بسيج و منزلت ‌آن در كلام شهدا (5)

اكبر رحماني : بسيجياني كه پارچه سرخ را بر پيشاني بسته و شعار يا حسين مظلوم به فرمان مولايشان لبيك مي گويند. بسيجياني كه رهبرشان حسين است، ديگر چه ترسي از مرگ دارند. آنها شهادت را به در بستر مردن ترجيح مي دهند.
چهارشنبه، 15 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بسيج و منزلت ‌آن در كلام شهدا (5)
بسيج و منزلت ‌آن در كلام شهدا (5)

 

نويسنده: محمدعلي آقا ميرزايي




 

اكبر رحماني : بسيجياني كه پارچه سرخ را بر پيشاني بسته و شعار يا حسين مظلوم به فرمان مولايشان لبيك مي گويند. بسيجياني كه رهبرشان حسين است، ديگر چه ترسي از مرگ دارند. آنها شهادت را به در بستر مردن ترجيح مي دهند. هم اكنون به نداي «هل من ناصر ينصرني» خميني لبيك گفتند و شهادت را در آغوش مي گيرند و رهسپار ميادين جنگ مي شوند. شهادتي كه از انبياء به آنها ارث رسيده است.

اكبر رفيعي : سلام بر عاشقان كربلا بسيجيان دلاوران شيردلان و آن راه گشايان كربلا آن نام داران آخرت و گمنامان مظلوم دنيا آري اسلام بر آنهايي كه هيچ خوف از مرگ ندارند و شب چون شير در دل سياهي شب به قلب دشمن مي تازند آنهايي كه در بهترين سنين زندگي به همه زرق و برق دنيا دست رد زده اند و عاشقانه به سوي معبودشان پرواز كردند و مي كنند.

اله نظر رييسي : لحظه ورودم به بسيج يعني تجلي گاه اسلام راستين و خانه شهدا قدم گذاشتم موقعيت خاص اين محيط استعدادهاي نهفته درون مرا به سرعت هرچه تمامتر پرورش داد و در اين محيط بود كه مفهوم واقعي ايثار و فداكاري و مبارزه در راه خدا برايم روشن شد. جنگ تحميلي كه جنگ حق عليه باطل بود فرصت خوبي بود تا افراد مؤمن به انقلاب بتوانند خودشان را امتحان كنند كه تا چه حد به عهد و پيماني كه با خداي خود بسته اند وفا دارند و تا چه حد در جريان مبارزات و در طول انقلاب به طور كلي در زندگي ساخته شده اند شوق آمدن به جبهه به اين اميد كه بفهمم آيا من مي توانم از اين امتحان بزرگ سربلند و پيروز به درآيم.

اله يار دكامي : قدر خودتان را بدانيد و به خود بياييد كه در اين مقطع زندگي توانستيم در زير پرچم اسلام زندگي كنيم و توانسته ايم اسلامي را ياري كنيم و پيش از همه اين كه قدر اين بسيجيان را بدانيد همانا كه به درستي آيه هاي قرآن [را عينيت] بخشيده اند و جلوه هاي ايثار و از خودگذشتگي هستند ياري كنيد اينها را و بكشيد دشمنان آنان را و دشمنان امام را كه دشمنان اينان به درستي كه كافرند.

اميدعلي عبدي صيغار: خداوند شهادت را كه هر بسيجي و هزاران بنده مانند اينها مخلصت كه در انتظار آن هستند نصيبمان بگردان تا پيشگاه آن حضرت سيد الشهداء امام حسين (عليه السلام) رو سياه نباشيم.

امير حسيني قلي پور: درود و سلام بر رزم آهنيان جبهه هاي نبرد از جمله تيز پروازان ارتش و جان بر كفان نيروي دريايي و بالاخره بسيجيان صحرانشين و بسيجياني كه در جبهه ها مي خروشند و از خروش و غرش آنها دشمن دون به لرزه افتاده.

امير محبوب خلجستاني : هدف من از آمدن به جبهه و بسيج خدمت كردن در راه اين امت اسلامي بوده و الله در درجه اول هر كسي كه خود را در مكتب اسلام پيدا كرد ديگر بايد از زندگي مادي و طبيعت ببرد و زندگي خود را صرف رسيدن به الله بنمايد. اميد است كه همه ما در راه بريدن از اين دنيا و به سوي الله شتافتن گام برداريم. از تمامي دوستان و آشنايان تقاضا نموده كه مرا حلال كنند و برايم از خداوند طلب آمرزش بنمايند.

اميرحسين رشيد مهرآبادي : اگر حقيقتاً بخواهيم مصداق كاملي از ايثار و خلوص و فداكاري و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارايه دهيم، چه كسي سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهد بود.

اميرحسين رضوي خالقي : پدرم، درود بر تو كه هرگز از رفتن فرزندانت جلوگيري نكردي و مثل ابراهيم فرزند خويش را به فرمان امام عزيز به قربانگاه عشق فرستادي بدان و آگاه باش كه ما بسيجي ها هرگز از فرمان امام و امت سرپيچي نمي كنيم و شهادت را در راه خدا سعادت و جزو بهترين نعمات خدا مي دانيم.

انوشيروان رضايي فاضل: سخنم اين است كه هركسي بسيجي نباشد از انقلاب و مردم عقب مانده است،‌ زيرا امام فرمود بايد ارتش بيست ميليوني تشكيل بدهيم. و بدانيد كه شهداء تنها كسي را شفاعت خواهند كرد كه راه آنها را ادامه داده باشند و گرنه در پيش خداوند از شما شكايت خواهيم كرد و من نيز از اين موضوع جدا نيستم.

و شما اي برادران و خواهراني كه جلوي حسينيه شيروان بعد از شركت در تشييع جنازه نشسته ايد و داريد گوش به وصيت اينجانب مي دهيد و احساس مي كنم كه بيشتر از هر چيز منظره در بغل گرفتن عكس توسط دختر 7 يا 8 ماهه ام شما را غمگين تر مي كند. شما نيز از اين قضيه مستثني نيستيد زيرا بسيج مدرسه عشق به لقاء[الله] است.

ايرج حوري آباد صبور: از تمام دوستان و آشنايان خداحافظي نماييد به خصوص برادران مؤمن و ايثارگر بسيج كه تمام عمرشان را فداي اسلام و خدمت به خانواده هاي شهدا نموده اند.

ايرج خرايي : مگر همين بچه بسيجي ها كه به جبهه مي روند و شهيد مي شوند به خاطر شكم است، مگر به خاطر ماديات است، امروز روز امتحان است. روز امتحان خدا هميشه به بسيجي بودن خود افتخار كرده و مي كنم. بر همه جوانان فرض است كه به جبهه بروند و به ظواهر دنيوي اكتفا نكنند.

ايوب زلفخاني : اماما! بنده يكي از آن بسيجيان تو هستم كه به نداي « هل من ناصر ينصرني» تو جواب مثبت دادم و ندايت را لبيك گفتم كه چقدر زيبا با تو بودن در قيامت و چه افتخارآميز است، هم رديف شهيدان قرار گرفتن. از برادران بسيج مي خواهم كه با همان مظلوميت خويش در مقابل ظالم شهر و نوچه هاي طاغوت مبارزه شان را ادامه دهند.

مهدي ذبيحي باباجان : و ادامه دهنده راه پاسداران و بسيجيان شهيد مي باشم كه مردانه با قبول مسووليت در سراسر كشور اسلامي به خصوص در سنگرهاي جبهه هويزه و سوسنگرد و سومار و كردستان و تنگه چزابه و غيره خون پاكشان را بپاي درخت پرثمر جمهوري اسلامي ريختند بويژه پاسداران و برادران حزب الهي و بسيجي گمنام كه مظلومانه بدست منافقان از كفار بدتر و يا در جبهه ها شهيد و مفقود و يا اسير شدند اكنون كه در آماده باش كامل به سر مي بريم و اميد پيروزي و شهادت را در سر مي پرورانم.

براتعلي غفاري خوزاني : بگوييد بسيج اين محل بسيج اين شهر يا بسيج اين كشور بسيجيان مسجدي هاي دنيا هستند كه مي خواهند در آينده نزديك قدس و كربلا آزاد كنيد و پوزه تمام ابرقدرت ها را به خاك بماليد انشاءالله به ياري امام زمان اين كار را خواهيد كرد.

بمانعلي عباسي قزااني : در زندگي جز شهادت آرزوي من بسيجي نيست و هيچ چيز نمي تواند گلوي تشنه مرا سيراب كند جز شهادت كه ائمه اطهار همين راهشان بود.

بوذرجمهر صادقي : يكي از مهمترين ارگان سپاه و بسيج و ستون اصلي آن معنويت است كه هركدام وظيفه داريم درصدد تقويت آن باشيم.

بهرام حق نجات : به قول يك بسيجي شهيد ما ضامن نتيجه نيستيم ما ضامن وظيفه هستيم.

بهزاد عباسي : اگر اسلام بخواهد با كشته شدن ما بسيجي سازنده و پايدار بماند پس اي گلوله هاي بياييد و ما را در برگيريد به خدا قسم كه اگر صدبار در راه خدا جهاد كنم و شهيد شوم باز هم آرزو دارم كه زنده شوم و در راه خدا جهاد كنم و شهيد بشوم.

بيژن عبدالمجيدي : من از همه شما عزيزان طلب حلاليت مي كنم، بدانيد اي عزيزان رفتن من به جبهه از روي غرور نبود بلكه اين يك وظيفه شرعي بود كه من به عمل آوردم و اين را فهميدم كه بايد به سنگر بسيج بروم و اين بود تا سنگر اصلي را كه همان جبهه حق عليه باطل بود، شناختم.

جعفر خاكپاي : درواقع من از زماني توانستم به راه واقعي اسلام بيام كه پا به بسيج نهادم و از جو دروني بسيج استفاده كنم و بهتر با مكتبم آشنا شوم. تا آنجا كه خونم را نثار اين مكتب مي كنم.

علي اكبر دالايي : اي دوستان و عزيزان به دنيا و دشمنان اسلام بگوييد كه ما بسيجي عاشق شهادت بوديم و به آرزويمان هم رسيديم خداي را شكر.

اي عزيزان خصوصاً شما بسيجيان شيردل نگذاريد قلب امام از دست افراد سودجو آزرده شود هيچگاه امام را تنها نگذاريد و دعا به جان امام را فراموش نكنيد.

جعفر سجاديان : امروز تكبير يك بسيجي كاخ سفيد كرملين را به لرزه انداخته و خروش يك سپاه خواب راحت را از چشمان سردمداران ظلم و جور ربوده است. امروز صلابت يك ارتشي مسلمان ايراني پشت صاحبان زر و زور و تكنولوژي قدرت دنيا را به لرزه انداخته و امروز فرياد مرگ بر آمريكا و شوروي شما مردم حزب الله جان مناديان دروغين حقوق بشر را به لب رسانيده است و اين ها عظمت است.

جعفر عباسي : بار خدايا هزاران بار و بلكه بيشتر تو را سپاس مي گويم كه لياقت حضور در جمع بهترين بندگان و خالص ترين بندگانت را به من عطا فرمودي و سزاوار دانستي كه اين بنده روسياه نيز در ميان دريادلان بسيجي، اين دليرمردان و اين حماسه آفرينان جبهه ها و اين كساني كه هيچ وقت انتظاري از كسي نداشته و رضاي تو را در همه جا مورد نظر داشته اند و از وطن و خانواده خود هجرت كرده و به نداي هل من ناصر امام لبيك گفته اند و جهت ياري دين بپا خاسته اند باشم.

جليل رييسيان درباري : مرا به نام يك بسيجي بخوانيد.

حسنعلي ربيعي : ابتدا از خداي منان و متعال و رحمان و رحيم و (ذوالجلال و الاكرام) و خداي بخشنده و مهربان تشكر و سپاسگزاري مي كنم كه مرا هدايت كرد و نور حق را در دل من تاباند و به من لطف و عنايت كرد و بر من منت نهادم و مرا به دانشگاه بسيج هدايت كرد دانشگاه عشقي كه به جاي صداي زنگ صداي توپ و خمپاره و نعره كينه توزانه دشمن به گوش مي رسد آواي دلنشين صبحگاه اين مدرسه ملكوتي طنين حسين جان يا زيارت يا شهادت است در مدرسه ما زنگ تفريح معنا ندارد فارغ التحصليان مدرسه ما با مدرك شهادت به جوار حق مي شتابند استاد اين كلاس حضرت سيدالشهداء حسين ابن علي (عليه السلام) است.

حسن عليزاده قشقايي: بسيج خادم شما امت حزب الله است. شما از بسيج دل نكنيد زيرا دل كندن از بسيج دل كندن از خداست، آن را تقويت كنيد.

حسن علي مرادي : بسيجيان مدافعان اسلام بودند و هستند و به حق خودت اجري عظيم به بسيجيان ده و هرگز گرفتاري براي آنها به وجود نيايد و اي خدا من نتوانستم آن طور كه بايد راه حسين بن علي را ادامه دهم اي خدا بحق عظمتت قسمت مي دهم كه اگر ممكن شد بدنم قطعه قطعه گردد و يا سرم بريده گردد تا در پيشگاه امام حسين و پيغمبرمان و اهل بيت و بي بي فاطمه زهرا شرمنده نباشم و گناهانم بريزد اي ملت غيور گول اين منافقان و دشمنان را مخوريد كه آنها هر لحظه منتظر ضربه زدن به اسلام و قرآن هستند و هرگز اتحاد خود را از دست مدهيد.

حسين حق وردي : هميشه اين جمله كه بر پشت بسيجيان نوشته شده است يا شهادت يا زيارت براي من جلب توجه مي كند بارالها اگر لياقت هركدام از اينها را در من مي بيني نصيبم گردان. اگر سعادت شهادت رادر من مي بيني شهادت را نصيبم كن زيرا شهادت بهترين ارثي است كه از اولياء به ما رسيده است و علاقه اي بس بزرگ به اين فوز عظيم دارم زيرا مي دانم كه اگر چنين سعادتي نصيبم شود زندگي را شروع كرده ام كه هرگز پاياني ندارد زيرا قرآن كريم بيان كرده است آنان كه در راه خدا كشته مي شود مرده نپنداريد بلكه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي مي خورند و اگر با عقل و ايماني راسخ به اين آيه از قرآن توجه شود هيچ گاه انساني راضي به مرگ در رختخواب نمي باشد. خداوندا بزرگ ترين نقمت برايم مرگ در رختخواب است آن را از من دور گردان ولي اين مسأله برايم مطرح مي باشد كه شهادت نعمت كوچكي نيست كه نصيب هركسي شود بايد جانفشاني كرد بايد آن قدر عشق به معبود داشت كه او هم عاشقت شود و تو را دريابد بايد همان طوري كه در حديث قدسي بيان نموده است كه من عشقني عشقته هركس عاشقم شد عاشقش مي شوم و من عشقي قتلته و عاشق هركسي شدم او را مي كشم. تا با كشته شدنش زنده اي جاويد باشد و اگر لياقت چنين سعادتي را در من نمي بيني به من مقاومت و يا بهره اي عطا فرما كه در ركاب حسين زمان خميني كبير به سر برم. تا به دومين آرزويم كه زيارت آقا اباعبدالله مي باشد برسم.

حسين زارع زاده : سلام و درود بيكران به تمامي بسيجيان اين طلايه داران نهضت حسيني و ياري كنندگان رهبري خميني و تمامي شهداي از صدر اسلام تاكنون (شهداي عاشورا تا انقلاب خميني) اين پيشتازان عرصه پيكار و رهروان خونين حسين، خدايا تو را شكر مي كنم كه توانستم در جبهه هاي حق عليه باطل با سپاه پيروزمندانه محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) باشم و از جهادگران در راه تو باشم و توانستم راهي را كه سالار شهيدان آقا اباعبدالله الحسين رفت من هم بروم.

حسين صمدانيان اصفهاني : بسيج بازوي ولايت فقيه است. از روحانيت در خط امام حمايت كنيد. [در] مقابل آنان كه با ولايت فقيه مخالف هستند محكم بايستيد وقتي راه كربلا باز شد و به آنجا رفتيد عكسم را در حرم اباعبدالله الحسين نصب كنيد و [بگوييد] كه او عاشق ديدار حرم خونبار شما بود.

حسين عبدالحسيني : ولي چه كنم اين وابسته به تعلقات دنيايي بي خبر از حب الهي و مقام روحاني بلكه فرو رفته در پرده معاصي كي توان به مقام حسين و تحقق اين شعار برايم مگر حياتم را سرگرم تركيب الفاظ آن نموده و خود را چون رياكاران در درياي خروشان معصومان بسيجي انداخته كه شايد جلوه اي از نور اين پاكان بر چهره آلوده به گناهم پرتويي افكنده و مومنان را كه تشخيص ناپاكان از طريق تزكيه نفس خود آسان است دچار ترديد نموده و بدين هوا چند صباحي را به خوشنامي گذر نماييم و يا اين كه اصابت نور پاكي آنان در من اثر گذارد و مرا به دنبال خود كشند.

حسين عبدي : سلام بر كليه به خون خفتگان جبهه هاي ميدان نبرد. سلام بر دلاورمردان سنگرهاي توحيد سلام بر لبيك گويان حسين و سلام بر سربازان و پاسداران و بسيجيان جان بر كف كه براي پاسداري از حرمت خون شهدا با قلبي پاك و بي آلايش در ميدان نبرد و جنگ دليرانه مي جنگند.

حسين عزيزي تراب : بسيجي هاي بي نام و نشاني در زير توپ و تانك دشمن نبرد تن با تنگ دارند عده اي از خدا بي خبر اين نغمه را سر مي دهند كه براي پول مي روند جواني كه در سرماي سرد زمستان در آب هاي هور الهويزه تمام استخوان هاي بدنش صدا مي دهد آنان را عده اي جوان ريشي مي خوانند ما هر ريش داري را صالح نمي دانيم، پس تحت فرمان رهبر جامعه اسلامي حضرت امام خميني مرجع عاليقدر تشيع باشيم جبهه ها را تقويت كنيد حزب جمهوري اسلامي را فراموش نكنيد مسجد دهدشت را درست كنيد و هيات امناي مسجد در وظايفشان كوشاتر باشند از همه شماها به خصوص اهالي روستاي تراب تقاضاي بخشش دارم.

حمداله خاجويان : اين جمع جمعي است الهي دست خدا در شكل و حركت آن بوده است. از موقعي كه جمع تصميم گرفت كه در بسيج سپاه پاسداران فعاليت كند در اثر كار زياد بچه ها در بسيج با وجود اثرات بسيار مفيد كار آنها در بسيج، بسيجي كه عضلات اسكلتي به نام سپاه يا به شكل ديگر تنها راه ارتباط سپاه با مردم است. اين شدت كارها در بسيج به علت نامتناسب بودن آن با شدت كار در خود جمع باعث گرديد كه ضربه سنگيني به جمع وارد گردد. و برادران بسيار عزيزي را از دست بدهيم. من در طول مدتي كه در بسيج كار كرده ام متوجه شدم كه هريك از برادران چه كساني كه هنوز در جمع مانده اند و چه كساني كه از جمع خارج گشتند، هركدام از آنها در مقايسه با افراد موجود در جامعه ها افرادي هستند كه اگر نگويم بي نظير، كم نظير هستند، فقط بايد با سعه صدر بيشتر و انتظار به جا با همه افراد برخورد نمود و من در اين لحظات از كليه شما فقط يك خواسته دارم، يك بار كليه برادران (همه افراد حاضر در مقر و چند نفر ديگر كه بچه ها اطلاع دادند) دور هم جمع شوند و درباره علل ركود جمع با سعه صدر و بدون وجود قطب بندي و جبهه گيري صحبت كنند تا ان شاءالله به يك نتيجه واحد برسيد چون اجتماع ما و امام ما احتياج به چنين جمع هايي دارند.

حميد عباسي : ما پاسداران و بسيجيان و ارتشيان با الطاف خداوندمان و رهبري پيامبرگونه حضرت امام روحي له الفداء و ايمان امت اسلام تا آخرين قطره خون از ميهن و خاك و ناموس خود دفاع خواهيم نمود و هرگز امام را تنها نخواهيم گذاشت همانند كوفيان نيستيم كه امام تنها باشد اي امام همانا ملت ما مي دانند از كوچك بزرگ زن و مرد و از پير، جوان كه جنگ تحميلي بر كشور ايثارگر و هميشه بيدار تحميل شد. امام اي امت حزب ا... كربلاي ايران همانند يك مكتب و يك دانشگاه انسان ساز است. ما پاسداران و بسيجيان شاگردان اين مكتب هستيم كه خون خويش را در پاي درخت تنومند اسلام مي ريزيم.

حميدرضا داود (دادو) : راستي تمام خواسته هايتان را در نيمه شب طلب كنيد و در شب هجرت كنيد تا راهزنان بر شما چيره نشوند شب را براي خود هم چون روز كنيد زيرا «شب مردان خدا روز جهان افروز است.» عزيزان و بندگان خدا بدانيد كه اگر من به جبهه آمدم نه به خاطر اين بود كه رزمي و جنگي مي دانم بلكه فقط به خاطر نيازي بود كه در خود احساس مي كردم و كمبودي كه هيچ نمي توانستم آن را جبران كنم مگر در جبهه و در كنار بسيجيان و سپاهيان عاشق آنهايي كه در برابر دشمن از آهن شديدترند و هنگام شب كنار يار هم چون موري خود را ضعيف مي خوانند و همچون ابر بهار اشك مي ريزند طوري كه سجاده و مهرشان تر مي شود و چشم هايشان قرمز پس با دانستن اينها چطور مي توانستم در پشت جبهه بمانم.

حميدرضا عباسي : من همه چيز خود را مديون رهبري امام بزرگوارمان مي دانم زيرا پس از انقلاب اسلامي و با تشكيل بسيج مستضعفين محيط مناسبي برايم مهيا شد كه در اين محيط بود كه توانستم در حد خودم مفهوم انسانيت را درك كنم و طعم شيرين معنويت را بچشم در بسيج بود كه توانستم به نقايص و ضعف هاي خود پي ببرم و راه زندگي اسلامي را پيدا كنم در مدت تقريباً 3 سال كه در بسيج مسجد علي ابن ابي طالب (عليه السلام) فعاليت مي كردم گويا در ديگري از جهان به رويم گشوده شده است و بسياري از اخلاقيات اسلامي و خط امام را در آنجا مشاهده كردم.

من به عنوان تجربه زندگي خودم به تمامي مردم خصوصاً جوانان سفارش مي كنم كه خود را با محيط هاي اسلامي مانند مسجد و بسيج و جبهه پيوند دهند و به اين وسيله سعادت دنيا و آخرت خود را تأمين كنند.

خليل جلالي نوبري : سلام بر سرزمين با خون سيراب شده كربلا. سلام بر دانشگاه انسان ساز سرزميني كه با خون فرزندان حضرت زهرا سلام الله عليها سيراب شد. سرزميني كه فرزند باوفا و شجاع علي ابن ابي طالب (عليه السلام) در آن قطعه قطعه شد. سلام بر آب فرات و كنار آن كه ابوالفضل العباس علمدار و وزير جنگ حسين (عليه السلام) با لب تشنه جان سپرد برادران سپاهي، برادران بسيجي خدا از شما راضي باشد چون در اين جنگ استقامت نشان داده ايد سربازان واقعي اسلام هستيد نه تنها نبرد و شجاعت شما بلكه راز و نيازهاي شما اصلاً در دنيا نظير ندارد.

خيرالله زارعي: [اي] محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)، بسيجي ها با نام مقدس تو به اينجا آمده اند پس از خدا بخواه كه لشكريانت را پيروز كند.

حسينا (عليه السلام)، هيچ بسيجي نيست كه نام مبارك تو بر زبانش جاري نشود همگي عاشق تو هستند، پس آغوش بگشاي و عاشقانت را در آغوش گير.

خيرا... سرمدي جوادي : علي اكبر و قاسم ها و حبيب بن مظاهرها، به عنوان بزرگ معلمان اين دانشگاه اسوه الگو قرار گرفته اند. بسيجيان امام خون خويش را در پاي درخت تنومند ريخته اند و مناديانشان، امت اسلامي ندا سر دادند كه اين ريزش خون همچنان ادامه خواهد داشت تا زمينه ظهور بقية الله الاعظم ابن الحسن العسگري روحي و ارواح العالمين له الفداء را فراهم نمايد تا آن بزرگوار در ادامه نبرد پيروزمند بدر و با ياراني آنگونه و با ذوالفقار علي (عليه السلام) انتقام آن خوني كه از فرق علي (عليه السلام) در محراب مسجد كوفه بر زمين ريخت و آن خوني كه از حسين (عليه السلام) در روز عاشورا ريخته شد و هنوز تقاصش گرفته نشده است و انتقام خون تمامي شهداي راه حق و فضيلت را بگيرد آري بسيجيان قهرمان در اين راه حماسه آفريدند و فخر اسلام و قرآن را به ارمغان آوردند.

داود حيدري مراد سبدي: خدايا به عظمت اين شب ما را راست قامت در پيشگاه حق قرار بده خدايا خود را امشب كه در حال رفتن به منطقه عملياتي هستم به تو سپرده ام و از تو مي خواهم مرا هرگاه كه مي خواهي به بهشت روانه كني از دنيا ببر چون من آرزوي ديدار با دوستان شهيدم را دارم من ديوانه ام ديوانه شوق شهادتم من بسيجي ام، آزاده ام.

داود رعيت حسين آبادي: در جبهه است كه انسان خيلي از حقايق را مي فهمد بسيجي هاي عاشق شهادت را هيچ كس به جز معلم آنان امام عزيزمان نمي شناسد و نخواهد شناخت بسيجي مظلوم است و شايد اين مظلوميت را از امامش حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) به ارث برده باشد.

ذبيح الله دانيالي: بسيجي فرياد مي زند شهادت مرگ نيست رسالت است، مردن نيست متولد شدن است. هم وطنان مبادا روح شهيدي به يكي از دستگاه هاي ملتي و دولتي نظر كنيد و آنجا را مملو از جوانان حزب الهي ببينند برادران باصفا و لبيك گويان سيدشهداء (عليه السلام) دعا براي سلامتي امام عزيز را فراموش نكنيد و امام را فراموش نكنيد و امام را تنها نگذاريد.

ابراهيم خليل عبادي : از موقعي كه خود را شناخته ام مذهب مقدس شيعه اثني عشر جعفري را قبول نموده ام من معتقد به انقلاب مقدس اسلامي خودمان به رهبري امام خميني بوده و خود مقلد ايشان بوده و هستم بنابراين اعتقاد به بسيج و سپاه كه تداوم دهنده راه اصيل انقلاب اسلامي و مدافع حريم انقلاب اسلامي و شعاعر مقدس اسلام بوده و هست روي آوردم تا من هم بتوانم در اين سپاه و لشكر حضرت ولي عصر دين خود را به اسلام ادا بنمايم و چون به اين اعتقادم ايمان آورده بودم در اين راه در مقابل كساني كه سنگ اندازي در هر زمان و مكاني مي كردند مقاوم ايستادم و به خود تزلزل راه ندادم.

ابراهيم رحمتي : بسيجي شهادت طلب است. سرباز مسلمان چه بكشد و چه كشته شود سعادت از آن اوست. پدر و مادرم و برادران عزيزم براي من ناراحت نباشيد چون كه انسان راهي دارد و بايد از دنيا برود بهتر آن است كه در راه خدا و ايمان و اسلام و مكتب خود مثل امام حسين (عليه السلام) به شهادت برسد شهادت سعادتي است كه نصيب همه كس نمي شود بدانيد كه هيچ كس ثروتمند يا مستكبر و مستضعف هيچ چيز را همراه خود به جهان برزخ نمي برد به جز عمل شايسته تقوي و عمل خوب.

ابراهيم رضوي : تنها مكتب رهايي بخش اسلام است كه مي تواند جواب گوي تمام نيازهاي بشريت باشد من خدا را شكر مي كنم كه در اين عصر و زمان واقع شده تا درك كنم تا عظمت اسلام و شيعه بودن را و خود بيانديشيم و راه را انتخاب نمايم و اين زمان توانستم به طور كامل به آن دست يابم كه پا به عرصه بسيج و سپس به سپاه بگذارم چرا كه آنجا محيط انسان پرور است و خود شما اين را درك مي كنيد. برادران عزيز، در قلبم به خوبي روشن است كه اسلام پيروز خواهد شد پس چه بهتر كه شما هم خود را از اين فوز عظيم محروم نكنيد.

محمد ابراهيم شكوهي شهميرزادي : اي برادرها بسيج مدرسه عشق است قدر بسيج را بدانيد و بدانيد كه اين عزيزان بسيجي هستند كه همين جبهه را پر نگهداشته اند چرا كه به قول شهيد مظلوم كه مي گفت بسيجي ها مرغان آغشته به عشقي هستند كه جايشان اين دنيا نيست پس تا آنجا كه مي توانيد به بسيج برويد و تا آنجا كه مي توانيد رهرو شهيدان باشيد و راهشان را ادامه بدهيد و جبهه ها را با شركت نكردن خود خالي مگذاريد خصوصاً عزيزان دانش آموز اي دانش آموزان عزيز هم چنان كه سنگر مدارس را هميشه نگه مي داريد در آن سنگر بسيج جبهه را هم نگهداريد، به خصوص برادراني كه قبلاً در بسيج بودند همچنان گذشته بمانند و كناره گيري نكنند.

منبع مقاله :
آقاميرزايي، محمدعلي،(1388)، بسيج: گزيده ي موضوعي وصيت نامه شهدا (1)، تهران، سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران، نشر شاهد، اول 1388



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط