چكيده
ليو (3) ( 1996 ) با جدا كردن طنزهاي كلامي زبان شناختي از غيرزبان شناختي، ايجاد نوعي ابهام آوايي، واژگاني، نحوي يا كاربردشناختي را عامل شكل گيري طنز مبتني بر ويژگي هاي زبان شناختي مي داند. در پژوهش حاضر سعي بر آن است تا ضمن مشخص كردن ويژگي هاي واژگاني طنز كلامي در جك هاي پيامكي، به طبقه بندي انواع اين نوع جك براساس الگوي ليو پرداخته و سپس مشخص كنيم كه كدام نوع جك براي مخاطب از جذابيت بيشتري برخوردار است. براي دست يافتن به اين مهم ابتدا پيكره اي (4) شامل 310 جك پيامكي، جمع آوري شد، سپس جك ها به پنج دسته آوايي، واژگاني، نحوي يا كاربردشناختي و غير زبان شناختي تقسيم شد و در نهايت پرسش نامه اي مشتمل بر نمونه هايي از انواع آن جک ها در اختيار 238 نفر با جنسيت، سن و ميزان تحصيلت مختلف قرار گرفت تا مشخص شود کدام نوع جک براي مخاطب جذابيت بيش تري دارد. پژوهش حاضر نشان مي دهد که جک هايي با ابهام آوايي، بيشترين و جک هاي با ابهام نحوي کمترين ميزان جذابيت را براي مخاطب داشته است. ضمن آنکه ميزان جذابيت جک و عواملي مانند سن، جنسيت و تحصيلات رابطه وجود دارد.1. مقدمه
ليو طنزهاي کلامي را به دو گروه زبان شناختي و غير زبان شناختي تقسيم مي کند و معتقد است طنز زبان شناختي بر پايه ايجاد نوعي ابهام آوايي، واژگاني، نحوي يا کاربرد شناختي شكل مي گيرد. هدف از پژوهش حاضر اين است كه ضمن مشخص كردن الگوهاي واژگاني در طنز كلامي از نوع جك هاي پيامكي، به طبقه بندي انواع اين نوع جك براساس الگوي ارائه شده توسط ليو ( 1996 ) پرداخته و سپس با بهره گيري از پرسشنامه مشخص كنيم كه كدام نوع جك براي مخاطب از جذابيت بيشتري برخوردار است.2. پيشينه پژوهش
عمده پژوهش هاي صورت گرفته روي موضوع طنز در ايران را مي توان در آثار صفوي ( 1384 )، كزّازي (نقل از عابد، 1384 )، سمي (1384 )، رضا پور ( 1386 )، زمانيان (1386 )و شريفي و ديگران ( 1389 ) جستجو كرد.اما عمده پژوهش هاي صورت گرفته توسط زبان شناسان غيرايراني در زمينه طنز را مي توان در آثار فرويد (5) ( 1905 )، راسكين (6) ( 1985 )، موريل (7) ( 1987 )، ليو ( 1996 )، راس (8) ( 1998 )، ريچي (9) (2004 ) و آتاردو (10) (2008 ) مشاهده كرد. ناهم خواني شناختي يا زبان شناختي ميان آنچه در طنز آمده و آنچه در واقعيت وجود دارد، حس برتري جويي جامعه شناختي شخصي كه مي خندد نسبت به كسي يا چيزي كه به آن مي خندد و رهايي از تنش هاي روانشناختي را مي توان از جمله نظريه هاي مختلف درباره طنز دانست. در اين ميان راسكين ( 1985 ) اولين زبان شناسي است كه ساختار طنز را به لحاظ معني شناختي تحليل كرد و چند سال بعد وي و آتاردو در سال 1991 پيرو نظريه قبلي، " نظريه عمومي طنز كلامي " را با اين ادعا كه توانايي توصيف تمام متون طنز را داراست، ارائه كردند.
3. چهارچوب نظري پژوهش
ليو ( 1996 )در بحث ترجمه پذيري جك ها، آنها را به دو گروه زبان شناختي و غيرزبان شناختي تقسيم مي كند. او اعتقاد دارد كه گروه نخست، بنابر فرآيندي كه در اصول يك زبان صورت مي گيرد، ساخته مي شود و از اين رو ترجمه آن از زباني به زبان ديگر بدون كاسته شدن از ميزان طنز آميزي آن ناممكن است، چرا كه اصول هر زبان با زبان ديگر متفاوت است و نقض يك قانون در زباني عيناً تأثير نقض همان اصل را در زبان ديگر نخواهد داشت. به همين جهت در ترجمه كردن جكي از زباني به زبان ديگر طنز موجود در متن از بين مي رود و اكثر موارد براي زبان مقصد قابل درك نخواهد بود.اما گروه دوم، شرايطي متفاوت دارد. كليد طنزآميزي گروه دوم، يعني جك هاي غيرزبان شناختي، توصيف رخدادي در جهان خارج است كه هنجار يا نظم معمول شناخته شده جهان را برهم مي زند. انسان در شناخت خود از جهان خارج همواره نظمي خاص براي هريك از فرآيندها و رخدادهاي جهان در ذهن خيره كرده است و در رويارويي با هريك از اين حالات انتظارهاي خود را براساس همان شناخت ذخيره شده از جهان، شكل مي دهد. حال اگر اين نظم ثابت، ناگهان برهم ريزد، او غافل گير شده و عكس العمل نشان خواهد داد. يكي از اين عكس العمل ها در برخورد با اين بي نظمي، خنده است؛ در اين صورت مي توان آن بي نظمي را طنز ناميد. از آنجا كه انسان ها تقريباً از دنياي خويش شناخت هاي مشتركي دارند اين گروه از جك ها قابليت ترجمه شدن به زباني ديگر را دارد. البته اين نكته همواره قابل توجه است كه گروهي از شناخت هاي ما كه بنيه فرهنگي - قومي دارد، از منطقه اي به منطقه ديگر متفاوت است و همين تفاوت باعث ترجمه ناپذيري آنها نيز خواهد شد. حال براي درك بهتر انواع اين جك ها به كمك نمونه به توصيف هريك از اين گروه ها خواهيم پرداخت.
3-1. جك هاي زبان شناختي
ليو (1996) با توجه به انواع ابهام، جك هاي زبان شناختي را به چهار گروه اصلي يعني واژگاني، آوايي، نحوي و كاربردشناختي طبقه بندي مي كند؛ هرچند بر اين نكته تأكيد دارد كه يك جك صرفاً با يكي از اين روش ها ساخته نمي شود و ممكن است براي ايجاد طنز، از دو يا چند نوع ابهام استفاده شود. در پژوهش حاضر چهار گروه اصلي مورد بررسي قرار گرفته است.الف. جك واژگاني، به نمونه 1 توجه كنيد:
1- يارو سكه رو مي ندازه بالا، شير مي آيد، فرار مي كنه.
در نمونه 1 خواننده به دليل وجود واژه " سكه " تنها معناي مرتبط با آن از " شير" يعني " شير يا خط " را برداشت مي كند. اما زماني كه به پايانه جك مي رسيم، اطلاعات زمينه چيني شده در ذهن گيرنده پيام كاملاً برهم خورده و معني ديگري از " شير" درك مي شود.
ب. جك آوايي. در جك آوايي مخاطب با دو خوانش آوايي مختلف روبرو مي شود. به عقيده ليو تبحر گوينده در بيان اين جك ها به اثربخشي آن مي افزايد. براي روشن شدن موضوع به نمونه 2 توجه كنيد:
2- به طرف مي گن با مناجات جمله بساز؛ مي گه مونا جات رو بنداز بخواب.
در اين نمونه به دليل شباهت آوايي دو زنجيره از كلام يعني " مناجات " و " مونا جات رو... " است كه بحث ابهام گشوده مي شود.
پ. جك نحوي. جك هايي كه بر پايه ابهام نحوي ساخته مي شوند دو خوانش متفاوت را براساس تفاوت در دو زير ساخت نحوي ايجاد مي كنند؛ مانند نمونه 3:
3- يه مسئولي داشته راديو پيام گوش مي داده، گزارشگره مي گفته: راه بهارستان به امام حسين بسته است، راه انقلاب هم به امام حسين بسته است... طرف مي گه: باشه بابا بستس كه بستس، ديگه چرا هي به امام حسين قسم مي خوري؟
ت.جك هاي كاربردشناختي. ابهام كاربردشناختي در جك زماني صورت مي پذيرد كه دو تعبير از قسمت مبهم از متن برداشت شود، به اين صورت كه، دو قسمتي كه از لحاظ ساخت نحوي، محتواي واژگاني، و شكل آوايي يكسان هستند، از نظر نقش كاربردشناختي متفاوت باشند. براي روشن شدن موضوع به نمونه 4 توجه كنيد:
4- يه روز يه نفري مي ره پنسيلين بزنه پرستار ازش مي پرسه تا حالا زدي؟ اون مي گه بله. پرستار آمپول رو تزريق مي كنه و يه دفعه حال يارو بد مي شه. خلاصه به هوشش ميارن و پرستار ازش مي پرسه: مگه نگفتي قبلاً پنسيلين زدي؟ يارو مي گه: خوب اون دفعه هم همين طوري شدم.
در حقيقت جمله " تا حالا پنسيلين زدي؟" در بافت موقعيتي به اين مفهوم است كه "آيا به پنسيلين حساسيت داريد؟" اما شنونده مفهوم معني شناختي آن را در نظر گرفته است.
3-2. جك هاي غيرزبان شناختي
براي روشن شدن مفهوم اين نوع جك، نمونه 5 ارائه مي شود:5- طرف يه تيكه آشغال مي پره تو چشمش. مي ره جلوي آينه تو چشمش فوت مي كنه، خانمش بهش مي گه ديوونه تو فوت نكن، بذار اون فوت كنه.
در اين نمونه با توجه به ساختار جملات ارائه شده به اين نكته خواهيم رسيد كه از نظر حوزه هاي زباني مانند نحو، آواشناسي، كاربردشناسي و غيره هيچ ابهامي وجود ندارد. هرچند كه سياق ارائه شده ممكن است ما را به تشخيص اين كه، اين متن، يك جك است، راهنمايي كند، خود جملات و ساختارهاي آن هيچ هنجاري از زبان را نقض نكرده است. ما با توجه به دانش پس زمينه اي خود روايتي را از اين كه كسي در چشمش چيزي رفته است در ذهن خيره داريم كه بنابر تجربيات ما از اين رخداد شكل گرفته است. از آنجا كه همواره در پيش آمدهاي اين چنين يك روايت مشابه رخ مي دهد، ما به نظمي دست پيدا كرده ايم كه انتظارات ما را از قبل و بعد از اين رخداد شكل مي دهد؛ اما در جك ذكر شده چنين نظمي آگاهانه بر هم ريخته است.
4. آماده سازي پيكره و روش تحليل داده ها
با توجه به نقش گوينده جك در طنزآميزي آن، در پژوهش حاضر به سراغ نوعي از جك مي رويم كه در آن نقش گوينده جك از كمترين ميزان تأثيرگذاري برخوردار باشد. براين اساس بهترين حالت چنين موقعيتي، مي تواند جك هاي ارسال شده توسط پيامك ها باشد. در چنين شرايطي اثربخشي طنز از طرف فرستنده، از ميان مي رود.پيكره زباني مورد بررسي در پژوهش حاضر شامل 310 جك پيامكي كوتاه فارسي است كه از ميان 1500 مورد، انتخاب شده است. به منظور دوري جستن از كاربرد تابوهاي زباني و اجتماعي، بخش عمده اي از جك ها از پيكره اصلي حذف شد. اين پيكره از 9236 واژه يا به عبارت فني تر نماد(11) تشكيل شده است. منظور از نماد، واژه يا نوعي ( 12) است كه ممكن است بيش از يك بار در متن مشاهده شود. براي نمونه در پيكره مورد بررسي واژه ي " مي گه " نوعي است كه 325 بار در پيكره به كار رفته است. در چنين شرايطي مي توان گفت كه اين نوع داراي 325 نماد است. بنابراين، وقتي مي گوييم پيكره داراي 9236 واژه است يعني مجموع صورت هاي به كار رفته، تكراري يا غيرتكراري، 9236 مورد است. پس از آماده سازي پيكره، به كمك نرم افزار (NSL) (13)، كه معمولاً در تحليل هاي زبان شناسي رايانه اي استفاده مي شود، ساختارهاي مختلف جك ها تا هفت نگاشت؛ يعني توالي هفت واژه استخراج شد.
از سوي ديگر به منظور بررسي ميزان تأثيرگذاري انواع جك پرسشنامه اي تهيه شد و در آن از هر پنج نوع از انواع جك يعني آوايي، واژگاني، نحوي، كاربردشناختي و غيرزبان شناختي، 4 نمونه و در مجموع 20 نمونه انتخاب شد. تعداد 238 آزمودني، با سن، جنسيت و سطح تحصيلات متفاوت پرسشنامه تهيه شده را پر كردند.
متغير سن به چهار گروه 15 تا 20 سال، 20 تا 25 سال، 25 تا 30 سال و 30 سال به بالا، تقسيم شد. در نمودار 1 فراواني آزمودني ها در گروه هاي سني متفاوت مشخص شده است.
5. تحليل داده ها
در پژوهش حاضر دو موضوع اصلي موردنظر بوده است. نخست آنكه ساختار واژگاني جك هاي پيامكي چگونه است و دوم آنكه هريك از انواع جك كه مبتني بر نوعي عامل زبان شناختي يا غيرزبان شناختي شكل گرفته است به چه ميزان مورد توجه مخاطباني با سن، جنسيت و ميزان تحصيلات متفاوت قرار مي گيرد. بر اين اساس بخش حاضر در دو بخش ارائه خواهد شد.5-1. تحليل پيكره
پس از استخراج فراواني واژه ها و ساختارهاي به كار رفته در پژوهش، نتايج زير به دست آمد:الف. بررسي فراواني واژه ها نشان مي دهد كه فراواني نام اقوام مختلف ايراني در جك ها بسيار زياد؛ يعني بيش از 280 مورد است كه در مقايسه با تعداد جك هاي مورد بررسي يعني 310 جك مشخص مي شود كه نام اقوام به نوعي يكي از اركان اصلي جك محسوب مي شود.( 14)
ب. كاربرد افعالي مانند " مي گن " با 99 بار وقوع، " مي گه " با 325 بار وقوع، " گفت " با 24 بار وقوع، " مي پرسن " با 26 بار وقوع، " بگو " با 11 بار وقوع، " مي پرسه " با 16 بار وقوع و " مي گم " با 8 بار وقوع و نيز مواردي از اين قبيل، نشان از ميزان بالاي ساخت هايي با شكل گفتگويي در جك ها است.
پ. كاربرد واژه هايي نظير " چرا " با 44 بار وقوع، " چي " با 40 بار وقوع، " چيه " با 30 بار وقوع و نيز " چه " با 25 بار وقوع و توالي واژگاني " مي گن چرا " با 11 بار وقوع، " ازش مي پرسن " با 8 بار وقوع، " چه جوري " با 6 بار وقوع، " يعني چي " با 6 بار وقوع نشان از حضور پرنگ توضيح چگونگي و شرح يك رخداد در جهان خارج، در جك ها دارد. از آنجا كه در جك ها، مكالمه افراد بسيار پر كاربرد است، در اكثر مواقع نفر اول مطلبي مبهم را بيان مي كند و نفر دوم به شكلي ناهم خوان با جهان واقع به آن پاسخ مي دهد و يا آن را كامل مي كند.
ت. كاربرد زياد عبارت هايي مانند " يه روز " با 15 بار وقوع، " يه ... " با 14 بار وقوع، " به يه " با 6 بار وقوع، " يه نفر " با 6 بار وقوع و " يه دفعه " با 5 بار وقوع نشان از كاربرد عبارت هايي مشخص دارد كه اساساً سياق جك هاي فارسي را نشان مي دهد. كاربرد زياد چنين عبارت هايي اين واقعيت را نشان مي دهد كه جك همچون بسياري از سياق هاي زباني داراي چارچوب زباني خاص است و براي بيان آن از الگوهاي واژگاني مشخص استفاده مي شود.
5-2. تحليل پرسش نامه
در اين بخش به تحليل نتايج آماري به دست آمده از پرسش نامه خواهيم پرداخت. الف. همان گونه كه در نمودار 4 نشان داده مي شود ميزان جذابيت جك هاي آوايي، واژگاني، غيرزبان شناسي و كاربردشناسي از متوسط بيشتر و جذابيت گروه نحوي در حد متوسط است. ضمن آنكه بررسي آماري نشان مي دهد كه ميزان جذابيت جك هاي مختلف با يكديگر تفاوت معني داري دارد (0.05>p). در اين ميان جك هاي آوايي جذاب تر از ساير موارد است.6. نتيجه گيري
نتايج اصلي پژوهش حاضر را مي توان به شرح زير خلاصه كرد:الف. كاربرد زياد برخي عبارت ها در جك ها نشان مي دهد كه اساساً جك ها سياقي مشخص دارد و صرفاً براساس قواعد زاياي زبان شكل نمي گيرد. در اين ميان فراواني زياد نام برخي اقوام ايراني حكايت از نقش پررنگ اين موارد در شكل گيري جك ها دارد.
بديهي است دستاوردهاي اين پژوهش مي تواند پايه اي براي بررسي ايدئولوژيكي، جامعه شناختي و فرهنگي جك باشد. اين همان چيزي است كه امروزه زيرعنوان آنچه پارتينگتون (15) " بررسي گفتمان پيكره يار " (16) ناميده است، صورت مي پذيرد. در اين نوع بررسي با كمك ابزار زبان شناسي پيكره اي واژه ها و توالي واژگاني پربسامد استخراج مي شود تا لايه هاي ايدئولوژيك مستتر در متن مشخص شود ( بيكر (17) و اليك (18)، 2011: 24-25 ).
ب. ميزان جذابيت جك هاي آوايي، واژگاني، غيرزبان شناختي و كاربردشناختي از متوسط بالاتر و جذابيت جك هاي نحوي در حد متوسط است. ولي با توجه به نمودارها، جذابيت گروه آوايي از تمام گروه ها بيشتر است.
پ. براساس تحليل سن آزمودني ها، تنها جك هاي غيرزبان شناختي است كه ميان رده هاي سني مختلف ميانگين نمره معني داري را نشان مي دهد؛ به عبارت ديگر تفاوت جك هاي غيرزبان شناختي در گروه هاي سني مختلف، تصادفي نيست. مي توان ادعا كرد كه دليل جذابيت بيشتر گروه جك هاي غيرزبان شناختي، براي گروه هاي مسن تر، كامل تر بودن شناخت آنها از جهان است.
ت. بررسي رابطه جنسيت و جك ها، نشان مي دهد كه علاقه زنان به طنز بيش از مردان است. هرچند ذكر اين نكته ضروري است كه در پژوهش حاضر جك هايي كه شامل تابوهاي اخلاقي و اجتماعي باشد، مورد بررسي قرار نگرفته است و اگر اين موارد لحاظ مي شد شايد نتايج متفاوتي به دست مي آمد.
ت. مقايسه ميزان تحصيلات و ميزان جذابيت جك، نشان مي دهد كه آزمودني هاي زير ديپلم علاقه كمتري به انواع جك نشان مي دهند. اين مسئله را مي توان متأثر از هر دو عامل پايين بودن تحصيلات و سن دانست.
ث. هدف كاربردي پژوهش حاضر اين است كه با تكيه بر دستاوردهاي زبان شناسي رايانشي (19)، مي توان اطلاعات مربوط به عوامل زبان شناختي در جك ها و ميزان تأثيرگذاري هريك بر مخاطب را به رايانه داده تا با آموزش دادن رايانه براساس اين داده ها، امكان تشخيص ميزان تأثيرگذاري جك هاي جديد براي رايانه فراهم شود.
پينوشتها:
1. دانش آموخته ي كارشناسي ارشد زبان شناسي همگاني از دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران hojjat.mehrabi@yahoo.com
2. استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج shahram.modarres@kiau.ac.ir
3. R.Lew.
4. corpus.
5. S.Freud.
6. V.Raskin.
7. J.Morrelall.
8. A.Ross.
9. G.Ritchie.
10. S.Attardo.
11. token.
12. type.
13. Normalized SGML Library.
14. به منظور احترام به اقوام ايراني، نگارندگان از ذكر نام اقوام و فراواني وقوع اين موارد معذورند.
15. A.Partington.
16. Corpus-Assisted Discours Studies (CADS).
17. P.Baker.
18. S.Ellece.
19. computational linguistics.
رضاپور، مينا ( 1386 )، بررسي ويژگي هاي طنز كلامي در آثار نيل سايمون: نگارش نمايش نامه ( چاي براي دو نفر ). پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت مدرس.
زمانيان، ناصر ( 1386 )، نقش ابهام در لطيفه هاي زبان فارسي. پايان نامه كارشناسي ارشد زبان شناسي همگاني، دانشگاه تهران.
سمي، سهيل، ( 1384 )، در باب طنز: تهران، ققنوس.
شريفي، شهلا و ديگران، ( 1389 ). « معرفي نظريه انگاره معنايي طنز و بررسي ايرادات آن بر مبناي داده هاي زبان فارسي » ، فصلنامه پژوهش هاي زبان و ادبيات تطبيقي، شماره 2.
صفوي، كورش، (1384). « پيش درآمدي بر طنز از منظر زبان شناسي » ، مجله آزما شماره 36.
عابد، ندا، ( 1384). « طنز در ادبيات كلاسيك ايران: گفتگو با دكتر ميرجلال الدين كزازي » ، مجله آزما، شماره 36، صص 17-19.
Attardo, S. (2008). A Primer for the Linguistics of Humor, Raskin (ed.) Christian F. Hempelmann, and Sara Di Maio, 101-156, Berlin: Mouton.
Attardo, S. and Raskin, V. (1991). Script theory revis(it)ed: Joke similarity and joke representation model. Humor 4. 293-348.
Baker, P. and Sibonile E. (2011). Key Terms in Discourse Analysis, London and New York: Continuum International Publishing Group.
Freud, S. (1960). Jokes and Their Relation to the Unconscious. New York: Norton. [Originally 1905. Der Witz und seine Beziehung zum UnbewuBten. Leipzig and Vienna: Deuticke.]
Lew, R. (1996). An ambiguity-based theory of the linguistic verbal joke in English, j A Thesis submitted to the faculty of Adam Mickiewicz University in partial fulfillment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy April 1996. 1 Morreall, J. (1987). The Philosophy of Laughter and Humor, Albany, NY: State University of New York.
Raskin, V. (1985) Semantic Mechanisms of Humor, Dordrecht: Reidel.
Ritchie, G. (2003). The Linguistic Analysis of Jokes, Routledge: London.
Ross, A. (1998). The Language of Humour, London: Routledge.
منبع مقاله :
دبيرمقدم، محمد، (1391)، مجموعه مقالات هشتمين همايش زبان شناسي ايران، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائي، چاپ اول