در بررسي هاي فرهنگي- اجتماعي

ضرورت توجه به روش هاي تحقيق کيفي (1)

تا سال هاي 1960 و 1970، بيشترين تحقيقات در زمينه علوم اجتماعي و علوم رفتاري در کشورهاي غربي با روش کمي صورت مي گرفت. براي مثال، نزديک به 90 درصد گزارش هاي منتشر شده در مجلات جامعه شناسي آمريکا
پنجشنبه، 2 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضرورت توجه به روش هاي تحقيق کيفي (1)
ضرورت توجه به روش هاي تحقيق کيفي (1)

 

نويسندگان: سيدرضا صالحي اميري (1)
الهه حيدري زاده (2)



 

در بررسي هاي فرهنگي- اجتماعي

مقدمه

تا سال هاي 1960 و 1970، بيشترين تحقيقات در زمينه علوم اجتماعي و علوم رفتاري در کشورهاي غربي با روش کمي صورت مي گرفت. براي مثال، نزديک به 90 درصد گزارش هاي منتشر شده در مجلات جامعه شناسي آمريکا مبتني بر تحقيق کمي و بررسي آماري بودند ( سيلورمن، 1379: 1 ). بيشتر از سه دهه است که روش کيفي در اکثر پژوهش ها در اروپا از استقبال بيشتري برخوردار شده است ( منادي، 1385: 82 ).
به زعم ديويس و دوير، روش هاي کيفي زمينه را براي درک و مداخله بيشتر و بهتر در عرصه ي پژوهش، به ويژه در قلمرو مطالعات انساني، فراهم مي سازند ( Davies & Dwyer, 2007: 257 ).
استفاده از داده هاي کيفي، توجه عمده به پديده هاي اجتماعي و فرهنگي، تأکيد بر وجود انسان و معنا و مفهومي که انسان در نظر دارد و تأکيد بر رابطه متقابل ميان محقق و موضوع مورد تحقيق از جمله ويژگي هاي اساسي تحقيق کيفي است ( مارشال و راسمن، 1381: 26- 23 ). به عبارت ديگر، تحقيق کيفي سؤالاتي را مطرح مي کند تا مفهوم ابعاد و تجربيات مختلف زندگي انسان ها و محيط اجتماعي آنها بهتر درک شود ( Fossey, 2002: 717 ).
تحقيق کيفي در تحقيقات اجتماعي مي تواند همراه با روش هاي کمّي مورد استفاده قرار گيرد، ولي در مورد بسياري از موضوعات روش کيفي تنها روش پاسخ به سؤالات تحقيق خواهد بود، به طور مثال، حل موضوعات تخصصي و درک آنها مانند تحليل و ارزيابي عملکرد يک مؤسسه فرهنگي ( فرهنگي و صفر زاده، 1385: 336-335 ).
در صورت خوب انجام يافتن يک تحقيق به روش کيفي، آن تحقيق مي تواند به تبيين نظريه اي جديد منتهي شود ( منادي، پيشين: 80 ). تحقيقات کيفي با سؤالاتي مانند چرا و چگونه بيان مي شود. در حالي که تحقيقات کمي با سؤالاتي نظير چه مقدار، چه تعداد و چه مواقعي مرتبط هستند ( Coleman & Oconnor, 2007: 655 ).

1- وضعيت توليدات علم در حيطه علوم انساني

« ما بايد هم در حوزه فرهنگ عمومي و برداشت و اعتقاد و باور عمومي مردم، هم در مورد خاص باور مسئولان، اهميت علوم انساني را روشن کنيم. مردم بايد بفهمند علوم انساني مهم است. بايد امتيازاتي در فراگيري علوم انساني و تخصص در علوم انساني در نظر گرفته بشود که براي عموم و براي جوان هاي ما جذاب باشد. مسئولان ما نيز بايد به اهميت علوم انساني توجه کنند » ( مقام معظم رهبري، 1388 ).
بر اساس داده پايه شاخص ملي علم در سال هاي 2001- 1981، ايرانيان 185 مقاله در رشته هاي علوم انساني، هنر و علوم اجتماعي در مجلات ISI به چاپ رسانده اند. از اين تعداد، بيشترين مقاله مربوط به رشته روان شناسي ( 55 ) و کمترين تعداد مقالات مربوط به رشته هاي باستان شناسي، مذهب، الهيات و کار اجتماعي ( هر کدام دو مقاله ) بوده است. در رشته هاي هنر نمايشي، قانون، ارتباطات و مطالعات کلاسيک نيز مقاله اي چاپ نشده است. تعداد کل مقالات ايران طي اين سال ها 8253 عدد بوده است که مقالات رشته هاي مختلف علوم انساني تنها 2/24 درصد انتشارات علمي ايران در خارج را تشکيل داده اند. اين در حالي است که در سال هاي 1980- 1975 اين ميزان 18/27 درصد بوده است ( منصوري ، 1388: 18 ).
شرايط در زمينه علوم انساني بر اساس معيار مذکور بسيار وخيم و بحراني است؛ زيرا 98 درصد مقالات ايراني در زمينه رشته هاي غير علوم انساني و اجتماعي بوده است. بنابراين در حوزه علوم انساني در زمره عقب مانده ترين کشورهاي جهان هستيم. ( همان: 21 )
داده هاي مؤسسه اطلاعات علمي نشان مي دهد که طي دوره هاي پنج ساله 1975 تا 1981، ايران 372 مقاله در مجلات بين المللي علوم انساني منتشر کرده است. اين رقم معادل 18 درصد توليدات علمي ايران در آن زمان بوده است. اما کل توليدات علمي کشور- در زمينه علوم انساني- بر اساس شاخص فوق در دوره بيست ساله 1981 تا 2001 تنها 185 مقاله بوده است که معادل 2/24 درصد توليدات علمي کشور در اين دوره است. بنابراين توليدات علوم انساني کشور در بيست سال اخير برابر نصف توليدات دوره پنج ساله قبل از 1981 گزارش شده است ( همان ).

2- اهميت علوم انساني

علوم انساني در دنياي کنوني از اهميت زيادي برخوردار است. در کشور ما نيز بسياري از افراد به اين دسته از علوم که حائز اهميت است، توجه کرده اند. ممکن است براي بسياري از ايشان هنوز به درستي روشن نباشد که چرا و به کدام علل يا دلايل علوم انساني داراي اهميت است. اهميت اين نکته را مي توان با نظر به توصيف ها و تجويزهايي که گاه از سوي نهادها و افراد صاحب نفوذ، در مورد علوم انساني مطرح مي شود، مشاهده کرد ( پايا، 1385 الف: 14 ).
جنبه اي که موجب امتياز قاطع علوم انساني نسبت به ديگر علوم مي شود، آن است که تنها در حيطه علوم انساني مي توان به معرفت هاي درجه دوم و بالاتر دست يافت. علوم ديگر، علوم مرتبه اولي و ناظر به جنبه ها و بخش هايي از طبيعت يا اجتماع هستند. علومي که در زمره علوم مرتبه دوم و بالاتر باشند، بلافاصله به مرتبه علوم انساني ارتقا پيدا مي کنند. علوم مرتبه دوم و بالاتر چنانکه از نامشان بر مي آيد، معرفت هايي هستند که موضوعشان از سنخ معرفت است ( همان: 15 ).
در غياب علوم انساني کارآمد و توانمند، علوم مرتبه اول، خواه در حوزه علوم فيزيکي، خواه علوم زيستي، خواه علوم اجتماعي و خواه برخي علوم انساني مرتبه اول، نظير تاريخ يا جغرافيا، به مرتبه فناوري تنزل پيدا مي کنند، يعني صرفاً به ابزاري براي رفع نيازهاي عمدتاً غير معرفتي (3)انسان ها بدل مي شوند. فناوري ها از هر سنخ که باشند، خواه فناوري هاي فيزيکي و زيستي، خواه فناوري هاي اجتماعي، ابزارهايي براي کنترل و ماشين هايي براي رفع نيازهاي متنوع آدميان هستند ( پايا، 1385 ج ). به عنوان مثال ، دموکراسي، ماشيني است براي تمشيت امور اجتماعي و سياسي در جوامع ( پايا، 1385 ب ). هواپيما دستگاه يا ماشيني است، براي رفع نياز به پيمودن مسافت هاي طولاني در زمان هاي نسبتاً کوتاه. تيغ جراح، ماشيني است براي رفع نياز مربوط به جنبه هاي زيستي زندگي انسان؛ مثلاً براي برداشتن غده اي که سلامت شخص را به خطر انداخته يا زيباسازي بيني که زندگي اجتماعي شخص را با مشکل روبه رو ساخته ( پايا، 1385 الف: 16 ).بنابراين علوم انساني در دنياي کنوني از اهميت بالايي برخوردار است.

3- تحول روش شناسي در علوم انساني

فرانسيس بيکن که گاه او را پدر روش شناسي علم جديد مي نامند، در تاريخ علم، چهره اي بحث برانگيز دارد. به نظر وي، اولين شرط ضروري روش علمي آن است که فيلسوف طبيعي بايد خود را از قيد پيش داوري ها و تمايلات قبلي رها سازد، ولي اين قيود را تحت عنوان بت هايي که اذهان آدميان را افسون کرده، مطرح کرد ( خادمي، 1385: 26 ).
در قرن نوزدهم، نظريه استقراي بيکن توسط چهره هاي شاخصي چون هرشل، هيول و جان استوارت ميل احيا شد. اصالت استقرا ديدگاهي است که بر اهميت برهان ها و استدلال هاي استقرايي در پيشبرد علم تأکيد مي کند. به نظر اصحاب اصالت استقرا، يک قانون يا نظريه علمي، تنها هنگامي موجه است که در طرح استقرايي شواهد موافق داشته باشد. بنابراين، تعميم استقرايي نتيجه مشاهده هايي است که تحقيق و پژوهش علمي را مي سازد ( همان : 26-27 ).

4- کاربرد استقراگرايي در علوم انساني

يکي از ارکان علم شناسي اثبات گرايانه، وحدت روش شناسي در بين علوم است. مدعيان اين علم، تفاوتي ميان تحقيق در پديدارهاي اجتماعي و پديدارهاي طبيعي قائل نيستند. به نظر اين مدعيان، يک روش شناسي در سراسر علوم برقرار است و دو گونه پديدار، يکي طبيعي و ديگري غير طبيعي وجود ندارد. همه ي علوم، طبيعي و مبتني بر استقرا هستند ( همان: 28 ).
فيلسوفاني که طرفدار روش علمي واحد هستند، مدافع اين نهضت فکري بوده اند. البته اصول اساسي آن را جان استورات ميل، مدت ها قبل بنا نهاده بود. از نظر ميل، هر پديداري که نظم رفتاري را نشان دهد، موضوع مناسبي براي علم تجربي است. وي همه پديدارهاي طبيعي و از آن جمله، رفتارهاي انساني را چنين تصور مي کرد ( راين، 1367: 15 ).
از اين پس، اين سؤال چالش برانگيز پيش آمد که آيا روش هاي فيزيک حقيقتاً در مورد علوم اجتماعي قابل انعطاف است يا نه و پاسخ به اين سؤال منجر به ايجاد دو مکتب طبيعت گرايي و ضد طبيعت گرايي شد. آن که نظر مساعد به قابليت انطباق روش هاي فيزيک دارد، هواخواه طبيعي گري است و آن که مخالف استعمال اين روش هاست، ضد طبيعي گراست ( پوپر، 1350: 16 ).

5- انتقاد به علوم انساني اثبات گرا

ديلتاي از جمله نخستين کساني است که معرفت شناسي مستقلي را در علوم انساني به وجود آورده است. هر چند که روش او توسط انديشمندان مورد نقد قرار گرفته، اما اعتقاد او به ناهمگوني روش هاي علوم، ناشي از دوگانگي معرفت شناختي است که از نظر ديلتاي، منبع آن را بايد در خاص بودن تاريخ يافت ( فروند، 1362: 72 ).
ديلتاي ميان علوم فيزيکي يا طبيعي از يک سو و علوم انساني يا اجتماعي ( که آنها را تاريخي مي خواند ) از سوي ديگر، تفاوت عظيمي قائل بود. ديلتاي با ادعاهاي جهان شمولي دانشمندان علوم طبيعي که روش هاي اثبات گرايانه را به کار مي بردند، مخالف بود و معتقد بود که اين روش ها فقط در علوم طبيعي و فيزيکي به کار مي آيند ( خادمي، پيشين: 30 ). به نظر وي، روش درست در علوم اجتماعي، روش تأويل است، زيرا در علوم انساني با فهم سروکار داريم و در علوم طبيعي با تبيين و توصيف. به نظر ديلتاي، تمامي علوم تاريخي و انساني عميقاً با مسئله تأويل گفته ها و نوشته هاي انساني رو به رو و درگير هستند. فهميدن يک انسان، چيزي جز فهم نتايج کار فرهنگي او و افراد ديگري که در محيط زندگي او حضور دارند، نيست. از طرفي، فهم فرهنگ نيز يعني فهم زندگي انسان. دشواري کار اينجاست که هر کس براي فهم ديگري بايد بتواند خود را در افق فکري و فرهنگي او جاي دهد. چنين کاري به ياري متن هم چون « ذهن عيني » و موجود، ممکن مي شود. متن و کلام، ما را به تجربه ي زيستي ديگر و آن که در آن شريک نبوده ايم، راه مي دهد. هرمنوتيک هم معناي متن را روشن مي کند و هم خصوصيت پديدآورنده ي متن را نشان مي دهد ( احمدي، 1380: 70 ).

6- ظهور ساختار گرايي

در ميان اثبات گرايان اين اجماع وجود دارد که علوم اجتماعي بايد از مدل علوم طبيعي الگوبرداري کند، يعني دانش خود را از دنياي عيني واقعيت به دست آورد ( خادمي، پيشين: 32 ).
ساختار گرايي، آييني در فلسفه و علوم اجتماعي است که در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم به طور عمده در فرانسه به وجود آمد و تا حدودي در ايالات متحده و انگلستان رشد کرد و با اقتباس از روش هاي زبان شناسي ساختاري و خاصه دستاوردهاي نظري و روش فردينان دوسوسور ( زبان شناس برجسته اوايل سده بيستم ) و به کارگيري آن در مورد پديدارهاي اجتماعي و فرهنگي، روش جديدي را در تحليل علوم اجتماعي پديد آورد. به نظر آنها، يکي دانستن پديدارهاي اجتماعي و فرهنگي با رويدادهاي فيزيکي کار عبثي است، زيرا پديدارهاي اجتماعي، امور و رويدادهايي هستند که داراي معنا بوده و در نتيجه دلالت هاي آنها بايد در مرکز پژوهش ما قرار بگيرند. ساختار گرايي بر ضرورت تحليل ساختار دروني در هر پديدار تأکيد دارد. بررسي تفاوت هاي دروني و صوري ميان انواع پديده ها، به ساختارگرا امکان مي دهد تا شکل هاي متفاوت آن پديده را از نظر معناهاي فرهنگي بررسي کند. بعد نظام يا ساختارهاي ممکن مرتبط به کارکرد آن پديده يا همانند با آن، در هر فرهنگ خاص و رابطه اي پديده با آنها را جستجو کند ( احمدي، پيشين: 15-14 ).

7- پديدارشناسي

پديدارشناسي يک روش تحقيق با رويکردي به فلسفه است. در ابتدا فلسفه پديدارشناسي مطرح شد و سپس رويکرد به کارگيري آن در يک مطالعه خاص صورت گرفت. استفاده از پديدارشناسي به منظور پژوهش و آگاهي مستقيم نسبت به تجربيات و مشاهدات و به عبارت ديگر، نسبت به پديدارهايي است که بي واسطه در تجربه ما ظاهر مي شوند ( ورنو، 1372: 11 ). لئونارد 5 نکته اصلي مربوط به ديدگاه پديدارشناسي هايدگر از فرد را بيان نموده که عبارتند از:
1- فرد دنيايي دارد که از فرهنگ، تاريخ و زبان منشأ مي گيرد.
2- فرد وجودي دارد که چيزها در آن ارزش و اهميت دارند. در اين معني، افراد فقط وقتي درک مي شوند که در زمينه ي زندگيشان مطالعه شوند. هايدگر ( 1962 ) اظهار مي دارد که هيچ چيز نمي تواند بدون ارجاع به درک زمينه فرد به حساب بيايد و به حساب آوردن هر چيز مستلزم تفسير بر اساس زمينه فرد که به آن تاريخچه مي گويند، است.
3- فرد خود، تفسير کننده است. هر فرد توانايي تفسير دانش دارد . درک به دست آمده، قسمتي از خود مي شود.
4- فرد تجسم است. اين از ديدگاه دکارتي، درباره مالکيت بدن، متفاوت است. انديشه تجسم ديدگاهي است که مبني بر آن بدن راهي است که از آن طريق مي توانيم به طور بالقوه اعمال خود در جهان را تجربه کنيم.
5- فرد در زمان است. هايدگر با آگاهي از « حال » ، انديشه متفاوتي از زمان قديم که به سبک خطي درک شده بود، داشت. طبق گفته لئونارد ( 1994 )، او کلمه « گذر زمان » (4) را به کار برد که راهي جديد براي درک زمان در عباراتي از جمله اکنون، نه بعد و نه قبل دلالت دارد ( Polit et al., 2001 ).
در واقع پديدارشناسي مطالعه ي پديده هاست و بر توصيف دقيق پديده ها در همه زمينه هاي تجربه تأکيد دارد. پديدارشناسان فرض نمي کنند که از هر آنچه براي مردم اتفاق مي افتد اطلاع دارند، بلکه بر جنبه هاي ذهني رفتار مردم تأکيد دارند. بنابراين محقق کيفي سعي مي کند به جاي ثبت رفتار، پديده مورد پژوهش را درک کند، به اين معنا که رفتار مورد پژوهش براي افراد مورد مطالعه چه معني دارد. اين درک مستلزم اين است که معني کيفي به آن رفتار نسبت داده شود.

8- روش هرمنوتيک

هرمنوتيک رشته علمي است که در آغاز به دنبال فهم و تفسيري از کتب مقدس بود، اما در قرن نوزدهم و بيستم به موازات ايده پديدارشناسي وارد حوزه فلسفه شد و به معني مطلق درک و فهم معنا به کار گرفته شد ( Criseri, 2002: 134 ). اين روش فهم متون و چگونگي ادراک و فهم و روند آن را بررسي مي کند. به عبارت ديگر هرمنوتيک، هنر دستيابي به فهم کامل و تام عبارت هاي گفتاري و نوشتاري است ( نيچه و ديگران، 1381: 9 ).
تفاوت آشکاري بين هرمنوتيک و پديدارشناسي وجود دارد. پديدارشناسي رويکردي فردگرايانه است، در حالي که هرمنوتيک، سرچشمه دانش اجتماعي را در پيچيدگي حوادث مي بيند ( گاييني، 1385: 165 ). هرمنوتيک روش چگونه سفر کردن به سوي دانش را نشان مي دهد. همچنين بر اين پيش فرض استوار است که تمامي اطلاعات زائد و به ظاهر بي مصرف ممکن است براي تفسير مفيد و کارآمد باشد؛ بنابراين کلمه به کلمه در يک گزاره يا متن بايد در تفسير ملاحظه شود. مي توان نتيجه گرفت: هرمنوتيک نوع پيشرفته پديدارشناسي است که درصدد توصيف علمي از فعاليت به منظور فهم معنايي و تاريخي از حوادث اجتماعي مي باشد ( همان: 170 ).

9- ظهور واقع گرايي انتقادي

توانمندي علوم فيزيکي براي پيش بيني و موفقيت اعجاب انگيز چنين پيش بيني هايي، به صورت فناوري هاي تازه براي همه روشن است، اما در علوم اجتماعي با موقعيتي کاملاً متضاد با علوم طبيعي روبه رو هستيم. دلايل آن متعدد است، شايع ترين آنها اينکه علوم اجتماعي نابالغ است، به اين معنا که ويژگي واقعيت اجتماعي پيچيده تر از واقعيت فيزيکي است. پس علل ديگر مداخله گر پيچيده تر و کار دانشمند اجتماعي بسيار دشوارتر است. دليل ديگر اينکه واقعيت اجتماعي از لحاظ هستي شناسي با واقعيت فيزيکي متفاوت است. در نتيجه در مطالعات اجتماعي، مفهوم علم و رابطه آن با پژوهش مورد سؤال واقع مي شود و براي پاسخ به اين سؤال، پژوهشگران اجتماعي به رويکردهاي پديده شناسي، اثبات گرايي، ساخت گرايي و هرمنوتيک علاقه نشان مي دهند و اختلاف بر سر روش و اهداف پژوهش به صورت اختلاف در حوزه فلسفه علوم اجتماعي در مي آيد ( خادمي ، 1385: 36-35 ).

10- ظهور پساساختارگرايي

تأکيد پساساختارگرايان بر متن اجتماعي و امکان ناپذيري بازنمايي کامل تجارب انساني است. در اين گونه مطالعات، اثري از ضوابط ارزشيابي اثبات گرايي و پسا اثبات گرايي نمي بينيم و به جاي آن به متون چندصدايي و خودبازتابنده در تجارب مردم تحت ستم توجه مي شود. همچنين مطالعات فرهنگي و نظريه ي غير عادي، از انواع فلسفه ها و نگرش هاي مارکسيسم، فمينيسم و پسامدرنيسم تأثير مي پذيرند. بنابراين در يک نگاه کلي، شاهد تنشي بنيادي در پژوهش هاي کيفي هستيم: از يک سو مطالعات فرهنگي داراي وجه طبيعت گرايانه و انسان مدارانه هستند و بر تجربه هاي انساني تأکيد مي کنند و از سوي ديگر، بسياري از مطالعات فرهنگي بر عوامل تعيين کننده ي مادي و ساختاري- مثل نژاد، طبقه، جنسيت و در واقع آثار تجربه هاي انساني- تأکيد مي ورزند.

11- فرهنگ و ارتباط آن با روش هاي تحقيق

به نظر مي رسد که بيشترين کاربرد فرهنگ به عنوان مفهوم يکپارچه اي که از طرفي بيان کننده همبستگي و نظم اجتماعي است و از طرف ديگر اثربخشي سازمان، نتيجه انتقال اين مفهوم فرهنگ از تئوري هاي شناختي و جامعه شناختي مانند پارادايم نظري کارکردي- ساختي به تجزيه و تحليل سازماني مي باشد ( Meek, 1988: 364 ). بسياري از محققان در مطالعات فرهنگ سازماني، فرهنگ را پديده اي مرتبط با مديريت دانسته اند و آن را وجدان جمعي سازمان و تحت مالکيت، کنترل و اداره مديريت تعريف کرده اند. برخي نظريه پردازان سازماني، به ويژه آناني که مرتبط به مکاتب روابط انساني هستند، مفهوم فرهنگ را از سنت مردم شناسي کارکردي- ساختي وام گرفته اند. البته در فرايند به کارگيري آن در سازمان، تغييرات را در اين مفهوم ايجاد کردند ( Turner, 1986 ).
مطالعه فرهنگ سازماني به معناي افسانه ها و اسطوره هايي که سازمان ها ايجاد مي کنند و تشريفات و رسومي که به کار مي گيرند و سمبل هايي که سازمان ها از طريق آن اداره مي شوند، امري شايع و متداول است ( Meek, op. cit: 363 ). بنابراين برابر دانستن فرهنگ سازماني با نيروي طبيعي براي نظم اجتماعي در درون سازمان به اين معنا که فرهنگ، عبارت است از وجدان جمعي سازمان که قابليت سنجش و اداره دارد و در واقع تلقي که نشئت يافته از نگرش سنت کارکردي- ساختي به مقوله فرهنگ است. در 25 سال گذشته انتقادهاي زيادي به تئوري کارکردي- ساختي شده است که عمدتاً به دليل اتکاي اين تئوري به استعاره زيستي ، موضوع پوزيتويستي آن و اصرار آن بر اينکه نظم هاي اجتماعي از طريق افرادي که به دروني سازي هنجارها و ارزش هاي مسلط اجتماعي پرداخته اند، ايجاد و نگهداري مي شوند و به دليل تلقي آنها از افرادي که هنجارهاي بديهي را پذيرفته اند، به عنوان موجودات منحرف اجتماعي و به دليل فرضشان بر اين نظريه که پاره هايي از يک موجود اجتماعي وقتي در يک وضعيت متعادل طبيعي قرار مي گيرد به صورت کارا عمل مي کند، به گونه اي که عامل حفظ اثربخشي کل ساختار اجتماعي مي گردند، مورد نقد قرار گرفته اند ( Ibid: 366 ).
فرهنگ ناشي از تمايلات اجتماعي است. در اين رويکرد به فرهنگ، پژوهشگر به تجزيه و تحليل برخي از ابعاد غير معقول و بيگانه در زندگي سازماني نمي پردازد. تفسير فرهنگ سازماني بايد به گونه اي عميق بوده و ريشه در انباشت زمينه اي زندگي اجتماعي اعضاي سازماني داشته باشد. فرهنگ نمي تواند به عنوان موجود فرعي يا خارج از اهداف سازمان تعريف شود ( گاييني،پيشين: 174 ).
اگر به فرهنگ به عنوان ريشه ي تعاملات اجتماعي توجه شود، به اين معنا که فرهنگ به گونه اي اجتماعي در طول زمان توليد و بازتوليد شده؛ بنابراين، نمي تواند کشف و يا به گونه اي مکانيکي اداره شود، بلکه تنها مي تواند توصيف و تفسير شود. پژوهشگر در حوزه فرهنگ سازماني بر اساس اين نوع تحليل اجتماعي از فرهنگ نمي تواند طرحي پيشنهاد دهد که بر اساس آن مشخص شود چگونه فرهنگ ايجاد و يا نابود مي شود. محقق تنها مي تواند براي رمزگشايي و تبيين اينکه چگونه فرهنگ ممکن است در فرايندهاي اجتماعي بازتوليد شده و تغيير داده شود، تلاش کند ( Meek, op. cit: 374 ).
فرهنگ ها پديده هايي عيني و ملموس نيستند، بلکه مفاهيمي انتزاعي هستند که براي تفسير رفتارها به کار برده مي شوند. چنانکه ماکس وبر مي گويد: انسان، حيواني است که در يافته هاي که خود تنيده و پيچيده شده است. فرهنگ به منزله يافته هاست و تجزيه و تحليل آن علم تجربي نيست که به دنبال کشف از قانون باشد؛ بلکه تفسيري است که در پي به دست آوردن معنايي از رفتار مي باشد و سمبل ها، رمزهاي مشترکي از معاني هستند که دربردارنده تنوعي از عناصر مانند کلمه ها، داستان ها، تصاوير سازماني يا پرچم هاي ملي که معاني را ايجاد مي کنند، هستند و نيز احساسات را برانگيخته و مردان و زنان را وادار به فعاليت مي کند ( Ibid: 174 ).
بنابراين، سازمان چيزي بيشتر يا کمتر از الگوهايي از گفتگوي نمادين تعريف نشده است. سازمان ها تصوراتي از مشارکت و تفسيري از تجربه هاي سازماني هستند. آنها واقعيت بيروني ندارند، بلکه صرفاً وجودي اجتماعي هستند که نشئت گرفته از کنشگراني هستند که معاني را از چشمه هاي مستمر عمل و تفسير به وجود مي آورند. بنابر نظريه پارادايم تفسيري، سازمان ها وجود خارجي ندارند ( Geertz, 1973: 9 ).
رويکرد هرمنوتيک به عنوان يکي از رويکردهاي معناکاوي در مطالعات سازماني، بيشترين تأثير را در فرهنگ سازماني مي گذارد. استعاره هرمنوتيک، رفتار اعضاي سازمان را به عنوان متن هايي ترسيم مي کند که حامل معاني خاص هستند پژوهشگري که به مطالعه فرهنگ سازماني و رفتارهاي اعضاي سازمان مي پردازد، از ديدگاه هرمنوتيک لازم است، حسي را از معاني آن فرهنگ و رفتارها بدست آورد. حوادث و پديده هاي سازماني در درون الگوهاي عام، معنا و به نظم کشيده مي شوند. فرهنگ سازماني حوادث و فرايندهايي را که جدا از هم متصور مي شوند، به هم ربط مي دهد. فرهنگ سازماني حلقه اتصال را نشان مي دهد که به وسيله آن ارتباط شبکه اي از پديده هاي وسيع و متنوع را پشتيباني مي کند ( Griseri, 2002: 137 ).
مي توان گفت فيلسوفان طي چندين قرن به تحقيق در مورد ماهيت پژوهش علمي پرداخته و مکاتب فکري مختلفي را پديد آورده اند. پژوهشگران علوم انساني تحت تأثير اين مکاتب فلسفي، چون اثبات گرايي، تجربه گرايي، پديدارشناسي و ديدگاه تأويلي قرار گرفته اند و مواضع معرفت شناسي خاص خود را در اين مورد مشخص کرده اند که چگونه بايد در رشته خاص آنها به پژوهش پرداخت ( خادمي، 1385: 42 ).

پي‌نوشت‌ها:

1. استاديار و عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران.
2. دانشجوي دكتري مديريت فرهنگي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران.
3. Non-cognitive
4. Temporality

منبع مقاله :
زيرنظر صالحي اميري، رضا، فتحي، سروش؛ ( 1391 )، مجموعه مقالات روشهاي تحقيق کيفي در پژوهش هاي اجتماعي، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
ویژگی های استخر ویژه کودکان
ویژگی های استخر ویژه کودکان
حفاظت از وسایل قیمتی در سفر
حفاظت از وسایل قیمتی در سفر
جمع‌آوری ۴ میلیارد تومان توسط کاربران «اپلیکشن بله» در پویش ایران همدل طی ۲۵ روز
جمع‌آوری ۴ میلیارد تومان توسط کاربران «اپلیکشن بله» در پویش ایران همدل طی ۲۵ روز
پاسخ موشکی حزب‌الله به حملات صهیونیست‌ها قبل آغاز آتش‌بس
play_arrow
پاسخ موشکی حزب‌الله به حملات صهیونیست‌ها قبل آغاز آتش‌بس
گزارش حسینی‌بای از لحظات آغاز آتش‌بس در لبنان
play_arrow
گزارش حسینی‌بای از لحظات آغاز آتش‌بس در لبنان
تشریح آتش‌بس در لبنان
play_arrow
تشریح آتش‌بس در لبنان
انفجار در نزدیکی محل بازی فوتبال خداداد و شمسایی در لبنان
play_arrow
انفجار در نزدیکی محل بازی فوتبال خداداد و شمسایی در لبنان
رئیس دادگستری تهران: حکم پروندۀ چای دبش تا پایان ماه صادر می‌شود
play_arrow
رئیس دادگستری تهران: حکم پروندۀ چای دبش تا پایان ماه صادر می‌شود
مهاجرانی: قرار نیست مردم را غافلگیر کنیم
play_arrow
مهاجرانی: قرار نیست مردم را غافلگیر کنیم
شیادی که با هک صفحۀ دختران از آن‌ها اخاذی می‌کرد دستگیر شد
play_arrow
شیادی که با هک صفحۀ دختران از آن‌ها اخاذی می‌کرد دستگیر شد
حقوق سال آیندۀ کارمندان و بازنشستگان چگونه محاسبه می‌شود؟
play_arrow
حقوق سال آیندۀ کارمندان و بازنشستگان چگونه محاسبه می‌شود؟
وزیر نیرو: خاموشی در هیچ نقطه‌ای از کشور اعمال نمی‌شود
play_arrow
وزیر نیرو: خاموشی در هیچ نقطه‌ای از کشور اعمال نمی‌شود
سقط جنین از مافیا گذشته و به صنعت تبدیل شده
play_arrow
سقط جنین از مافیا گذشته و به صنعت تبدیل شده
مجری سابق فاکس‌نیوز: شیطان کاخ سفید را اداره می‌کند
play_arrow
مجری سابق فاکس‌نیوز: شیطان کاخ سفید را اداره می‌کند
محمد گلریز در دیدار با رهبر معظم انقلاب: امیدوارم سرود پیروزی را در مسجد الاقصی بخوانم
play_arrow
محمد گلریز در دیدار با رهبر معظم انقلاب: امیدوارم سرود پیروزی را در مسجد الاقصی بخوانم