تاریخ حقوق روم

از عناصر جدیدی که وارد حقوق رُم شد اصل آزادی و برابری را می توان متذکر شد. جنبه های خاص ملّی و محلّی شهر رُم رو به تحلیل گذاشت و برای اینکه جهان متمدّن حتی الامکان از یک قانون جهانی و عمومی برخوردار شود از هیچگونه سعی و کوشش خودداری ننمودند
پنجشنبه، 6 آبان 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاریخ حقوق روم

ادوار حقوق رُم

مراحل مختلفی که در خلال سیزده قرن از بنیادگذاری شهر رُم تا مرگ ژوستی نیَن بر حقوق رُم گذشته است جدا جدا در گنجایش این بحث نیست. ناچار با یک نظر اجمالی به ادوار مهم و مشخّصات هر دوره و تحقیقات استاد حقوق رم در دانشگاه لندن ( 48-1931 ) و رئیس دانشکده حقوق آن دانشگاه ( 38-1937 ) و مؤلف مقدّمه ی تاریخی بر حقوق رم (1) قناعت می شود:

اوّل، دوره ی حدسیّات: دوره ی پادشاهان است که طبق روایات از 753 تا 510 قبل از میلاد دوام یافت. در این دوره مجلس دیگری جز مجلس ملّی ( Comitia Curitata ) وجود نداشت. انتخاب پادشاه و اعطای حق حاکمیّت و سلطنت و همچنین رسیدگی به شکایات مردم از محاکم و امور دیگر در صلاحیّت این مجلس بود. و نیز آغاز جمهوری تا تصویب الواح دوازده گانه را جزء این دوره ی حدسیّات آورده اند ( از 451 تا 450 پیش از میلاد ).

مورّخان ایجاد مجلس ملّی را منسوب به رُمولوس (2) بنیادگذار شهر رُم و مؤسس تأسیسات نظامی و سیاسی آن شهر می دانند و این همان پادشاهی است که طبق افسانه ها در کودکی او و برادرش رُموس (3) را که با هم به دنیا آمدند در سبدی نهادند و به رودخانه ی تیبر افکندند و ماده گرگی هر دو را در باطلاقهای کنار رودخانه پیدا کرد و زیر درخت انجیر جنگلی شیرداد و بعد زن شبانی آنها را بزرگ کرد و مابقی داستان تا رُمولوس به سلطنت رسید و پس از چندی با نهیب حادثه در طوفانی ناپدید شد و مانند یکی از خدایان او را پرستش کردند.

رُمولوس طوایف رُم (4) را به سه قسمت و هر قسمت را به ده قبیله (5) و هر قبیله را به ده تیره ی (6) ده نفری تقسیم کرد (7). قدر جامع قبائل مذهب مشترک و اختیارات سیاسی مشترک بود. نمایندگان مجلس از میان معاریف و رؤسای خانواده ها از طرف پادشاه برگزیده می شدند.

لفظ « کوریا » ( Curiae ) که ابتدا به قبائل اطلاق می شد در دوران امپراطوری نام مجلس شیوخ و اشراف یا سنای هر یک از شهرهاست و سناتورهای شهر (8) با اختیاراتی نظیر اختیاراتی که امروزه انجمنهای شهر دارند عهده دار جمیع امور شهر بودند.

دوّم، اواسط جمهوری از الواح دوازده گانه تا تقریباً اواسط قرن دوّم پیش از میلاد: گذشته از تکّه های الواح و آنچه جسته جسته از اقوال مورّخین به جا مانده که برای تحقیق درباره ی حقوق اساسی بیشتر مورد استفاده است، مدارک موجود از نظر تاریخ حقوق و جزئیّات امور بر دوره ی قبل مزیّتی ندارد و تاریخ حقوق از هجوم مهاجمین و گزند روزگار مصون نبود و زیانهای وارده جبران ناپذیر است. در حدود سال 387 پیش از میلاد هنگامی که قوم گُل شهر را طعمه ی حریق ساخت از اسناد و مدارک تاریخی خاکستری بیش نماند. باز هم جای خوشوقتی است که از بعضی قوانین مربوط بحقوق خصوصی رُم و بعضی تأسیسات حقوقی و اسامی بعضی حقوقدانان کم و بیش مطالبی فراهم شده است.

سوّم، اواخر جمهوری: در مجموعه ی ژوستی نیَن مختصری از کلمات حقوقدانان این عصر باقی مانده و همه ی آثار سیسرُن مشحون از مسائل حقوقیست. از کتب و رسالات دیگر نیز که جنبه ی حقوقی ندارد اطلاعاتی در این زمینه می توان به دست آورد. پاره ای از قوانین این دوره نیز در کتیبه ها و سنگ نبشته ها دیده شده است.

احکام قضات عامل اصلی اصلاحات در قوانین این دوره بوده و لذا شاید بتوان این دوره را آغاز ایّامی دانست که در حقوق رُم معروف است به دوره ی قانون قضات (9). در این دوره رشته ی دیگری که قانون عام ترجمه شده (10) از راه احکام قضات وارد حقوق رُم گردید و کسب اهمیّت نمود. تعریف دقیق و حدّ و رسم منطقی این اصطلاح نیز مانند بسیاری از اصطلاحات دیگر حقوق رُم خالی از اشکال نیست زیرا دو مفهوم متفاوت دارد که در عین حال با هم مرتبط است. به یک اعتبار حقوق بیگانگان و به اعتبار دیگر حقوق همگانیست زیرا به تاریخ مؤخر هم شامل رومیان و هم بیگانگان بوده و به تاریخ مقدم در مقابل آن قوانین دیگری وجود داشت که فقط شامل خود رومیان بود و به نام حقوق مدنی رُم (11) معروف است.

در رُم قدیم مانند جاهای دیگر قانون را برای اهالی خود رُم وضع می کردند و برای بیگانگان حق قائل نبودند و به استثنای مواردی که حفظ اتباع خارجه به موجب عهدنامه تأمین می گردید بیگانه در حکم مالی بی صاحبی بود که هر یک از اهالی رُم می توانست او را دستگیر و تصاحب کند. ولی به تاریخ مؤخّر معاهداتی میان دولتها وجود داشته و متقابلاً حقوق اتباع دول متعاهد تضمین می شده و حتّی در مواردی که قراردادی وجود نداشت منافع بازرگانی رُم که رو به افزایش بود اقتضا می کرد به نحوی از انحاء جانب عدالت را در حقّ واردین بیگانه رعایت کنند.

گفته شد قانون رُم از امتیازات ویژه ی رومیان بود. پس برای احقاق حق اتباع خارجه به خصوص یونانیان طبق چه موازینی عمل می کردند؟ خاصه اینکه یونانیان به روش آزادتری خو گرفته بودند و تشریفات قضائی و آئین دادرسی رُم در ادوار اولیّه بسیار پردردسر و دشوار بود. در اینگونه موارد قضات رُم قانون بازرگانی نواحی مدیترانه ( بحر متوسط یا بحرالرّوم یا دریای میانه ) را ملاک عمل قرار می دادند و حقوق رُم را با حذف بسیاری از تشریفات خسته کننده چاشنی می زدند. طرز کار حکّام رُم در ایالات و ولایات مفتوحه نیز به همین منوال بوده است. در نقاط مزبور اختلافات مردم محل اصولاً در محاکم محل طبق قوانین محلّی حلّ و فصل می شد. امّا در مواردی که متداعیین از ولایات و طوایف مختلف بودند و همچنین هرگاه یکی از اصحاب دعوی اهل رُم و طرف از ایالات تابعه بود قطع دعوی در دادگاه های فرمانداری طبق قانون عام یا قانون همگان صورت می گرفت یعنی قانون که نزد همه افراد بشر مجری و متّبع و ذاتاً موافق عقل سلیم و عدل و انصاف باشد. تدریجاً از تشریفات قانون خاص رومیان نیز کاسته شد و هر دو روش تا میزان قابل ملاحظه ای به خصوص در مبحث عقود یکسان شد. لذا هرگاه حقوقدانی از اهل رُم بگوید که قراردادی طبق قانون همگان منعقد شده منظور او اینست که طرز انعقاد قرارداد و آثار قانونی آن خواه متعاقدین اهالی اصیل رُم باشند یا نباشند یکیست.

اجمالاً از مجموع آنچه درباره ی حقوق رُم قدیم نوشته اند چنین برمی آید که در بدایت امر برای طرح ریزی یک قانون دنیاپسند تناسب زیادی نداشته و در پیشرفت و تکامل بعدی هم چندان مؤثّر نبوده است. در اواخر دوره ی جمهوری روش جدیدی تدریجاً جانشین عقاید کهن گردید و مبنای آنچه امروز به عنوان حقوق رُم شناخته می شود همان روش ثانویست که در اینجا حقوق همگان یاد شده است.

برتری نژاد از اعتقاداتیست که در دماغ پُرباد اغلب ملل قدیم و نوبنیاد بشدّت رسوخ یافته و هر قومی نژاد خود را فوق نژادهای دیگر پنداشته و آداب و رسوم و قوانین و تأسیسات خود را فوق دیگران دانسته و می داند. با این تفاوت که هر قوم قوی و زبردست که به خیال خود قوانین بهتر و اصول عالی ترین داشت خود را وظیفه دار می دانست آن اصول و قوانین را به ملل ضعیف و زیردست بقبولاند یا تحمیل کند و به گفته ی بعضی از مفسّرین خارجی در سال 1923 میلادی چنانچه در این گیرودار احیاناً حاکمیت و استقلال اقوام ناتوان بازیچه ی اقوام توانا می شد یا اراضی و اموال ایشان از دست می رفت در عوض استعمارگران قوانینی به ارمغان آورده بودند که زیانهای ناچیز را در مستعمرات جبران کند (12) ( به مصداق لطیفه ی معروف درباره ی گربه ی مئومئو کن بابا و قاطر چموش لگدزن ). امّا در روزگاران دیرین اقوامی هم بوده اند که دیگران را لایق و شایسته ی قوانین و تأسیسات خود ندانسته و با بیگانگان مقیم قلمرو خود به طریق دیگری رفتار می کردند. تقریباً تا پایان قرون وسطی این قاعده در بسیاری از کشورها همواره حکم فرما بود. به عبارت دیگر اصالت نژاد در برابر اصالت آب و خاک یا تخصیص قانون به نژاد معیّن به جای تعمیم آن به خودی و بیگانه. ریشه ی اختلافات و منازعات و تبعیضات نژادی همین جاست. از برای قطع و فصل دعاوی خارجیان که به منظور بازرگانی یا امور دیگر در شهر رُم و توابع آن سُکنی اختیار کرده بودند قاضی مخصوص و سیّاری (13) تعیین گردید. حلّ اختلافات خارجیها با رومیها در صلاحیّت آن قاضی بود و قاضی دیگری که قاضی شهر (14) نامیده می شد اختصاصاً به دعاوی همشهریهای رُم رسیدگی می کرد.

قبلاً گفته شد در مواردی که خواهان و خوانده ی خارجی هر دو از یک کشور بودند قانون همان کشور ملاک عمل بود ولی بیشتر پرونده ها از ناسازگاری نژادهای مختلف حکایت می کرد. ازینرو قضات طبعاً لزوم قانون واحدی را حس کردند. اصل و منشأ قانون همگان وجود قواعد و اصولیست که در قوانین همه ی کشورهای جهان معتبر و مشترک است. دانستند با گردآوری و تدوین اصول مزبور اختلافات اهالی کشورهای مختلف را بر اساس همان موازین می توان حلّ و فصل نمود. در بدایت امر به جای اینکه بوجه مشترک مقررات مختلف توجه کنند به گلچینی و رفع و نقایص پرداختند. نخبه ی قوانین هر محل را برگزیدند. علی الظاهر بسیاری از شایسته ترین حقوقدانان رُم در مسند قضای مخصوص بیگانگان به شغل قضا اشتغال داشتند و در نتیجه ی تحقیقات و تتبّعات ایشان قانونی که از جمیع جهات و حیثیّات بر قوانین کشورهای معاصر برتری داشت تنظیم و تدوین شد.

داوران و قضات سیّاری که برای قطع و فصل دعاوی به اطراف و اکناف رُم می رفتند ملزم به اجرای قانون مدنی رُم نبودند. ملاک عمل را انصاف می دانستند. و با توجه به آداب و رسوم طوایف و قبایل ایطالیا و اقوام دیگر، آنچه را شخصاً عادلانه می دانستند اختیار می کردند. اندک اندک قوانینی بر مبنای انصاف بوجود آمد و سیر تکامل آن بی شباهت به قوانین انصاف انگلستان نبود.
قانون مزبور ابتدا منحصراً نسبت به خارجیان لازم الاجرا بود. تدریجاً اهالی اصیل رُم به غبن فاحش خود پی بردند. و دیدند با چه دقّت و جدیّتی خود را بی بهره و محروم نموده و بیگانه ی منفور را از مزایای قانون بهتر و عالی تری بهره مند و مسرور ساخته اند. اندکی بعد تمایز خودی و بیگانه از میان رفت. قانون تعمیم یافت و بر اساس قانون همگان پیشرفتهای بزرگتری نصیب حقوق رُم گردید.

از عناصر جدیدی که وارد حقوق رُم شد اصل آزادی و برابری را می توان متذکر شد. جنبه های خاص ملّی و محلّی شهر رُم رو به تحلیل گذاشت و برای اینکه جهان متمدّن حتی الامکان از یک قانون جهانی و عمومی برخوردار شود از هیچگونه سعی و کوشش خودداری ننمودند.

خلاصه قانون همگان در مرحله ی اولی مقابل قانون مدنی قرار داشت و از حقوق مدنی رُم مجزّا بود. سپس جای گزین قانون مدنی رُم شد و سرانجام در نتیجه ی ترکیب عناصر و اجزاء دو قانون مجموعه ی کاملی بوجود آمد که همان حقوق رُم است، و اینکه حقوق بین الملل خصوصی و عمومی را به مفهوم آنروز (15) یکی دانسته اند خلط و اشتباهی بیش نیست، زیرا قانون همگان دو جنبه دارد: از یک طرف جزئی از حقوق خصوصی رُم است که با حقوق خصوصی کشورهای اطراف دریای مدیترانه و اقوام دیگر بویژه یونان اصولاً با اصلاحات لازمه بر وفق موازین عدل و انصاف تطبیق شده است. از طرف دیگر مربوط به حقوق عمومی و روابط و مناسبات ملّتهاست. به همین جهت گاه قانون ملتها (16) نیز نامیده شده است. در واقع آنچه امروزه حقوق بین الملل عمومی گفته می شود ناشی از قانون همگان رُم است ولی قانون همگان هرگز به وسعت دامنه ی حقوق بین الملل امروز نبود. معدودی قواعد و ضوابطی است که اهالی رُم فقط در قرون اولیه رعایت می کردند. بعضی از قواعد مزبور به زمان صلح و برخی مربوط به زمان جنگ (17) و ترک مخاصمات و مصونیّت سیاسی سفراء و نمایندگان ممالک خارجیست (18)

ضمن عهدنامه هائی که با نمایندگان ملل همجوار بستند نکته ی بسیار مهمّ آنست که زناشوئی (19) اهالی رُم را با اتباع دول متعاهد پذیرفتند و به رسمیّت شناختند، زیرا چنانکه گذشت اختلاط نژاد یکی از اسباب و علل ترقی و پیشرفت رومیهای قدیم و تکامل قوانین رم بوده است.

این بود مجملی از مفصل در شرح اصطلاح لاتینی قانون همگان که در حقیقت قانون طبیعت و انصاف و ناموس فطرت است و در حق همه ی اقوام و امم صادق بوده است. رومیان اصل این فکر را از فلسفه ی یونان به عاریت گرفتند ولی اگر تصوّر شود تقلید کرده اند یا قانون همگان عیناً از قوانین یونان اقتباس شده خطای محض است. حتّی در موارد استثنائی که اقتباس شده مانند موارد مربوط به عقد رهن ظاهر قانون را با آرایش ملّی رُم جلوه گر ساخته اند (20).

ارسطو ( که در سالهای 384-322 پیش از میلاد می زیست ) گفته بود قانون یا قانون طبیعت است یا قانونی که بشر وضع کرده است، و امّا آنچه قانون طبیعت است همه جا ساری و جاریست. این اصل با فکر رواقیون یونان نیز تطبیق می کرد. رواقیّون کمال مطلوب را در تبعیّت از طبیعت می دانستند. چنانکه در مباحث قبل گفته شد بنیان گذار طریقه ی رواقیّون زینون (21) فیلسوف نامداریست از اهل قبرس که به سال 308 پیش از میلاد به وحدت وجود معتقد شد و همه ی موجودات را مظهر حق دانست و خلق را به مکارم اخلاق و ترک شهوات و لذّات دنیوی و رهائی از غم و شادی و بردباری در برابر درد و رنج و اعتقاد به مشیّت الهی و رضا به قضاء و سرنوشت و پیروی از قانون طبیعت و حکومت عقل و فضیلت دعوت نمود. علماء حقوق رُم و دانشمندان دیگر آن مرز و بوم به اصل قانون طبیعت روی آوردند و این فکر در آثار ایشان جلوه گر شد و قانون همگان بر اساس این فکر نضج یافت و مراحل تکامل را پیمود، ولی در وهله ی نخست رومیان صرفاً به پاس آزادی، قانون مورد بحث را در حق همه ی افراد آزاد قطع نظر از تابعیّت اجرا نمودند.

زینون را که به روایتی دیگر در حدود سالهای 320 تا 250 پیش از میلاد بوده و در آتن مسکن گزیده با زینون فیلسوف یونانی دیگری که در حدود 50 سال پیش از میلاد به قولی روش معروف به دیالکتیک را در جدل و خلاف اختراع نموده و همچنین با ذوالنّون مصری نباید اشتباه کرد. ذوالنّون مصری از پیشوایان اهل طریقت در عهد المتوکّل عبّاسی می زیست. در حق او ریاضات و کرامات فراوانی نقل کرده اند. سال وفاتش سال 245 هجری ضبط شده است (22).

چهارم، دوره ی امپراطوری: با تغییر طرز حکومت از جمهوری به امپراطوری تفاوت فاحشی در حقوق خصوصی فوراً روی نداد، جز اینکه پس از یک قرن آشوب و آشفتگی آرامشی پیدا شد و شماره ی کتب و رسالات حقوق افزایش یافت و مطالبی از نویسندگان قرن اوّل و دوّم و اوائل قرن سوّم میلادی در مجموعه ی منتخبی (23) نقل شده است. این مجموعه محتوی قوانین و مقررات و تصمیمات قضائی و احکام محاکم و عقاید و آراء معتبرترین حقوقدانان نامی رُم قدیم است که با نظم و ترتیب خاصی تریبونیانوس (24) با شانزده تن از همکارانش به فرمان امپراطور یوستی نیانوس ( ژوستی نیَن بزرگ ) در پنجاه مجلّد تدوین کرد و به سال 533 میلادی انتشار یافت. مجلّدات مزبور جزء سلسله کتب چهارگانه ایست که به نام مجموعه ی حقوق مدنی رُم معروف است (25).

پس از قتل امپراطور الکساندر سِوِروس (26) به تاریخ 335 میلادی ناگهان ارزش کارهای حقوق کاهش یافت و حتّی در عهد امپراطور دیگری به نام دی یوکلِه سیانوس ( دی یوکله سیَن ) (27) که از سال 284 میلادی تا سال 305 سلطنت کرد و نظم و آرامش بار دیگر برقرار شد پیشرفت محسوسی در امور حقوقی روی نداد ولی حقوق رُم راکد هم نبود. افکار و عقاید تازه ای بویژه از منابع یونانی به وسیله ی امپراطوری شرقی و پایتخت آن قسطنطنیّه رسوخ کرد. آئین مسیح هم پیشرفت داشت و به هنگام افول امپراطوری تغییرات عظیمی در امور سیاسی و شئون اجتماعی پدید آمد. طبعاً این جریانات در حقوق خصوصی بی تأثیر نبود و درست قبل از عصر ژوستی نین بار دیگر محققین نیروی تازه یافتند و تحقیقات از نو آغاز شد. ژوستی نین هم برای نیل به هدف خود از این جنب و جوش استفاده کرد.

رژیم جمهوری به عللی چند در قرن اوّل پیش از میلاد ( به روایتی در سال 31 پیش از میلاد ) منقرض شد. قلمرو رُم گسترش یافته بود. حکومت مرکزی بر اوضاع تسلّط کامل نداشت. قرنها باید می گذشت تا یک حکومت ملّی پیدا شود و بر اوضاع تسلّط یابد. شکافی بزرگ میان طبقات غنی و فقیر ظاهر گردید. اقدامات اصلاحی خانواده ی گراکوس (28) از سیاستمداران معروف رُم به جائی نرسید. به حکم سرنوشت رژیم جمهوری محکوم به زوال بود ولی دو نسل طول کشید تا عاقبت سرنگون شد. با استقرار رژیم امپراطوری تغییرات بزرگی روی داد. در اوائل دوره ی امپراطوری مقام کنسول و مسند قضا مادام العمر به خود امپراطور تعلّق داشت. مجالس ملّی استقلال و اختیار خود را از دست داده بودند ولی دیرزمانی ظواهر حفظ می شد. قوانینی که حکومت تهیه می کرد عیناً به تصویب می رسید. خود امپراطور هم حق قانونگذاری داشت و قوانین او (29) پنج قسم بود: اوّل، فرمانی که سراسر امپراطوری لازم الاجرا شناخته می شد (30). دوّم، احکام قضائی او در پرونده های فرجامی (31). سوّم، پاسخهای او به پرسشهای محاکم (32). چهارم، دستورهای او به اولیاء امور (33). و پنجم، جوابهائی که به افراد عادی در امور خصوصی آنها می داد و جنبه ی عمومی نداشت (34).

در عهد دی یوکله سیَن امپراطوری پهناور رُم به دو امپراطوری غربی و شرقی تقسیم گردید ولی پس از مرگ تئودوسیوس کبیر (35) به سال 395 میلادی این دو امپراطوری عملاً از هم جدا شدند. تئودوسیوس آخرین امپراطوری بود که در امپراطوری بزرگ رُم سلطنت کرد ( 379 تا 395 میلادی ). پیش از آنکه مرگ طومار حیات امپراطور را در هم پیچید قلمرو خود را میان دو پسر خود ارکادیوس (36) و هُنوریوس (37) تقسیم کرد. متصرّفات شرقی را که پایتخت آن بیزانس ( بیزنطیّه ) بود تحت عنوان امپراطوری روم شرقی به اوّلی داد و متصرّفات غربی را تحت عنوان امپراطوری رُم غربی که مرکز آن شهر رُم بود به دومی واگذار نمود. عرب دولت روم شرقی را رومیّةُ الصُّغری و روم غربی را رومیّةُ الکبری نامیده است. این واقعه را بعضی از مورّخان آغاز قرون وسطی می دانند. دولت رُم غربی نزدیک هشتاد سال پس از آن تاریخ یعنی در سال 476 میلادی منقرض شد. امّا روم شرقی (38) نزدیک هزار سال و در تمام دوره ی قرون وسطی دوام کرد تا در سال 1453 در برابر حمله ی ترکان، قسطنطنیّه ساقط شد (39). در این دوره چند تن از قیاصره با دولت ایران جنگ کرده اند و آن واقعی ضمن تاریخ اشکانیان و سامانیان آمده است (40).
 

آیین دادرسی در رُم قدیم

در ادوار اولیه ی رُم چهار قسم محاکمه مرسوم بوده است: قسم اوّل اصحاب دعوی مبلغی بعنوان ودیعه در واقع به صورت شرط بندی برای اثبات حقانیت خود به دادگاه می سپردند (41). قاضی (42) نماینده ای از طرف خود با موافقت خواهان و خوانده برای فَکّ دعوی از طریق حکمیّت انتخاب می کرد (43). طرفی که در دعوی حاکم می شد پولی را که به عنوان گروگان سپرده بود پس می گرفت. سپرده ی طرف محکوم را به سود خزانه از بابت هزینه ی دادرسی ضبط می کردند. قسم دوّم که به تاریخ مؤخّر معمول گردید نسبت به قسم اوّل مزایائی داشت. بدین معنی که سپرده ی معیّنی به مبلغ معیّن مطالبه نمی شد و اصولاً شرط ودیعه منتفی بود. داورانی برای قطع و فصل دعاوی از طرف دادرس تعیین می شدند (44). دو نوع دیگر در واقع مربوط به اجرای احکام صادر بوده است. یک وقت اموال بدهکار یا خود او را در برابر بدهی می گرفتند و قوانین مربوط به بردگیِ مُعسِر ابتدا بسیار سخت بود (45) ولی بعد تغییر کرد. زمانی دیگر به شیوه ی حقوق عرف انگلستان مال مدیون برای استیفای حق داین و پرداخت خسارت یا غرامت توقیف می شد (46).
 

پرسشها و پاسخها

در اوائل دوره ی امپراطوری گذشته از مصوّبات مجالس تقنینیّه و فرامین و احکام امپراطور یکی از منابع دیگر حقوق رُم عقاید و آراء مشاورین حقوقی در جواب سؤالات حقوقی بوده است (47). به اجازه ی امپراطور پاسخهائی که حقوقدانان بزرگ به سؤالات حقوقی می دادند در محاکم حجیّت داشت. افتخاراتی که نصیب دانشمندان حقوق رُم گردید شاید در هیچ عصری از اعصار تاریخ تا این درجه نصیب حقوقدانان دیگر نشده است.

پیش از اُغَسطوس هر حقوقدانی مجاز بود به پرسشهای حقوقی پاسخ دهد و همه ی جواب ها بعنوان عقاید و آراء حقوقی علماء حقوق متساویاً معتبر و قابل استناد بود ولی قوت قانونی نداشت. اُغسطوس نخستین پادشاهی است که اجازه داد اختصاصاً برخی از مشاورین ممتاز و مبرّز علم حقوق به نام او سؤالات را پاسخ دهند. از آن تاریخ به بعد اعتبار بیشتری نصیب این گونه پاسخها گردید. اَدریانوس ( Adrian ) با دقت بیشتری درجه ی اعتبار عقاید مزبور را مشّخص نمود و فرمان داد عقاید حقوقدانان هنگامی قوّت قانونی دارد که متّفق الرأی باشند و در چنین صورتی قضات محاکم باید پیروی کنند. در صورت بروز اختلاف دادرسان مجاز بودند عقیده ی هر یک از حقوقدانان را که بیشتر مقرون به انصاف باشد تبعیّت نمایند. عقاید حقوقدانان دیگر مانند گذشته محترم بود و همچنان صرفاً به عنوان آراء دانشمندان تلقی می شد (48).

مشاورین حقوق دو گروه بودند و نویسندگان بزرگ علم حقوق از میان دو گروه برخاستند: توجه گروه محافظه کار به نصّ قانون بود، توجه گروه دیگر به روح قانون. بنیان گذار طریقه ی اوّل را لابیو (49) و بنیان گذار طریق ی دوّم را کاپیتو (50) ضبط کرده اند، و هر دو طریقه بنام برجسته ترین شاگرد و معرّف آن طریقه معروف شده است. طریقه ی اوّل را به یاد پُرکولوس (51) و طریقه ی دوّم را به یاد سابی نوس (52) نام گذاری کرده اند. امپراطور از این مناقشات بهره برداری کرد و پایه ی استبداد را بر اساس استوارتری بنا نهاد.

مآخذ قوانینی که بعد گردآوری شد آثار دانشمندان و مشاورین حقوقی همین دوره است. از همه مهمتر نویسنده ی بزرگیست به نام پاپی نیانوس ( پاپی نیَن ) (53) که در اواخر قرن دوّم و اوائل قرن سوّم مسیحی زندگی می کرد و سرنوشت غم انگیزی داشت. امپراطور خون آشام آن عهد کارالا (54) برادر خود را (55) کشته بود. از حقوقدانان مزبور خواست خطابه ی دفاعیّه ای درباره ی این قتل بنویسد. ننوشت و به حکم امپراطور به قتل رسید. مانند کالیگولا (56) امپراطور دیگر رُم کاراکالا نیز دیوانه ای خونخوار بود و به روایتی قریب بیست هزار نفر را کشت. پیروان طریقه ی پاپی نیَن جزء قربانیهای او بودند. از نویسندگان دیگری که شهرت یافته این اشخاص را بیشتر یاد می کنند: گایوس- پولُس- جولیانوس- اولپیَن- سی وُلا- مُدِستین (57):

تدوین قوانین

آغاز قرن سوّم مسیحی با آغاز تدوین حقوق رُم تقریباً توأم بوده است. در قرن پنجم مسیحی فرامین و احکام امپراطوران ضمن مجموعه ای گردآوری شد. یکی را گِرگوریوس (58) از حقوقدانان رُم در قرن پنجم تألیف کرد و به نام خودش معروف است. مجموعه ی دیگر اثر حقوقدان دیگریست بنام هِرموجِنیانوس ( إرموژن ) (59). فقط قطعاتی چند از این دو مجموعه باقیست.
در سال 435 میلادی بفرمان امپراطور تئودوسیوس دوّم (60) هیأتی مأمور شد قوانین و احکام عمومی را از عهد قسطنطین یا کُنستان تینوس ( کُنستانتین بزرگ ) (61) ببعد تدوین کند. در سال 438 کار هیأت پایان یافت و مجموعه ی تئودوسیوس دوّم در امپراطوری غربی و شرقی بموقع اجرا گذاشته شد، ولی از حیث تنظیم موادّ نسبت به مجموعه ای که در قرن ششم میلادی بفرمان ژوستی نیَن توسط یک هیأت ده نفری تهیّه شد در درجه ی پائین تری قرار دارد. در شرق مجموعه ی ثئودوسیوس تا انتشار مجموعه ی یوستی نیانوس ( ژوستی نیَن ) معتبر بود. در غرب حتّی پس از سقوط رُم اعتبار داشت.

حقوق رُم وقتی به اوج شهرت رسید که مجموعه ی ژوستی نیَن (62) تدوین گردید. ژوستی نیَن در سال 527 میلادی بر اَریکه ی امپراطوری بیزنطیه ( روم شرقی ) نشست و سال بعد بتدوین مجموعه ی جدید و کاملتری همّت گماشت. این مجموعه در کتاب انحطاط و سقوط امپراطوری رُم نوشته گیبُن (43) تاریخ نویس نامی انگلیس بتفصیل توصیف شده است. مجملی از مفصّل مندرجات فصل 44 قریب بدین مضمون است:-
 

نکته سنجی های گیبُن

« پیروزیهای ژوستی نیَن بعنوان یک فاتح خودپسند به گرد و غبار فراموشی سپرده شد ولی نام او بعنوان یک قانونگذار منصف بر صحیفه ی روزگار باقی ماند. عقل و درایت رُمیها بی سر و صدا در تأسیسات داخلی اروپا سرایت کرد و قوانین ژوستی نیَن هنوز مورد احترام و اطاعت بسیاری از ملل مستقل دنیاست. در سال اوّل فرمانروائی خویش دانشمند وفاداری را بنام تریبونیانوس ( تری بونیَن ) با نه تن از همکارانش مأمور تجدیدنظر در اوامر و احکام پیشینیان نمود. دستور داد با حذف زوائد و مقرّرات منسوخ و متناقض و رفع اشتباهات و انتخاب آنچه به حال مردم و محاکم مفید و مناسب است به تهذیب و تنقیح مجموعه های گذشتگان بپردازند.

« احکام اسلاف از عهد هادریانوس ( اَدریَن ) (64) به بعد از مجموعه های موجود (65) طبق دستور ظرف چهارده ماه استخراج و گردآوری شد. شاید بتوان گفت کتب یا الواح دوازده گانه ی نوینی که مؤلفین ده گانه ی جدید فراهم آوردند به تقلید زحماتی بود که هیأت ده گانه ی پیشین به سال 451 قبل از میلاد کشیده بودند. پس از توشیح امپراطور نسخه های متعدّد و معتبری از مجموعه ی جدید تهیّه کردند و به نام مجموعه ی یوستی نیانوس ( کُدِ ژوستی نیَن ) برای قضات ایالات و ولایات تابعه در اروپا و آسیا و آفریقا فرستادند و مندرجات آنرا در اعیاد رسمی و مذهب در مدخل کلیساها جار زدند.

« کار دشوارتری که در پیش بود استنباط روح قانون و رویّه ی قضائی از تصمیمات و تفاسیر قضات و اختلافات علماء حقوق مدنی رُم بود. به فرمان امپراطور هفده تن از اهل فن به ریاست تری بونیَن با اختیارات مطلق بدین منظور تعیین شدند که در آثار پیشینیان نظر کنند و نسبت بصحّت و سقم عقاید و آراء ایشان حکم هیأت قاطع باشد ...

« مجموعه ی منتخبی از تصمیمات قضائی و آثار اجلّه ی دانشمندان قدیم رُم و دو هزار رساله در پنجاه جلد خلاصه و تنظیم شد (66). به دقّت حساب کرده اند سه میلیون سطر یا جمله به 150.000 سطر یا جمله کاهش یافت ولی یک ماه قبل از اعلام رسمیّت این مجموعه حقاً مجموعه ی دیگری مشتمل بر مبادی و اصول اولیّه ی علم حقوق (67) آماده گردید ...

« امپراطور فرمان داد در محاکم رُم فقط قوانین مزبور حاکم باشد و در مدارس رُم و قُسطنطیّه و بریطوس (68) منحصراً همین قوانین تدریس شود. ضمن خطابه هائی که در سنا و مجامع ایالات و ولایات بعنوان اراده ی خداوند ایراد نمود نقاب تقوی و تقدّس بر چهره ی خودپسند خویش بیفکند و پایان یافتن این طرح عظیم را از برکت الهامات غیبی و تأییدات الهی دانست ... »

در اینجا مورّخ انگلیسی مفصلاً به انتقاد مجموعه های ژوستی نیَن می پردازد و به تری بونیَن که مقرّب خاصّ درگاه امپراطور بوده است به شدّت می تازد و روایتی نقل می کند که اگر مقرون به صحّت باشد مؤلّف قوانین رُم از دو چیز علی الظاهر پرهیز داشته است: یکی آزادی، دیگر شخصیت وزین حکماء و خردمندان. لذا از کاتو (69)، و سی وُلاها (70)، و سولپی سیُوس (71) می گذرد و این فرزانگان را به وادی فراموشی می سپارد و از میان گروه سودجویانی که از سوریّه و یونان و افریقا در ظاهر به عنوان تحصیل زبان لاتین و علم حقوق و در باطن به امید نان به دربار امپراطور روی آورده بودند، عدّه ای همذوق و همفکر را به همکاری دعوت می کند.

می نویسد وظیفه ی سفرائی که امپراطور به اطراف و اکناف فرستاد این بود که قسمتهای سودمند و علمی قوانین را انتخاب کنند ولی نوشته های جمهوریخواهان قدیم با آداب و رسوم و دین و آیین رُم و اصول کشورداری سازگار نبود... البتّه امپراطور می توانست بگوید احکام فرمانروایان پیشین ملغی است یا اصولی که آزادیخواهان در ادوار گذشته آورده بودند فتنه انگیز است. ولی او مرتکب خدعه و جعل و تزویر است. تری بونیَن و همکارانش دست به تحریف و تصحیف زدند و برای تصرّفات غاصبانه ی خود عذر و بهانه ای داشتند. می گفتند مطالب باید یکدست باشد. از این جهت معذورند ولی دقّت و توجّه کافی نداشته اند، زیرا موارد تناقض که در مجمع القوانین معروف به کُدِ ژوستی نیَن و منتخبات پنجاه جلدی معروف به « پاندِکت » ( Pandectes ) مشاهده می شود هنوز مایه ی رنج دانشمندان کم حوصله و نکته سنج امروزی در رشته ی حقوق مدنیست.

« کسانی که دست به تجدّد و اصلاح می زنند بیش از همه چیز از آن می ترسند که دیگران اصلاحات ایشان را روزی به بهانه ی اصلاح از میان ببرند. لذا ژوستی نیَن خلاصه کردن مجمع القوانین و منتخبات و رساله ی کلیّات اصول و مبادی حقوق رُم را جدّاً قدغن کرد. ژوستی نیَن به یاد داشت که آنچه را گذشتگان به عنوان حکم والا و قانون ابدی صادر نموده بودند مفسّرین به وسیله ی تغییرات خود بی محابا به خاک سپردند. از اینرو برای کسانی که بی پروا به تفسیر احکام او مبادرت نمایند مجازات جعل قائل شد.

« با این تفصیل هنوز شش سال از انتشار مجمع القوانین او معروف به مجموعه ی یوستی نیانوس ( کُدِ ژوستی نیَن ) یا کُد مطلق نگذشته بود که به نقائص کار پی برد و به تکمیل آن پرداخت. دویست قانون جدید آورد. پنجاه تصمیم قضائی درباره پیچیده ترین و بغرنج ترین نکات حقوقی بدان بیفزود. هر سال بلکه بقول پُرکوپیوس ( مورّخ روم شرقی در قرن ششم میلادی ) (72) هر روز مطلب حقوقی تازه ای پیش می آمد. چه بسیار از قوانینی را که خود واضع آن بود ناسخ آنرا هم خود او صادر نمود و چه بسیار نیز به حکم جانشینانش باطل شد. مقدار زیادی هم از دست برد زمان مصون نماند، ولی شانزده فرمان و 168 موضوع جدید وارد مجموعه ی حقوقی او گردید.

« حکیمی که افکارش فوق اغراضی شخصی است تغییراتی را که لاینقطع در قوانین روی می داد و اکثر ناچیز و بی اهمیّت بود معلول پول دوستی او می داند و می گوید سودجوئی سبب شد که رأی خود و قوانین خود را بیشرمانه به بهای پول عوض کند ولی یگانه موردی که این مورّخ و کاشف اسرار ضمن حکایات و خاطرات خود برای اثبات این اتّهام شدید و ادّعای واضح و آشکار ذکر می کند ممکن است به دو چیز حمل شود: یکی علاقه و ایمان ژوستی نیَن به کلیسا، دیگر حرص و طمع. مالدار متعصبی طبق وصیت نامه ماترک خود را به کلیسا می بخشد. صنعتگری چیره دست ارزش موصی به را با ادای شهادت بالا می برد. گواهی می دهد که ثروتمندترین اهالی سوریّه نیز دیونی به متوفّی داشته اند. بدهکاران ادّعای مرور زمان می کنند و می گویند به موجب قوانین ژوستی نیَن سی یا چهل سال گذشته و دعوی ساقط است. امّا امپراطور به موجب فرمان جدید مدّت مرور زمان را در مورد مطالبات کلیسا با قید عطف بماسبق صد سال تعیین می کند. چندی از حصول مقصود می گذرد. آنگاه با رعایت حزم و احتیاط خود ژوستی نیَن ناسخ فرمان نادرست و خلاف عدل خود را صادر می کند.

« هرگاه به علّت صداقت و صفای باطن امپراطور، خود او شخصاً از لوث اتّهام وارده مبرّی و تقصیر متوجّه زن یا نزدیکان او باشد، باز هم سوء ظنّی که بر اثر این آلودگی و عمل زشت و زننده دامنگیر او شده از فرّ و شکوه قوانین او می کاهد، و وکلای مدافع ژوستی نیَن ممکن است گواهی دهند که چنین کار سبک، گذشته از علّت و انگیزه ی آن شایسته ی مقام یک قانونگذار و زیبنده ی یک مرد نیست.

« ژوستی نیَن از آنرو درخور ستایش است که بفرمان او مقرّرات موسّع و مطالب مفصّلی بصورت رساله ی مختصری در مبانی و مبادی حقوق تنظیم شد. میان رسالات گوناگونی که در اصول اوّلیّه ی حقوق رُم نوشته بودند رساله ی کایوس (73) چه در شرق و چه در غرب بیش از همه مورد قبول واقع شد. نمایندگان امپراطور هم پسندیدند (74) ... همان کتابی که جوانان رُم و قسطنطنیه و بریطوس را بتدریج وارد مباحث مجمع القوانین و منتخبات آثار حقوقدانان رم می کرد هنوز نزد مورّخان و حکماء و قضات گرامی و گرانبهاست. کلیّات ژوستی نیَن در اصول و مبانی حقوق رُم مشتمل بر چهار کتاب است: کتاب اول در اشخاص، کتاب دوم در اموال، کتاب سوّم در دعاوی و دادرسی، کتاب چهارم در تقصیرات و تخلّفات و اصول حقوق جزا.

« مقرّرات کیفری جزئی بسیار کوچک از شصت و دو کتابیست که تحت عنوان مجمع القوانین و منتخبات تألیف شد و در محاکمات درنگ و دقّت و احتیاطی که نسبت به دعاوی حقوقی و عادی ترین مسائل مربوط به سهم الارث و عقود رعایت می شد در حکم اعدام رعایت نمی شد. گو اینکه حفظ نظم و آرامش از ضروریّات اولیّه ی اجتماع است، این فرق فاحش و فوق العاده ناشی از طبیعت حقوق کیفری و مدنیست. وظایف ما نسبت به کشور ساده و یکسان است. قانونی که به موجب آن مجرم محکوم به مجازات است نه فقط بر لوح برنج یا مرمر نوشته شده بلکه بر وجدان تبهکار نیز نقش بسته و جرم او نوعاً به شهادت یک واقعیّت و به استناد یک حقیقت ثابت می شود. لکن روابط اشخاص با همدیگر گوناگون است و نهایتی بر آن متصور نیست. چند چیز سبب ایجاد و اسقاط و تغییر تعهدّات ماست: آسیب، سودو زیان، وعده و پیمان. تفسیر قراردادها یا وصایائی که اغلب مولود خدعه و فریب و کلاه گذاری یا اغراء به جهل و نادانیست وظیفه ی قاضی را دشوار می سازد. ناچار مدّتی درنگ می کند و رنج بسیار متحمل می شود و نیروی عقل و خرد و درایت او برای درک دقایق و کشف حقایق به کار می افتد. امور زندگانی به نسبت وسعت دامنه ی تجارت و قلمرو حکومت افزایش می یابد و اقامت اصحاب دعوی در ایالات و ولایات امپراطوری موجب تردید قضات و تأخیر جریان گوناگونیست که ناگزیر در مرحله ی بدوی طرح دعوی از محاکم شهرستان آغاز می گردد و دنباله ی آن در مراحل پژوهشی و فرجامی پیموده می شود.

« طی مدّت 1300 سال تغییراتی در حکومت رُم و تحولاتی در آداب و رسوم مردم روی داد. بالتّبع قوانین رُم خواه ناخواه دگرگونه شد. خواستند اسامی قدیم را با تأسیسات جدید وفق دهند. کار پسندیده ای بود ولی هم آهنگی از میان رفت و بر ابهام و بی نظمی افزود. قوانینی که جهل و بی اطلّاعی اتباع را در هر مورد عذر موجّه ( یا رافع تکلیف ) بداند ناقص است. علم حقوق و قوانین مدنی را ژوستی نیَن خلاصه کرد ولی هنوز علم مرموز و کسب پُرسودی بود. مطالبی غامض و بغرنج به دست وکلای دعاوی افتاد. پیچیدگی و اشکال ده چندان شد.

« گاه هزینه ی تعقیب بیش از ارزش مدّعی به بود و چه بسا ذیحقّی که بعلّت عدم بضاعت یا رعایت احتیاط از خیر محاکم و حق مسلّم خود می گذشت. گرانی هزینه ی دادرسی شاید سبب تخفیف روح دادخواهی و مرافعه بوده ولی فشار نامتساوی فقط مایه ی افزایش نفوذ توانگران و تشدید بدبختی بینوایان است. اغنیا از کُندی جریان محاکمه و سنگینی هزینه استفاده می کنند و این استفاده بیش از آنست که احیاناً به قاضی رشوه خوار رشوه ای بدهند. عصر ما و کشور ما ( انگلستان ) نیز از سوء استفاده و سوء جریان امور کاملاً مصون و بر کنار نیست و همین مفاسد گاه ممکن است آتش خشم و نفرت را برافروزد و در آن حالت شتاب زده ای آرزو کند قوانینی که با رنج و زحمت ساخته و پرداخته شده با احکام ساده و اختصاری قاضی تُرک معاوضه شود.

« اگر با تأمّل و آرامش بیشتری بیندیشیم متوجّه خواهیم شد که این گونه تشریفات و تأخیرات برای حفظ جان و مال مردم ضروریست و در مواردی که دادرس به دلخواه خود رأی بدهد نخستین عامل ظلم و آلت حکومت جور خود اوست. با دقّت بیشتر متوجّه خواهیم شد که ملل آزاد باید در قوانین خود مسائلی را که محتملاً در اداره ی امور و جریان معاملات پیش می آید پیش بینی کنند و تکلیف آنرا تعیین نمایند. ولی حکومت ژوستی نیَن مفاسد آزادی و بردگی را در هم بیامیخت و اهالی رُم در آنِ واحد از دو چیز ستم کشیدند یکی از کثرت قوانین، دیگر از اراده ی مطلق فرمانروای خود. »
 

پی‌نوشت‌ها:

1- Professor H. F. Jolowicz, Roman Law, Enc. Br. vol. 19, p.447.

2- Romulus

3- Remus
4- Les Ramneses, Les Titienses, Les Luceres
5- Curiae, Les Curies
6- Les Decuries, Decuria
7- Dictionnaire des Antiquités Grecques et Romains, Ouvrage fondé par Ch. Daremberge, et redigé par une Société d"écrivains spéciaux, d"archéologues et de Professurs, sous la direction de M. Edmond Saglio avec le concours de M. Edmond Pottier et Georges Lafaye, Librairie Hachette, 79, Boulevard Saint- Germain, Paris.
8- Decuriones
9- Jus Honorarium
10- Jus Gentium
11- Jus civile
12- تاریخ حقوق از انتشارات دانشکده ی همیلتون در شیکاگو، صفحات 51 و 52.
13- به فرانسه Préteur Pérégrin- به لاتینی Praetor Peregrinus
14- به فرانسه Préteur Urbain- به لاتینی Praetor Urbanus
15- Jus Gentium et Jus Gentium Publicum
16- Droit des gens, the Law of Nations
17- Jus Belli ac Pacis
18- Jus Legatorum
19- Connubium
20- تحولات قانونگذاری در رم قدیم، مقاله ی اقای منصورالملک در مجله ی دنیا، 1347، و پیشگفتار کتاب حقوق بین الملل اسلامی تألیف جلال الدین فارسی، چاپ شرکت سهامی انتشار، 1344 هـ. شـ، درباره ی اینکه « غرب مبتکر حقوق بین الملل نیست » دیده شود.
21- Zeno The Stoic or Zeno the Phoenician به روایتی تاریخ تولد او را در شهر سیتیوم ( Citium ) از بلاد قبرس به قید احتیاط 342 پیش از میلاد، و تاریخ وفات را باز به قید احتیاط 270 نوشته اند.
22- نگاه کنید به حبیب السیر فی اخبار افراد البشر تألیف غیاث الدین محمد شیرازی مشهور به خواند میر متوفی به سال 937 قمری یا 940 و لغت نامه ی دهخدا صفحات 140 تا 148. در بوستان سعدی این داستان نمونه ای از مقامات معنوی ذوالنون مصریست:
چنین یاد دارم که سقای نیل *** نکرد آب بر مصر سالی سبیل
به ذوالنون خبر داد از ایشان کسی *** که بر خلق رنج است و سختی بسی
شنیدم که ذوالنون به مدین گریخت *** بسی بر نیامد که باران بریخت
بپرسید ازو عارفی در نهفت *** چه حکمت درین رفتنت بود؟ گفت
شنیدم که بر مرغ و مور و ددان *** شود تنگ روزی به فعل بدان
در این کشور اندیشه کردم بسی *** پریشان تر از خود ندیدم کسی
برفتم مبادا که از شر من *** ببندد در خیر بر انجمن
تو آنگه شوی پیش مردان عزیز *** که مر خویشتن را نگیری به چیز
مگر تا گلستان معنی شکفت *** بر او هیچ بلبل چنین خوش نگفت
عجب گر بمیرد چنین بلبلی *** که بر استخوانش نروید گلی
23- Digest ( Pandects )
24- Tribonianus
25- Corpus Juris Civilis ( Institutes, Digest, Code and Novels ) رجوع شود بترجمه ی عربی بعضی از قواعد تحت عنوان « مدونة جوستینیان » الفقه الرومانی Institutes de Jusntinien به قلم عبدالعزیز فهمی طبع قاهره دارالکاتب المصری، 1946 میلادی، و همچنین کتاب اساس العدالة فی القانون الرومانی به قلم دکتر علی حافظ چاپ قاهره 1370 هجری= 1951 میلادی.
26- Alexander Severus
27- Diocletian, Gaius Aurelius Valerius Diocletianus, Surnamed Jovius ( تاریخ زندگانی او: 245 تا 313 میلادی )
28- تاریخ زندگانی دو برادر یکی Gracchus, Tiberius Sempronius از سال 163 تا 133 پیش از میلاد و دیگری Gracchus, Gaius Sempronius از سال 153 تا 121 پیش از میلاد ضبط شده است.
29- Constitutiones
30- Edicta ( Edicts )
31- Decreta ( Decrees )
32- Rescripta or epsitolae ( rescripts, epistles )
33- mandates
34- Personales
35- Theodosius, the Great
36- Arcadius
37- تاریخ سلطنت Honorius 395 تا 342 میلادی- تاریخ ولادت 384- تاریخ وفات 423 میلادی.
38- Byzantine, Greek, or Roamnean Empire
39- سعدی علیه الرحمه فرموده است:
شنیدم که بگریست سلطان روم *** بر نیکمردی ز اهل علوم
که پایانم از دست دشمن نماند *** جز این قلعه و شهر با من نماند...
بر آشفت دانا که این گریه چیست *** بدین عقل و دانش بباید گریست
از آن کس که خیری بماند روان *** دمادم رسد رحمتش بر روان
40- شاهنامه ی فردوسی و جنگهای ایران و روم تألیف پروکوبیوس ترجمه ی محمد سعیدی، نشریه ی شورای نظام، طهران 1338، - جنگهای هفتصد ساله ی ایران و روم تألیف سرلشکر غلامحسین مقتدر، طهران 1315- تاریخ اشکانی ( دررالتیجان فی تاریخ الاشکان ) تألیف محمدحسن اعتمادالسلطنه ( 1308- 1310 هـ )- سلاطین ساسانی تألیف محمدحسین ادیب اصفهانی متخلص به فروغی ( ذکاء الملک ) ( 14-1313 هـ )- تاریخ دولت قدیم روم تألیف محمدعلی فروغی ( ذکاء الملک )- ایران باستان تألیف حسن پیرنیا ( مشیرالدوله ) و ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن دانمارکی ترجمه ی یاسمی- تاریخ ایران تألیف سرجان ملکم انگلیسی- تاریخ ایران تألیف سرپرسی سایکس انگلیسی و نظری به تاریخ ایران تألیف دارمستتر فرانسوی- ایران نامه عباس پور محمدعلی شوشتری ( مهرین )- تاریخ عهد قدیم، مشرق، یونان تألیف البرماله فرانسوی و تاریخ ملل مشرق تألیف ماسیرو فرانسوی- تاریخ ایران تألیف پیکلت فرانسوی و فرهنگ تاریخی و جغرافیایی تألیف بویه Bouillet فرانسوی.
41- Legis actio Sacramentum
42- Praetor
43- Judex
44- actio per judicis postulationem
45- legis actio per manus interjectionem
46- legis actio pignoris capionem
47- jus repondendi ( responsa prudentium )
48- Bouvier, p. 2922, Mackeldey, Man. Introd. §43, Mackeldey, Histoire du Droit Romain, §§40, 49, Hugo, Hist. du Dr. Rom., §313, Inst,1. 2. 8, Institutes Expliquées, n. 39.
49- Antistius Labeo
50- Ateius Capito
51- Sempronius Proculus مؤسس طریقه ی محافظه کاری معروف به Proculian School
52- Massurius Sabinus مؤسس طریقه ی طرفداری از روح قانون معروف به Sabinian School
53- Papinian یا Aemilius Papinianus
54- Caracalla, Marcus Aurelius Antoninus. Bassianus
55- Geta
56- ( Caligula, Gaius Caesar Augustus Germanicus ) امپراطور سفاک رم کالیگولا از سال 37 تا 41 میلادی به جور و ستم سلطنت کرد و درهمان سال کشته شد. اسب خود را به لقب کنسول ملقب ساخته بود. کنسول در دوره ی جمهوری عالی ترین و مهم ترین مقام بود. کسانی که حائز این عنوان می شدند جانشین پادشاه و وارث جمیع اختیارات او بودند. همین که جنون عظمت بر او مستولی شد خواست همه ی خلق او را مانند خداپرستش کنند. سنا بموجب قطع نامه ای نام او را از فهرست امپراطوری رم حذف کرد.
57- Gaius, Paul, Julianus, Ulpian, Scaevola, Modestine
58- Gregorius, Codex Gregorianus
59- Hermogenes, Codex Hermogenianus
60- Theodosius II, Codex Theodosianus ( Theodosian Code )
61- Constantine I, the Great, Gaius Flavius کنستانتین بزرگ ( Valerius Aurelius Constantinus ) از سال 306 تا 337 امپراطور رم بوده است
62- Codex Justinianus
63- Edward Gibbon, Decline and Fall of the Roman Empire بارها تجدید چاپ شده است. جلد اول به سال 1776، جلد دوم در 1781 و جلد سوم و چهارم در 1788 میلادی انتشار یافت. چاپهای بعد با حواشی و تعلیقات و اصلاحات فراوان است و تقریباً به همه زبانهای اروپائی ترجمه شده است. مورخ مزبور بسال 1737 مسیحی به جهان آمد و در سال 1794 از جهان رفت. آقای دکتر فریدون آدمیت در مقاله ای تحت عنوان انحطاط تاریخ نگاری در ایران در شماره ی اول دوره هفدهم مجله ی سخن فروردین ماه 1346 می نویسد: « میرزا رضای مهندس جلد اول تاریخ سقوط امپراطوری رم را برای عباس میرزا ترجمه کرد. اما با مرگ عباس میرزا ترجمه ی مجلدات دیگر آن در بوته ی اجمال افتاد ».
64- به انگلیسی ( Hadrian ) Adrian، به لاتینی Publius Aelius Hadrianus- به فرانسه ( Hadrien ) Adrien امپراطور رم از 117 تا 138 میلادی.
65- Gregorian, Hermogenian and Theodosian codes
66- Pandects ( Digest )
67- The Institutes of Justinian ( ترجمه ی عربی عبدالعزیز فهمی چاپ قاهره 1946 )
68- ( Berytos یا Berytus ) از بلاد قدیم لبنان. در عهد امپراطوری رم معروفیت این شهر بعلت دانشکده ی حقوق آنجا بود. در سالهای 384 و 551 بر اثر زلزله ی شدید ویران شد. خرابه های آن نزدیک بیروت امروز است.
69- Cato
70- Scaevolas
71- Sulpicius
72- Procopius, The Anecdota
73- Caius
74- Tribonian, Theophilus, Dorotheus
 

منبع مقاله :

صالح، علی پاشا؛ (1390)، سرگذشت قانون ( مباحثی از تاریخ حقوق، دورنمایی از روزگاران پیشین تا امروز )، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما