بسيج و منزلت آن در كلام شهدا (3)

رضا امارم : و درود بر امت حزب الله كه پشتوانه رزمندگان اسلام در جبهه اند و درود بر جانبازان انقلاب اين شهيدان زنده تاريخ اسلام و سلام بر ارواح پاك شهداي جنگ تحميلي و درود بر خانواده هاي شهدا كه امام در موردشان مي
چهارشنبه، 15 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بسيج و منزلت آن در كلام شهدا (3)
بسيج و منزلت آن در كلام شهدا (3)

 

نويسنده: محمدعلي آقا ميرزايي




 

رضا امارم : و درود بر امت حزب الله كه پشتوانه رزمندگان اسلام در جبهه اند و درود بر جانبازان انقلاب اين شهيدان زنده تاريخ اسلام و سلام بر ارواح پاك شهداي جنگ تحميلي و درود بر خانواده هاي شهدا كه امام در موردشان مي فرمايد. خانواده هاي شهدا چشم و چراغ اين ملتند درود بر نيروهاي مردمي بسيج مستضعفين كه واقعاً نيروهاي مخلص و پاكي هستند كه در موردشان مي گويند بسيج مدرسه عشق است.

رضا اميني: اماما مطمئن باش كه ما رزمندگان تا آخرين قطره[ي] خونمان بر سر پيمانمان مي مانيم و دشمنانت بدانند تا يك رزمنده هم زنده است امام تنها نمي ماند و چه زيبا گفته يكي از شهدا كه اماما هيچ كس مانند تو بسيجي را نشناخت و هيچ كس مانند بسيجي تو را نشناخت. خوشحالم كه جانم را نثار اسلام و مكتب محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و علي (عليه السلام) مي كنم و افتخار مي كنم كه ايدئولوژيم اسلامي است، اسلامي كه به من فهماند چگونه بينديشم چگونه راهم را انتخاب كنم. درواقع من از زماني توانستم به راه واقعي اسلام بيايم كه پا به بسيج مستضعفين نهادم قلبم روشن است كه اسلام پيروز است پس در راه پيروزي كوشش كنيد.

ركاب علي بياتلو : درود بر بسيج كه كارخانه انسان سازي است و مدرسه عشق است برادران و خواهراني كه مي توانند حتماً در بسيج ثبت نام كنند بسيج مقدس است شركت شما برادران و خواهران در بسيج لبيك به فرمان امام است كه مي فرمايند مساجد را خالي نگذاريد اگر با خلوص نيت در اين امر خدمت كنيد مطمئن باشيد به سعادت خواهيد رسيد و با سلام و درود بر رزمندگان اسلام كه معنويت را بر ماديات ترجيح داده اند، از همه چيز گذشته در راه خدا جهاد كرده اند.

رمضان ترك جزي : الان كه دارم اين وصيتنامه را مي نويسم هيچ دلبستگي و اميدي به زندگي در اين دنياي فاني را ندارم كه شهيد دكتر بهشتي فرمود بسيجيان مرغان آغشته به خوني هستند كه جايشان در اين دنيا نيست و فقط به اميد خدا و براي دينشان اسلام و كتاب قرآن است كه به جبهه مي روم.

رمضان علي بند سري: من از روي ادب دست و پاي تمامي كساني را كه در راه خدا خدمت مي كنند به خصوص برادران بسيجي كه جبهه ها را با خون خود رنگين كرده اند و نهرهايي از خون راه انداخته اند و صداي تكبيرشان دشمن را به لرزه درمي آورد در پشت جبهه در شهرها تا پاسي از شب بي خوابي مي كشند و از حريم اسلام دفاع مي كنند كه مبادا منافق يا خائني به اسلام و انقلاب ضربه بزند و دست و پاي اينها را مي بوسم من خاك زير كفش اين بچه ها و اين خدمتگزاران اسلام مي باشم و از تمامي اين خواسته (1) را دارم كه هميشه پشتيبان ولايت فقيه باشيد.

بسيجي پير ميدان دار عشق است
اگرچه كوچك و كم سن و سال است
وليكن در عمل سردار عشق است

سبحان جاني : من به عنوان يك سرباز انقلاب و بسيج امام زمان (عجل الله تعالي و فرجه الشريف) در جبهه عليه كفر مي جنگم و هرگز تسليم آن لشكر ناباب نخواهم شد و تا آخرين قطره خون خويش از اسلام دفاع خواهم كرد و تا رستگار شوم. اگر كشته شدم، پيروزم. اگر هم بكشم، باز هم پيروز مي باشم بايد شهيد بشوم تا به كربلاي حسين (عليه السلام) برسم.

سردار پديدار: من هم با رضايت كامل جبهه مي روم تا هم دوش برادران رزمنده مان بجنگيم و صدام و صداميان را نابود كنيم و با خون خود درخت اسلام را آبياري كنيم ما آمده ايم كه با جنگ ها و رشادت ها همچون عاشوراي حسيني (عليه السلام) حماسه بيافرينيم و در محراب خون سر به سجده فرو بريم و روي به درگاه خداوند متعال بياوريم شايد خداوند عالم تفضلي نموده و ما را ببخشد و بيامرزد و ما را در زمره شهيدان راه اسلام قرار دهد و با شهداي صدر اسلام محشور بگرداند وصيت من به شما هموطنان غيور اين است كه در هيچ شرايطي امام امت را تنها نگذاريد و هميشه يار و ياور او باشيد چون انقلاب ما فقط با رهبري هاي درست و به جاي امام به انقلاب حضرت مهدي منتهي مي شود و از شما مي خواهم كه همانطوري كه امام زمان در خواب يكي از برادران بسيجي گفته است كه شعار خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار فراموش نكنيد شما نيز اين شعار را هميشه و در همه مجالس بگوييد و براي طول عمر امام دعا كنيد.

سعادت احمدوند : خداوندا من چقدر لباس بسيجي را دوست دارم آخر اين فكري است كه هميشه در نظرم بوده دوست داشتم در داخل اين لباس باشم تا بالاخره به آنچه كه در آرزويش بودم رسيدم تا اين كه لباس مقدس را به تن كردم كه كفن بيشتر شهداي عزيز بوده است اما بعدها فكر كردم با پوشيدن اين لباس مسؤوليتي بس عظيم به گردن گرفته ام و به اين فكر فرو رفتم كه لباس پوشيده ام كه دو تن مردان بزرگي بوده است كه پيروزي اسلام مرهون جهد و تلاش آنها بوده است و چه زيبا پاسدار حرمت آنها بوده اند.

خدايا اين قدرت پاسداري را نيز به من عنايت فرما خداوندا دوست دارم با لباس بسيجي بميرم كه فردا پيش بسيجي ها و امام حسين (عليه السلام) در صحراي محشر خجالت نكشم دوست دارم با بدني قطعه قطعه از دنيا بروم كه فردا پيش حسين (عليه السلام) شرمنده نباشم و نيز دوست دارم خواهرم مرا بدون سر ببيند كه فردا پيش زينب كبري خجالت نكشم دوست دارم با دست هاي قطع شده از دنيا بروم كه فردا پيش ابوالفضل العباس (عليه السلام) شرمنده نباشم خداوند مي دانم كه حسين زهرا سلام ا... عليها را خيلي دوست داري چرا كه حسين فرزند برومند علي مرتضي كسي بود كه در جهت پيروي از فرمان تو از تمام هستي خود از زن و فرزند خواهر و برادر و برادر زاده خود گذشت اي خداي بزرگ من نيز سربازي كوچك از اين تبار هستم.

سعيد آشوري: تا كي مسؤوليت را از دوش خود دور مي كنيد و تا كي خود را در مورد اين مسأله توجيه مي كنيد؟ به زودي جنگ نيز تمام مي شود و شما هستيد كه در مقابل وجدان خودتان نيز سرافكنده ايد به خدا قسم اين را بدانيد كه جواب شهدا را نمي توانيد بدهيد شهدايي كه مظلومانه رفتند و ديگر دستشان از اين دنيا كوتاه شده و روح پاكشان شاهد بر اعمال ماست كه در غيابشان چه مي كنيم عزيزان و خواهش مي كنم درس بگيريد و در مقابل اين خون ها بي تفاوت نباشيد اين خون هاي بسيجيان است كه قطره قطره درياي بزرگي مي سازد كه طغيان آن به زودي گريبانتان را خواهد گرفت پس به خود آييد و كمي به آخرت فكر كنيد و در كارهايتان خدا را در نظر داشته باشيد كه او بر اعمالتان آگاه است.

سعيد چتر فيروزه: پدر و مادرم و برادرانم و تمام اقوام و تمام ملت بدانيد كه ما بسيجيان راهمان را آگاهانه انتخاب كرديم بدون آن كه كسي ما را مجبور كند و اين خودمان بوديم كه خواستيم به نداي هل من ناصرينصرني حسين (عليه السلام) پاسخ دهيم.

سيد جمال احمدي: اين لباس بسيجي برايم لباس دامادي است و سنگر حجله گاه من است و خونم رنگي است كه جاودانه خواهد جوشيد و هرگز بي رنگ و پاك نمي شود.

سيد حسن اسلامي: باز هم سلام و درود فراوان بر لشكر اسلام، اعم از بسيج، سپاه و ارتش كه با ارتشيان مكانيزه [ي] دنيا، كه خيلي دم از سلاح خودشان مي زنند و هر روز يك نقشه براي نابود كردن ملت ايران و اسلام مي كشند، ولي با آن همه سلاح هاي گوناگون و ضد بشريت، همه روزشان نكبت تر از روز ديگرشان است. چون يك ارتشي يا سپاهي يا بسيجي، هيچ نوع سلاحي ندارد به جز يك سلاح ايمان و با اين سلاح نشانه بر قلب دشمن رفته و دشمنان قرآن و اسلام را درهم مي كوبند و خوار و ذليلشان مي كنند و با آن كه اين همه سلاح دارند، ما در عوض خداي بزرگي داريم.

سيد حسن جوادي حسيني: پدر و مادر و برادرانم اكنون كه آماده[ي] جنگ عليه دشمنان اسلام هستم بايد تا آخرين قطره[ي] خون خود را به پاي درخت اسلام بريزم اكنون خوشحال هستم كه به ابرقدرت ها بفهمانم كه بسيجي شهادت طلب است و به آنها بگويم كه سرباز مسلمان چه بكشد و چه كشته شود سعادت از آن اوست پدر و مادر و برادران عزيزم براي من ناراحت نباشيد چون كه انسان بايد از دنيا برود پس بهتر آن است كه در راه خدا و ايمان و اسلام و مكتب خود مثل امام حسين (عليه السلام) به شهادت برسد.

سيد عباس تكيه: بار پروردگارا تو تمام مردم را در قيامت كه وعده داده اي كه هيچ مشكلي در آن نيست جمع مي سازي اين وعده قطعي است و هرگز نقصي در آن نخواهد بود ما بسيجيان اگر اين لباس را بر تن كرديم به عشق شهادت و جهاد است.

سيدعبدالكريم اتقياء: ديشب دعاي توسل را در چادر به اتفاق تمامي برادران اعزامي از بندرانزلي برگزار كرده و هنگامي كه در حال خواندن دعا بوديم شور و حال ديگري در مجلس حاكم بود، در پايان دعا متوجه تكبير برادران بيرون از چادر شديم و برادران گفتند كه در يكي از چادرهايي كه دعاي توسل برگزار بود دو تن از برادران بسيجي حضور حضرت وليعصر را درك نمودند و حضرت خود را به آنان رويت نمود و آنان به دنبال حضرت دويدند اما حضرت ناگهان از ديدگاهشان محو شد و بيرون از چادرها در محوطه اي كه در آن مستقر هستيم بوي عطر گل محمدي پيچيده بود يكي از دوستان به من گفت كه بوي عطر را استشمام نمي كني من اول احساس نكردم اما هنگامي كه چند قدمي حركت نمودم بوي عطر گل محمدي را شديداً احساس كردم و در يك نقطه آنقدر بوي عطر زياد بود كه برادران حلقه زده و جمع شده بودند و دست به آسمان كرده و استغاثه مي كردند و اين عمل تا پاسي از شب ادامه داشت.

سيدغلام محمد اديب پور: به مصداق آيه[ي] شريفه[ي] قرآن كريم و اجرا نمودن فرمان ولايت فقيه و لبيك گفتن به نداي «هل من ناصر ينصرني» رهبر و دفاع از مكتب و عقيده ام تصميم گرفتم دوباره هجرتي آغاز كنم و به ياري اسلام عزيز كه تنها راه نجات انسان ها از بدبختي و گرفتاري و راه رسيدن به كمال انساني در دنيا و آخرت است بشتابم. اسلامي كه با تلاش و مبارزه پيامبران و امامان به ما رسيده است و امروز اين پرچم پرافتخار را امام بزرگوار اين روح خدا در دست گرفته و به پيش مي رود تا به دست صاحب اصيلش مهدي موعود بسپارد، از اين رو لباس مقدس سربازي و بسيجي بر تن پوشيده و يك دست سلاح و دست ديگر قرآن را گرفته وارد ميدان نبرد مي شوم و تا آخرين قطره خون با خصم متجاوز و كافر و دشمنان خدا و خلق خدا مي جنگم و اين جان ناقابل را در راه خداي با خرسندي تمام هديه مي كنم.

سيدمحسن توفيقي : اي ديوارها فرو ريزيد و اي درخت ها از ريشه درآييد و شرم داشته باشيد از اين كه پيكرهاي استوار عزيزان اسلام همچون گل هاي بهاري پرپر شده و به زمين افتاد ولي شما هنوز قد برافراشته ايد اي پرندگان آزادي اي بلبلان نغمه سرا و به ارمغان آورندگان رهايي به عزيزان اسير ما بگوييد به آناني كه در چنگال كفار اسيرند بگوييد كه اگر چشم به ميله هاي فولادين ندوزند و منتظر باشند چرا كه ارتشيان روح الله به زودي مي رسند و شما را در آغوش مي گيرند اي ماه و ستارگان شب افروز كه شاهد جسم هاي بر جاي مانده به آنها بگو كه لشكريان امام زمان مي آيند لشكريان روح خدا مي آيند اي صداميان بعثي و اي بعثيان غفلتي بدانيد كه گرچه لشكر خون عزيزان ما را به زمين ريخته اند و آنها را همچون گل هاي بهاري پرپر كرديد ولي اين را بدانيد، به قول استاد خامنه اي رزمندگان اسلام حتي از يك قطره خون زمين ريخته شهدا نخواهند گذشت و دير يا زود انتقام مظلوميت عزيزانمان را از شما خواهند گرفت. و اي امام عزيز اي پير جماران اي ياور مستضعفان اي مراد بسيجيان و سپاهيان بدان كه به يقين مي داني و آگاه باش كه مي دانم آگاهي كه اگر ما را قطعه قطعه كنند و سپس ما را زنده كنند و دوباره خونمان را بريزند و در قطره خونمان خواهند ديد كه نداي هل من ناصر ينصرني حسين لبيك يا خميني خذف در غيرخدا است.

سيدمحمدجواد اماميان: هميشه در كنار عده اي زندگي كرده ام كه از خودم بسيار بسيار والاتر بوده اند و من از همه آنها كوچكتر هستم و هم اين ها شهيد شدند در بين اين انسان هاي پاك بودن سعادت مي خواهد و در اين زمين ها بودن و قدم زدن سعادت مي خواهد خدايا از تو سپاسگزارم كه مرا در اين مكان ها راه دادي و ممنون اين لطف شما هستم. بايد بگويم بسيجي ساده بودن لطف خاصي دارد از اول هم همين بود.

مرتضي توحيدي : خدايا، خود شاهدي كه در دلم جز رضاي خودت، هيچ چيزي جا ندارد، خيلي خوشحالم بهترين لحظه هاي زندگيم شركت در جهاد في سبيل الله و در كنار اين بسيجي ها بودن هست، اوج شكوفايي يك بسيجي كه نهايت بينايي هست، توفيق شركت در عمليات هست.

پروردگارا، شاهد باش كه چگونه شادي و مهرباني و چهره هاي سرشار از ايمان در اين لحظه هاي مقدس در سيماي اين عزيزان هست پس بيا به لطف خودت و عنايت، بزرگواري، رحمتت، در اين ساعات آخر كه چند ساعتي بيشتر به لحظه موعود نيست.

سيدمصطفي حبيب پور: شما را سفارش مي كنم كه قدر اين بيسجي هاي مخلص را بدانيد چون من خودم مدت هاي زيادي با آنها بوده ام. و اشخاصي را در آنها يافتم كه شايد در صدر اسلام هم نمونه شان خيلي كم باشد- اصلاً مگر مي شود كه شخصي از جان خود براي اسلام عزيز بگذرد ولي خالص نباشد - اي كساني كه تا حالا اين مظلومان بسيج را نشناخته ايد سعي كنيد با عدالت به اين برادران نظر كنيد چون آن وقت است كه خواهيد فهميد چقدر با اين سن كم شان خود را براي خدا ساخته اند. اي پدر و مادرها، مقداري با اين فرزندان مسجد خالصانه صحبت كنيد تا بفهميد كه چه گوهرهاي گران بهايي نزدتان وجود دارد كه تا حالا قدر آنها را ندانسته ايد «اي به فداي سجده هاي ابوذروار اين بسيجي ها». اي برادراني كه تا حالا به جبهه نيامده ايد حتماً خود را در جبهه اگر شده براي چند روز آماده و حاضر كنيد تا دريابيد كه در چه زماني قرار گرفته ايد و از چه نعمت بزرگي بي نصيب بوده ايد.

عباس (شاپور) اعتمادي : امام حسين (عليه السلام) براي ما يك الگو و به ما روش درست زندگي كردن را آموخت درس شهادت را آموخت و الان هزاران بسيجي جان بر كف با الهام گرفتن از عاشوراي حسيني در حال مبارزه با هر ظالمي در هر عصري وظيفه هر مسلمان است اما حالا انقلاب در مرحله اي است كه نياز به كمك و ياري دارد.

بهمني شكرخدا : من در اين چند روز كه در پادگان شهيد غيور اصلي مشغول آموزش بودم از روحاني ترين اوقات زندگيم بود. چه برادران نوراني بچه هاي سپاه و بسيج، ياران امام، انوار الهي چه بزرگند، چه دوست داشتني و به راستي ياران امام بهترين ياران هستند. و تسليم خلوص.

شهاب افغان : مادر، من براي استيلاي حق و آزادي و اسلام به اينجا آمده ام و از خدا خواهانم تا اسلام و مسلمين را نصرت عطا بفرمايد و به رهبر طول عمر عنايت كند. مادر جان در اينجا سراسر شور و ايمان است و بس. اين شور در چهره بشاش همه موج مي زند. مادر من مي روم به آنجا كه زمين با اين همه نقل بر اثر انفجار توپ ها و خمپاره هاي مزدوران بعثي مي لرزد اما لرزه و خللي بر پيكر و بدن پاك و مطهر مجاهدان في سبيل الله مشاهده نمي شود. آري مادر جان اي كاش مي فهميدي كه من چه مي گويم. من از عشق صحبت مي كنم، عشق آن بسيجي 12 ساله اي كه عاشقانه به ميدان مين مي رود و راه را براي پيروزي اسلام باز و هموار مي كند. عشق آن بسيجي 70 ساله اي كه مسلسل به كف مي گيرد و مي گويد والله - شهادت از عسل هم برايم شيرين تر است.

شهريار ارجمند : ما بسيج كنندگان راه خدا قاطعانه و دليرانه و علي گونه مي جنگيم و شهادت را پيشه كرده ايم و آن را افتخاري بزرگ مي دانيم چرا كه هدف داريم، هدف رسيدن به الله.

صفدر جنگير : اي امام عزيز ما بسيجي ها ديگر مردمان پيمان شكن كوفه نيستيم كه از فرمان تو سرپيچي كنيم و تو را بي يار و ياور بگذاريم. نمازهاي جماعات و به خصوص نماز جمعه را هرچه باشكوهتر برپا كنيد و مشتي بر دهان ياوه گويان بزنيد. و در نمازها رزمندگان را دعا كنيد زيرا ما با ياري خدا و با اتكال به دعاهاي شما است كه چنين پيروزي هاي چشمگيري به دست مي آوريم و علاوه بر اينها ما سلاحي داريم كه بر همه[ي] سلاح هاي جنگي دنيا برتري دارد و آن سلاح، سلاح ايمان است و شما اي خانواده شهدا، تا ما بسيجي ها زنده هستيم نمي گذاريم خون فرزندان شما پايمال شود و پرچم هاي از دست افتاده فرزندانتان را برداشته و انتقام آنها را خواهيم گرفت و راه بسته شده كربلا را باز خواهيم كرد.

صمد جوانمرد:

مادر از جبهه برات پيام دارم***پيام از بسيج هاي امام دارم
اينجا استقامت و رشادت***ميدان جانبازي شهادت
اينجا تكبير و حماسه و دعاست***اينجا عاشورا و اينجا كربلاست
اينجا عاشقان بي دست سرند***اينجا لاله هاي سرخ پروند

ضيغام تمجيدي : زماني توانستم اسلام واقعي را بيابم كه پا به بسيج نهادم و از جو دروني بسيج استفاده كردم و بهتر توانستم با (2) مكتبم آشنا شوم، تا آن جا كه خونم را نثار اين مكتب مي كنم و از اين انقلاب الهي چه در جبهه[ي] داخلي و چه در جبهه[ي] خارجي حراست و پاسداري مي نمايم، ملت عزيز و شهيدپرور ايران وصيت من اين است كه قدر اين انقلاب بدانيد، و هيچ گاه از فكر انقلاب خارج نشويد. و دست از رهبري پيامبرگونه امام امت برنداريد كه به ذلت و خواري كشيده خواهيد شد.

عباس تركي: سلام فراوان بر پاسداران و بسيجيان كه شب و روز از سرزمين اسلامي ايران دفاع و پاسداري مي كنند. و راه كربلا را آزاد و باز مي كنند. تا عاشقان كربلا به ديدار سيدالشهداء‌ بروند.

عباس تكلو : با سلام [و] درود بر بسيجيان جان بر كف كه با ايثار خود فهماندند كه هيچ قدرتي از قدرت خدا بالاتر نيست و بر قدرت تنها خداست، بسيجياني كه غيرتشان در صخره هاي كوه هاي بزرگ غرب است يا در لابه لاي سنگرهاي داغ خوزستان، بسيجياني كه ديوانه[ي] اباعبدالله الحسين هستند.

عباس تيمورا: مادرجان، من مدت ها بود راهم را پيدا كرده بودم و عشق حسين ديوانه ام كرده بود و دنيا برايم تنگ و تاريك شده بود و خود نيز آگاهانه با كمك برادران بسيجي اين راه را انتخاب كردم و با بينشي باز، جبهه را از خدا طلب كردم و همان طور كه امام عزيزمان فرمود كه شكي هم در آن نيست، جبهه يك دانشگاه بزرگ به تمام معنا است... در ضمن اگر كسي به امدادهاي غيبي اعتقاد نداشته باشد مسلمان نيست و به جرأت قسم مي خورم اگر اين امدادهاي غيبي نبود ما شكست مي خورديم، از خدا مي خواهم اگر مرا لايق مي داند براي رسيدن به اين هدف كه شهادت باشد كمك و ياري نمايد و مرا يكي از اصحاب «حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)» بداند و بايد تا نهايت پيروزي و نابودي كفار بمانيم و مقاومت كنيم.

عبدالرحمن اسدي : اي مهربان ترين مهربانان، اي خداوند مهربان، من با كوله باري [از] گناه به درگاه تو آمده ام و از تو مي خواهم كه گناهانم [را] ببخشي. و من به سوي جبهه هاي اسلام و جبهه هاي حق عليه باطل آمده ام و از تو مي خواهم اي توانگر جهان كه به من ياري كني و به ما بسيجي ها قدرت دهي. همان طوري كه قدرت هم به ما عنايت كرده اي. باز هم از تو ياري مي خواهم كه به ما قدرت بيشتر دهيد تا با دشمنانت دشمن و با دوستان تو دوست باشم و با دشمنان تو پيكار كنم و با دوستان تو با مهرباني و محبت برخورد كنم.

عبدالعلي چگله : سلام بر ملت كبير ايران و سلام بر رهبر انقلاب امام خميني درود بر شهيدان و معلولين جنگ تحميلي كه با نثار خون خويش نهال انقلاب را آبياري و بارور ساختند. سلام بر روحانيت متعهد و مترقي و پاسداران عزيز و نيروهاي قهرمان بسيج كه همگي بازوي پرتوان ولايت فقيه هستند.

عبدالكريم جواد چاوش : سپاس از آن خدايي است كه شرافت داد ما را به شهادت اين فوز عظيم. شهادت دريايي از خون است. كه براي رسيدن به ساحل نجات، و حقيقت بايد از اين دريا گذشت. مردم ما بايد به شهادت و شهيد اهميت بدهند و دنيا بداند كه تمام مردم ما مانند امامان و رهبران خويش عاشق و طالب شهادت هستند نه آمريكا و نه شوروي و نه هيچ كشوري ديگري هيچ غلطي نمي توانند بكند. پيام من به برادرانم در سپاه و بسيج و جهاد و ساير ارگان هاي انقلابي اين است كه سعي كنيد خود را از ولايت فقيه دور نسازيد و بيشتر فعاليت كنند و همچنين از تمامي ارگان ها به خصوص سپاه پاسداران مي خواهم كه مواظب باشند عناصر فرصت طلب و وابسته به شياطين و گروهك ها منحرف خدايي ناكرده وارد سپاه نشوند چون اينها از سپاه مي ترسند سپاهي كه جندالله و حزب الله باشد آنها مي خواهند اساس اسلام نباشد.

عبدالوهاب اسماعيلي : با سلام بر شهيدان به خون خفته راه اسلام. از همان آغاز كه انقلاب ما پيروزي نهايي را كسب كرد و استكبار گران شرق و غرب اين جنگ را بر عليه انقلاب آغاز كردند، اسلام احتياج به ما بسيجي ها داشت و اين وظيفه ماست كه جبهه ها را پر كنيم و هدف ما فقط نابودي دشمن و پيروزي اسلام است.

پي‌نوشت‌ها:

1. در اصل وصيت «خاصه» آمده است.
2. در اصل وصيت نامه «به» آمده است.

منبع مقاله :
آقاميرزايي، محمدعلي،(1388)، بسيج: گزيده ي موضوعي وصيت نامه شهدا (1)، تهران، سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران، نشر شاهد، اول 1388



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط