مشکلات ترجمه هاي قرآن به زبان هاي خارجي و هم چنين شبهات و ايرادهايي که در تفسير علمي به وجود آورده بود موجب گرديد که مشيخه دانشگاه الأزهر مصر، براي پايان دادن به نابساماني هاي موجود در اين زمينه، جمعي از اساتيد برجسته را مأمور تحقيق و بررسي نموده، آن ها را براي رسيدن به روشي روشن و متقَن و معتبر در مورد ترجمه و تفسير قرآن متشکل سازد. اين جمعيت تحت عنوان « لجنة التفسير » به رياست مفتي بزرگ مصر که کار تدوين تفسير معتبري را برعهده داشت، پس از سال ها بررسي، دستورالعمل زير را براي کليه مراکز آموزشي و علماي اسلام فرستاد تا با توجه به موارد زير، امکان و زمينه لازم براي تدوين ترجمه و تفسير صحيح قرآن فراهم گردد. اين اصول، بدين شرح بود:
1. تفسير بايد تا حد ممکن از اصطلاحات و مباحث علمي (1) به دور باشد مگر آن مقدار که فهم آيه مورد تفسير به آن نياز دارد.
2. نبايد در تفسير قرآن به نظريات و فرضيه هاي علمي پرداخت و مسائلي چون تبيين علمي رعد و برق و يا نجوم را مورد بحث قرار داد.
3. اگر در موارد ضروري نيازي به بحث هاي علمي بود ناگزير بايد به طور جداگانه در حاشيه تفسير ارائه شود.
4. در تفسير قرآن از نقل و نقد و اثبات عقايد مذهبي جداً بايد پرهيز شود و به ديدگاه هاي کلامي توجهي مبذول نگردد و براي تفسير آيات معجزات و نظاير آن، به محمل هاي نادرست و توجيه تراشي متوسل نشوند.
5. تفسير تنها بر اساس قرائت حفص انجام گيرد و به قرائات ديگر توجه نشود.
6. براي ارتباط دادن سور و آيات، متوسل به تکلفات و وجه تراشي نشوند.
7. در ذکر اسباب نزول به موارد ثابت شده و قطعي استناد نمايند.
8. به هنگام تفسير، ابتدا تمام آيه و سپس مفردات آن ذکر شود و آن گاه به تفسير مجموع آيه با آيات با عبارت هاي رسا و از نظر ادبي متين، پرداخته شود و به دنبال آن، اسباب نزول و ارتباط سور يا آيات ذکر گردد.
9. به جز مواردي که امکان جمع بين آيات نيست، از منسوخ دانستن آيات خودداري شود.
10. در اوايل هر سوره، مشخصات آن ذکر شود و مکي يا مدني بودن آن مشخص گردد و مفاد کلي سوره بيان شود هم چنين به آيات مکي در سور مدني و آيات مدني در سور مکي اشاره شود.
11. تفسير قرآن بايد داراي مقدمه اي شامل معرفي قرآن و روش آن در بيان مقاصدش باشد مانند دعوت، تشريع، قصص، جدل و نظاير آن و هم چنين در اين مقدمه شيوه تفسيري و مبناي آن شرح داده شود.
1. در تفسير قرآن بايد از اسباب نزول و روايات تفسيري به گونه اي بحث شود که با نقد و جرح و تعديل، موارد صحيح آن بازشناسي شده، دلايل زام براي صحّت صحيح و ضعف ضعيف، ذکر شود.
2. در مفردات آيات بايد بحثي جامع و متقن و جدّي انجام گيرد و در اين بحث، قواعد لغت کاملاً رعايت گردد و خصايص ترکيبي آيات از نقطه نظر بلاغت مشخص و مدلّل شده، به طور منظم تدوين گردد.
3. آراي مفسّران که با رأي خويش يا با استناد به اثر ديگري ابراز شده، نقل و مورد بررسي قرار گيرد و رأي مختار در هر مورد به طور مستدل بيان و نقد ادله و آراي ديگران به وضوح ذکر شود.
4. موارد مذکور در بيانيه اوّل و دستورالعمل عمومي تفسير رعايت گردد.
شايسته است با توجه به پيشرفت هاي به عمل آمده در عرصه تفسير، صاحب نظران مذاهب اکنون گرد هم آمده و نسخه کامل تري از اين توصيه نامه ها را براي سطوح مختلف فراهم و به جوامع علمي عرضه دارند.
پينوشتها:
1. مقصود از مباحث علمي در اين جا، علوم تجربي مصطلح است.
2. عباسعلي عميد زنجاني، مباني و روش هاي تفسير قرآن، ص 211-213.
آزاد، عليرضا؛ (1391)، تفسير قرآن و هرمنوتيک کلاسيک، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول