faith Bible Chapel
48. Greater Harvest
49. Alei Zahav
50. Calvary Chapel
51. United Methodist Church
52. Psagot
53. Tarana Baptist Chapel
54. http://www.cfoic.com; Sarah Honig, "Adopt a Settlement Program’ The Jerusalem Post, 2nd October (1995);
http://www.bridgesforpeace.com/publcations/dispatch/lifeinisrael/Articl-12.html
55. Wagner, Anxious, op.cit., p108.
56. Social Assistance Programme
57. International Christian Embassy,
http://www.icej.org.il/about.html; "Life in the Settlements’. Word from Jerusalem, May (2002), p7.
58. International Christian Embassy," Bullet proof=bus for Efrat’Apeal, Word from Jerusalem, May (2002).
59. Sde Bar
60. Herodian
61. Bridges for Peace, "New Life on the Farm’ Despatch from Jerusalem. January (2000), p5.
62. terrorist incidents
63. feuding parties
64. Bridges for Peace, "New Life on the Farm’ Despatch from Jerusalem. January (2000), p5.
65. Ray Sanders
66. unprecedented severity
67.life- threatening experience
68. Bridges for Peace, "New Life on the Farm’ Despatch from Jerusalem. January (2000), p5.
69. Lind, op.cit.

منبع مقاله :
سايزر، استيون آر؛ (1386)، صهيونيسم مسيحي، ترجمه ي حميد بخشنده، قدسيه جوانمرد، قم: نشر کتاب طه، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما