خلاصه اي درباره کلام اسلامي

هدف از ارائه تعريف، يا شناخت ذات و واقعيت معرَّف است و يا شناخت و تمييز آن از امور ديگر است. هدف اول به مفاهيم حقيقي و معقول هاي اوليه مربوط است که با حد و رسم تأمين مي شود. اما هدف دوم از آن امور اعتباري و
چهارشنبه، 24 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خلاصه اي درباره کلام اسلامي
 خلاصه اي درباره کلام اسلامي

 

نويسنده: محمد صفر جبرئيلي





 

 

1. نام گذاري علم کلام (1)

براي نام گذاري اين علم به علم «کلام» (2) چند وجه ذکر شده است. (3)
1. مهم ترين يا اولين مسئله اي که متکلمان درباره آن سخن گفته اند، بحث از حدوث و قدم «کلام الهي» بود.
2. سر فصل هاي مباحث اين علم با «الکلام في کذا» آغاز مي شد.
3. علم کلام قدرت مناظره، جدال و گفت و گو را در شخص تقويت مي کند. مناظره چيزي جز تکلم و گفت و گو نيست و لذا اين علم به «کلام» شهرت يافته است.
4. زا آنجا که استواري و استحکام دلايل مايه استواري سخن است و با توجه به اينکه علم کلام معمولاً از دلايل مستحکم و قوي برخوردار است، لذا آن را «کلام»ناميده اند. چنانکه در ميان چند سخن و گفتار، به آنکه قوي تر است مي گويند: هذا هو الکلام.
5. فلاسفه مقدمه مباحث فلسفي خود را «منطق» ناميدند. متکلمان به دليل مقابله با آنان، علم خود را «کلام» نام نهاده اند تا از منطق که مقدمه فلسفه است اظهار بي نيازي کنند.
بسياري از وجوه ذکر شده (4) محل تأمل و مورد مناقشه است. شواهد تاريخي نيز آن ها را تأييد نمي کند، (5) در عين حال وجه سوم بر وجوه ديگر برتري دارد، زيرا مناظره علامه بر اينکه در علم کلام نقش اساسي دارد، با آن نيز ملازم هست. چون اهل بحث و استدلال در اصول دين به جدل و مناظره متوسل شدند، ايشان را متکلم به معني جدلي و علم ايشان را کلام خواندند. (6)

2. تعريف علم کلام

هدف از ارائه تعريف، يا شناخت ذات و واقعيت معرَّف است و يا شناخت و تمييز آن از امور ديگر است. (7) هدف اول به مفاهيم حقيقي و معقول هاي اوليه مربوط است که با حد و رسم تأمين مي شود. اما هدف دوم از آن امور اعتباري و از جمله برخي از علوم است که هدف از تعريف علم، شناخت وجه امتياز آن از علوم ديگر است، تا مباحث آنها با هم خلط و آميخته نگردد. (8) از آنجايي که تمايز علوم يا به موضوع يا به غرض و يا به روش است، تعريف آن نيز به يکي از اين سه صورت است. البته تعريف به موضوع از آن جهت که جامع تر و مانع تر است، کامل تر نيز هست. (9)
به همين جهت براي علم کلام تعريف هاي متعددي ارائه شده است (10) که برخي تعريف به موضوع و برخي ديگر تعريف به غايت است. تعريف فارابي (11) (م 339 ق)، ابن خلدون (12) (732-808 هـ)، محقق ايجي (13) (756-710 هـ) و محقق لاهيجي (14) (1072 هـ) از مهم ترين آن ها است.
در هر صورت مي توان در تعريف آن چنين گفت:
علم کلام علمي است که درباره عقايد اسلامي بحث مي کند، آن ها را توضيح مي دهد، درباره آن ها استدلال مي کند و از آن ها دفاع مي نمايد. (15)
تذکر وظايف متکلمان، يادآوري هدف ها و غايت هاي علم کلام، تصريح به موضوع آن- عقايد ايماني- توجه به روش هاي مختلف از جمله برهاني و استدلالي بودن و نه فقط جدلي - عنايت به جنبه اثباتي و نه فقط دفاعي بودن (16) علم کلام از جمله موارد برتري اين تعريف است.
به تعبيري، هم به روش و غايت و موضوع اين علم مي پردازد و هم اصلي- نه آلي - بودن آن را مي رساند.

3. موضوع علم کلام

برخي علم کلام را علمي بي موضوع دانسته اند، (17) اما مشهور آن را داراي موضوع مي دانند. هر چند در وحدت و تعدد آن اختلاف وجود دارد.
خواجه نصير الدين طوسي (726 هـ) و علامه شهيد مطهري (1358 ه.ش) به تعدد موضوع آن معتقد هستند که در اين صورت جهت جامع لازم است؛ به اعتقاد خواجه نصير، انتساب مسائل کلام به «ذات باري تعالي» (18) و از نظر استاد مطهري، اشتراک در «غايت و غرض»، بيانگر وحدت آن ها (19) و يا جهت جامع مسائل آن است.
هر چند مشهور علما به وحدت موضوع در علم کلام قائل هستند اما با هم هم رأي نبوده، آراي مختلفي دارند.
موجود بما هو موجود؛ (20) معلومات خاصه (21) «معرفت هايي که در طريق اثبات عقايد ديني قرار گرفته است»، وجود خداوند و وجود ممکنات، (22) ذات باري تعالي و صفات او (23) و عقايد ايماني (24) يا اوضاع شريعت (25) عمده ترين آن ها است.
ممکن است سير تکاملي و مراحل تطوري اين علم موجب شده باشد تا در يک مقطع و مرحله تاريخي چيزي موضوع اين علم بوده است که در مراحل بعدي جاي خود را به چيز ديگري داده است. (26) بر همين اساس محقق لاهيجي با تعبير متأخران و متقدمان، موضوع علم کلام در نگاه متقدمان را «اوضاع شريعت» و نظر متأخران را «موجود بما هو موجود بر نهج قانون اسلام» مي داند. (27)
بحث درباره اقوال ياد شده به مجال گسترده اي نياز دارد، (28) اما مي توان گفت که موضوع علم کلام، ذات و صفات خداوند يا عقايد ايماني است، زيرا آن نيز به ذات و صفات خداوند باز مي گردد. (29)

4. غايت ها و هدف هاي علم کلام

مهم ترين هدف ها، غايت ها و فوائد علم کلام عبارتند از: (30)
الف. دين شناسي تحقيقي و معرفت تفصيلي به معارف دين و در رأس آن ها «معرفة الله» که افضل فرائض است؛ (31) ثمره ي عملي و تربيتي آن رسوخ بيشتر اعتقاد به خدا و در نتيجه اخلاص در اعمال است.
ب. راهنمايي و ارشاد حق جويان و الزام و اقناع معاندان.
ج. تبيين، اثبات و دقاع از عقايد ديني.
د. اثبات موضوع علوم ديگر. همه علوم ديني در اثبات موضوعشان نيازمند به علم کلام اند چرا که تا وجود خداوند و صفات کمال او، ضرورت تکليف، بعثت و عصمت پيامبران و رهبران آسماني و نزول کتب وحياني و... اثبات نشود، موضوع علومي مانند تفسير، حديث، فقه، اصول و غيره اثبات نخواهد شد.
به گفته خواجه نصير الدين طوسي، علم اصول دين، اساس همه علوم ديني است که مسائلش بر محور يقين مي گردد و بدون آن، ورود در مباحث علوم ديني ديگر مانند اصول فقه و فروع آن ممکن نيست. زيرا شروع در آن ها بدون آگاهي بر مسائل مربوط به اصول دين مانند سقف بدون پايه است. (32)

5. وظايف و مسئوليت هاي کلام و متکلمان

با توجه به تعريف، فوائد و هدف هاي علم کلام، وظايف و مسئوليت هاي آن عبارتند از:
1. استخراج و استنباط گزاره هاي اعتقادي از منابع ديني؛ ( قرآن و سنت )
2. تنظيم، تنسيق و تبويب گزاره ها؛
3. تبيين و توضيح گزاره ها؛
4. اثبات مدعيات گزاره ها؛ از طريق عقل و نقل؛
5. دفاع و پاسخ به شبهه ها؛ (33)

6. روش هاي علم کلام (34)

علم کلام بر خلاف فلسفه که علمي تک روشي است و فقط از «استدلال برهاني» بهره مي گيرد،(35) از تمامي روش هاي استدلالي بهره مي برد. تعدد و تنوع هدف ها و غايت هاي اين علم، اقتضاي آن را دارد، چرا که غرض و غايت تعيين کننده روش نيز هست. با توجه به هدف هاي علم کلام ( دين شناسي تحقيقي؛ اثبات موضوع ها و مبادي ديگر علوم ديني؛ ارشاد مسترشدان و الزام معاندان؛ و دفاع از اصول و عقايد ديني. ) در مورد اول و دوم، استدلال مفيد يقين لازم است، (36) که از نظر صورت بايد قياس و يا استقراء تام و معلل باشد و از نظر ماده هم حتماً بايد برهاني باشد. اما براي تحقق سوم و چهارم، علاوه بر آن ها مي توان از روش هاي ديگر مانند تمثيل، خطابه، جدل، شعر و اقسام روش هاي عقلي، نقلي (37) و حتي تجربي، تاريخي استفاده کرد. (38)

پي‌نوشت‌ها:

1- جهت اطلاع بيشتر ر.ک: طبقات التکلمين، ج 1، صص 8-11، علامه حلي، نهاية المرام في علم الکلام، ج1، صص 8و9، شوارق الهلام، ج 1، ص 45، سعدالدين تفتازاني، شرح المقاصد، ج 1، صص 28 و 29، شرح العقايد النسفيه، صص 52 و 53؛ علي رباني گلپايگاني، درآمدي بر علم کلام، صص 67-75، الدکتور حسن محمود الشافعي، المدخل الي دراسة علم الکلام، صص 13-24، تاريخ انديشه هاي کلامي در اسلام، ج 1، صص 42-47.
2- نام هاي ديگر اين علم عبارتند از: «علم التوحيد»، «علم الذات و الصفات»، «علم اصول الدين»، «علم العقايد»، «الفقه الاکبر» ر.ک: من العقيدة الي الثورة، ج1، صص 52-65؛ الدکتور حسن محمود الشافعي، المدخل الي دراسة علم الکلام، صص 25-33.
3- ر.ک: المواقف في علم الکلام، صص 8 و 9؛ شوارق الالهام، ج1، ص 45؛ خَصُّوا الاعتقاديات بعلم الکلام، لأن مباحثه کانت مُصدَرَّةً بقولهم الکلام في کذا و کذا، و لأنَّ اشهر الاختلافات فيه کانت في مسالة کلام الله تعالي: أنّه قديم او حادث. و لأنّه يورث قدرةً علي الکلام في تحقيق الشرعيات. کالمنطق في الفلسفيات، و لأنه کثر فيه الکلام مع المخالفين و الرَّد عليهم مالم يکثر في غيره و لأنه لقوة ادلته صار کأنَّه هو الکلام دون ما عداه، کما يقال للا قوي من الکلامين هذا هو الکلام. وجوه ديگري را ببينيد در: علامه طباطبايي، انديشه هاي کلامي، صص 60 و 61.
4- استاد آيت الله سبحاني احتمال ديگري ارائه کرده است: استناد متکلمان در اثبات مدعاي خود به کلام امام علي (عليه السلام) سبب نامگذاري اين علم به «کلام» شده است. و الظاهر انّ خطب الاامام و کلماته، کانت هي الاساس في التسميه و تدوين علم الکلام، فالمتکلمون کانوا يستدلون بکلام علي (عليه السلام). في کذا و کذا حتي سُمِي مجموع المسائل بعلم الکلام. طبقات المتکلمين، ج1، ص 11.
5- ر.ک: طبقات المتکلمين، ج1، ص10.
6- المواقف في علم الکلام، ص9؛ شيخ الاسلام فضل الله الزنجاني، تاريخعلم الکلام في الاسلام، ص 24؛ نگرشي بر تاريخ فلسفه اسلامي، ص 102؛ فلسفه چيست؟، ص 244.
7- ر.ک: محقق عبدالرزاق لاهيجي، سرمايه ايمان، ص 14؛ مقصود از تعريف يا حصول کنه بود و يا تميز تام. منطق مظفر، صص 98 و 101.
8- منطق صوري، ج1، صص 151 و 152؛ علي رباني گلپايگاني، درآمدي بر علم کلام، ص 22. ر.ک: شرح المواقف با حاشيه سيالکوتي و چلبي، ج1، ص 39.
9- ر.ک: آيت الله العظمي فاضل لنکراني، اصول فقه شيعه، درس هاي خارج اصول، ج1، صص 91-133.
10- جهت اطلاع بيشتر از تعريف هاي علم کلام. ر.ک:علي رباني گلپايگاني، درآمدي بر علم کلام، صص 21-26؛ هندسه معرفتي کلام جديد، صص 25-34.
11- احصاء العلوم، ص 86، صناعة الکلام يقتدر بها الانسان علي نصرة الآراء و الافعال المحدودة التي صرّح بها واضع الملّه و تزييف کل ما خالف لها بالاقاويل.
12- ابن خلدون، مقدمه، صص 932 و 933. علم يتضمن الحجاج علي العقائد الايمانيه بالأدله العقليه و الرد علي المبتدعة المنحرفين في الاعتقاد عن مذاهب السلف و اهل السنة.
13- قاضي عضدالدين ايجي، المواقف، ص7. علم يقتدر معه علي اثبات العقايد الدينيه بايراد الحجج و دفع الشبه.
14- شوارق الالهام، ج1، ص 51. ر.ک: گوهر مراد، ص 42. صناعة نظريه يقتدر بها علي اثبات العقائد الدينيه.
15- مرتضي مطهري، مجموع آثار، ج3، ص 57.
16- برخي از جمله استاد محمد رضا مظفر در الفلسفة الاسلاميه، ص75، غزالي در مجموعه رسائل 7، صص 31 و 32 هدف از تأسيس علم کلام را دفاع از دين مي دانند. البته دلايل متعددي اين انحصار را مردود مي داند.
17. ر.ک: عبدالکريم سروش، قبض و بسط تئوريک شريعت، ص84. مرحوم امام خميني (ره) درباره ي همه علوم چنين عقيده اي دارند. ر.ک: تهذيب الاصول، ج1، ص8 و مناهج الوصول، ج1، صص 39 و 42. و ما اشتهر- من ان لابد لکل علم من موضوع واحد جامع بين موضوعات المسائل مما لا اصل له، فانک قد عرفت اَنّ کل علم انما کان بدو تدوينه عدةَ قضايا فاَضافَ اليه الخلف حتي صار کاملا و لم يکن من اوّل الامر في نظر الموسس البحث عن عوارض الجامع بين موضوعات المسائل.
18- جوهر النضيد في شرح منطق التجريد، صص 212 و 213.
19- ر.ک: مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج3، صص 62 و 63.
20- علامه حلي، نهاية المرام، ج1، ص 12، محقق لاهيجي (1072 هـ)، شوارق الالهام، ج1، ص 3.
تفتازاني اين قول را به قدما نسبت داده است. سعدالدين تفتازاني، شرح المقاصد، ج1، ص 176.
21- قاضي عضد الدين ايجي، المواقف، ص7؛ سعد الدين تفتازاني، شرح المقاصد، ج1، ص 173.
22- شمس الدين محمد سمرقندي، مؤلف الصحانف في علم الکلام. ر.ک: سعد الدين تفتازاني، شرح المقاصد، ج1، ص 180.
23- قاضي أرموي (م 656) ر.ک: همان.
24- ابن خلدون، مقدمه، ج2، صص 932، 933 و947. استاد علامه سبحاني، طبقات المتکلمين، ج1، صص 17-19. استاد رباني گلپايگاني، ما هو علم الکلام، ص 30.
25- اوضاع شريعت تعبير ديگري از عقايد ايماني است که اثبات و دفاع از آن ها دغدغه متلکم است. ر.ک: استاد رباني گلپايگاني، ما هو علم الکلام، ص 30.
26- طبقات المتکلمين، ج1، ص 17. ان علم الکلام تطور عبر القرون ففي القرون الاولي کان الهدف هو الدفاع عن العقايد الايمانيه فقط و لم يکن هناک اي غرض سوي ذلک و لکن بمرور الزمن و احتکاک الثقافات و ازدهار الفلسفه لم يجد المتلکون بُداً من التوسع في المعارف الکونيه من الطبيعيات و الفلکيات و البحث عن القواعد العامه في الامور العامه و غير ذلک و بذلک اختلف کلمتهم في بيان موضوع العلم.
27- گوهر مراد، صص 42 و 43. ر.ک: ايت الله عبد الله جوادي آملي، رحيق مختوم شرح حکمت متعاليه، ج1، ص 238.
28- ر.ک: علي رباني گلپايگاني، درآمدي برعلم کلام، صص 27-36؛ شوارق الالهام، ج1، صص 58-72؛ تاريخ انديشه هاي کلامي در اسلام، ج1، صص 20 و 21.
29- ر.ک: طبقات المتکلمين، ج1، ص17؛ علامه حلي، نهاية المرام، ج1، ص 12.
30- ر.ک: قاضي عضد الدين ايجي، المواقف، ص8؛ سعدالدين تفتازاني، شرح المقاصد، ج1، ص37؛ شوارق الالهام، ج1، صص 73 و74.
31- بحار الانوار، ج4، ص 55. قال الصادق (عليه السلام) :إنّ افضل الفرائض و اوجبها علي الانسان معرفة الرَّب.
32- تلخيص المحصل، ص2. ان اساس العلوم الدينيه علم اصول الدين الذين يحوم مسائله حول اليقين و لاينتم بدونه الحوض في سائرها کاصول الفقه و فروعه فان الزوع في جميعها محتاج الي تقديم مشروعه حتي لا يکون الخائض فيها و ان کان مقلدا لاصولها کبان علي غير اساس. ر.ک: کشاف اصطلاحات الفنون، ماده علم الکلام. همچنين ر.ک: درة التاج، صص 178 و 179.
33- ر.ک: غزالي، المنقذ من الضلال، مجموعه رسائل 7، صص 32 و33؛ کلام جديد در گذر انديشه ها، صص 42 و 43؛ عبدالکريم سروش، قبض و بسط تئوريک شريعت، صص 65 و 66.
34- جهت اطلاع بيشتر ر.ک: علي رباني گلپايگاني، درآمدي بر علم کلام، فصل پنجم، صص 53 -60؛ هندسه معرفتي کلام جديد، صص 81-86؛ آيت الله عبدالله جوادي آملي، تفسير تسنيم، ج1، صص 4-45؛ علامه طباطبايي، الميزان، ج12، صص 371-374.
35- علي رباني گلپايگاني، درآمدي بر علم کلام، ص94؛ الدکتور حسن محمود الشافعي، المدخل الي دراسة علم الکلام، ص 137.
36- سعدالدين تفتازاني، شرح المقاصد، ج1، ص 29. واعتبروا في ادلتها اليقين لانه لا عبره بالظن في الاعتقاديات.
37- قاضي عضدالدين ايجي، المواقف، ص8. دلائله يقينيه يحکم بها صريح العقل و قد تأيدت بالنقل و هي الغايه في الوثاقه.

38- علي رباني گلپايگاني، درآمدي بر علم کلام، صص 55 و 56. استاد علامه سبحاني درباره روش علم کلام مي گويند:
اصل اولي استفاده از عقل است، متکلم مي خواهد از عقل بهره بگيرد، ولي چون غرض هميشه تعيين کننده روش هم هست و غرض متکلم، دفاع از اصول دين است، گاهي از تجربه هم بهره مي گيرد و حتي در بعضي از مباحث چاره ندارد که از تاريخ بهره بگيرد مانند بحث امامت. البته کلي امامت را مي تواند از عقل بهره بگيرد ولي تاريخ آن و حادثه سقيفه را از تجربه و تاريخ بهره مي گيرد. فصلنامه نقد و نظر، شماره، ج2، ص 37.

 

منبع مقاله :
جبرئيلي، محمد صفر؛ (1389)، سير تطور کلام شيعه، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول،



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط