داستان کوتاه
شيخ مفيد (ره) روايت مي كند: مأمون از علي بن موسي الرضا (عليه السلام) خواست بزرگ ترين فضيلتي را كه بر علي (عليه السلام) آمده است، بگويد.امام پس از تلاوت آيه مباهله فرمود: پيامبر (صلي الله عليه وآله)، حسن (عليه السلام) و حسين (عليه السلام) را كه دو پسر پيامبرند و فاطمه (سلام الله عليها) را، و اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) را كه به منزله نفس ايشان بود دعوت كرد. چون كسي در پييشگاه خدا، با فضيلت تر از پيغمبر نيست و پيامبر (صلي الله عليه وآله) نيز علي (عليه السلام) را به منزله نفس خويش شمرده، پس علي (عليه السلام) نيز از چنان فضيلتي برخوردار است.
مأمون پرسيد: ابناء جمع است و پيامبر (صلي الله عليه وآله) دو پسرش را آورده و نسائنا جمع است، فاطمه را آورده است. چه مانعي دارد پيامبر (صلي الله عليه وآله) خودش را دعوت كرده باشد و مراد از نفس، علي (عليه السلام) نباشد، در اين صورت فضيلتي هم نخواهد بود؟
امام(عليه السلام) پاسخ داد: اين سخن درست نيست؛ زيرا دعوت كننده هميشه غير از دعوت شونده است، چنان كه امر كننده بايد غير از امر شونده باشد. معنا ندارد، كسي دعوت كننده خود باشد. زماني كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) براي مباهله مردي جز علي (عليه السلام) را دعوت نكرده، معلوم مي شود مقصود از انفسنا در آيه مباهله، علي (عليه السلام) است. (1)
پينوشت:
1. شيخ مفيد، الفصول المختاره، قم، انتشارات كنگره شيخ مفيد، ص 38؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 35، ص 257.
منابع مقاله :www.irc.ir
سرگذشتهاي تلخ و شيرين قرآن ، نويسنده غلامرضا نيشابوري، ناشر انتشارات سيد جمالالدين اسدآبادي، محل چاپ قم، سال چاپ 1381، نوبت چاپ سوم، جلد 2، صفحه 110.