نویسنده : غلام رضا کاظمیان پور
دولت - ملت (NATION – STATE)؛ اصطلاحی است که از دیرباز محل توجه و موضوع بحث و گفتوگوی اندیشمندان علوم سیاسی و صاحب نظران علوم اجتماعی بوده است. این مفهوم با استفاده از واژگان دیگر، از زمان افلاطون نیز در حوزه مباحث مربوط به حکومت و طبقه حاکمه و رابطه آن با مردم، کاربرد داشته است.
مفهوم دولت - ملت، در حقیقت در پی آن است که پس از بیان ماهیت و چیستی این پدیده ، حدود و مرزهای روابط میان مردم با حکومت و حاکمان را ترسیم و چگونگی ایفای تعهدات متقابل میان این دو عنصر اجتماعی و این دو بازیگر مهم صحنه سیاسی جامعه را تعیین و تبیین نماید.
در این میان اما برخی اشتباهات و کاستیها موجب گردیده است تا در درک صحیح این مفهوم، ایراد و انحرافهایی بروز نماید. مهمترین و بزرگترین اشکال موجود آن است که در این تعریف دولت و ملت، دوبخش و دو قسمت تشکیل دهنده یک موجودیت تصور شدهاند و میان دولت و ملت یا ملت با دولت تمایز آشکاری فرض شده است و حال آن که دولت – ملت دراصل یک حقیقت واحد است. به عبارت دیگر دولت - ملت یک مفهوم انتزاعی و ذهنی است که مناسبات مردم با حاکمان و با حاکمیت در آن جریان دارد. نکته مهم در تعریف درست آن است که مردم و حاکمان، هیچ یک دارای جایگاه ثابت و پایداری نیستند و بهصورت مستمر در حال جابجایی با یکدیگر میباشند. از طرف دیگر، به اعتبار نقشهای گوناگونی که افراد جامعه بر عهده دارند، هر یک از اعضای جامعه ممکن است در زمان واحد هم بخشی از حکومت و حاکمان باشند و هم عضوی از جامعه و مردم و یا مدت کوتاهی در طبقه حاکمان به ایفای مسئولیت بپردازند و مدتی بعد، خود فردی از افراد جامعه باشند بدون برخورداری از کمترین نقش حاکمیتی. دلیل بروز این اشتباه، غفلت از اصل سیال بودن جوامع انسانی از یک سو و توجه و تأکید متعصبانه بر حکومتهای پادشاهی و آریستو کرات بوده است.
اشکال دیگر در این تعریف آن است که در مواردی مفهوم دولت به صورت ویژه و محدود آن مورد توجه قرار گرفته است. در این تعریف دولت به معنی قوه مجریه در نظر گرفته شده است و حال آن که در مفهوم صحیح از دولت - ملت، معنی گسترده و کلان از " دولت " مورد نظر است که دربرگیرنده همه اجزای حاکمیت و حکومت است. در این تعریف نه فقط قوه مجریه، بلکه سایر اجزا و عناصر شکل دهنده حاکمیت، یعنی قوه مقننه و قوه قضائیه و ارکان نظامی و انتظامی و امنیتی نیز به دقت مورد توجه قرار دارند .
ایراد دیگر - که خود زاییده و محصول اشکال قبلی است - آن است که به دولتهای غیر پادشاهی، به شکل برش خورده و بریده و در ظرف زمان و دورههای محدود زمانی نگاه شده است؛ در صورتی که دولتها و حکومتها و حاکمیتها از حیث وجودی و ساختاری و بهویژه از منظر خاستگاه، دارای بقا و ثبات و دوام هستند. جابجایی و تغییر عناصر انسانی در حکومتها و دولتها به هیچ وجه به منزله پایان زندگانی دولتها و تغییر حکومتها و حاکمیتها نیست. از همین رو میتوان باور داشت که به اعتبار ثبات و دوام ملتها، دولتها و حکومتها نیز دارای بقا و ثبات هستند و لذا تعهدات و تکالیف متقابل دولت و ملت در برابر هم و نسبت به یکدیگر، با تغییر حاکمان و یا با کم و زیاد شدن افراد جامعه، دستخوش تبدیل و تغییر نمیشود و به همین دلیل است که قرار دادها و تعهدات و نیز مطالبات دولتها از یکدیگر نیز، همواره ثابت و معتبر دانسته میشود.
توجه به مفهوم دولت - ملت میتواند به ما در فهم صحیح و بهتر پیام نوروزی مقام معظم رهبری یاری نماید. آنچه که تا کنون از مقام معظم رهبری مشاهده شده است، همه از دقت نظر جامع ایشان در کمک به بخشهای مختلف حکومت حکایت مینماید. رهبر معظم انقلاب در عین نظارت عالیه بر مناسبات ارکان مختلف حکومت با یکدیگر و در عین هدایت قوا در انجام مطلوب مسئولیتها و در عین ارائه تذکر و رهنمود به دولتها، نقش بی بدیل مردم در موجودیت حکومت و کارکردهای حکومتی را نیز همیشه و در همه حال مورد توجه اکید داشتهاند. این توجه به ویژه در پیگیری حقوق و مطالبات مردم بیشتر بروز و ظهور داشته است.
به طور مشخص میتوان درک نمود که پیام رهبر فرزانه انقلاب، از هیچ روی منحصر به همدلی و همزبانی مردم با قوه مجریه نمیباشد بلکه این رهنمود حکیمانه ایشان، فراگیر است و علاوه بر قوه مجریه، سایر قوا و ارکان حکومتی را در بر میگیرد و مهمتر از آن این که امری متقابل و دو سویه است. یعنی حکومت و حاکمان نیز در این زمینه مخاطب رهنمود ایشان هستند و تکالیف بسیار جدی در برابر مردم، متوجه آنان گردیده است.
تآکید رهبر معظم انقلاب بر همدلی و همزبانی، اتفاقا ناظر بر توجه ایشان بر موجودیت واحد دولت و ملت است. ایشان دولت را موجود مستقل و بی نیاز از مردم و یا دارای امتیاز نسبت به مردم ندانسته و مردم را نیز فارغ از مسئولیت و عاجز از توان مساعدت و نظارت نسبت به دولت و حکومت در نظر نگرفتهاند. به عبارت دیگر، همان گونه که لازمه حیات یک انسان و یک ارگانیسم بهرهمندی از قلب و دل است و برای ارتباط و تعامل با دیگران و رسیدن به فهم مشترک به زبان و قوه ناطقه مورد توافق نیاز دارد، دولت و ملت نیز برای بقا و برای رابطه با هم نیازمند همزبانی و همدلی هستند.
مردم، یعنی رکن اصلی تشکیل دهنده مفهوم دولت- ملت و زادگاه و خاستگاه دولتها و منشأ حکومتها، میتوانند با نقش آفرینی در عرصههای گوناگون جامعه، به رشد و بالندگی و پیشرفت و تعالی کشور به مثابه ظرف مکانی ظهور دولت - ملت کمک نمایند و در تقویت و رشد و ترقی دولت مشارکت داشته و سهم مؤثر داشته باشند و هم از دستاورد سیاسی و تاریخی خود که همان ایجاد حکومت و دولت است؛ صیانت نمایند .
در نقطه مقابل، دولتها در نظام اسلامی همیشه خود را وامدار و مدیون ملت خویش میدانند. لذا این باور و این تعهد ایجاب مینماید که همه بخشهای دولت و حکومت، برای خدمت به مردم و برای هموار ساختن مسیر پیشرفت و آبادانی کشور و تأمین رفاه و آرامش و امنیت مردم و تضمین سعادت ملت، کمر همت بندند.
نکته پایانی
استمرار و جاری بودن موجودیت جامعه و ثبات ماهیت حکومتها و دولتها و نیز ماهیت سیال مفهوم دولت - ملت و اجتناب ناپذیر بودن تغییر و جابجایی حاکمان، همه و همه ضروری مینماید تا همگان خود را بخشی از یک موجودیت و یک ماهیت بدانیم. ماهیتی که هویت مشترک ملی و تاریخی همه ما در آن به وجود میآید و در آن معنا مییابد. با این باور، همگان خود را ناگزیر از آن میدانیم که برای حفظ هویت خود از ماهیت و موجودیت خود دفاع و صیانت نماییم. پر واضح است که ضعف دولت و حکومت - علت این ضعف خواه ذاتی باشد و خواه عرضی- به طور مستقیم موجب ضعف و فتور ملت خواهد شد و ملت ضعیف و بی تفاوت و فاقد قدرت اثرگذاری نیز نمیتواند دولت و حکومت قوی و کارآمد را به وجود آورد و این دو عنصر ضعیف در کنار هم موجب ضعف و سستی کشور خواهند شد. لذا برای ایجاد و حفظ اقتدار ملی، همدلی و همزبانی دو عنصر موجودیت کشور، امری ثابت و گریز ناپذیر است.
این مسئولیت خطیر و بزرگ که همزمان متوجه دولت و ملت است، لازم مینماید تا اقدامات و فعالیتها، فراگیر، غیر حزبی و غیر جناحی و فارغ از تعلقات سیاسی و قومی و نژادی و صد البته هدفمند، کلان نگر و بلند مدت و برخوردار از تدبیر، برنامه و هدف باشد.
منبع مقاله :
بولتن نیوز
/ج