نویسنده: محمد جواد زاهدی مازندرانی
مسئله کاهش فقر و رهاسازی مردم از مصائب و پیامدهای رنج آور فقر یکی از دلمشغولی های کارشناسان مسائل توسعه در چند دهه اخیر است که طی آن اجتماعات تمایز یافته جهان با سرعت قابل توجهی به سوی یکپارچگی بیشتر و جهانی شدن پیش رفته اند و اندیشه رفاه با توجه به گسترش یابی بی سابقه نظام ارتباطات جهانی به خواستی همگانی در همه اجتماعات و از جمله در اجتماعات محلی بدل شده است. به تبع تغییر جهانی رویکرد به توسه از الگوهای مبتنی بر پارادایم رشد به الگوهای انسان مدار و مشارکت محور، رویکرد به توسعه اجتماعات محلی نیز به صورت شالوده ای متحول شده و در الگوهای مورد عمل آن نقش بیشتر برای مردم از طریق مشارکت در فرایند توسعه مورد نظر قرار گرفته است. در همین ارتباط دست کم در 4 دهه گذشته پژوهش ها و فعالیت های زیادی در ارتباط با افزایش ظرفیت دولت و اعطا کنندگان کمک های مالی برای گسترش مشارکت های اجتماعی در برنامه توسعه صورت گرفته است.
نکته کلیدی در فهم مشارکت در توسعه پایدار توجه به «جنبه ها» و «شرایط لازم» برای مشارکت است. «جنبه های مشارکت» دلالت دارد بر زمینه های موضوعی مشارکت و بر همین مبنا نوع مشارکتی که مورد نیاز است. در همین رابطه مجموعه ای افرادی که در فرایند مشارکت دخالت می کنند و نیز ویژگی های گوناگون نحوه شکل گیری مشارکت باید مورد توجه قرار گیرد. در خصوص «شراییط مشارکت» نیز باید اشاره کرد که مراد از آن اساساً تعیین رابطه میان مختصات پروژه های توسعه و الگوهای مشارکت عملی مناسب آن است. این شرایط همچنین محیط اجرای پروژه و فراهم بودن الزامات شالوده ای برای شکل گیری مشارکت را در بر می گیرد. به اعتقاد کوهن و آهوف (1383) «جنبه های مشارکت» در توسعه پایدار یک فرایند سه مقوله ای است که در ارتباط با این سه پرسش اصلی مطرح می شوند:
الف)انواع مشارکت کدام اند؟
ب) چه کسانی در آن شرکت دارند؟
ج) این فرایند چگونه شکل می گیرد؟
منبع مقاله :
زاهدی مازندرانی، محمد جواد؛ (1388) نقش سازمان های غیردولتی در توسعه پایدار، تهران: مازیار، چاپ اول