ويژگي هاي اجتماعي بازيگران سينماي ايران

اعتقاد به تأثيرگذاري جامعه بر شکل گيري، مضمون و محتواي آثار هنري و تأثيرپذيري هنرمند از محيط اجتماعي، خانوادگي، جغرافيايي، تجربه هاي فردي و جمعي، کم و بيش در بين همه ي محققان جامعه شناسي به طور اعم و جامعه
دوشنبه، 21 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ويژگي هاي اجتماعي بازيگران سينماي ايران
 ويژگي هاي اجتماعي بازيگران سينماي ايران

 

نويسندگان: اعظم راودراد، مريم سبزعلي و ليلا بهبودي




 

اعتقاد به تأثيرگذاري جامعه بر شکل گيري، مضمون و محتواي آثار هنري و تأثيرپذيري هنرمند از محيط اجتماعي، خانوادگي، جغرافيايي، تجربه هاي فردي و جمعي، کم و بيش در بين همه ي محققان جامعه شناسي به طور اعم و جامعه شناسي هنر به طور اخص پذيرفته شده است، اما ميزان سهمي که براي اين تأثير و تأثر قايلند، نوعي دسته بندي ميان ديدگاه هاي مختلف را موجب شده و طيفي سه قسمتي ايجاد کرده است که در يک سر آن معتقدان به جبريت تام و تمام هنر و در سر ديگر آن معتقدان به استقلال نسبي هنر قرار گرفته اند و برخي نيز در ميانه ي طيف ايستاده اند و به يکي از دو سر آن تمايل دارند ( راودراد، 1379: 107 ).
بحث چگونگي هنرمندشدن افراد، در پي يافتن پاسخي براي اين پرسش هاست که « چگونه است که برخي وارد فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي ديگر مي شوند و برخي گاه تمام عمر خود را صرف خلق يا توليد آثار هنري مي کنند؟ آيا هنرمندشدن و ورود به قلمروهاي هنري امري اتفاقي و اختياري است؟ آيا همه ي افراد يک جامعه از راه دارا بودن استعداد هنري يکسان به يک ميزان نيز امکان هنرمندشدن دارند؟ »
از آنجا که جامعه ي مورد مطالعه در اين تحقيق بازيگران فيلم و تئاتر ايران هستند، از اين پس به جاي هنرمند از واژه ي بازيگر استفاده خواهد شد. يکي از ابعاد تأثيرات شرايط اجتماعي بر هنر ( که در اينجا به شکل اختصاصي منظور فيلم و تئاتر است )، رابطه ي آن با بازيگر است: اينکه بازيگران چقدر تجربه ها و شرايط اجتماعي خود را در هنر خود بازتاب مي دهند يا چقدر از شرايط اجتماعي در مسير ورود به اين حرفه تأثير پذيرفته اند.

چارچوب نظري

بر اساس نظريه ي جامعه شناسان هنر که از قول جانت ولف در فصل هاي قبل توضيح داده شد، عوامل مختلف اقتصادي، اجتماعي، محيطي، نظام هاي حمايتي خصوصي و دولتي و واسطه هاي هنري در نحوه ي هنرمندشدن افراد مؤثرند و حتي شيوه هاي مستقيم ورود به عرصه ي هنري مثل آموزش دانشگاهي، تحصيلات مرتبط و جلب توجه استعداديابان، تحت تأثير مجموعه ي عوامل مذکور قرار دارد. به طور مثال دسترسي به آموزش هاي دانشگاهي يا برخورداري از تجربه ي هنرمندان پيش کسوت، مستلزم داشتن موقعيت اقتصادي مناسب، زندگي در شهر يا محيطي که داراي اين امکانات باشد يا قرارداشتن در پايگاه اجتماعي است که مراوده با پيش کسوتان را تسهيل کند. بنابراين لزوماً همه ي کساني که علاقه مند و مستعد امور هنري ( به طور اختصاصي بازيگري ) هستند، قادر به ورود به اين عرصه نخواهند بود و برعکس، همه ي کساني که داراي شرايط اقتصادي، پايگاه اجتماعي و آشنايي با هنرمندان هستند، لزوماً وارد اين عرصه نمي شوند.
تاريخ سينماي ايران داراي شواهد جالب توجهي براي اثبات اين مدعاست. نخستين كسي كه دستگاه سينماتوگراف را به ايران وارد كرد، فردي به نام ابراهيم صحاف باشي بود كه در سال 1276 در يكي از سفرهاي خود به فرنگ، اين دستگاه را خريداري و براي نمايش فيلم استفاده كرد. صحاف باشي از سنخ هنرمندان نبود، اما موقعيت اقتصادي و رفت و آمدهاي مكرر به كشورهاي مختلف، موقعيتي براي وي فراهم آورده بود كه بتواند نام خود را در تاريخ سينماي ايران ثبت كند. در مورد اولين كارگردان سينماي ايران نيز وضعيت مشابهي حاكم است كه نشان دهنده ي اهميت و تأثير شرايط و نهادهاي اجتماعي و نقش آنها در هنرمندشدن افراد است. « آوانس اوگانيانس » اولين كارگردان فيلم در ايران به واسطه ي امكان سفر به خارج از كشور، تحصيل در مؤسسات خارجي و ارتباط با رجال سياسي توانست اولين كارگردان فيلم بلند ايراني به نام « آبي و رابي » باشد.
در مثال ديگري مي توان از « روح انگيز سامي نژاد » نخستين هنرپيشه ي زن ايراني نام برد كه در فيلم « دختر لر » به كارگرداني « عبدالحسين سپنتا » نقش ايفا كرد. سامي نژاد براي ايفاي نقش گلنار در فيلمي كه در سال 1312 در بمبئي هند ساخته شد، به واسطه ي همسرش انتخاب شد. او با نام اصلي « صديقه ي سامي نژاد » در شهر بم متولد شد و در سنين نوجواني با شخصي به نام دماوندي ازدواج و با او به هندوستان مهاجرت كرد. دماوندي در استوديو « امپريال فيلم » بمبئي، راننده ي اردشير ايراني بود و به دليل اينكه كسي را براي ايفاي نقش گلنار در بمبئي نيافتند، همسر وي براي ايفاي نقش در دختر لر انتخاب شد.
اما نكته اينجاست كه در زمان هاي مختلف و شرايط اجتماعي متفاوت، عوامل مؤثر بر هنرمندشدن افراد تغيير مي كنند يا حداقل ميزان اهميت آنها جابه جا مي شود. همان طور كه در گزارش تحقيق شماره ي يك مشاهده شد، عامل خانواده، نقش كمتري در كارگردان شدن افراد از عامل آموزش داشته است، در حالي كه در گذشته خانواده عامل مهمي در پيوستن افراد به جمع هنرمندان بوده است. حال بايد ديد يافته هاي تحقيق بازيگران نيز اين مطلب را تأييد مي كند يا خير.

روش تحقيق

اين پژوهش در سال 1386 انجام شده است. داده هاي تحقيق از مطالعه ي مصاحبه هاي انجام شده با بازيگران فيلم و تئاتر ايران در روزنامه ي خبر ورزشي جمعه از تاريخ مردادماه 1384 تا آذر 1385 گردآوري شده است. ابتدا پرسشنامه ي معكوس طراحي و سپس با استفاده از اسناد فوق تكميل شد و در نهايت با استفاده از نرم افزارهاي آماري نتايج تحليل شدند. بنابراين، پژوهش به شيوه ي اسنادي است. هدف اين بود كه صحت و سقم چهار فرضيه ي اصلي در مورد تأثير تحصيلات مرتبط، خاستگاه جغرافيايي، زندگي در خانواده ي هنرمند و داشتن زمينه ي هنري در بازيگر شدن، مشخص شود.
منظور از تحصيلات مرتبط، داشتن تحصيلات دانشگاهي و آموزشگاهي در رشته هاي نمايش، بازيگري و كارگرداني فيلم و تئاتر است. خاستگاه جغرافيايي به معناي محل تولد و زندگي، پيش از ورود به بازيگري است، كه به سه دسته شامل تهران، شهرستان هاي بزرگ ( اصفهان، مشهد، شيراز، تبريز ) و بقيه ي شهرستان ها تقسيم شده است. منظور از زمينه ي هنري، پرداختن بازيگر به هنرهاي ديگر از جمله موسيقي، نقاشي، عكاسي و شعر است. منظور از وجود فرد هنرمندي در خانواده نيز آن دسته از اعضاي خانواده است كه به طور مستقيم با فيلم و تئاتر سروكار داشته يا دارند.

يافته ها

دسته بندي محل تولد افراد نشان مي دهد 68/75 درصد از افراد نمونه در تهران متولد شده اند. در مرحله ي بعد، 18 درصد در شهرستان هاي بزرگ ( مشهد، شيراز، اصفهان، تبريز ) متولد شده و تنها 6 درصد يعني دو نفر متولد ساير شهرستان ها هستند.
كمتر از 13 درصد افراد نمونه ( 4 نفر ) محل زندگي خود قبل از بازيگري را شهرستان ذكر كرده اند و اكثريت بالاي پاسخگويان معادل 78/12 درصد ( 25 نفر ) پيش از بازيگر شدن در تهران زندگي كرده اند. بررسي محل زندگي اين تعداد در تهران نشان مي دهد كه 16 درصد ( 4 نفر ) آنها در شمال تهران ( بزرگراه همت و بالاتر ) زندگي كرده اند، 40 درصد ( 10 نفر ) در مركز تهران ( بين بزرگراه همت و خيابان انقلاب ) و 44 درصد ( 11 نفر ) در جنوب تهران ( از خيابان انقلاب به پايين ) سكونت داشته اند.
نكته ي جالب اينكه، تمامي افراد نمونه، بعد از ورود به بازيگري، تهران را به عنوان محل سكونت خود انتخاب كرده اند. و از اين ميان تنها 3 درصد ( يك نفر ) در جنوب تهران ساكن شده است. بقيه يا در مركز تهران زندگي مي كنند ( 21/87 درصد، 7 نفر ) يا در شمال شهر اقامت دارند ( 53/12 درصد، 17 نفر ).
بررسي سطح تحصيلات بازيگران نشان مي دهد 53 درصد ( 17 نفر ) داراي مدرك كارشناسي هستند. 34 درصد ( 11 نفر ) تا سطح ديپلم تحصيل كرده و 9/37 درصد ( 3 نفر ) داراي تحصيلات بالاتر از كارشناسي هستند. از ميان كساني كه تحصيلات دانشگاهي داشته اند، 37/5 درصد داراي تحصيلات دانشگاهي و آموزشگاهي مرتبط با بازيگري هستند. 56 درصد نيز تحصيلات غيرمرتبط داشته اند.
تنها در مورد 15/62 درصد افراد ( 5 نفر ) هنرمند ديگري در خانواده وجود داشته است و 84 درصد ( 27 نفر ) بدون بهره گيري از اين عامل وارد بازيگري شده اند. همين طور 46/87 درصد افراد ( 15 نفر ) با هنرهاي ديگر در حد آن آشنايي داشته اند. هنرهايي كه بازيگران بيش از بقيه به آن مي پرداختند به ترتيب اهميت عبارتند از موسيقي، نقاشي، عكاسي و شعر.
منبع درآمد 59 درصد ( 19 نفر ) از بازيگران مورد بررسي، بعد از بازيگر شدن، تنها بازيگري است اما 28 درصد ( 9 نفر ) آنها از ساير مشاغل نيز درآمد كسب مي كنند. در مورد علت يا نحوه ي ورود به بازيگري، 21/87 درصد ( 7 نفر ) علاقه مندي و به همين نسبت نيز اتفاق را عامل بازيگر شدن خود ذكر كرده اند. 15/5 درصد ( 5 نفر ) اعلام كرده اند كه به واسطه ي تحصيلات يا آموزش مرتبط، وارد بازيگري شده اند و تنها 6 درصد ( 2 نفر ) اعتراف كرده اند كه براي ورود به اين عرصه ي هنري از مزيت آشنايي با فرد صاحب نفوذ برخوردار بوده اند.

نتيجه گيري

نتيجه اي كه از اين تحقيق مي توان گرفت مشابهت زيادي با نتيجه گيري تحقيق اول دارد. اما آنچه اين نتايج به يافته هاي تحقيق اول اضافه مي كند، اين است كه برخلاف نظريه ي جانت ولف كه مي گويد دو عامل خانواده و دوستان يا ارتباطات دوستانه، نقش مهمي در هنرمندشدن افراد دارند، در اين تحقيق هنرمندان اعلام كرده اند كه هم فاقد خانواده ي هنري بوده اند و هم قبل از ورود به عرصه ي بازيگري ارتباط دوستانه اي با هيچ يك از بازيگران نداشته اند. به عبارت ديگر شايد بتوان گفت در ايران، عامل آموزش و تحصيلات دانشگاهي بيش از عامل خانواده و دوستان در ورود افراد به عرصه ي هنر فيلم سازي و بازيگري براي سينما و تئاتر نقش دارد. عامل آشنايي و دوستي شايد در درجه ي سوم اهميت، پس از آموزش و اتفاق قرار گيرد.
منبع مقاله :
راودراد، اعظم؛ ( 1391 )، جامعه شناسي سينما و سينماي ايران، تهران: مؤسسه ي انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.