حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی فرزند بابا در ۱۳۰۴ش در شهر ایلام به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا پایان سال ششم نظام قدیم در زادگاه خود به پایان رسانید و سپس در اثر دیدن رویایی، به تحصیل علوم دینی روی آورد و به شهر مقدس کربلای معلا رفت.
دروس مقدماتی علوم دینی را نزد آیات سعید تنکابنی، جعفر رشتی، محمدحسین مازندرانی، یوسف بیارجمندی و معرفت به پایان رسانید و سپس کربلا را ترک کرد و در شهر سامرا رحل اقامت افکند و در مدرسهی میرزای شیرازی آن شهر به فراگیری دروس دینی پرداخت. در حوزهی علمیهی سامرا، دروس سطح و نیز بخشی از خارج فقه و اصول از جمله رسائل و مکاسب را نزد آیات شیخ مجتبی لنکرانی، شیخ عبدالرسول اصفهانی و شیخ عبدالله اصفهانی فراگرفت و پس از هشت سال تلمذ در محضر آنان به نجف اشرف رفت. در حوزهی علمیهی نجف، در درس خارج فقه و اصول آیات عظام: حکیم، خویی، شاهرودی، باقر زنجانی و آقا شیخ حسین حلی حاضر شد و به درجهی اجتهاد نایل آمد.
بعد از تبعید امام به نجف اشرف، به محضر معظم له رسید و در درس خارج فقه ایشان حاضر شد و جزو روحانیونی بود که در درس ولایت فقیه حضرت امام شرکت کرد. در ۱۳۵۰ ش بنا به درخواست اکراد بغداد جهت اقامهی نماز در مسجد ابوسفیان آن شهر، به بغداد رفت و به تبلیغ دین در آن منطقه پرداخت. دستگاه امنیتی عراق نتوانست بیشتر از دو سال وی را تحمل کند، لذا او را دستگیر و در مرز بصره به پاسگاههای ایرانی تحویل داد.
وی بعد از مراجعت به کشور به شهر مقدس قم رفت و مدت دو سال به تدریس فقه و اصول پرداخت. پس از دو سال تدریس در قم، با درخواست جمعی از اهالی ایلام و نیز روحانیون تبعیدی به این شهر که از فقر مذهبی در آن شهر آگاه بودند، به زادگاهش بازگشت. ورود وی به ایلام فصل نوینی در مبارزات سیاسی مذهبی مردم آن سامان داشت.
وی با ورود به ایلام خود را نمایندهی مراجع عظام معرفی کرد و احیای امر به معروف و نهی از منکر را از رسالتهای خود در زادگاهش بیان کرد. همزمان با ورود وی به ایلام تبلیغات بهائیها در ایلام نیز شدت گرفته بود، بنابراین وی مبارزه با این تبلیغات را از اهم وظایف خود تلقی میکرد، و به مقابله با آنان میپرداخت. در این راستا، از روحانیون و وعاظ نامور کشور دعوت میکرد تا با حضور در ایلام، به مقابله با این تبلیغات بپردازند. آیتالله محمدرضا طبسی و حجتالاسلام کوشکی و… از جملهی این روحانیون بودند. در کنار آن، وی مبادرت به تأسیس حوزهی علمیهی باقریه نمود و با جذب نیروهای جوان به تربیت نیرو جهت تبلیغ دین و نیز نهضت اسلامی پرداخت. تشکیل جشنهای مذهبی به خصوص جشن نیمهی شعبان، تأسیس کلاسهای قرآنی و تشکیل کلاسهای تدریس قرآن ویژهی خواهران از دیگر اقدامات وی بود. این اقدامات باعث تغییر چهرهی شهر ایلام شد و آن شهر را در قبضهی قدرت روحانیت مبارز و تبعیدی شهر قرار داد.
وقتی محمدرضا شاه پهلوی در ۱۳۵۷ جهت دیدار از ایلام، وارد آن شهر شد، آیتالله حیدری شهر را ترک کرد و این امر، خشم عوامل شاه را در شهر برانگیخت. این اقدام وی، بر جایگاه و مقبولیت وی در منطقه افزود. وقتی عوامل شاه، «قرآن چاپ پهلوی» را همراه با یک میلیون تومان وجه نقد برای وی میفرستند تا وی را در خط حمایت از رژیم پهلوی قرار دهند با واکنش عجیب وی رو به رو شدند. وی کلامالله مجید را برداشته بر دیده نهاد، ولی از قبول پولهایی که همراه آن بود خودداری کرده و در عوض بر عوامل رژیم پهلوی توصیه نمود که خداوند هم شما و هم ما را به راه حق و حقیقت و اسلام واقعی راهنمایی نماید.
این گونه اقدامات وی باعث شده بود تا شهر ایلام یکسره در اختیار نیروهای مذهبی قرار گیرد و ادارات و ارگانهای دولتی نقش سمبلیک داشته باشند. وی نخستین کسی بود که دادگاه عدل اسلامی را با همین نام و شش ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در شهر ایلام و در خانهی خود دایر کرد و بدون اعتنا به عوامل رژیم به رسیدگی به شکایات و اختلافات مردم پرداخت و حدود اسلامی را بدون اعتنا به تهدیدات شهربانی و ساواک در مقابل مسجد جامع ایلام جاری ساخت.
وی قبل از انقلاب، فرماندهی حراست و امنیت شهر ایلام را بر عهده داشت و با تشکیل ستادهای مقاومت و هستههای ضربت، به مقابله با رژیم پهلوی پرداخت. در این راستا، وی از مشی پدرانه و گفتگوهای محرمانه نیز غافل نبود و با کارمندان دولت و نیروهای نظامی، رابطه برقرار کرد و آنان را در راستای نهضت اسلامی قرار میداد. وقتی در بهمن ۱۳۵۷ نیروهای زرهی کرمانشاه درصدد عزیمت به تهران به قصد مقابله با انقلاب بودند، به مقابله با آنان پرداخت و آنان را تهدید کرد که در صورت رفتن به تهران با حملهی انقلابیون در مسیر مواجه خواهند شد. در این راستا، دستور داد تا بر بالای قلهها و کوهها در مسیر عبور آن نیروها، آتش روشن کرده، باعث رعب و هراس آنان شوند.
در روز ۱۲ بهمن و با اعلام ورود امام به کشور، همراه مردم به خیابان آمد و با شلیک چند گلوله با تفنگ خود پیروزی انقلاب اسلامی را اعلام کرد (گلشن ابرار، ۹۰۷ـ۹۱۲). پس از پیروزی انقلاب اسلامی با دستور شهید بهشتی به دایر کردن ارگانها و نهادهای انقلابی در سطح شهر ایلام پرداخت و سرپرستی نهادهای انقلابی آن شهر را برعهده داشت. وی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم استان ایلام به مجلس فوق راه یافت و در گروههای کاری آن مجلس عضو گروه ششم (قوهی قضائیه) بود. (راهنمای مشروح مذاکرات….، ۳۴۸) پس از پایان کار مجلس خبرگان قانون اساسی به ایلام بازگشت و ضمن سرپرستی مدرسهی علمیهی باقریهی ایلام، به سازماندهی و تثبیت نهادهای انقلابی ایلام پرداخت. با شروع غائلهی کردستان در ۱۳۵۸ با تجهیز و اعزام جوانان ایلامی به آن منطقه، نقش زیادی در جلوگیری از تسری حرکتهای کردستان به استان ایلام داشت.
در پی این اقدامات، ضد انقلاب به انجام اقدامات ایذایی علیه وی پرداخت. این اقدامات ایذایی به حدی شد که وی ماندن در ایلام را به مصلحت ندانست و عازم شهر قم گردید. حضرت امام پس از اطلاع از این امر با صدور حکمی، ایشان را مأمور کردند به استان ایلام رفته با ارشاد مردم به جلوگیری از سوء تبلیغات دشمن بپردازد. وی نیز این بار با حکم رهبرانقلاب به زادگاهش بازگشت.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران وی در سنگر مقاومت حاضر شد و خود لباس رزم پوشید. بعد از سقوط مهران مردم ایلام را به مسجد جامع شهر دعوت کرد و فرمان تشکیل خط پدافند در «تنگهی کنجانچم» را صادرکرد و سپس همراه با جوانان ایلامی به سوی شهر مهران حرکت کرد و به جنگ با عوامل رژیم بعثی پرداخت.
وی سپس لشکر امیرالمؤمنین (ع) را بنیان نهاد که یکی از لشکرهای افتخارآفرین در طول جنگ تحمیلی شد. وی در طول جنگ تحمیلی در تأمین نیازهای مادی رزمندگان اسلام تلاش زیادی میکرد و با تشکیل ستادهایی در سه محور به کمک رزمندگان اسلام میپرداخت. فتح میمک که نخستین عملیات رزمندگان اسلام به شمار میرود، با فرماندهی محوری وی صورت گرفت. ایشان در دیگر عملیاتهای جنگی نیز شرکت میکرد که از آن جمله میتوان به شرکت در عملیات فتحالمبین اشاره کرد. وی که همواره در تمام صحنههای انقلاب اسلامی حاضر و فعال بود، در 11 دیماه 1365 در شهر ایلام از دنیا رفت و پیکر پاکش علی رغم اصرار مردم ایلام مبنی بر دفن در قبرستان آن شهر، با پادرمیانی آیتالله العظمی گلپایگانی به شهر مقدس قم منتقل و در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده شد. (گلشن ابرار، ۱۲ـ۹۰۷)
از آیت الله حیدری، فرزند صبیه ای به یادگار مانده که سالهاست با یک بیماری صعب العلاج، دست و پنجه نرم می کند. به جاست که از درگاه احدیت برای وی و همه بیماران، طلب سلامتی کرده و سوره «حمد»ی را به نیت شفا، قرائت کنیم.
آنچه در پی می بینید، تصاویری از این عالم عامل است...
/ج