نوشته ي آيت الله محمد هادي معرفت (ره)

نقد و بررسي کتاب التمهيد في علوم القرآن

نام استاد معرفت بيش از هر چيز با کتاب التمهيد في علوم القرآن گره خورده و با ياد کرد نام ايشان، بيش از هر چيز ديگر نام اين کتاب به ذهن تداعي مي کند. کتابي که توانست جايگاه و سهم ائمه (عليهم السلام) و شيعه در عرصه علوم و
سه‌شنبه، 8 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد و بررسي کتاب التمهيد في علوم القرآن
 نقد و بررسي کتاب التمهيد في علوم القرآن

 

نويسنده: علي نصيري (1)




 

نوشته ي آيت الله محمد هادي معرفت (ره)

چکيده

نام استاد معرفت بيش از هر چيز با کتاب التمهيد في علوم القرآن گره خورده و با ياد کرد نام ايشان، بيش از هر چيز ديگر نام اين کتاب به ذهن تداعي مي کند. کتابي که توانست جايگاه و سهم ائمه (عليهم السلام) و شيعه در عرصه علوم و معارف و تفسير قرآن را بازشناساند و خلأ کتابخانه ها را از آثار علوم قرآني شيعه به خوبي جبران کند و به عنوان معتبرترين و استوارترين آثار در اين زمينه، در کنار کتاب هايي چون البرهان بدرالدين زرکشي و الاتقان جلال الدين سيوطي بدرخشد.
نگارنده در اين مقاله به دنبال آن است تا ضمن معرفي محتوايي و به تصوير کشيدن سير و سامانه مباحث در اين کتاب، جايگاه ويژگي هاي آن را مورد بررسي قرار دهد.
كليدواژه ها: التمهيد في علوم القرآن، وحي، نزول، مکي و مدني، اسباب النزول، محکم و متشابه، اعجاز قرآن.

مقدمه

کتاب التمهيد في علوم القرآن چنان که از نام آن پيدا است به عنوان مقدمه اي در عرصه علوم قرآن تدوين يافته است. البته از مقدمه کتاب و برخي مصاحبه هاي مؤلف آن برمي آيد که عنوان التمهيد، نه به عنوان مقدمه اي در علوم قرآن، بلکه به عنوان مقدمه اي بر تفسير الوسيط - تفسيري که استاد معرفت درصدد نگارش آن بوده است - تدوين يافته است. (2) از سويي ديگر، مباحث بس عميق و تا حدود زياد گسترده علوم قرآني که در شش جلد اين کتاب آمده، به هيچ وجه با اين عنوان که اين کتاب مقدمه يا درآمدي بر علوم قرآن به حساب آيد، سازگار نمي باشد.
اين کتاب در شش جلد فراهم شده است. با اين حال استاد تأکيد داشت که کتاب هاي التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، صيانة القرآن من التحريف، شبهات و ردود نيز به عنوان جلدهايي از کتاب التمهيد جداگانه تدوين شده است. از اين جهت در نظر داشت مجموعه اين کتاب ها را به صورت يک موسوعه و تحت يک عنوان منتشر سازد. به ويژه آنکه مباحثي که در اين سه کتاب اخير آمده، يعني تاريخ تفسير و مفسران، اثبات تحريف ناپذيري و پاسخ به شبهات در زمينه قرآن، همه جزو مباحث علوم قرآن به شمار مي روند. (3)
استاد معرفت در کتاب التمهيد مجموعاً هفت مبحث از مهم ترين مباحث کلان علوم قرآن که خود حاوي مباحث مختلف خرد علوم قرآن است را مورد بررسي علمي قرار داده است که عبارتند از: 1. وحي؛ 2. نزول قرآن؛ 3. تاريخ قرآن؛ 4. مبحث قرائت ها؛ 5. ناسخ و منسوخ؛ 6. محکم و متشابه؛ 7. اعجاز قرآن.
جلد اول به سه مبحث نخست اختصاص يافته است. در جلد دوم، دو مبحث چهارم و پنجم آمده است. در جلد سوم محکم و متشابه مورد بحث و بررسي قرار گرفته و مبحث اعجاز، جلدهاي چهارم، پنجم و ششم را به خود اختصاص داده است. به اين ترتيب که در جلد چهارم مباحث مبنايي اعجاز انعکاس يافته و در جلد پنجم اعجاز بياني و در جلد ششم، سه وجه از وجوه اعجاز يعني اعجاز علمي، اعجاز اخبار به غيب و اعجاز تشريعي قرآن مورد بررسي قرار گرفته است.

انگيزه تأليف کتاب التمهيد

استاد معرفت در مقدمه کتاب التمهيد به صورت اجمالي و در مصاحبه ها و گفتارهاي ديگر به صورت مشروح تر توضيح داده که با اشتياق وافر به قرآن، مشغول تدوين تفسيري با عنوان الوسيط بوده است و اين تفسير تا اواخر سوره مبارکه بقره نيز پيش رفت.
همزمان با تدوين تفسير و ساير فعاليت هاي علمي، در نجف اشرف با همکاري شماري از صاحب نظران و دانشوران، گروهي را تشکيل داده و مسئوليت پاسخ گويي به پرسش هاي مختلف محافل علمي و فرهنگي و نيز پاسخ به شبهات را برعهده گرفتند. بدين منظور مجله اي با عنوان « اجوبة المسائل الدينية » منتشر ساختند. در يکي از پرسش ها که به اين گروه علمي احاله شد، از حکم ترجمه قرآن سؤال و پاسخ آن به استاد معرفت واگذار شد. ايشان پس از بررسي منابع به تلخي دريافت که در کتاب هاي شيعه در اين باره و نيز ساير مباحث علوم قرآني، گفت و گويي نشده است. در حقيقت کتابخانه شيعه از منابع علمي در زمينه علوم قرآن خالي است. از اين جهت با خود عهد بست با تدوين کتاب التمهيد اين نقيصه را برطرف کند. (4)
بنابراين مهم ترين انگيزه و دغدغه ايشان براي روي آوري به تدوين اين کتاب و کنار گذاشتن تفسير الوسيط، ارائه گفت و گوهاي شيعه در زمينه علوم قرآني است که ممکن است احياناً به صورت هاي پراکنده در کتاب هاي مختلف انعکاس يافته باشد.
اين انگيزه چنان قوت گرفت که به استثناي دهه ي آخر عمر ايشان که به تدوين التفسير الأثري الجامع اختصاص يافت، سراسر عمر علمي ايشان را به خود اختصاص داد. افزون بر آن، با چنين رويکرد همه جانبه اي، ابعاد فقهي ايشان نيز تا حدود زيادي تحت الشعاع قرار گرفت. به گونه اي که عموماً استاد معرفت را به عنوان يک انديشه ور طراز اول در زمينه علوم قرآن مي شناسند تا فقيهي متضلع و نو انديش. در حالي که ايشان در حوزه علميه نجف و پس از مهاجرت به ايران در حوزه علميه قم، هماره مطالعات و تحقيقات فقهي و نيز تدريس آن را دنبال مي کرد. آنچه در اين بين کمتر مورد توجه قرار گرفته، نقش استاد ايشان - آيت الله خوئي - در شکوفا ساختن ذوق و بالندگي استاد معرفت در زمينه علوم قرآني است. به ويژه آنکه آيت الله خوئي در کنار تضلع در ساير علوم اسلامي به ويژه فقه و اصول، به تدوين تفسيري به عنوان البيان في تفسير القرآن روي آورد و تفسير سوره فاتحه را به فرجام رساند. و با تأسي از تفاسير کهن شيعه همچون تبيان، مجمع البيان، صافي و آلاء الرحمن، مباحث مقدماتي بسيار مفيدي در آغاز اين تفسير منعکس ساخت.
اين مباحث که خود به منزله ي گنجينه ي علمي غني اي در زمينه قرآن به شمار آمده و به عنوان مباني مفسر در تفسير آيات نقش آفريني مي کند، الگويي مناسب از غناي مباحث قرآني در آثار شيعه به شمار مي رود. آيت الله خوئي در اين مباحث عميق قرآني، احاطه و تضلع خود در عرصه علوم قرآن را به تصوير کشيد. (5)
بدون ترديد اين کتاب و به ويژه مباحث مقدماتي آن و نيز علايق آيت الله خويي به اين دست از مباحث - که متأسفانه به دلايلي نيمه کار ماند - در روي آوردن استاد معرفت به علوم قرآن تأثير داشته است. در حقيقت مي توان مدعي شد که آيت الله خوئي در پيدايش افق قرآن در ذهن استاد معرفت نقش اساسي داشته است. شاهد مدعا آنکه استاد معرفت هماره در آثار قرآني خود از آيت الله خوئي به عنوان « سيدنا الاستاد » تعبير کرده و در مباحثي همچون تاريخ قرآن، قرائات، ناسخ و منسوخ تحريف ناپذيري قرآن و... به صورت مکرر از استاد خود و ديدگاه هاي ايشان با تجليل و احترام ياد کرده است. (6) به خصوص که تحت همين تأثير در کتاب صيانة القرآن من التحريف اذعان مي کند که عنوان اثر خود را از عنوان کتاب البيان استاد خود آيت الله خوئي وام گرفته است. (7)

نگاهي به مقدمه کتاب « التمهيد »

استاد معرفت در مقدمه کتاب، نخست شماري از آثار مهم علوم قرآني شيعه و اهل سنت در گذشته و حال را براساس قرون مختلف برشمرده است. (8) اين آثار را در نگاهي کلي به چهار دسته مي توان تقسيم کرد:
1. آثاري که تنها از آن ها در منابع تاريخي ياد شده و اينک در اختيار ما قرار ندارند. عموم کتاب هاي برشمرده مربوط به سده دوم چنين است.
2. آثاري که به صورت گسترده و فراگير به بررسي شماري از علوم قرآني پرداخته اند. نظير کتاب البرهان في علوم القرآن از بدرالدين زرکشي (9) و الاتقان في علوم القرآن از جلال الدين سيوطي. (10)
3. آثاري که به عنوان تفسير فراهم آمده اند؛ با اين حال بخشي از مباحث علوم قرآني در مقدمه آن ها منعکس شده است. نظير تفسير تبيان، مجمع البيان، آلاء الرحمن و...
4. آثاري که با عنوان و رويکردي غير قرآني تدوين يافته، اما به خاطر تداخل برخي از مسائل علوم قرآني با علوم ديگر، از برخي از مسائل علوم قرآني در اين کتاب ها ياد شده است. نظير مبحث حجيت ظواهر که در کتب اصولي متأخران انعکاس يافته و در عين حال جزو مسائل علوم قرآني به شمار مي رود.
استاد معرفت نخستين اثر در زمينه علوم قرآن را کتاب القرائه از يحيي بن يعمر ( م 89 ) دانسته است. (11) ايشان مهم ترين سده شکوفايي علوم قرآني را سده هشتم و نهم معرفي مي کند که موسوعه هاي البرهان با برخورداري چهل علم از علوم قرآن و الاتقان با بررسي هشتاد نوع از علوم قرآني تدوين يافت. (12)
از اين بخش از مقدمه استاد معرفت مي توان افزون بر آگاهي از پيشينه ي تاريخي آثار علوم قرآني، به اين نتيجه نيز دست يافت که ايشان قبل و همزمان با مطالعات و تحقيقات قرآني، به اين کتاب ها و منابع اهتمام داشته است.
ايشان پس از برشمردن اين کتاب ها، اذعان مي کند که سالياني متمادي به گردآوري فيش هاي مطالعاتي مشغول بوده و به خاطر ضرورت اين کار، کار تدوين تفسير خود را به تأخير انداخته است. وي وعده مي دهد که مي خواهد اين کتاب نظرات جديدي را منعکس سازد که در ساير کتاب ها نيامده است. (13)
بخش پاياني مقدمه ايشان بيانگر شيوه استاد معرفت در بررسي مباحث و چگونگي آماده سازي آن ها براي انتشار است. استاد معرفت يادآور مي شود که تا به درستي و اتقان آرا و ديدگاه هاي خود دست نيافته آن ها را منعکس نساخته و براي اتقان مباحث کتاب و ديدگاه هاي ارائه شده، آن ها را پيش از انتشار به صورت جزوات درسي در اختيار طلاب قرار داده است و در حين تدريس، با استقبال از ديدگاه ها و نقدهاي فاضلان حوزه، به تکميل و بازسازي مباحث اقدام مي کرد. (14) ايشان براساس همين شيوه، جلد نخست کتاب التفسير الاثري الجامع را با انتشار در نسخه هاي محدود، براي استفاده از نقد و پيشنهادهاي علمي در اختيار عموم قرآن پژوهان و محققان حوزه قرار داد.
اين روش، شيوه بسيار نيکويي است که مي تواند به بالندگي هرچه بيشتر آثار پيش از انتشار بيانجامد و به رغم آنکه در کشورهاي غربي مورد توجه است، اما در محافل ديني به ويژه در کشور ما چندان اقبالي به اين شيوه ديده نمي شود.

نگاهي به مباحث جلد نخست التمهيد

1. مبحث وحي

جلد نخست کتاب التمهيد به مهم ترين مباحث علوم قرآني نظير وحي، نزول قرآن و... اختصاص يافته است. استاد معرفت معتقد بود از آنجا که بنياد قرآن بر وحي استوار بوده و اين کتاب آسماني از رهگذر وحي به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) القا شده است، مي بايست در نخستين مبحث از مباحث علوم قرآني، از وحي گفت و گو کرد. (15) از اين رو مبحث وحي در طليعه اين کتاب قرار گرفته است. ايشان پس از بررسي مفهوم لغوي و اصطلاحي وحي و ارائه تقسيمات آن و چگونگي دريافت وحي از سوي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، به چهار شبهه اساسي در زمينه وحي پاسخ گفته است. اين چهار شبهه عبارت اند از:
1. عدم امکان وحي به خاطر فقدان سنخيت ميان انسان و فرشته؛
2. داستان ورقة بن نوفل و ترديد پيامبر به هنگام دريافت وحي؛
3. افسانه غرانيق و عدم امکان دخالت شيطان در وحي نبوي؛
4. آگاهي و سلامت کامل پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به هنگام دريافت وحي.
استاد معرفت پس از تعريف لغوي وحي، به اشاره، مهم ترين عنصر معنايي آن را اعلام سريع پنهاني دانسته است. (16) و با استفاده از آيات قرآن و برخي از روايات، وحي را به چهار دسته تقسيم کرده است که عبارتند از: 1. همان معناي لغوي؛ 2. غريزه؛ 3. الهام؛ 4. وحي نبوي. (17)
ايشان وحي نبوي را نيز بر سه گونه ارزيابي کرده که عبارتند از:
1. رويا؛ يعني آن بخش از وحي الاهي که از رهگذر خواب هاي راستين به پيامبران ابلاغ شده است.
2. فرود جبرئيل؛ استاد معرفت با استفاده از روايات توضيح مي دهد که بخش اساسي آيات قرآن با فرود جبرئيل بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و تجسّد ايشان به صورت يکي از صحابه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به نام دحيه کلبي انجام گرفت. ايشان همچنين تبيين مي کند که تجسد جبرئيل در قالب اين شخص - که به زيبايي و خوش اندامي معروف بود - بدان جهت بود که فرشتگان به عنوان موجودات کامل اگر قرار باشد در قالب انساني تجسد و تمثل يابند، با تناسب موزون و زيبا تجسد مي يابند. (18)
3. وحي مستقيم؛ استاد معرفت به کمک برخي از روايات به دنبال تقويت اين نظريه است که حالات خاص رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به هنگام نزول قرآن، نظير حالت نيمه بي هوشي، نشستن عرق شديد بر پيشاني و... به هنگام نزول مستقيم وحي بوده است. يعني آن بخش از وحي قرآني که از سوي خداوند به صورت مستقيم و بدون وساطت جبرئيل به پيامبر ابلاغ شد. (19)
استاد معرفت با الهام از برخي از روايات فريقين معتقد است که رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دو بار جبرئيل را به صورت اصلي خود در حالي که شرق و غرب عالم را پر کرده بود، مشاهده کرد. و يکي از آن دو مورد، شب معراج بوده است. بدين جهت ايشان ضماير آيات مورد بحث در سوره مبارکه نجم يعني آيات وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى‏ * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى‏ * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى‏ (20) را جبرئيل دانسته است. بنابراين مقصود از آيات ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى‏ * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى‏ (21) نزديک شدن جبرئيل به پيامبر است. (22) اين تفسير درست در برابر شماري ديگر از تفاسير به ويژه تفاسير عرفاني است که مقصود از اين آيات را قرب بي مثال پيامبر به خداوند دانسته اند. (23)
مؤلف کتاب التمهيد پس از بررسي عالمانه حالات پيامبر به هنگام دريافت وحي به استناد روايت و قد وعيت ما اقول و نيز مباني کلامي مبتني بر قاعده لطف که بر ضرورت همراه بودن نبوت و وحي با نشانه هاي روشن تأکيد دارد، هرگونه تشکيک در آگاهي و هشياري پيامبر هنگام دريافت وحي را مردود مي داند و معتقد است طبيعت ارتباط مستقيم با روح محدود انسان و القاي وحي بر اين روح، تغيير حالات جسمي پيامبر را اقتضا داشت. بنابراين شبهات برخي از مستشرقان در اين زمينه از اساس مردود است. (24)
ايشان هم چنين به تفصيل شبهه عدم امکان اتصال امکان فرش با عرش و عالم ناسوت با عالم ملکوت را مورد نقد و بررسي قرار داده و براي نقد آن از برهان هاي فلسفي ناظر به تجرد روان، و نيز دستاوردهاي تجربي بشر که اثبات کننده وجود حقيقت ديگر در وجود انسان به نام روان است، و نيز از اذعان منکران روح و عالم مجردات از سده هجدهم به بعد مبني بر وجود روح، ياري جسته است. (25)
پيدا است که اين شبهه، شبهه عام و فراگيري است که نه تنها وحي قرآن و رسالت پيامبر اسلام، بلکه تمام وحي ها و رسالت ساير پيامبران را نيز در برمي گيرد. بنابراين بسيار دشوار مي نمايد که ما بتوانيم اين شبهه را شبهه وحي قرآني نام نهيم.
از سوي ديگر، از آنجا که متأسفانه روايت ورقة بن نوفل در منابع حديثي، تفسيري و تاريخي اهل سنت آمده و ناقلان آن از خطر اين روايت نسبت به اصالت و حقانيت وحي قرآن و رسالت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) غافل مانده اند، استاد معرفت با استناد به مباني و معيارهاي نقد حديث از رهگذر نقد سندي و متني، روايت ورقة بن نوفل را به نقد کشيده است.
اضطراب متني اين روايت، مخالفت با مباني و مخالفت با آيات صريح قرآن از جمله اشکالات متني اين روايت عنوان شده است. به ويژه آنکه استاد معرفت تذکر مي دهد که به استناد اسناد تاريخي، ورقة بن نوفل سرانجام بدون اسلامي آوردن از دنيا رفت. (26) معناي اين سخن آن است که رسالت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را کسي امضا کرد که خود سرانجام به آن ايمان نياورد. آيا اين امر مايه وهن اسلام و قرآن نخواهد بود؟
سومين شبهه اي که استاد معرفت در زمينه وحي به آن پاسخ داده، شبهه اسطوره غرانيق است. به استناد برخي از روايات اسرائيليات، شيطان توانست با جا زدن خود به عنوان جبرئيل در لا به لاي آيات سوره مبارکه نجم، دو آيه ساختگي تلک الغرانيق العلي و ان شفاعتهن لترتجي را بگنجاند و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بي آنکه بتواند قرآني نبودن اين کلمات را دريابد، شادمانه با مشرکان دست آشتي مي دهد. تا بدانجا که خبر جشن آشتي آن حضرت با مشرکان به حبشه مي رسد که مسلمانان مهاجر آماده بازگشت به مکه مي شوند که شبانه با بازخواني آيات نازل شده از سوي جبرئيل، شيطاني بودن اين کلمات آشکار مي شود. (27)
استاد معرفت با دقت و موشکافي علمي ستايش آميزي، ضعف هاي اين روايت ساختگي را آشکار ساخته است. بدين منظور ايشان از قاعده لطف، آيات مبرهن قرآن مبني بر عصمت پيامبران از هرگونه تصرف و دخالت شياطين و آياتي که بر پافشاري رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مخالفت با شرک و مشرکان دلالت دارند، مخالف اين عبارت هاي شيطاني با آيات قبل و بعد سوره که به شدت از بت ها نکوهش کرده است، و ضعف و موهون بودن لفظ و محتواي آيات ساختگي، بهره جسته است. (28)

نزول قرآن

استاد معرفت در مبحث نزول قرآن به بررسي دو مسأله اساسي پرداخته و ديدگاه خود را در اين باره ارائه کرده است؛ که عبارتند از:
1. نزول قرآن در شب قدر که قطعاً يکي از شب هاي ماه مبارک رمضان بوده است، چگونه با روز مبعث که بيست و هفتم رجب بوده است، قابل جمع است؟
ايشان پس از يادکرد ديدگاه هاي مختلف در اين زمينه و نقد و بررسي آن ها، چنين نتيجه مي گيرد که در شب مبعث، آيات آغازين سوره مبارکه علق بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرود آمد که صرفاً به معناي اعلام آغاز رسالت بوده است؛ اما نزول رسمي قرآن از شب قدر آغاز شد. (29) بنابراين از نظر ايشان مقصود از إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ، ابتدأنا بتروله في ليلة القدر است.
2. با توجه به تفاوت کاربرد قرآني « انزلنا » و « نزّلنا » و نيز وجود برخي از روايات، آيا مي توان به دو گونه نزول دفعي و تدريجي قرآن باورمند بود؟
نظر استاد معرفت آن است که قرآن يک نزول بيشتر ندارد و آن همان نزول تدريجي طي 23 يا 20 سال بدون احتساب سه سال دوران فترت است. ايشان معتقد است تفاوت کارکرد باب افعال و تفعيل « نزل » نخستين بار از سوي راغب اصفهاني ارائه شد بي آنکه داراي استناد لازم علمي و ادبي باشد. (30) نيز بر اين باور است که ديدگاه نزول دفعي قرآن در شب قدر بر قلب پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) که از سوي صاحب نظراني همچون ابوعبدالله زنجاني، (31) فيض کاشاني (32) و به ويژه علامه طباطبايي (33) مطرح شد، بيشتر متأثر از ذوق و نگرش عرفاني است که براي تمام اشياي هستي، افزون بر وجود مادي، وجود مثالي نيز قائل اند. استاد معرفت از علامه طباطبايي مي پرسد که وجود حقيقتي ديگر وراي ظاهر آيات و آنچه اينک در اختيار ما است، چه فايده دارد؟ اگر مقصود آن است که دست ما به آن حقيقت والا و متعالي نمي رسد، پس چرا از اين کتاب که اينک در دست ما است، به عنوان کتاب هدايت و ارشاد ياد شده است؟ (34)
ايشان روايات عامه و خاصه را در زمينه نزول قرآن در شب قدر به آسمان چهارم يا بيت المعمور را متعرض شده و پس از ذکر حمايت محدثان فريقين از دو نزول دفعي و تدريجي قرآن، همچنان اين پرسش را مطرح مي کند که نزول دفعي قرآن به آسمان چهارم يا بيت المعمور چه فايده اي به همراه دارد؟ در پي آن ديدگاه فخر رازي مبني بر آنکه شايد خداوند مي خواست کارآمد و شد جبرئيل از آسمان چهارم يا بيت المعمور به آسمان دنيا براي فرود آوردن بخش هايي از آيات به صورت تدريجي به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را تسهيل کند، آن را به سخريه گرفته که مگر درباره عوالم مجردات مي توان از صعوبت سير و سياحت سخن گفت. (35)
ايشان مبنايي خاص در اين زمينه ارائه کرده اند و آن اينکه مفاد روايات نزول جزو امور عبادي نيست که جاي تعبّد باشد. از سوي ديگر چون قابل تعقل نيست، يعني عقل اين مفاد را برنمي تابد، نمي توان مضمون آن ها را پذيرفت.

شناخت مکي و مدني

از جمله مباحث مفيد و علمي جلد نخست کتاب التمهيد، مبحث « مکي و مدني » است. استاد معرفت در اين بحث با تأکيد بر مبناي زمان هجرت به عنوان حدفاصل ميان سور وآيات مکي و مدني، دو مبناي روشن و محکم در اين زمينه ارائه کرده است. نخست آنکه معتقد است مبناي پذيرش سور مکي و مدني، روايات نقل شده اي است که اينک در مصاحف انعکاس يافته است. از اين رو تمام اختلاف ها در زمينه مکي يا مدني بودن سوره ها را پس از بحث و بررسي، مردود مي شمارد. (36) ديگر آنکه معتقد است آيات استثنا شده از سوره هاي مکي و مدني وجود ندارد. يعني چنان نيست که مثلاً در يک سوره مکي چند آيه مدني وجود داشته باشد يا به عکس. بر اين اساس موارد ادعا شده در سرتاسر سوره هاي قرآن را مورد نقد و بررسي قرار داده است. (37)
از نکات قابل توجه در اين بخش از مباحث کتاب التمهيد، تفطن ايشان نسبت به عداوت گروهي از مفسران و محدثان با اهل بيت (عليه السلام) است که مي کوشند با جا به جا جلوه دادن آيات و سوره ها، مانع تحقق فضيلتي براي آنان شوند. نظير سوره مبارکه ي انسان که به رغم مدني بودن، برخي از متعصبان آن را مکي دانسته اند تا فضايل اهل بيت (عليهم السلام) که در ذيل آيات و يطعمون الطعام علي حبه... آمده را پنهان کنند. (38) و نيز سوره مبارکه قدر که به رغم مدني بودن، گفته اند اين سوره مکي است تا نکوهشي که در ذيل آن درباره بني اميه آمده مخفي بماند. (39)

اسباب نزول

مهم ترين ديدگاه استاد معرفت در زمينه شناخت اسباب نزول را مي توان در محورهاي زير خلاصه کرد:
1. به رغم تأثيرگذاري زياد شناخت اسباب نزول در فهم مداليل آيات قرآن، روايات اسباب نزول عموماً داراي ارسال يا ضعف سنداند. (40) اين نکته اي است که علامه طباطبايي نيز بر آن تأکيد کرده است.
2. ميان سبب و شأن نزول تفاوت است. سبب نزول در جايي است که رخدادي پيش از نزول آيه تحقق يافته و در نزول آيه تأثيرگذار باشد، اما در شأن نزول ممکن است هيچ رخدادي تحقق نيافته باشد. (41) چنان که ميان دو اصطلاح تنزيل و تأويل تفاوت است. تنزيل به ظاهر قرآن و تأويل به باطن قرآن ناظر است. (42)
3. برخي از روايات، سبب نزول نسبت هاي ناروا را متوجه پيامبران يا رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ساخته است؛ نظير روايتي که در آن آمده است پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي منافقان هفتاد بار استغفار کرده است. (43)
4. برخي از آيات قرآن جزو قضاياي خارجيه اند نه حقيقيه. از اين رو به شرايط عصر نزول ناظراند و نمي توان آن ها را لزوماً به همه زمان ها ناظر دانست. نظير آيه 6 سوره بقره؛
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَيُؤْمِنُونَ. (44)

جمع قرآن

يکي از مباحث پرچالش در زمينه تاريخ قرآن، چگونگي جمع و تأليف قرآن و شکل گيري آن با چينش کنوني آيات و سور است. استاد معرفت معتقد است تنظيم کلمات و آيات قرآن وحياني است (45) اما تنظيم سوره هاي قرآن به صورت کنوني به دست صحابه انجام يافته است. مهم ترين برهان ايشان وجود مصاحف مختلف صحابه و نيز اختلاف هاي گزارش شده در چگونگي چينش سوره هاي آن ها است. (46) از سوي ديگر، ايشان بر اين باور است که چون رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پيوسته منتظر نزول وحي قرآن بود، نمي توانست خود به جمع و تدوين قرآن همت گمارد. استاد معرفت آراي مخالف صاحب نظران را ياد کرده و معتقد است که ديدگاه عموم صاحب نظران فريقين اجتهادي بودن چينش سوره ها است. آنگاه ديدگاه استاد خود - آيت الله خوئي - را يادآور مي شود که معتقد است قرآن با چينش کنوني تماماً با اشراف و نظارت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) انجام گرفته و افزون بر نقد روايات نقل شده از زيد بن ثابت در اين زمينه، بر اين نکته پاي مي فشارد که با رسالت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سازگار نيست که آن حضرت به رغم اهتمام به بسياري از امور جزيي، از مسأله مهم تدوين قرآن غفلت کرده باشد. استاد معرفت در نقد ديدگاه استاد خود مي گويد که جمع قرآن يک مسأله تاريخي است که نمي توان با مباني عقلي و کلامي با آن برخورد کرد. (47) استاد معرفت آنگاه به بررسي مصاحف صحابه به ويژه مصحف حضرت امير (عليه السلام)، مصحف عبدالله بن مسعود، مصحف ابي بن کعب و... پرداخته است. در بررسي مصحف حضرت امير (عليه السلام) ضمن اهتمام به ديدگاه صاحب نظران مختلف درباره ويژگي هاي اين مصحف، بر اين نکته پاي مي فشارد که تفاوت اساسي اين مصحف با قرآن کنوني، تفاوت در چينش آيات، و تأويلاتي است که آن حضرت در حاشيه يا در لابه لاي آيات آورده است. بنابراين جايي براي ادعاي تحريف از سوي هيچ کس باقي نمي ماند. (48)
از جمله مسائل مهم قرآني که در اين بخش از کتاب ايشان مورد توجه قرار گرفته، نقش عثمان در تاريخ قرآن است. از نظر استاد معرفت، کار عثمان در تشکيل گروهي به سرپرستي زيد بن ثابت، به هيچ وجه به چينش آيات و سور مربوط نبوده، بلکه به سامان دهي قرائات ناظر بوده است که با به صدا درآوردن زنگ خطر اختلاف مسلمانان در اين زمينه از سوي حذيفة بن يمان، عثمان به اين کار روي آورد. اما پس از تکميل کار توسط آن کميته، به رغم اذعان به خطاهاي رسم الخطي، با آن با ديده ي تساهل نگريست و مجدداً اهتمام لازم نسبت به رفع آن اقدام نکرد. (49) از اين جهت ايشان شماري از اشکالات رسم الخط عثماني و عدم يکساني در نگارش آيات و کلمات قرآني را ارائه کرده است.

نگاهي گذرا به مباحث جلد دوم کتاب التمهيد

چنان که اشاره کرديم، در جلد دوم کتاب التمهيد دو مبحث مهم قرائات و نسخ انعکاس يافته است. از جمله امتيازات اين بخش از مباحث کتاب آن است که استاد معرفت صرفاً به ارائه مباني نظري هر يک از اين دو بحث اکتفا نکرده، بلکه به بررسي آيات مورد بحث در زمينه قرائات و ناسخ و منسوخ پرداخته است.
مهم ترين ديدگاه هاي استاد معرفت در زمينه قرائات قرآن عبارتند از:
1. جمع قرآن توسط صحابه، کميته اي که به سرپرستي زيد بن ثابت تشکيل شده، تساهل عثمان در برخورد با خطاهاي اين کميته از جمله عوامل اصلي پيدايش اختلاف در قرائات به شمار مي روند. (50)
2. به استناد روايت حضرت امير (عليه السلام) ( لايهاج القرآن بعد اليوم و لايحول ) هرگونه اصلاح و بازسازي قرائت کنوني مصاحف يا ساير تغييرات در آن روا نيست. (51)
3. افزون بر عوامل پيش گفته، هشت عامل ديگر در پيدايش و گسترش اختلاف قرائات دخيل بوده اند که عبارتند از: الف. ابتدايي بودن خط عربي؛ ب. خالي بودن خط از نقطه؛ ج. عاري بودن خط عربي از اعراب؛ د. خالي بودن از الف؛ ه‍. اختلاف لهجه ها؛ و. تحميل آراي شخصي؛ ز. زياده روي در برخورد ادبي با قرآن؛ ح. خودنمايي هاي علمي برخي از قاريان...
استاد معرفت براي هر يک از موارد فوق، نمونه هاي روشن و عيني ارائه کرده است. (52)
4. ميان قرآن و قرائت هاي مختلف تفاوت است. به استناد روايات اهل بيت (عليه السلام)، قرآن واحد و از سوي خداي واحد نازل شده است. اما اختلاف قرائت ها از سوي قاريان پديد آمده است. بنابراين هيچگاه نبايد به خاطر وجود اختلاف قرائت ها، تواتر قرآن را زير سؤال برد. (53)
5. به رغم وجود ديدگاه هاي مختلف درباره توجيه روايات سبعه احرف، بهترين و پذيرفته تري ديدگاه در توجيه اين روايت آن است که آن را بر اختلاف لهجه هاي مردم در تلاوت قرآن حمل کنيم. يعني خداوند به خاطر دشواري رعايت لهجه عرب در تلاوت قرآن، اجازه داده تا مردم ساير ملل و قبايل قرآن را با حفظ عربيت آن براساس لهجه هاي خود تلاوت کنند. (54)
6. استاد معرفت سه ضابطه ارائه شده براي پذيرش يک قرائت صحيح را که عبارتند از: الف. صحت سند؛ ب. موافقت با رسم عثماني؛ ج. سازگاري با قواعد عربي. مورد مناقشه قرار داده (55) و معتقد است چون ما قائل به تواتر قرائت کنوني قرآن هستيم، پس اساساً صحبت از ضابطه قرائت صحيح از نظر ما موهون است. مبنا، انطباق قرائت کنوني و متداول است. (56)
7. پس از بحث و بررسي درباره طبقات مختلف قاريان، ايشان بر اين نکته پاي فشرده که تنها قرائت مورد پذيرش قرآن، قرائت حفص از عاصم است که در عين انتساب به حضرت امير (عليه السلام) و رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با قرائت متواتر مسلمانان منطبق است. (57)
اهم ديدگاه هاي استاد معرفت در زمينه ناسخ و منسوخ عبارتند از:
1. نسخ از ديدگاه استاد معرفت به معناي پايان زماني يک حکم تشريعي است که از آغاز براي خداوند روشن بوده و در عين حال زمان انقضاي آن را بر مردم و گاه بر معصومان مخفي نگاه داشته است. در برابر، بداء به معناي انقضاي حکم و فرمان تکويني خداوند است. همان گونه که نسخ مستلزم جهل خداوند نيست، بداء نيز چنين است. بنابراين همان گونه که نسخ مستلزم جهل خداوند نيست، بداء نيز چنين است. بنابراين همان گونه که ادعاي يهود که معتقدند اعتقاد به نسخ به معناي پذيرش جهل خداوند است، مردود مي باشد، ادعاي عالمان اهل سنت مبني بر ملازمه ميان اعتقاد به بداء و جهل خداوند مخدوش است. زيرا ماهيت نسخ و بداء يکي است. (58)
2. براي نسخ اقسامي قابل تصور است. اما بايد دانست که اعتقاد به منسوخ التلاوة با بقاي حکم، مستلزم پذيرش راهيافت تحريف در قرآن است. (59)
3. همان گونه که از نسخ قرآن با سنت متواتر و قطعي قابل پذيرش است، نسخ قرآن به قرآن نيز فاقد اشکال بوده و در برخي از آيات نظير آيه امتاع، آيه شمار مقاتلين و... واقع شده است. استاد معرفت در اين مبحث ضمن ياد کرد ديدگاه استاد خود آيت الله خوئي مبني بر عدم تحقق نسخ ميان آيات قرآن، آن را مخدوش دانسته است. (60) هر چند در اين اواخر از ديدگاه خود برگشته و نظر استاد خود را صائب دانسته و معتقد بود که ميان قرآن، نسخ واقع نشده است. (61)
4. تکثير در شمار آيات ناسخ و منسوخ از سوي کساني همچون نحّاس به خاطر خلط ميان مفهوم نسخ با اصطلاحاتي ديگر همچون عام و خاص مطلق و مقيد ناشي است. (62)
از آراي ابتکاري ايشان در زمينه نسخ، اعتقاد به نسخ مشروط و نسخ تمهيدي است. مقصود از نسخ مشروط آن است که گاه حکم نه به صورت مطلق و ابدي، بلکه مشروط به شرايطي خاص نسخ مي شود که با فرض تحقق شرايطي ديگر، امکان اعاده حکم پيشين همچنان باقي است. به عنوان مثال، قرآن به خاطر قلت شمار مسلمانان و محدوديت توان و امکانات آنان در مکه، به صلح و آشتي با مشرکان دعوت کرده است، اما با هجرت پيامبر به مدينه و تحقق قدرت و شوکت، حکم پيشين لغو و به جهاد فرمان داده شد. حال اگر دوباره براي مسلمانان شرايط پيشين مکه روي دهد، باز حکم دعوت به صلح و آشتي اعاده خواهد شد.
مراد از نسخ تمهيدي آن است که خداوند به دليل رعايت مصلحت مسلمانان، گاه احکام پيشين را به صورت تدريجي نسخ کرده است. نظير لغو جواز شراب خمر که در چهار مرحله و به صورت تدريجي لغو شد. (63)
از جمله مباحث مفيد ايشان در جلد دوم، بررسي ميداني اختلاف قرائات در آيات قرآن و بررسي آيات و ناسخ و منسوخ است.

نگاهي به مباحث جلد سوم کتاب التمهيد

سراسر مباحث جلد سوم کتاب التمهيد به يکي از مهم ترين و پرچالش ترين مباحث علوم قرآني يعني بحث محکم و متشابه اختصاص يافته است. مباحث اين جلد را در يک نگاه کلي، مي توان به سه بخش مباحث مبنايي، مباحث ميداني و بررسي ديدگاه هاي فرق مختلف کلاني تقسيم کرد.
در بخش مباحث مبنايي، استاد معرفت مفهوم محکم و متشابه، دلايل وجود متشابه در قرآن، پديده تشابه عرضي، مفهوم تأويل و آيه تأويل را مورد بررسي قرار داده اند.
در بخش دوم به معرفي اهم فرق کلامي يعني صفاتيه، اشاعره، کرّاميه، قدريه، حشويه، مشبّهه، جبريه، معتزله و اماميه و بررسي آرا و انديشه هاي آنان پرداخته اند.
در بخش سوم در لابه لاي بررسي آرا و انديشه هاي فرق کلامي، چگونگي برخورد آنان با آيات محکم و متشابه مورد نقد و بررسي قرار گرفته و تفسير صحيح آيات بر مبناي آراي اهل بيت و با استناد به ساير آيات قرآن به تصوير کشيده شده است.

اهم ديدگاه هاي استاد معرفت در زمينه محکم و متشابه

براي توجيه رهيافت تشابه در قرآن، ديدگاه هاي مختلفي ارائه شده است. اما سه توجيه بيشتر قابل دفاع است:
1. چنان که ابن حزم گفته است، گاه برخورد همراه با جهل و بيماردلي با آيات باعث تشابه آن ها شده است. يعني اگر اشخاص در کنار علم با سلامت دل به سراغ قرآن بروند، در برخورد با آيات متشابه دچار تفسير به رأي نخواهند شد. (64)
2. بلنداي معارف و آموزه هاي قرآن به ويژه در بخش عقايد به گونه اي است که وقتي در قالب الفاظ محدود که با اذهان بشري انس گرفته، ريخته مي شود، دچار تشابه مي شود. نظير مسأله دقيق توحيد افعالي که در آيه دوم وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللّهَ رَمَى انعکاس يافته و از آيه، سلب قدرت انساني تبادر مي کند.
3. بخشي از آياتي که امروزه آيات متشابه شناخته مي شوند، به صورت عارضي و در پي پيدايش فرقه هاي مختلف کلامي دچار تشابه شده اند. يعني اگر آن آيه ها به حال خود رها مي شد و فرقه هاي نوپيدا از سده دوم براي اثبات عقايد خود به سراغ آيات نمي رفتند، هيچ گاه کسي آن ها را متشابهات قلمداد نمي کرد. استاد معرفت از اين پديده با عنوان « تشابه عرضي » ياد مي کند. (65)
2. تأويل در اصطلاح قرآن به دو معناي اصلي به کار مي رود که عبارتند از: الف. توجيه متشابهات؛ ب. راهيافت به باطن آيات که در روايات گاه از آن به جرش ياد شده و به معناي سريان پيام هاي قرآن نسبت به اشخاص و امت ها مختلف است. (66) ج. تأويل به معناي وجود عيني و خارجي اشياء آن گونه که ابن تيميه تبيين و علامه طباطبايي با اندکي تفاوت، ديدگاهي مشابه آن ارائه کرده که مآلاً به معناي برخورداري قرآن از وجود ماورايي ديگر غير از وجود ظاهري کنوني است؛ از نظر استاد معرفت مردود اعلام شده است. به اعتقاد ايشان، اين نظريه برگرفته از مباني عرفاني است. آياتي نظير:
وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ (67)
به معناي وجود حقيقت ديگر براي قرآن نيست و لوح محفوظ و کتاب مکنون به معناي علم الاهي است. (68)
4. واو در آيه ي تأويل واو عاطفه است. افزون بر شواهد ادبي، سياق آيه و روايات نيز اين مدعا را تأييد مي کند. بنابراين ادعاي انحصار آگاهي از تأويل متشابهات به خداوند به هيچ وجه قابل پذيرش نيست. (69)
5. راسخان در علم و آگاهان به تأويل متشابهات در درجه اول عبارتند از پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) و در مراحل بعد به تناسب رسوخ در علم، ساير عالمان را دربرمي گيرد. (70)
6. يکي از بهترين مباني در برخورد آيات متشابه، قاعده خذوا الغايات و اترکوا العبادي است. بر اساس اين قاعده در تحليل صفات الاهي دچار تعطيل يا تشبيه نخواهيم شد. به اين معناي که بايد نتيجه يک صفت را به خدا نسبت داده و مبادي و مقدمات مادي آن را از خداوند استثنا کنيم. مثلاً ديدن خداوند به معناي علم و آگاهي به مبصرات است که لزوماً برخورداري از چشم، وجود نور، انعکاس مرئي در عدسي چشم و... را به همراه ندارد. (71)
استاد معرفت در بررسي ميداني، يکي از گسترده ترين و تا حدودي جامع ترين تحقيق در باز کاوي مداليل آيات متشابه و نقد ديدگاه هاي تفسيري فرق مختلف کلامي که عموماً با تفسير به رأي همراه اند را ارائه کرده است. در ذيل اين بخش از مباحث کتاب، رايج ترين مباحث پرچالش کلامي مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. از اين منظر اين جلد از کتاب التمهيد مي تواند يکي از بهترين منابع در زمينه ديدگاه هاي کلامي مستند به آيات قرآن به حساب آيد.
اين مباحث عبارتند از: رويت الاهي، جهت و مکان، عرش و کرسي، استواء، فوقيت، اعضاي ادعايي براي خداوند، استطاعت، اراده ي توحيد و افعال، الامر بين الامرين، هدايت و توفيق، استدراج، استهزاء و خديعه، ختم و طبع، قضا و قدر، سعادت و شقاوت، تمحيص و امتحان، حبط و تکفير و تنزيه پيامبران.
ايشان در بررسي هر يک از اين مباحث از چهار شيوه کلامي، تفسيري، اصولي و حديثي بهره جسته است. به عبارت روشن تر، افزون بر مباني کلامي و عقلاني، از آيات ديگر قرآن، روايات اهل بيت (عليهم السلام) و چگونگي تعامل با ظواهر آيات براساس قواعد اصولي استفاده کرده است. به عنوان نمونه ايشان از اين شيوه در نقد ادله مدعيان رويت خداوند در جهان آخرت کمک مي گيرد. و در ذيل مبحث هدايت و ضلالت 2430 آيه مورد ادعاي مجبره را در 113 صفحه مورد بررسي قرار داده است. (72)
يکي از مباحث مفيد اين جلد از کتاب، بخش پاياني آن است که با عنوان تنزيه انبيا منعکس شده و ايشان به استناد مبناي کلامي و قرآني عصمت پيامبران، همه آياتي که ظاهر آن ها با عصمت پيامبران در تعارض اند را قابل تأويل دانسته است. (73)

مروري بر مباحث جلد چهارم کتاب التمهيد

مقدمه اين جلد از کتاب التمهيد با ياد و خاطره استاد از فرزند شهيدش که در آن سال ها در دارخوين به شهادت رسيده و استاد به شخصيت معنوي و علايق علمي فرزندش عشق وافري داشت، آکنده است. (74) پس از آن، کتاب با بررسي يکي از مهم ترين مباحث علوم قرآني يعني اعجاز آغاز مي شود. شيوه استاد در اين مبحث به سان مباحث پيشين نيز چنين است که نخست به بررسي مباحث نظري و مبنايي بحث مي پردازد، سپس مباحث ميداني را مورد بازکاوي قرار مي دهد. بر اين اساس تمام جلد چهارم کتاب التمهيد به مباحث نظري درباره اعجاز قرآن اختصاص يافته است.
ايشان در آغاز اين مبحث به بررسي و اصل تحدي پرداخته و براي آن چهار مرحله قائل شده که عبارتند از: 1. عرب معاصر نزول؛ 2. تمام انسان هاي عصر نزول؛ 3. تمام انسان ها در تمام اعصار؛ 4. تمام انسان ها و جنّيان. (75)
آنگاه ايشان به بررسي اين مسأله مهم پرداخته که به خاطر توسعه خطاب تحدّي قرآن، نمي توان ادعا داشت که تحدي قرآن تنها به اعجاز بيان و حوزه فصاحت و بلاغت آن منحصر مي شود. بلکه بايد اذعان کرد که قرآن، افزون بر اين، به معاني و محتواي بلند خود و نيز ساير وجوه معنايي ديگر تحدي کرده است. (76)
استاد معرفت در اين جلد از کتاب بيش از هر مبحث ديگر، آرا و ديدگاه صاحب نظران در دو حوزه گذشته و حال را مورد بررسي قرار داده است.
ايشان در بررسي ديدگاه پيشينيان با فحصي ستودني، مهم ترين ديدگاه انديشوران همچون بستي، ابن عطيه، جرجاني، سکاکي، راغب اصفهاني، امام فخر رازي، عبدالجبار معتزلي، شيخ طوسي، قطب الدين راوندي و... را منعکس ساخته است. (77)
آنگاه در برشمردن ديدگاه هاي متأخران، آراي سيد قطب، مصطفي محمود، عبدالله دراز، صادق رافعي، فريد وجدي، محمد عبده، کاشف الغطاء، علامه طباطبايي، آيت الله خوئي و... را به تصوير کشيده است. (78)
استاد معرفت معتقد است متأخران، اعجاز موسيقايي و عددي قرآن را به عنوان وجوهي جديد به وجوه اعجازي که پيشينيان مطرح کرده بودند، افزوده اند.
آنگاه ايشان به بررسي يکي از مباحث پرچالش در حوزه اعجاز قرآن « صرفه » پرداخته و ديدگاه مدافعان آن را از قبيل نظّام، جاحظ، ابن حزم و سيد مرتضي منعکس ساخته و به نقد آن ها پرداخته است. (79) از نظر استاد معرفت، منحصر دانستن اعجاز قرآن به صرفه به اين معنا است که قرآن در درون خود فاقد عنصر اعجاز است. بدين جهت خداوند نمي گذارد کساني دست به هماوردي با قرآن بزنند؛ حال يا با سلب اراده از آنان يا با سلب انديشه و توانايي فکري.
اما اگر کسي با بررسي بلنداي لفظ و معناي سور قرآن پي برد که سطح آن ها فراتر از توانايي بشر است، ديگر به پذيرش صرفه در تحليل اعجاز قرآن نيازي ندارد. ايشان براي اثبات مدعاي خود از قواعدي همچون « اطراد » بهره مي جويد. (80) در بخش پاياني اين مباحث، اعراف مخالفان و معاندان قرآن مبني بر اعجاز آن و نيز کوشش هاي برخي معاندان براي عرضه آيات و سور همسان با قرآن که از هر جهت بسيار سست و موهوم است، ارائه شده است. (81)

نگاهي به مباحث جلد پنجم و ششم کتاب التمهيد

استاد معرفت پس از بررسي مباني نظري اعجاز، در جلد پنجم اعجاز بياني و در جلد ششم، اعجاز علمي و تشويقي قرآن را تبيين کرده است. ايشان اعجاز بياني قرآن را با عطف توجه به يازده جهت مورد بررسي قرار داده اند که عبارتند از:
1. دقت هاي قرآن در تعابير و استفاده از واژه ها و ترکيب؛
2. بديع و نو بودن سبک قرآن؛
3. اعجاز موسيقي و نظم آهنگ قرآن؛
4. تناسب آيات و سور قرآن، البته استاد معرفت ادعاي برخي از صاحب نظران در وجود تناسب ميان سوره هاي قرآن را نمي پذيرد و توجيه هاي ارائه شده در تناسب سوره ها را تکلّف آميز مي داند همچنين اعجاز عددي ادعا شده از سوي رشاد خليفه و عبدالرزاق نوفل را قابل اثبات در تمام موارد نمي داند؛
5. حسن تشبيه؛
6. استعاره هاي بديع؛
7. کنايه هاي لطيف؛
8. کارکرد استعاره؛
9. کارکرد کنايه؛
10. استدلال هاي قرآن؛
11. فصاحت قرآن.
جالب توجه آنکه قلم استاد معرفت در جلد پنجم به تناسب بررسي اعجاز بياني قرآن، از فصاحت و بلاغت فوق العاده اي برخوردار شده است. ايشان خود در مذاکره شفاهي با نگارنده، به تعمّد خود در انتخاب چنين قلمي در اين جلد تأکيد کرد.
جلد ششم کتاب تمهيد به بررسي سه وجه ديگر از اعجاز قرآن يعني اعجاز علمي اخبار غيبي و اعجاز تشريعي اختصاص يافته است.
استاد معرفت در مقدمه مبحث اعجاز علمي بر سه نکته پاي فشرده است که عبارتند از:
1. قرآن کتاب علمي نيست؛ بنابراين نبايد انتظار داشت که قرآن به سان يک کتاب فيزيک، شيمي و زيست شناسي به انعکاس اين دست از مباحث بپردازد. بلکه قرآن کتاب هدايت و تربيت است و اين دست از مباحث تا آنجا که با هدف قرآن هماهنگ است، در قرآن انعکاس يافته. بنابراين از انعکاس آيات علمي در قرآن بايد به « اشارات عابرة » ياد کرد. (82) استاد معرفت براي تقويت ديدگاه خود به روايتي از حکمت نهج البلاغه استناد مي کند که از لا به لاي آن به دست مي آيد که در انسان استخوان ( استخوان حلزوني ) مي شنود. ايشان متذکر مي شود که اين مطلب علمي را از پدر خود شيخ علي معرفت آموخته است. (83)
2. به رغم آنکه صاحب نظراني همچون ابوالفضل مرسي و ابوحامد غزالي بر جامعيت حداکثري قرآن تأکيد داشته و معتقدند که علوم و دانش هاي زميني و آسماني در قرآن آمده است، اما استاد معرفت هم صدا با عموم صاحب نظران فريقين معتقد است که قرآن جامع علومي است که به دين و شريعت ارتباط پيدا مي کند. بنابراين مقصود از « لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ » در آيه وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ هر مسأله اي که به حوزه ي دين و شريعت مربوط مي شود. (84)
3. گرچه گروهي از قرآن پژوهان به اين دليل که عرب معاصر نزول قرآن، اعجاز علمي قرآن را درک نمي کرد، تحدي قرآن نمي تواند شامل اعجاز علمي شود؛ اما استاد معرفت معتقد است که تحدي، فراگير بوده و همه انسان ها در همه اعصار را دربرمي گيرد. بنابراين اعجاز علمي نيز مي تواند از جمله وجوه اعجاز قرآن باشد. (85) آن گاه ايشان نمونه هايي از اعجاز علمي قرآن را برمي شمارد.
مؤلف التمهيد اعجاز اخبار غيبي قرآن را شامل سه مرحله زماني گذشته، حاضر و آينده مي داند. آنجا که قرآن اخبار و گزارش پيامبران و امت هاي گذشته را منعکس ساخته است؛ به گونه اي که پيامبر و عموم اعراب به خاطر امي بودن از آن ها مطلع نبوده اند، نظير داستان مريم و کفالت او به دست زکريا، داستان يوسف و بردارانش، از نمونه هاي اخبار غيب گذشته است. (86)
در شماري از آيات قرآن، اخبار و گزارش هاي پنهان از يهود، مشرکان يا منافقان انعکاس يافته و خداوند، پيامبرش را از اين اخبار مطلع ساخته است. نظير داستان مسجد ضرار. اين آيات ناظر بر غيب حاضراند. (87)
اعلام عدم امکان هماوردي قرآن، پيروزي اسلام بر ساير اديان، غلبه روم بر فارس و ظهور امام عصر (عليه السلام)، از نمونه هاي اخبار نسبت به آينده به شمار مي روند. (88)
استاد معرفت در مبحث اعجاز تشريعي، جامعيت تشريعات قرآن و پاسخ گويي به همه نيازهاي فردي و اجتماعي انسان ها را دليل اعجاز قرآن دانسته و آن را با ساير قوانين بشري غيرقابل مقايسه قلمداد کرده است. (89)

ويژگي هاي کتاب التمهيد

با توجه به مباحثي که در معرفي مباحث محتوايي کتاب التمهيد و ديدگاه هاي استاد معرفت ارائه کرديم، ويژگي هاي زير را مي توان براي اين کتاب برشمرد:

1. تدارک فقدان موسوعه قرآني شيعه؛

همان گونه که اشاره کرديم، کتاب التمهيد زماني وارد کتابخانه ها شد و جايگاه علمي خود را پيدا کرد که کتابي همسنگ و بديل آن از سوي عالمان شيعه در زمينه علوم قرآن به استثناي برخي تک نگاري ها و مقدمه هايي بر تفاسير، وجود نداشت. در حالي که در برابر، در ميان اهل سنت آثار متعددي تدوين يافته بود. بنابراين کتاب التمهيد از حيثيت علمي و فرهنگي تشيع در عرصه علوم قرآن دفاع کرد.

2. تبيين جايگاه و نقش شيعه در عرصه علوم قرآني؛

فقدان کتاب جامعي در زمينه علوم قرآن باعث شده بود در عموم کتاب هاي عالمان اهل سنت در اين زمينه يا از شيعه و خدمات آن در عرصه علوم قرآن ياد نمي شد يا اگر هم ياد مي شد، نسبت ها و تهمت هاي ناروا نظير تهمت تحريف به شيعه نسبت داده مي شد. اما با تدوين کتاب التمهيد در کنار ترسيم جايگاه شيعه در اين زمينه، بسياري از سوء تفاهم ها و يا تهمت ها از دامن تشيع پيراسته شد. نظير آنکه ايشان با تأکيد بر درستي قرائت حفص منطبق با قرائت متواتر مسلمانان، انتساب شيعه به داشتن قرآن خاص با قرائت ويژه اهل بيت (عليهم السلام) را مردود ساخته است. (90)

3. گستره و عمق قابل توجه مباحث علوم قرآني؛

گرچه در کتابي همچون الاتقان هشتاد نوع از علوم قرآني آمده است، اما التمهيد به رغم محدوديت مباحث از سه جهت بر الاتقان امتياز دارد:
الف. در کتاب الاتقان بر آحاد مسائل علوم قرآني نظير « اول ما نزل » علم اطلاق شده، در حالي که در کتاب التمهيد مجموعه اين دست از مباحث ذيل تاريخ قرآن آمده است.
ب. شماري از مباحث ارائه شده در کتاب هايي همچون البرهان و الاتقان جزو مباحث ادبي صرف و خارج از مباحث علوم قرآني به حساب مي آيند.
ج. از همه مهم تر مباحث ارائه شده در التمهيد از گستره و عمق زيادي برخوردار است. چنان که در بررسي جلدهاي التمهيد آورديم، گاه مبحثي همچون محکم و متشابه يک جلد ضخيم از کتاب را به خود اختصاص داده يا مبحث اعجاز قرآن سه جلد کتاب را دربرگرفته است. اين امر نشانگر گستردگي و عمق مباحث در التمهيد است.

4. اهتمام به آراي مختلف صاحب نظران؛

از جمله ويژگي هاي استاد معرفت در آثار قرآني ايشان، اهتمام ويژه به آراي صاحب نظران مختلف در گذشته و حال است. از مقدمه کتاب التمهيد نيز پيدا است که ايشان سال ها به مطالعه دامنه دار در اين زمينه مشغول بوده و فيش هاي مطالعاتي گسترده اي را فراهم ساخته بودند. تنوع منابع تفسيري، حديثي، تاريخي، کلامي، فلسفي و... نيز نشانگر اين مدعا است. در بررسي مباحث جلدهاي التمهيد نظير مبحث تأويل، محکم و متشابه و اعجاز، مواردي از اين اهتمام را يادآور شديم.

5. حاکميت صبغه نقد و نوآوري در مباحث کتاب؛

سالياني که نگارنده با استاد معرفت حشر و نشر داشته و از نزديک با قلم و آثار ايشان آشنا بوده و تا اين اواخر در منزل ايشان در مباحث فقهي که براي گروهي خاص ارائه مي شد، شرکت داشتم، گريز ايشان از تقليد و مفتون نشدن به آراي ديگران و نظرات پيشينيان در عين رعايت احترام به آنان در روحيه ايشان، هميشه مشهود بوده است. اين امر در مباحث کتاب التمهيد نيز مشهود است. ايشان به رغم احترام شايان توجهي که براي شخصيت و آراي آيت الله خوئي و علامه طباطبايي قائل است، در مواردي با قاطعيت، ديدگاه هاي آنان را مورد نقد قرار داده و در مواردي نيز همچون نسخ مشروط، ديدگاهي بديع ارائه کرده است.

6. اهتمام به مباحث ميداني در کنار مباحث مبنايي و نظري؛

چنان که در بررسي مباحثي همچون محکم و متشابه، قرائات، ناسخ و منسوخ و اعجاز اشاره کرديم، استاد معرفت تنها به ارائه مباحث نظري و مبنايي اکتفا نکرده و با حوصله زياد به بررسي آحاد آيات پرداخته است.
ايشان به نگارنده مي فرمود: در بحث محکم و متشابه، هزار آيه تفسير شده است و هنگامي که يکي از بزرگان حوزه انتقاد داشت که اين مباحث جزو تفسير است نه علوم قرآني؛ در پاسخ آن عالم محترم توضيح دادم که بررسي ميداني آيات قرآن را از جمله اهم مباحث علوم قرآن مي دانم.

7. قلم استوار و محکم؛

از جمله ويژگي هاي قابل تحسين آثار قلمي استاد معرفت که در کتاب التمهيد نيز خودنمايي کرده، بهره مندي از قلمي بسيار استوار، محکم، با روح و صبغه ي عربي ناب و اصيل است که کمتر در آثار عالمان ديگر مشاهده مي شود. نگارنده خود از استاد از راز اين امر جويا شد. استاد در پاسخ فرمود از اوان خردسالي به خواندن کتاب هاي رمان و ادبيات نويسندگان مشهور عرب همچون جرق جرداق، طه حسين و شبلي شميل علاقه و اهتمام ويژه داشتم. اين ممارست در غناي قلم ايشان مؤثر افتاد و در ماندگاري آثار قرآني ايشان به ويژه التمهيد و معرفي آن به جهان اسلام بسيار مؤثر بوده و هست.

8. تلاش علمي مضاعف براي اتقان مباحث؛

چنان که در بررسي مقدمه کتاب التمهيد آورديم، استاد خود اذعان کرده که به رغم اطمينان به مباحث و ديدگاه هاي ارائه شده در کتاب، چندين بار پيش از انتشار آن را تدريس و تلاش کرده تا ديدگاه هاي فاضلان حوزه را در تکميل و بازسازي مباحث کتاب تأثير گذارد. چنين امري از حساسيت زياد علمي ايشان حکايت دارد که بالطبع در اتقان بيشتر مباحث آن تأثيرگذار بوده است.
به هر روي، استاد معرفت با تلاش بيش از سي سال و با تدوين کتاب التمهيد، ضمن دفاع از جايگاه تشيع در اين زمينه، نام و ياد خود را در خاطره علمي تاريخ تشيع ماندگار ساخت. خدايش رحمت کند و به درجاتش بيافزايد.

پي‌نوشت‌ها:

1. استاديار دانشگاه علم و صنعت ايران.
2. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 20. استاد معرفت در پايان نقد ديدگاه ابن تيميه و علامه طباطبايي چنين آورده است: هذا... و لعلنا اوجزنا الکلام عن آيات تمسّکوا بها في المقام، لانا اجلنا البحث عن دلائلها الي مجال التفسير ان شاء الله. ( همان، ج 3، ص 34 ) اين امر حکايت از آن دارد که ايشان در ميانه راه تدوين التمهيد از تکميل کار تفسير خود غافل نبوده است، هر چند متأسفانه اين ايده تحقق نيافت.
3. مؤسسه فرهنگي التمهيد که توسط فرزندان استاد اداره مي شود، براساس خواسته استاد، اين چند جلد کتاب را به صورت موسوعه علوم قرآني منتشر کرده است.
4. ويژه نامه آفتاب معرفت، صص 9-8.
5. مباحث انعکاس يافته در مقدمه البيان عبارتند از: فضيلت قرآن، وجوه اعجاز قرآن، قرائات، حديث سبعه احرف، مصونيت قرآن از تحريف، جمع قرآن، حجيت ظواهر قرآن، نسخ در قرآن. اصول تفسير، حدوث و قدم قرآن.
6. براي نمونه ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، صص 284-283؛ ج 2، صص 77، 90، 304 و...
7. محمدهادي معرفت، صيانة القرآن من التحريف، ص 87.
8. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 207.
9. زرکشي در اين کتاب درباره 47 نوع از علوم قرآن گفت و گو کرده است.
10. در کتاب الاتقان سيوطي 181 نوع از انواع علوم قرآني مورد بحث قرار گرفته است.
11. قرآن پژوه معاصر آقاي مهدوي راد نخستين آثار در زمينه علوم قرآن را از آن عبدالله بن عباس مي شناسد. ر.ک: سير نگارش هاي علوم قرآني، صص 15-13.
12. همان، ص 14.
13. همان، صص 21-20.
14. همان، ص 21.
15. محمدهادي معرفت، علوم قرآني، ص 19.
16. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 25.
17. همان، صص 51-32.
18. همان، ص 62.
19. همان، صص 69-64.
20. نجم، آيات 15-13.
21. نجم، آيات 9-8.
22. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، صص 61-60.
23. براي نمونه ر.ک: سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 19، ص 31؛ التفسير الامثل، ج 17، صص 219-213.
24. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، صص 79-74.
25. همان، صص 55-32.
26. همان، صص 82-78.
27. همان، صص 98-87.
28. همان.
29. همان، صص 110-101.
30. اين نقد را نگارنده بارها از زبان استاد شنيد، اما ظاهراً در آثار ايشان منعکس نشده است.
31. ر.ک: تاريخ القرآن، صص 39-38.
32. ر.ک: تفسير صافي، ج 1، ص 42.
33. ر.ک: سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 2، صص 16-15.
34. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، صص 120-115.
35. همان، صص 119-116.
36. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، صص 169-146.
37. همان، صص 224-169.
38. همان، ص 154.
39. همان، صص 159-157. نگارنده در مقاله اي با عنوان « مکي و مدني » که براي دانشنامه قرآن شناسي نگاشته به تفصيل در اين باره سخن گفته است. اين دانشنامه به زودي منتشر خواهد شد.
40. همان، صص 246-245. نيز ر.ک: علامه طباطبايي، قرآن در اسلام، ص 128.
41. همان، ص 254. براي تفصيل بيشتر در اين زمينه ر.ک: علامه طباطبايي، قرآن در اسلام، ص 103؛ روش شناسي تفسير قرآن، صص 157-144؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، ج 1، صص 194-192.
42. همان، صص 260-255.
43. همان، صص 252-250.
44. همان، صص 263-261.
45. همان، صص 280-273.
46. همان، صص 282-280.
47. همان، صص 288-283. نگارنده در اين مبحث ديدگاه آيت الله خوئي را صائب مي داند و معتقد است افزون بر دلايل ارائه شده از سوي ايشان، دلايل متقن ديگري نيز وجود دارد که به وحياني بودن چينش کنوني قرآن دلالت دارد. براساس گزارش برخي از دوستان قرآن پژوه، مرحوم استاد معرفت در اواخر حيات خود همگام با استاد خود آيت الله خوئي نظم و چينش سوره هاي قرآن را نيز وحياني دانسته است.
48. همان، صص 296-288.
49. همان، صص 365-338.
50. همان، صص 349-348.
51. همان، ج 2، صص 8-7.
52. همان، ج 9، ص 37.
53. همان، صص 83-42.
54. همان، ص 97.
55. همان، صص 134-110.
56. همان، صص 135-134.
57. همان، صص 236-232.
58. همان، صص 280-273.
59. همان، ج 17، صص 294-285.
60. همان، صص 306-304.
61. ر.ک: فصلنامه بينات، شماره 44، صص 108-99.
62. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 2، ص 318.
63. همان، ص 300. در اين صفحه به اين نوع از نسخ اشاره شده است.
64. همان، صص 23-19.
65. همان، صص 25-23.
66. همان، صص 31-28.
67. زخرف، آيه 4.
68. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 2، صص 34-31.
69. همان، صص 44-38.
70. همان، صص 49-47.
71. به عنوان نمونه ر.ک: همان، ص 322.
72. همان، صص 316-213.
73. همان، صص 459-418.
74. همان، ج 4، صص 8-3.
75. همان، صص 23-21.
76. همان، صص 25-23.
77. همان، صص 101-31.
78. همان، صص 105-103.
79. همان، صص 169-138.
80. همان.
81. همان، صص 248-228.
82. همان، ج 6، صص 7-6.
83. همان، صص 11-7.
84. همان، صص 126-13.
85. همان، صص 30-26.
86. همان، صص 190-187.
87. همان، صص 197-190.
88. همان، صص 210-197.
89. همان.
90. ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 2، ص 238. مبحث « صلة الشيعة بالقرآن الوثيقة ».

منبع مقاله :
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني ( يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (ره)) جلد سوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما