نتيجه ي اجتناب ناپذير

از لرد کلوين (3)که از بزرگ ترين علماي فيزيک جهان است، اين جمله يه يادگار مانده که « اگر نيکو بينديشيد، علم شما را ناچار خواهد کرد به خدا ايمان داشته باشيد » ، و من بايد اظهارکنم که با اين گفته کاملاً موافق هستم.
يکشنبه، 6 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نتيجه ي اجتناب ناپذير
 نتيجه ي اجتناب ناپذير

 

نويسنده: جان کلولند کوثرن(1) (2) رياضيدان و شيميدان




 

از لرد کلوين (3)که از بزرگ ترين علماي فيزيک جهان است، اين جمله يه يادگار مانده که « اگر نيکو بينديشيد، علم شما را ناچار خواهد کرد به خدا ايمان داشته باشيد » ، و من بايد اظهارکنم که با اين گفته کاملاً موافق هستم.
چون از روي اطلاع و با شعورکامل به تمام آنچه درباره ي جهان مي دانيم توجه کنيم، اين مطلب بر ما مکشوف مي شودکه جهان حداقل از سه دسته فعاليت تشکيل شده، و عبارتند از: فعاليت ماي مادي ( ماده ) و عقلي ( عقل ) و روحي ( نفس ).
سهمي که علم شيمي مي تواند در اين ملاحظه جهان داشته باشد، لزوماً بسيار محدود خواهد بود؛ چه، در دستگاه علوم يکي ازچندين جزء آن را تشکيل مي دهد.
از آن جا که شيمي اساساً کارش بسته به ترکيبات ماده و تغييرات آن و همچنين تبدلات انرژي در ضمن اين تغييرات است، و ضمناً قابليت تبديل ماده و انرژي را نيز شامل مي شود، ظاهراً علمي است که جنبه ي مادي در آن غلبه دارد و بايد آن را کاملاً علم غير روحي دانست. بنابراين چگونه مي توان توقع داشت که اين علم دليلي براي موجود اعلاي روحاني، يعني خدا، به عنوان آفريننده و راهنماي جهان اقامه کند؟ يا چگونه مي توان از اين علم انتظار داشت که ثابت کند جهان براساس تصادف ساخته شده و همين تصادف آن را اداره مي کند و آنچه در آن اتفاق مي افتد جز جلوه اي از تصادف نيست؟
ترقي عظيمي که در صد سال گذشته نصيب علوم فيزيک و شيمي شده، بيشتر از راه به کار انداختن « روش علمي » در تحقيقات مربوط به ماده و انرژي بوده است. در قسمت تجربي اين تحقيقات، همه کوشش بر آن است که هر احتمال شناخته اي راکه بنابر آن نتايج حاصل شده منحصراً از تصادف به دست آمده، از ميان بردارند. اين تحقيق به صورت قطعي درگذشته نشان داده و در آتيه نيز چنين خواهد کرد که حتي رفتار ماده اي بي حس نيز پيرو اتفاق و تصادف نيست، بلکه برخلاف، از « قوانين طبيعي » معيني « تبعيت مي کند ». غالباً صحت يک قانون مدت ها پيش از آن که دليلي براي وجود و کيفيت عمل آن کشف شده باشد حالت استقرار پيدا مي کند، ولي چون اوضاع و احوالي که قانون با آن ها صحت دارد شناخته شود، علماي شيمي يقين دارند که در چنان اوضاع و احوال قانون کار مي کند و نتايج مشابه با نتايج اوضاع و احوال مشابه گذشنه به بار مي آورد. اگر رفتار ماده و انرژي تابع اتفاق و تصادف و شانس بود، اين دانشمندان هرگز نمي توانستند چنين يقين و اطميناني پيدا کنند. و هنگامي که بالاخره دليل آن که چرا اين قوانين وجود دارد و به شکل خاص خود عمل مي کند پيدا شد، حتي دورترين احتمال تصادفي و اتفاقي بودن حوادث کاملاً از ميان مي رود.
آيا روشي که مندليف، شيميدان بزرگ روسي، صد سال پيش از اين عناصر شيميايي ارايه داد و آن ها را برحسب زياد شدن وزن اتمي مرتب کرد ( و اين کار را بعدها ديگران کمي تغيير و توسعه دادند )، دوري بودن عناصر و اين که عناصر مشابه با يکديگر به شکل خاصي درکنار هم قرار مي گيرند، خاصيتي است که به صورت معقولي مي توان آن را نتيجه تصادف دانست؟ اگر بنا باشد تصادف را در اين جا دخيل بدانيم، ديگر امکان پيشگويي عناصرکشف ناشده و ياد کردن از خواص آن ها که تقريباً پس از اکتشاف به همان صورت بوده، نمي توانسته است امکان پذير باشد. به همين جهت است که پس از تعميم آن را « تصادف دُوري » (4) نناميده اند ، بلکه « قانون دُوري » (5) گفته اند.
نيز آيا دانشمندان آن روز اين کيفيت را که اتم هاي عنصر« A » به سهولت با اتم هاي عنصر « B » ترکيب مي شود و با اتم هاي عنصر « C » ابداً ميل ترکيب ندارد، تنها نتيجه تصادف مي دانستند؟ هرگز؟ بلکه برعکس چنين استدلال مي کردند که نوعي از نيرو به نام « ميل ترکيبي » موجود است که ميان اتم هاي « A » و اتم هاي « B » به شدت مؤثر است و ميان اتم ها ي « A » و اتم هاي « C » يا هيچ تأثيري وجود ندارد يا اگر هم تأثيري داشته باشد بسيار ضعيف است.
و نيز مي دانستندکه در فلزات قليايي شدت ترکيب اتم ها با آب ( مثلاً ) هرچه وزن اتمي زيادتر باشد بيشتر مي شود، و اين درست عکس خاصيتي است که در شبه فلزات خانواده ي کلر وجود دارد. البته هيچ کس دليل اين را نمي دانست، ولي هيچ کس اين دو خاصيت متناقض را به تصادف نسبت نمي داد، و نمي توانست بگويد که مثلاً تا يک ماه ديگر همه انواع گوناگون اتم يکسان عمل خواهند کرد يا طرز تأثيرشان معکوس خواهد شد يا به يک شکل کاملاً تصادفي و اتفاقي تأثير خواهند کرد.
اکتشاف ساختمان اتم اکنون نشان داده است که در تمام اين مثال ها قوانين معيني حکمفرماست و شانس و تصادف را دخالتي در آن نيست.
صد و دو عنصر شناخته شده شيمي و تشابه ها و اختلاف هاي حيرت انگيز آن ها را در نظر مي گيريم: بعضي رنگينند و بعضي بي رنگ؛ بعضي به شکل گازند و مايع، و جامد کردن آن ها بسيار دشوار است؛ بعضي جامد و نرم و بعضي بسيار سختند؛ پاره اي بسيار سبک و پاره اي ديگر بسيار سنگينند؛ بعضي به خوبي گرما و برق را از خود مي گذرانند و در بعضي ديگر اين خاصيت بسيار ضعيف است؛ بعضي خاصيت آهن ربايي دارند و بعضي ديگر چنين نيستند؛ با بعضي از آن ها اسيد ساخته مي شود و با بعضي ديگر باز؛ بعضي عمر طولاني دارند و بعضي پيش ازکسري از ثانيه زنده نمي مانند. با اين حال همه آن ها با قانون دوري و تناوبي که پيش از اين ذکر آن رفت مطابقت دارند.
با اين همه اختلاف، هر اتم از هر يک از اين 102 عنصر عبارت از مجموعه اي از سه نوع ذرات الکتريکي است. پروتون ( مثبت )، الکترون ( منفي )، و نوترون ( ترکيبي از يک پروتون و يک الکترون ). همه ي پروتون ها و نوترون هاي هر اتم در « هسته ي » مرکزي آن جا دارند؛ همه ي الکترون ها که از حيث شماره با پروتون ها برابرند، برگرد محور خود مي چرخند، و نيز بر « مدارهاي » مختلف به دور هسته حرکت انتقالي دارند و فاصله ي آن ها تا اين هسته آن اندازه زياد است که آدمي به فکر مقايسه ي دستگاه اتم با منظومه ي شمسي بيفتد، چه بيشتر حجم اتم « فضاي خالي » است، همان گونه که در منظومه ي شمسي نيز چنين است. اين را هم بايدگفت که اختلاف ميان اتم يک عنصر با اتم عنصر ديگر تنها به اختلاف شماره ي پروتون ها ( نوترون ها ) در هسته و اختلاف شماره و طرز قرارگرفتن الکترون ها برگرد هسته است! از اين قرار، معين شد که ميليون ها نوع ماده از بسيط و مرکب در آخرکار همه از سه نوح ذرات الکتريکي ساخته شده اند، که آن سه چيز نيز اشکال سه گانه ي حقيقت واحد يعني الکتريسيته است، و اين يکي نيز به نوبه ي خود مظهري از حقيقت نهايي « انرژي » است.
ماده به عنوان مجموعه اي از اتم ها و مولکول ها، و خود اين مولکول ها و اتم ها، و سازندگان آن ها يعني پروتون ها و نوترون ها و الکترون ها، و الکتريسيته، و خود انرژي، همه از قوانين خاص پيروي مي کنند و دستخوش تصادف و اتفاق نيستند. اين مطلب به اندازه اي صحت دارد که هفده اتم از عنصر شماره 101 براي شناختن آن کفايت کرده است. جهان مادي بدون شک جهان مرتب و صاحب نظمي است و جهان پريشاني و نابساماني نيست؟ جهاني است که از قوانين تبعيت مي کند و تصادف را بر آن دستي نيست.
آيا هيچ آدم عاقل و مطلعي باور مي کند که ماده ي بي حس و بي شعور بنا به تصادف خود را آغازکرده و به خود نظم بخشيده و اين نظم براي وي باقي مانده باشد؟ شک نيست که جواب اين سؤال کلمه ي « نه! » است. هر که انرژي به ماده « نو » تبديل مي شود، اين تبديل « مطابق قانوني » صور ت مي گيرد و ماده اي که به دست مي آيد از همان قوانيني پيروي مي کند که ناظر بر ماده هاي موجود پيش از آن است.
در شيمي اين مطلب به دست آمده که ماده روزي نابود مي شود؛ منتهي نابودي پاره اي از مواد بي اندازه کند و نابودي پاره اي ديگر بي اندازه تند است. بنابراين وجود ماده ازلي نيست، و از اين قرار ناچار آغازي داشته است. شواهدي از شيمي و علوم ديگر نشان مي دهد که اين آغاز کُند و تدريجي نبوده، بلکه برخلاف پيدايش ماده ناگهاني صورت گرفته، و حتي دلايلي زمان تقريبي پيدايش آن را نيز نشان مي دهد. از اين قرار، در زمان معيني جهان مادي آفريده شده و از همان زمان پيرو قوانين، و نه دستخوش تصادف، بوده است.
چون ماده نمي تواند خود و قوانين حاکم بر خويش را بيافريند، عمل آفريش ناچار بايد به وسيله ي عاملي غيرمادي صورت گرفته باشد. عجايب حيرت انگيزي که در آن عمل آفريش به نظر مي رسد، نشان مي دهدکه آن عامل غيرمادي بايد صاحب شعوري خارج از حد تصور ما بوده باشد، و اين شعور، چنان که مي دانيم، از مختصات عقل است، ولي براي آن که عقل در جهان مادي کار کند به کار افتادن اراده ضرورت دارد، و اين کار تنها به وسيله يک شخصي ممکن است صورت پذيرد. به اين ترتيب، نتيجه منطقي و اجتناب ناپذيري که به آن رسيديم اين است که نه تنها آفريش صورت گرفته، بلکه اين آفريش بنا به خواست و نقشه ي شخصي بسيار دانا و توانا انجام شده که توانسته است آنچه را خواسته به مرحله عمل درآورد و همه وقت و در همه جاي اين جهان حضور دارد. معني اين بيان آن است که ما بدون شک و ترديد وجود « ذات اعلاي روحاني يعني خداي آفريننده و مدبر جهان » را که در آغاز اين فصل آمده مي پذيريم و به آن ايمان مي آوريم.
علم از زمان لرد کلوين به اندازه اي پيش رفته که با اطمينان و يقين بيشتري مي توان جمله ي او را تکرارکرد وگفت: « اگر نيکو بينديشيد، علم شما را ناچار خواهد کرد به خدا ايمان داشته باشيد ».

پي‌نوشت‌ها:

1- John Cleveland Cothran.
2- دکتراي فلسفه از دانشگاه کورنل، عضو سابق دانشگاه کورنل و نيز رئيس سابق شعبه ي فيزيک دارالمعلمين دولتي دولوث، استاد شيمي و صاحب کرسي رشته ي فيزيک و رياضي در شعبه دولوث از دانشگاه مينسوتا، سخنران شيمي در دارالمعلمين دولتي کانزاس، متخصص در تهيه ي تري نيترور آمونيم و تترازول و تصفيه ي تنگستن.
3- Lord Kelvin.
4- the periodic chance.
5- the periodic law.

منبع مقاله :
آلن، فرانک؛ (1340)، اثبات وجود خدا، گردآورنده: کلوور مونسما، جان، مترجمان: احمد آرام، سيد مهدي امين، علي اکبر صبا، عبدالعلي کارنگ و علي اکبر مجتهدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ هشتم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط