غذا عبارت است از هر ماده اي ( جامد، مايع، گاز ) که جانشين مواد از دست رفته در بدن يک موجود زنده شود. (1) بنابراين همه موجودات زنده- اعم از گياهان، جانوران و انسان ها، براي تأمين نيازهاي خود به غذا احتياج دارند تا بتوانند مواد و انرژي مورد نياز براي رشد حيات خود را تأمين کنند. تفاوتي که وجود دارد اين است که گياهان برخلاف جانوران که دگر غذا (2) هستند، علاوه بر مصرف کننده بودن، توليد کننده مواد غذايي و خود غذا(3) هستند. آن ها آب را از خاک گرفته، به کمک دي اکسيد کربن موجود در هوا و نور خورشيد، ترکيبات آلي مورد نياز خود را مي سازند، که به اين عمل فتوسنتز مي گويند. (4) انسان، همانند ديگر موجودات زنده تا به حال نتوانسته است عناصر مورد نياز خود را بدون واسطه گياهان از زمين دريافت کند. از اين رو همواره دست نياز به سوي گياهان دراز کرده است تا بتواند از محصول کارخانه شگفت انگيز گياهان استفاده نمايد. (5)
مي توان گفت زندگي همه موجودات زنده، با چند استثناء جزئي، در غياب فتوسنتز، متوقف گشته و در مدت کوتاهي از سطح کره زمين ناپديد مي شوند. همه غذاها و ساير فرآورده هاي گياهي که ما مصرف مي کنيم، از فرآورده هاي ساده فتوسنتزي اند. حيوانات گوشت خوار که مستقيماً از فرآورده هاي گياهي مصرف نمي کنند، به طور غيرمستقيم از طريق حيوانات گياه خواري که از آن تغذيه مي کنند، متکي به گياهان هستند. اين اتکا به فتوسنتز سلول سبز، در دريا نيز مانند خشکي شايع است. جانداران اقيانوس ها، به طور مستقيم يا غيرمستقيم، به وسيله اشکال ذره بيني يا بسيار کوچک گياهي، حمايت مي شوند زيرا قادرند مواد معدني را به ترکيبات آلي که زندگي به آن ها بستگي دارد تبديل کنند. (6)
خداوند پس از آفرينش زمين و موجودات زنده ( اعم از انسان، حيوان و گياه ) حيوانات را به گياهان و انسان را به هر دوي آن ها محتاج ساخت.(7) به عبارتي انرژي موجود در زنجيره غذايي هر بوم سازگان(8) از هر جاندار به جاندار پس از آن انتقال مي يابد و عوامل به وجود آورنده اين سيستم موجودات زنده هستند که يا مولدند يا مصرف کننده. مصرف کننده ها هم خود داراي رده هاي مختلفي هستند و شامل گياه خوارها، گوشت خوارها و تجزيه کننده ها مي شوند. همه اين مصرف کننده ها براي انجام فعاليت هاي خود نياز به انرژي خورشيد دارند که اين انرژي به وسيله گياهان در بوم سازگان ذخيره مي شود. (9)
قرآن در موارد متعددي به بحث تغذيه انسان اشاره کرده است . ( بقره/126؛ نحل /112؛ قصص /57؛ عبس/24-32؛ قريش /4) که نشان دهنده اين موضوع است و با نگاهي به اين آيات موارد زير برداشت مي شود: الف- خداوند در هر مکان و در هر زماني قوت بندگان خود را فراهم مي سازد:
الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (قريش/4)
آن که ايشان را از گرسنگي [ رهانيد و ] طعام داد.
ب- خداوند همه بندگان خود را اطعام مي کند و غذاهاي دنيايي نصيب همه بندگان است، چه کافر و چه با ايمان.
ج- روزي و قوت انسان ها به دست خداوند است و تنها اوست که مي تواند در آن وسعت ايجاد کرده و يا آن را تنگ گردانده و طعم گرسنگي را به آنان بچشاند:
....فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُوا يَصْنَعُونَ(نحل 112)
اما [ مردم آن ] نعمت هاي خداي را ناسپاسي کردند، پس خداوند به سزاي آن کارها که مي کردند جامه گرسنگي و ترس به آن ها چشانيد.
د) غذاها و خوراک هاي دنيوي در برابر خوراک ها و غذاهاي بهشتي چون قطره اي است در برابر دريا. زيرا خداوند در سوره بقره بهره مندي کافران را که شامل غذاها و خوراک هاي دنيايي مي شود اندک شمرده است:
قَالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ...(بقره/126)
[ خداي ] گفت: و هر که کافر شود او را اندکي برخوردار کنم...
ه- با توجه به اين آيات چنين به نظر مي رسد که بارزترين نقش گياهان در زندگي انسان، نقش تغذيه اي آنهاست، که خداوند انسان را متوجه آن ساخته است:
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبّاً ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقّاً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبّاً وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً وَ حَدَائِقَ غُلْباً وَ فَاکِهَةً وَ أَبّاً مَتَاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعَامِکُمْ ( عبس /24-32).
پس آدمي بايد به خوراک خود بنگرد- تا عبرت گيرد- همانا ما آب [ باران ] را فرو ريختيم فروريختني، سپس زمين را [ با سر برآوردن گياهان ] بشکافتيم شکافتني، پس در آن دانه ها رويانيديم و انگور و سبزي، و درخت زيتون و خرما، و بوستان هاي پر درخت، و ميوه و علف، تا برخورداري باشد براي شما و چارپايان شما.
هر يک از روييدني هاي برشمرده در اين آيات، نمونه نوعي از مواد غذايي اصلي انسان است و ترتيب ذکر آن ها نيز اشاره به اهميت نيازمندي يا ترتيب پيدايش و تکامل آن ها دارد. زيرا در ابتدا به انواع حبوبات و غلات مثل گندم، جو، عدس و...( پروتئين ها )و بعد مواد قندي مثل انگور و نيز چربي ها مانند زيتون و در نهايت به ميوه ها يا همان ويتامين ها اشاره شده است. جالب اينکه امروزه متخصصان علوم تغذيه در مورد اهميت اين چهار گروه غذايي به همين ترتيب معتقدند: 1) پروتئين ها 2- قندها 3- چربي ها 4- ويتامين ها.(10)
اين گروه هاي غذايي که اهميت فراواني در امر تغذيه دارند، ترکيباتي هستند که عهده دار حداقل يکي از سه عمل توليد انرژي، تنظيم فرايندهاي بدن و تأمين رشد و ترميم بافت هاي بدن مي باشند. (11) در آيات مذکور تنها از گياهان به عنوان غذاي انسان ياد مي شود که نشان دهنده اهميت آن ها در تغذيه انسان هاست.
منابع تغذيه اي انسان شامل دو گروه عمده غذاهاي حيواني و غذاهاي گياهي مي شود. غذاهاي حيواني شامل گوشت حيوانات، پرندگان و ماهي ها و نيز فرآورده هايي است که از آن ها به دست مي آيد. غذاهاي گياهي نيز شامل غلات، حبوبات، ميوه ها و سبزي هاست. امروزه غذاهاي حيواني بخش عمده اي از رژيم غذايي افراد را تشکيل مي دهد. در حالي که در قرآن پس از توجه دادن انسان به غذا، سخن از گياهان به ميان آمده است و بنابر آيات، غذاي بهشتيان نيز در عين متنوع بودن، عمدتاً از جنس ميوه هاست که با عباراتي چون « فاکهه »، « فواکه »، « ثمره » و « ثمرات » به آن ها اشاره شده است. (12)
و َفاکِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ ( واقعه/20- 21)
و از ميوه اي که برگزينند و از گوشت مرغاني که بخواهند.
وَ أَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاکِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ ( طور /22)
و ايشان را پي در پي ميوه و گوشتي که بخواهند همي دهيم.
اين آيه ضمن اشاره به فراواني، وسعت و تنوع نعمت هاي بهشتي « مما يشتهون »، بيانگر هميشگي بودن آن هاست، زيرا « امداد » به معناي آوردن چيزي پشت سر هم و لاينقطع است. (13)در ضمن نشان مي دهد که « غذاهاي بهشتي فقط منحصر به اين دو نيست، ولي اين ها، دو غذاي مهم هستند و مقدم داشتن ( فاکهه ) بر ( لحم ) اشاره اي است به برتري ميوه ها بر گوشت ها» .(14) زيرا ميوه ها لطيف ترند، گوارش و هضم آن ها سريع تر و آسان تر است و براي سلامتي مفيدترند. (15)
در قرآن واژه « فاکهه » به صورت مفرد و جمع چهارده بار آمده است که از اين تعداد يازده بار به عنوان غذاي بهشتيان و مقربين و اصحاب يمين ذکر شده در حالي که « لحم » به عنوان ماده غذايي هشت بار در قرآن آمده، که چهار مورد آن اشاره به گوشت خوک و تحريم آن دارد ( بقره/173؛ مائده /3؛ انعام/145؛ نحل/115) و از چهار مورد ديگر دو مرتبه به عنوان غذاي بهشتي به آن اشاره شده است ( طبق آمار نگارنده ) که در هر مورد پس از فاکهه ذکر شده است و نکته جالب اينکه در دو مورد ديگر هم از گوشت سفيد صحبت شده است ( نحل /14؛ فاطر/12) و اين مي تواند اشاره اي به اهميت بيشتر ميوه ها براي بدن باشد.
در هر دو آيه تقدم ميوه ها به اين دليل است که آن ها بهتر و لذت بخش تر از ساير غذاها هستند، تا آنجا که گروهي بر اين باورند که انسان موجودي ميوه خوار است و غذاي اصلي و طبيعي او همان ميوه ها هستند. زيرا انسان براي تغذيه از گوشت بايستي در آن تغييراتي ايجاد کند يا آن را با مواد ديگر ترکيب نمايد و به صورت طبيعي نمي تواند از آن استفاده کند، در حالي که ميوه ها بدون تغيير و به صورت طبيعي قابل استفاده اند. (16)
در طول تاريخ، پيش از همه مصريان به ارزش واقعي گياهان پي برده اند و حضرت سليمان نيز در کتاب خود اشارات فراواني به گياهان داسبزي ها و ميوه ها را درخواست مي کردند. در قرآن نيز آمده که حضرت ابراهيم (عليه السلام) ميوه ها را براي خوراک براي مؤمنين مسئلت داشته است؛ (17)
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذَا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ( بقره/126).
و آنگاه که ابراهيم گفت: پروردگارا، اينجا را شهر امني ساز و از مردم آن کساني را که به خدا و روز بازپسين ايمان دارند از ميوه ها روزي ده.
چنان که علم ثابت کرده، قند فراوان موجود درميوه ها زود هضم است و به آساني جذب بدن مي شود، در حالي که هضم گوشت به بيشتر از سه ساعت زمان نياز دارد. به علاوه ميوه ها شامل پروتئين ها و مواد معدني ارزشمند و حياتي براي بدن هستند. (18) امروزه ثابت شده مصرف بيش از حد فرآورده هاي حيواني انسان را دچار مشکل و ابتلا به بيماري هاي صعب العلاج مي کند. مصرف زياد گوشت موجب پوکي استخوان، بالا رفتن اسيد اوريک و بيماري هاي مفصلي ماند « نقرس »، « ورم مفاصل »، نهايتاً « آرتريد روماتوئيد » مي شود. (19) گياه خواران معتقدند ههه مدارک و شواهد موجود در طبيعت حاکي از ميوه خوار بودن انسان است و بررسي ساختمان بدن انسان و به ويژه دستگاه گوارش مي تواند مؤيد اين نظر باشد. به عنوان مثال حيوانات گوشت خوار داراي دندان هاي نيش بلندي هستند ولي شکل و نوع دندان هاي انسان با دندان هاي آن ها کاملاً متفاوت است. روده نيز در گياه خواران بلند است، زيرا مواد غذايي گياهي و خام، به آهستگي مواد مغذي خود را پس مي دهند. در مقابل گوشت خوارها داراي روده هاي نسبتاً کوتاهي هستند تا بتوانند سموم حاصل از هضم مواد گوشتي را به سرعت دفع کنند. (20) همچنين معده اين حيوانات به خاطر هضم گوشت اسيد بيشتري دارد، در حالي که معده انسان چنين نيست. (21) البته اين مطالب به اين معنا نيست که مصرف گوشت براي انسان ممنوع است بلکه وجود غذاهاي با منشأ حيواني نيز در رژيم غذايي انسان ضروري است. زيرا بخشي از موارد مورد نياز بدن مانند آهن، کلسيم و ويتامين b12 در فرآورده هاي حيواني به مقدار بيشتري وجود دارند. گوشت به خاطر داشتن « ازت » فراوان، محرک مناسبي براي سلول هاي بدن مثل سلول هاي کبدي و قلب است ولي مصرف زياده از حد آن هم بر اعصاب اثر گذاشته و هم موجب ضعف حافظه وسستي مي شود. (22) در نتيجه مصرف گوشت و به خصوص فراورده هاي لبني براي بدن لازم است، با رعايت اين نکته که ميزان استفاده از آن بايستي کمتر از مواد گياهي باشد.
وَ إِنَّ لَکُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيکُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهَا وَ لَکُمْ فِيهَا مَنَافِعُ کَثِيرَةٌ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ (مؤمنون/21).
و هر آينه شما را در چهارپايان عبرتي است. از آنچه در شکمشان است- يعني شير- شما را مي نوشانيم و براي شما در آن ها سودهاي بسيار است و از [ گوشت ] آن ها مي خوريد.
در احاديث معصومين نيز توصيه هايي در مورد تغذيه از مواد گياهي و گوشتي شده است. امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:
لاتجعلوا بطونکم مقابر الحيوان. (23)
شکم هاي خود را گورستان حيوانات نکنيد.
و از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده است:
من أکل اللحم اربعينَ صباحاً قساً قلبه. (24)
هر کس چهل روز پي در پي گوشت بخورد سنگدل مي شود.
از سوي ديگر عدم استفاده از مواد گوشتي نيز نهي شده است. از رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند:
من أتي عليه اربعون يوماً و لم يأکل اللحم فليستقرض علي الله وليأکله. (25)
هر کس چهل روز گوشت نخورده باشد پس قرض بگيرد و بخورد.
اسلام ديني متعادل است و انسان ها را به حفظ تناسب و تعادل در همه امور (26) و از جمله امر تغذيه دعوت مي کند:
کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ( انعام/141).
از ميوه آن چون ميوه دهد بخوريد و حق آن را روز چيدن و درو کردنش بدهيد و اسراف مکنيد، که او اسرافکاران را دوست ندارد.
گياهان به دو شکل مستقيم و غيرمستقيم مورد تغذيه انسان قرار مي گيرند:
تغذيه مستقيم
در قرآن کريم با عباراتي چون رزقاً للعباد ( ق/11 )، رزقاً لکم ( بقره/22؛ ابراهيم /32 )، کلوا من رزق ربکم ( سبأ/15 )، کلوا من ثمره ( انعام/141 )، منها تأکلون ( مؤمنون/19؛ زخرف/73 ) و عباراتي مشابه ( سجده/27؛ يونس /24؛ طه/54؛ يس/35؛ قصص /57 )، به تغذيه انسان از گياهان اشاره شده است:وَ أَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ يَأْکُلُونَ ( يس/33 ).
و از دانه اي بيرون آورديم که از آن مي خورند.
دانه هايي مانند گندم، جو، برنج و مانند آن ها را که قوت و غذاي مردم هستند رويانديم، در اين آيه « منه » که ظرف است مقدم شده است تا دلالت کند بر اينکه بخش اعظم زندگي و سلامتي انسان به اين دانه ها و تغذيه از آن ها وابسته است، به طوري که کم شدن مقدارشان در روي زمين موجب قحطي مي شود. (27) منظور از « حبّاً » در اين آيه دانه هاي گياهي است(28) و شامل حبوبات و غلات مي شود که از ديرباز مهم ترين منبع غذاي بشر بوده اند و حدود 70 درصد زمين هاي کشاورزي دنيا را به خود اختصاص داده؛ بيش از 50 درصد کالري مصرفي انسان ها را تأمين مي کنند. براي روشن تر شدن اهميت غلات مي توان به قحطي ناشي از آلوده شدن برنج به قارچ «Helminthosporium Oryzae» و ايجاد بيماري لکه قهوه اي برنج در سال 1942 در بنگال اشاره کرد که منجر به مرگ دو ميليون نفر در اين کشور گرديد. (29) با مروري بر ميزان درصد کاربرد غلات و حبوبات به خصوص گندم و برنج در مواد غذايي مصرفي در جهان مي توان به اهميت اين محصولات پي برد. به علاوه حاصل خيزي غلات و حبوبات و قابليت کشت آن ها در مقياس وسيع به صورت مکانيزه اهميت موضوع را بيشتر مي کند. (30) در آيه بعد گياهان، به گياهان زراعي و درختان ميوه دسته بندي شده اند که در اغلب مراکز دانشگاهي جهان براي بررسي و مطالعه خصوصيات کلي و نيز آفات و بيماري هاي گياهان از اين تقسيم بندي استفاده مي شود. اين آيه نيز به نقش تغذيه اي ميوه ها در کار گياهان زراعي اشاره نموده است:
فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ وَ النَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِيدٌ رِزْقاً لِلْعِبَادِ ( ق/9-11)
و از آسمان، آبي با برکت فرو آورديم پس بدان بوستان ودانه هاي دروکردني- مانند گندم و جو و ارزن- رويانيديم و نيز خرما بن هاي بلند را که ميوه هاي بر هم نشانده دارند تا روزي بندگان باشد و بدان [ آب ] سرزمين مرده را زنده کرديم، همچنين است بيرون آمدن از [ از گور ].
درعبارت « رزقاً للعباد » اغلب مفسرين « رزقاً » را مفعول له گرفته اند به اين معني که بيان کننده علت است و خداوند دليل آفرينش اين باغ ها، گياهان و ... را ارتزاق بندگانش بيان نموده است. (31)
لِيَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ مَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلاَ يَشْکُرُونَ ( يس/35 ).
تا از ميوه هاي آن بخورند و حال آنکه دست هاي ايشان آن را نساخته است. آيا سپاس نمي گزارند؟
گياهان قسمتي از مواد غذايي دريافتي خود را ذخيره و پس انداز مي کنند. انواع سبزي ها، ميوه ها و دانه هايي که استفاده مي کنيم همه اندوخته هايي هستند که گياه پس از يک سلسله فرآيند ها به صورت مختلف ( ميوه، دانه ، ... ) به بشر عرضه مي کند و بخش قابل توجهي از نيازهاي زندگي او را تأمين مي نمايد. در حقيقت گياهان کارخانه هاي کوچکي هستند که به طرز شگفت آوري املاح و مواد معدني را از خاک گرفته و در يک تعامل همه جانبه با آسمان، خورشيد و زمين، ضروري ترين نيازهاي انسان را تأمين کرده، « کريمانه » ( لقمان/ 10 ) در اختيار او قرار مي دهند. انسان براي ادامه زندگي و انجام فعاليت هاي خود نياز به عناصر و موادي دارد تا بتواند انرژي لازم را تأمين کند. آب، املاح، کلسيم، قندها و چربي ها از جمله مواد و عناصر مورد نياز بدن هستند.
با تجزيه گياهان مشاهده مي کنيم که اين مواد و عناصر به وفور در آن ها يافت مي شود. به عنوان مثال، بيشترين وزن بدن انسان را آب تشکيل مي دهد و هر فرد در 24 ساعت به طور متوسط 2/5 ليتر آب از دست مي دهد. لذا همين مقدار آب بايد به بدن برسد و گياهان نيز قبل از هر چيز داراي آب فراواني هستند که مي توانند اين نياز حياتي انسان را برطرف سازند. امروزه ثابت شده که آب سبزيجات و ميوه ها با آب چشمه هاي معدني برابري مي کند و ترشحات معده، امعاء، کليه، صفرا و پوست را زياد کرده، سبب دفع سموم از بدن مي شود. همچنين گياهان بهترين منابع تأمين املاح هستند، زيرا آن ها را از خاک گرفته، پس از فعل و انفعالاتي به صورت ماده غذايي در اختيار انسان قرار مي دهند. از جمله املاح مورد نياز بدن آهن است که در گياهاني مانند اسفناج، توت فرنگي، سيب، انگور، عدس و انار وبسياري گياهان ديگر فراوان يافت مي شود. (32)
چربي ها نيز يکي ديگر از مواد مورد نياز سلول هاي بدن هستند که توليد انرژي مي کنند. گياهاني مانند زيتون، سويا، آفتابگردان، کنجد و خشکبار حاوي اين ماده هستند. چربي هاي گياهي به دليل اينکه اشباع نشده اند، مفيدتر از چربي هاي حيواني هستند و به خاطر داشتن اسيدهاي مختلف مانند اسيدلينولئيک مانع آرترواسکلروزه درديواره رگ ها شده و انسان را از گرفتگي عروق که موجب « آنفاکتوس » سکته قلبي است مصون مي دارند. از جمله نيازهاي ديگر تغذيه اي انسان، ويتامين ها هستند که نقش عمده اي در سلامت بدن ايفا مي کنند و در تنظيم اعمال اندام هاي بدن مانند توليد مثل به کار مي روند. ويتامين ها نيز اغلب در ميوه ها، سبزيجات تازه و حبوبات و غلات به وفور يافت مي شوند. به عنوان مثال ويتامين a که براي سيستم بينايي انسان مفيد است در سبزيجات و ميوه هايي چون گوجه فرنگي، هويج، خرمالو، کدو حلوايي و انبه که حاوي بتاکاروتن هستند وجود دارد. ويتامين c نيز که به وفور در مرکبات و ميوه هاي ترش و سبزيجات تازه يافت مي شود، بهترين عامل براي سوخت و ساز بدن محسوب مي گردد. همچنين ويتامين هاي گروه b که در سوخت و ساز مواد در بدن و رشد آن مؤثر است در سبزيجات و ميوه ها، به خصوص پوست ميوه ها و غلات و مغزها مانند گردو، بادام، فندوق، پسته و ديگر مغزها موجودند. (33) گذشته از انواع مواد مغذي مورد نياز براي بدن انسان که در گياهان وجود دارد، بيشترين غذا و خوراک انسان ها از نظر حجم مورد استفاده را نيز گياهان تشکيل مي دهند. برنج و گندم دو محصول گياهي هستند که قسمت اعظم خوراک و تغذيه هر فرد را در بر مي گيرد و ساير مواد غذايي در کنار آن ها به کار مي روند و حتي در صورت حذف اين دو ماده غذايي، گياهان ديگر مانند سيب زميني و حبوبات جايگزين آن ها مي گردند و داشتن يک رژيم غذايي مناسب بدون وجود مواد گياهي امکان پذير نيست و انسان، تنها مي تواند با تغذيه و بهره مندي صحيح از گياهان، مواد موردنياز بدن خود را تأمين کرده، سلامت آن را تضمين نمايد. آشکار است که مصرف فرآورده هاي حيواني در کنار مواد گياهي ضروري است ولي مقدار موردنياز استفاده از مواد غذايي حيواني و به خصوص گوشت ها بسيار کمتر از فرآورده هاي گياهي است. در نتيجه زندگي بدون گياهان براي انسان که ضمن تغذيه از گياهان از بسياري فوايد و خواص ديگر آن ها هم بهره مي برد ممکن نيست، همان طور که زندگي بدون هوا براي او ميسر نيست.
تغذيه غيرمستقيم
گاه انسان خود مستقيماً از گياه تغذيه نمي کند، بلکه چهارپايان، پرندگان و ساير حيوانات از گياه تغذيه کرده، سپس انسان از گوشت يا ساير فرآورده هاي اين موجودات مثل شير، تخم و گوشت استفاده مي کند و به اين طريق آن دسته از موادي که ممکن است مقدار آن در گياهان کم بوده و يا نباشد را با تغذيه از جانوراني که گياهخوارند به دست مي آورد که مي توان اين نوع تغذيه را « تغذيه غيرمستقيم از گياهان » ناميد، آياتي از قرآن مستقيماً به تغذيه چهارپايان از گياه اشاراتي نموده اند ( يونس/24؛ طه/54؛ سجده/27؛ نحل/10 ) که گاه در کنار تغذيه انسان از گياهان ذکر شده است:أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلاَ يُبْصِرُونَ ( سجده/27 ).
آيا نديدند که ما آب را به سوي زمين خشک و بي گياه مي رانيم، پس بدان کشتي را بيرون مي آريم که چهارپايانش و خودشان از آن مي خورند؟ آيا نمي بينند؟!
منظور، زمين هاي زراعي و کشاورزي است که چهارپايان از کاه و علوفه آن و انسان ها از دانه ها و ميوه هاي آن مي خورند. (34) اينکه چهارپايان بر انسان ها مقدم شده اند ممکن است به اين دليل باشد که گياهان تنها منبع غذايي چهارپايانند ولي انسان ها غير از گياه، از گوشت و شيرچهارپايان نيز استفاده مي کنند ( همان تغذيه مستقيم و غيرمستقيم انسان از گياه ) و يا به خاطر اين که گياه از ابتداي رويش، مورد تغذيه چهارپايان قرار مي گيرد اما انسان ها بيشتر از دانه و ميوه آن ها استفاده مي کنند. (35) ممکن است دليل اين تقدم اين باشد که « در بهره گيري مادي، حيوانات بر انسان ها مقدمند» .(36) گاه نيز در آيات تنها به تغذيه چهارپايان اشاره شده است:
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَکُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ ( نحل/10 ).
اوست آن که از آسمان آبي فروفرستاد که شما را از آن آشاميدني است و از آن درخت و گياه مي رويد که در آن [ چهارپايان را ] مي چرانيد.
« تسيمون » از مصدر « اسامه » است که به معني چرانيدن چهارپايان است و حيوان سائمه را نيز به همين خاطر چنين مي نامند. (37)
آيات ديگري نيز وجود دارند که به گونه اي غيرمستقيم به اين مسئله اشاره دارند:
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا ( نازعات/31 ).
[ و ] از آن آبش و گياهانش - يا چراگاهش - را بيرون آورد.
وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى ( اعلي/4 ).
و آن که [ گياه ] چراگاه را بيرون آورد- برويانيد.
« مرعي » چراگاهي را مي گويند که چهارپايان در آن مي چرخند و خداوند متعال آن
را از زمين مي روياند. (38)
سپس از اين چهارپايان انسان تغذيه مي کند که آيات ( مائده /1؛ نحل/5 و 66؛ غافر/79؛ انعام /142؛ حج/28 و 30؛ مؤمنون/21 ) هم بدان اشاره نموده اند:
وَ الْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَ مَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ ( نحل/5 ).
و چهارپايان را براي شما آفريد که در [ پوست ] آنها گرما و سودهاي ديگر هست، و هم از آن ها مي خوريد.
در سوره مؤمنون نيز به اين ارتباط غيرمستقيم تغذيه اي اشاره مي شود:
وَ إِنَّ لَکُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيکُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهَا وَ لَکُمْ فِيهَا مَنَافِعُ کَثِيرَةٌ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ ( مؤمنون /21 ).
و براي شما در چهارپايان عبرتي هست که شما از آنچه در شکم هاي آن هاست مي نوشانيم و در آن ها براي شما سودهاي فراوان است و از [ گوشت ] آن ها مي خوريد.
شير حيوانات نيز از همان مواد غذايي ( علوفه و گياهان ) که مي خورند ساخته مي شود. اين مواد پس از عبور از معده سه قسمت مي شود: بخشي از آن از طريق گردش خون وارد سلول ها شده انرژي لازم براي بدن جانور را تأمين مي کند. بخشي نيز صرف ساخته شدن شير شده، مواد زائد آن هم دفع مي شود. جالب اينکه در انسان، ماديان، خفاش و چهارپايان که از شير آن ها لبنيات تهيه نمي شود، شير به اندازه خوراک نوزادهاي آن هاست ولي در گاو، شتر و ميش چند برابر نياز خوراکي نوزاد شير وجود دارد (39) و اين نشان دهنده تدبير خالق يکتاست که همه خلقتش دقيق و حساب شده است و به مقدار و اندازه:
الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى ( اعلي/2-3 ).
آنکه آفريد- آفريدگان را- و راست و هموار ساخت- سامان بخشيد. آنکه اندازه کرد پس راه نمود.
در واقع منبع تمامي ويتامين ها، گياهان هستند به طوري که ويتامين موجود در گوشت، جگر، مغز و يا حتي شير و تخم مرغ حاصل ذخيره ويتامين هاي دريافت شده از گياه توسط حيوان در اندام ها يا فراورده هايش است که به مصرف انسان مي رسد. (40) نمونه ديگر اين تغذيه غيرمستقيم را مي توان در زنبور عسل مشاهده کرد:
وَ أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ ( نحل/68 ).
و پروردگار تو به زنبور عسل الهام کرد که از کوه ها و درختان و از داربست هايي که [ مردمان از تاک ها ] مي سازند خانه هايي برگير.
اين بار گياهان از طريق زنبور عسل و توليداتش و به صورت غيرمستقيم نقش خود را در زندگي بشر ايفا مي کنند، به اين صورت که گرده گل ها و گياهان، غذاي اصلي زنبور عسل و ماده اوليه توليد عسل توسط اين حشره است. اين حشره مفيد از سوي خداوند مأمور شده که بر روي درختان و گياهان مسکن کند تا بتوانند وظيفه اي را که به عهده اش گذاشته شده يعني ساختن عسل به انجام برساند.
عسل در قرآن به عنوان « شفاء للناس » و در شمار غذاهاي مطلوب، مفيد و گوارا براي انسان ذکر شده است، که به طريقه شگفت آوري در پي يک سلسله فعل و انفعالات گوارشي در بدن يک حشره کوچک ساخته مي شود که با اثر حيات بخش خود غذاي زمان سلامت و داروي دوران بيماري انسان است.(41) سپس خداوند به اين حشره کوچک امر مي کند:
کُلِي مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِي سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ( نحل/69 )
آنگاه از همه ميوه ها بخور و در راه هاي پروردگارت رام و فرمانبردار مي رو- يا در راه هاي هموار پروردگارت مي رو- از شکمش آشاميدني اي رنگارنگ بيرون مي آيد که در آن براي مردم شفاست همانا در آن نشانه اي است براي مردمي که بينديشند.
برخي مفسرين « کل » را در اينجا به اين معني گرفته اند که از هر ميوه و شکوفه اي که ميل دارد و مي خواهد بخورد (42) ولي بيشتر منظور از آن را در همه ميوه ها و شکوفه ها دانسته اند. (43) و شايد اينکه خداوند به زنبور امر کرده که از همه ميوه ها بخورد در حالي که زنبور روي گل ها مي نشيند، به اين خاطر است که آنچه زنبور از آن تغذيه مي کند، همان مواد ميوه است که قبل از شکل گيري آن در داخل شکوفه قرار دارد. (44)زيرا شکوفه و گل در گياهان، آغاز ثمره دادن است و ذکر ثمره نيز احتمالاً به همين دليل است. (45) اين حشره به نحو مطلوب و با رغبت همه اين دستورات را اجرا مي کند زيرا طبق اظهارات دانشمندان حشره شناس، زنبور عسل براي رفع نيازهاي زندگي خودش کافي است روزانه دو يا سه گل را بمکد، در حالي که او در هر ساعت به طور متوسط بر روي دويست و پنجاه گل مي نشيند و کيلومترها راه را طي مي کند تا مأموريت خود را به انجام برساند. (46)
پينوشتها:
1-هيئت مؤلفان، زيست شناسي عمومي، ص 278.
2- heterotroph
3-autotroph
4-هيئت مؤلفان، زيست شناسي عمومي، ص 280.
5- حسين نوري همداني، شگفتي هاي آفرينش،ص 72.
6-لوميس ويلسون، سيتوز، گياه شناسي، ج1، ص 2-1.
7-مرتضي اکبرزاده، موسوعة الاعشاب و النباتات في القرآن و السنة،ص 41.
8- ecosyatem
9- محمدرضا نوري، بهداشت در قرآن، ص 656.
10-ر.ک.محمود طالقاني، پرتوي از قرآن، ج3، ص 154 و نيز: جمشيد خدادادي، پانزده روز تا سلامتي، ص 120.
11- هلن گوتري، مباني علم تغذيه، ص 2.
12- ناصر مکارم شيرازي، پيام قرآن، ج6، ص 240.
13- ابواسحاق احمد بن ابراهيم ثعلبي نيشابوري، الکشف و البيان عن تفسير القرآن، ج9، ص 129؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج9، ص 291؛ رشيدالدين ميبدي، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج9، ص 336؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص 14؛ بانوي اصفهاني، مخزن العرفان در تفسير القرآن، ج13، ص 348؛ ناصرمکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج22، ص 434.
14- ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج9، ص 434.
15- وهبة مصطفي زحيلي، المنير في العقيدة والشريعة و المنهج، ج27، ص 249.
16-ناصر مکارم شيرازي، پيام قرآن، ج6، ص 243.
17- رضا پاک نژاد، اولين دانشگاه آخرين پيامبر، ج9، ص 33.
18- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 21-22.
19- جمشيد خدادادي پانزده روز تا سلامتي، ص 121- 122.
20- علي رضا ملازاده، « تغذيه گياهي »، فرهنگ جهاد، ش 16، ص 126.
21- جمشيد خدادادي، پانزده روز تا سلامتي، ص 119.
22- مصطفي آخوندي، غذا و تغذيه در آموزه هاي ديني و يافته هاي علمي، پژوهشکده تحقيقات اسلامي، ص 121.
23- ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص 25.
24- محمد باقر مجلسي، بحارالانوار الجامعة الدرر اخبار الائمة الاطهار، ج62، ص 294.
25- همان، ج66، ص 65.
26-ألا تطغوا في الميزان ( الرحمن/8 ).
27- محمود زمخشري الکاشف عن حقايق غوامض التنزيل، ج4، ص 15؛ فضل بن حسن طبرسي، جوامع الجامع، ج3، ص 388؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج7، ص 440؛ اسماعيل حقي بروسوي، روح البيان، ج7، ص 392؛ حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي، تفسر اثني عشري، ج11، ص 74.
28- ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج18، ص 372؛ محسن قرائتي، تفسير نور، ج9، ص 538.
29- ريچارد استرنج، کنترل بيماري هاي گياهي، ص 41.
30- دينا عزيزيان، مورفولوژي مقايسه اي گياهان آوندي، ص 239.
31- محمود زمخشري، الکاشف عن حقايق غوامض التنزيل، ج4، ص 381؛ فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج28، ص 130؛ جمال الدين مقدادبن عبدالله، فاضل مقداد، کنزالعرفان في فقه القرآن، ج2، ص 9؛ جلال الدين سيوطي، تفسير جلالين، ج1، ص 521؛ محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج13، ص 327؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج18، ص 341؛ احمد بن مصطفي مراغي، المراغي، ج26، ص 155؛ وهبةبن مصطفي زحيلي، المنير في العقيدة والشريعة و المنهج، ج 26، ص 286.
32- محمد بيستوني، گياه شناسي از ديدگاه قران کريم، ص 219- 222.
33- جمشيد خدادادي، پانزده روز تا سلامتي، ص 128- 138.
34- محمود زمخشري، الکشاف عن حقايق غوامض التنزيل، ج3، ص 517؛ فضل بن حسن طبرسي، جوامع الجامع، ج3، ص 295؛ حسين بن مسعود بغوي، معالم التنزيل في تفسير القرآن، ج3، ص 604؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص 111؛ ملامحسن فيض کاشاني، الصافي، ج4، ص 160؛ اسماعيل حقي بروسوي، روح البيان، ج7، ص 129؛ حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي، تفسير اثني عشري، ج10، ص 397؛ وهبةبن مصطفي زحيلي، المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، ج21، ص 221.
35- ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج17، ص 175.
36- محسن قرائتي، تفسير نور، ج9، ص 320.
37- ابوجعفر محمد بن جرير طبري، جامع البيان في التفسير القرآن، ج14، ص 59؛ محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج6، ص 365؛ محمد زمخشري، الکاشف عن حقايق غوامض التنزيل، ج2، ص 597؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج2، ص 280؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج11، ص 82؛ ملامحسن فيض کاشاني، الصافيف ج3، ص 214.
38- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، في تفسير القرآن، ج27، ص 23؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج10، ص 217؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في التفسير القرآن، ج20، ص 266؛ حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي، تفسير اثني عشري، ج14، ص 156.
39- محمد تقي مصباح يزدي، معارف قرآن، بخش دوم، ص 277.
40-محمد بيستوني، گياه شناسي از ديدگاه قران کريم، ص 225.
41- محمد رضا نوري، بهداشت در قرآن، ص 135.
42- محمد زمخشري، الکاشف عن حقايق غوامض التنزيل، ج2، ص 618؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج6، ص 574؛ ملامحسن فيض کاشاني، الصافي، ج3، ص 143؛ احمد بن مصطفي مراغي، المراغي، ج14، ص 105.
43- محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج6، ص 404؛ ابواسحاق احمد بن ابراهيم، ثعلبي نيشابوري، الکشف و البيان عن تفسير القرآن، ج6، ص 28؛ حسين بن مسعود بغوي، معالم التنزيل في تفسير القرآن، ج3، ص 86؛ رشيد الدين احمد بن ابي سعد ميبدي، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج5، ص 412؛ محمدحسين طباطبايي، الميزان في التفسير القرآن، ج12، ص 293؛ محمد حسين حسيني همداني، انواردرخشان، ج9، ص 486؛ علي اکبر قرشي، احسن الحديث، ج5، ص 469.
44- محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج12، ص 293؛ علي اکبر قرشي، احسن الحديث، ج5، ص 469.
45- محمد تقي مصباح يزدي، معارف قرآن، بخش دوم، ص 279.
46- محمد رضا نوري، بهداشت در قرآن، ص 136.
فريدوني، زهره (1390)، نقش گياهان در زندگي انسان از ديدگاه قرآن، تهران: مؤسسه انتشارات اميرکبير، چاپ اول