مكتب امام صادق (ع) موجب خيزش علمي جهان اسلام
نويسنده:زهرا دلپذير
منبع:روزنامه قدس
منبع:روزنامه قدس
زندگي گرانقدر امام صادق (ع) از جنبه هاي گوناگون قابل تأمل و بررسي است؛ اما آنچه بيشتر به آن پرداخته شده، وسعت ابعاد علمي و تربيتي آن حضرت است كه به واسطه شرايط حاكم بر آن عصر، فرصت تجلي و تبلور بيشتري يافت. آن امام بزرگوار در سايه بهره مندي از فضاي نسبتاً مناسبي كه به دليل ضعف دستگاه حاكم حاصل شده بود، با تأسيس بزرگترين دانشگاه علوم اسلامي، به تعليم و تربيت شاگردان بسياري پرداخت كه بعضي از آنها از سرآمدان عصر خود شدند. اهميت مدرسه امام صادق (ع) تا جايي است كه بسياري از انديشمندان و صاحب نظران بر اين باورند كه شايد نتوان در طول تاريخ تشيع مدرسه اي فكري و فرهنگي يافت كه اين چنين توانسته باشد نسلهاي متولي را تحت تأثير قرار داده و اصول و افكار انسان ساز خود را در ميان آنها گسترش دهد. دستاوردهاي اين دانشگاه عظيم، تنها به تربيت شاگردان فرهيخته در حوزه هاي مختلف علوم عقلي و نقلي محدود نمي شود، بلكه اصلي ترين و تأثيرگذارترين دستاوردهاي كاربردي اين مكتب علمي، بسط و تعميق انديشه هايي است كه در سطح جامعه ايجاد و سبب ساز ايجاد تمدني غني در عرصه فرهنگ ديني شده است.
در همين زمينه، با صاحب نظران مختلف گفتگويي انجام داده ايم كه در ادامه مي خوانيد...
پرچمدار علوم اسلامي
زندگي امام صادق (ع) از سال 83 هجري شروع و در سال 148 هجري پايان پذيرفت. بنابراين، ايشان خلفاي بسياري را ديده و با شرايط گوناگوني مواجه بوده اند. ايشان تا يازده سالگي همراه جد بزرگوارشان امام سجاد (ع) و تا 31 سالگي همراه پدرشان امام باقر (ع) در هجرتها، مناظره هاي علمي و جلسات درس و بحث حضور داشتند و پس از رسيدن به امامت، به طور مستقيم تلاش و تكاپوي خود را در مسير ترويج و تكثير علوم معرفتي و انديشه هاي ديني ادامه دادند.
حجة الاسلام يوسفي غروي، استاد حوزه علميه قم در اين زمينه مي گويد: امام صادق (ع) مدت 35 سال را در كنار پدر گرامي شان، امام باقر (ع) در دانشگاه اهل بيت (ع) گذراند و در آغاز جواني شاهد فروپاشي دولت امويان بود و وقتي عباسيان روي كار آمدند، حلقه هاي درسي را كه در مسجد مدينه و بيرون از آن زير نظر امام باقر (ع) داير بود، درك كردند. وي افزود: طبق منابع موثق تاريخي، در اين حلقه هاي درس صدها دانشمند و طالب علم از سرزمينهاي مختلف اسلامي حضور مي يافتند و امام صادق (ع) در كنار پدرشان علوم دين، اسرار هستي و هر آنچه را كه از پدرانش و آنها از پيامبر اكرم (ص) به ارث برده بودند، مي آموختند. ايشان تا آخرين لحظه حيات امام باقر (ع) در كنارشان بودند و در مكتب فقه، حديث و علوم اسلامي به فعاليتهاي خود در موضوعهاي گوناگوني كه همه در جهت خدمت به معرفت اسلامي بود ادامه مي دادند تا اينكه در سال 114 هجري امام باقر (ع) زندگي را بدرود گفتند و امام صادق (ع) رهبري ديني جامعه اسلامي را برعهده گرفتند.
يوسفي غروي با اشاره به اينكه امامت حضرت صادق (ع) همزمان با درگيري و مقابله داعيان مختلف حكومت اسلامي بود، مي گويد: از يك سو حاكميت پيشين اموي ادعاي حكومت را داشت و از سوي ديگر با روي كار آمدن حاكمان بني عباس كه به ظاهر ادعاي رضاي آل محمد را داشتند، جبهه جديدي از تزوير، نفاق و انحراف گشوده شد.
وي مي افزايد: در اين ميان، امام صادق (ع) به جاي اقدام نظامي، حضور در جبهه فكري و فرهنگي را ترجيح دادند تا ضمن تنقيح و تذهيب مباني و مبادي تفكر شرعي و ديني، از نفوذ و گسترش آموزه هاي غير اسلامي جلوگيري كنند. اين استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در دوره امام صادق (ع)، نهضت ترجمه از زبان يوناني، فارسي و هندي به عربي آغاز شده بود و در نتيجه شبهات كلامي كه پيش از آن مطرح بود، در اين دوره با وام گيري از انديشه هاي يوناني به تجديد قوا مي پرداخت و از سوي ديگر شبهه افكناني مانندابن ابي العوجاء و ابوشاكردهياني كه به طور علني باورهاي مردم را مورد تهديد قرار مي دادند، اساس ديانت توحيد و تفكر الهي را نشانه گرفته بودند. به همين دليل، در حوزه درسي امام صادق (ع) علاوه بر مباحثي كه مي توان از آن به بحثهاي درون ديني تعبير كرد، مباحثات برون ديني نيز صورت مي گرفت و مسائلي مانند ضرورت و لزوم دين، اثبات خدا، جبر و اختيار، عدالت و حسن و قبح مورد بحث واقع مي شد. وي مي افزايد: بنابراين امام (ع) پرچم بيان علم حقيقي و واقعي اسلام را بر دوش كشيدند و ايستادگي ايشان در برابر امواج كفر آميز و شبهه هاي گمراه كننده آن و حل مشكلات و معضلات فكري كه به پيدايش گروه هاي منحرفي همچون غلات، زنديقان، جاعلان حديث و اهل راي منجر شده بود را مي توان از جدي ترين اقدامهاي علمي و فرهنگي امام (ع) برشمرد.
امام صادق (ع)؛ موسس بزرگترين دانشگاه اسلامي
چنانكه گفته شد، شاخص ترين وجه وجودي امام صادق (ع) شخصيت علمي، عميق و گسترده آن حضرت و مجموعه تلاشها و تكاپوهايي بود كه توسط ايشان در مسير ترويج و تكثير علوم معرفتي و انديشه هاي ديني صورت گرفت. ايشان با تأسيس بزرگترين دانشگاه علوم اسلامي در عصر خود، به تعليم علوم مختلف اسلامي پرداختند، به طوري كه به عقيده مورخان شايد نتوان در طول تاريخ، به عظمت دانشگاهي كه امام صادق (ع) تأسيس نمودند، دانشگاهي را يافت. حجة الاسلام يوسفي غروي در همين زمينه مي گويد: در پي حركت امام صادق (ع)، اين خيزش علمي به دورترين نقاط بلاد اسلامي آن روزگار راه يافت و بسياري از علما و شيفتگان دانش به مدينه و محضر آن حضرت روي آوردند، تا جايي كه به نقل از ابوالعباس، احمد بن عقبه زيدي، تعداد شاگردان ايشان به 4000 نفر مي رسيد كه اين تعداد را شيخ نجم الدين محقق حلي در كتاب فقهي، استدلالي خود با نام «المعتبر» در شرح مختصر تأييد كرده و گفته است شاگردان سرشناس امام صادق (ع) از پاسخ آن حضرت به سؤالهاي آنها، بيش از 400 كتاب را به رشته تحرير درآوردند كه شيح كليني (ره)، شيخ صدوق (ره) و شيخ طوسي (ره) در كتابهاي 4 گانه خود يعني «كافي»، «من لايحضره الفقيه»، «تهذيب» و «استبصار»، آنها را مرجع خود قرار داده اند.
وي اضافه مي كند: البته، برخي از مورخان تعداد كتابهايي را كه شاگردان امام صادق (ع) تأليف كرده اند، بيش از 4000 عنوان ذكر كرده اند كه البته اين نظر بعيد نمي نمايد.
يوسفي غروي ادامه مي دهد: شيخ مفيد در كتاب خود «ارشاد» مي گويد: مردم به حدي از علوم امام صادق (ع) نقل كرده اند كه در تمام دنيا منتشر گشته و سراسر گيتي را فرا گرفته است. آنچه از آن حضرت نقل شده، از هيچ يك از ائمه نرسيده و آنچه راويان حديث و ناقلان آثار از ايشان نقل كرده اند، از ديگر ائمه (ع) نقل نكرده اند:
وي مي افزايد: شاگردان امام صادق (ع) منحصر به شيعيان نبودند، بلكه پيروان ديگر مذاهب نيز از درياي علم ايشان بهرمند مي شدند كه يكي از بزرگترين آنها پيشواي اهل سنت، ابوحنيفه است كه دو سال از حيات علمي خويش را در خدمت امام (ع) سپري كرد. خود او اين دو سال را پايه علم و دانش خود معرفي كرده و مي گويد: اگر آن دو سال نبود، همانا نعمان از بين رفته بود.
اين استاد دانشگاه ادامه مي دهد: همچنين در حوزه علم حديث، شخصي مانند محمد بن مسلم كه بيش از 16 هزار حديث از امام صادق (ع) را نقل كرده، شاهدي ديگر بر وسعت دانشگاه امام صادق (ع) است.
وي مي افزايد: در كتاب «رجال نجاشي» از «حسن بن علي بن زيد وشاء» كه از شاگردان امام رضا (ع) و محدثان معروف بوده، نقل شده است كه من در مسجد كوفه 900 نفر از شاگردان امام صادق (ع) را مشاهده كردم كه پس از گذشت 20 سال از شهادت آن حضرت، با اينكه سالخورده بودند، در مسجد جمع و فقه ايشان را باز گو مي كردند.
احيا كننده تشيع علوي
دكتر عبدالحسين خسروپناه، مدير گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با بيان اينكه در زمان امام صادق (ع) جريانهاي فكري و فرقه هاي مختلف مثل صوفيه، مرجئه و خوارج در اوج فعاليت خود بودند، مي گويد: آن امام بزرگوار با مباحثه هاي علمي با فرقه هاي مذكور به استحكام و ترويج اسلام ناب پرداخته و اسلام جامع نگر را در برابر اسلام جزئي نگر معرفي و مطرح كردند، از اين رو ايشان را بايد احيا كننده شيعه علوي دانست.
وي در مورد شاگردان آن حضرت، اظهار مي دارد: گروه اول شاگرداني بودند كه از محضر امام (ع) استفاده مي كردند، ولي چندان اهل پرسش نبودند. دسته دوم، سؤالي را مطرح مي كردند، اما با يك جواب از سوي امام قانع مي شدند، اما گروه سوم از پاسخهاي امام به سؤالهايشان قانع نشده و به طور مكرر از ايشان سؤال مي كردند كه زراره، ابا بصير و هشام جزو اين دسته اند.
وي اضافه مي كند: امام صادق (ع) در تربيت شاگردان خويش نه تنها نظريه پردازي مي كردند، بلكه آنها را طوري تعليم مي دادند كه در مسايل فكري درگير شوند؛ مانندهشام بن حكم كه در علم كلام از سرآمدان روزگار خود بود و هرگاه ملحدي ايجاد شبهه مي كرد، امام وي رابه هشام بن حكم ارجاع مي دادند.
خسرو پناه ادامه مي دهد: در محضر درس آن حضرت، مباحث تنوعي مطرح مي شد و در واقع برخورد ايشان با شاگردان نحله هاي مختلف كه از محضر ايشان استفاده مي كردند، سلبي نبود و كسي را رد و ابطال نمي نمودند؛ بله برخوردشان وجه اثباتي و ايجابي داشت.
اين استاد دانشگاه خاطر نشان مي كند: جريان فكري امام صادق (ع) در واقع مفهوم حديث غدير «اليوم اكملت لكم دينكم» را به فعليت رساند و در واقع مكتب امام صادق (ع) جرياني براي تكميل دين بود.
عصر شكوفايي تمدن اسلامي
با توجه به آنچه گفته شد، بايد اذعان كرد فرصتي كه امام صادق (ع) در آشكار ساختن آنچه رسول خدا (ص) نزد ايشان به امانت گذاشته بودند، پيدا كردند؛ زمينه ساز گسترش معارف و احكام الهي در جامعه آن روز شد، به طوري كه مي توان دوره امام صادق (ع) را عصر شكوفايي دانش، فقه، كلام، مناظره، حديث، روايت و در يك كلام عصر شكوفايي تمدن اسلامي ناميد.يوسفي غروي با اشاره به اينكه امام صادق (ع) زماني حركت علمي خود را آغاز كردند كه اسلام را به نام بني اميه مي شناختند و بني عباس را مرادف اسلامي مي دانستند، مي گويد: بنابراين، اگر امام صادق (ع) نهضت علمي خود را پي ريزي نمي كردند، اسلام از ميان مي رفت؛ اما با تلاشهاي آن حضرت اسلام به عنوان يك مكتب علمي و فكري مطرح شد.
وي اضافه مي كند: درباره شخصيت علمي و آثار فكري و فرهنگي حضرت صادق (ع) همين بس كه ايشان بنيانگذار مذهبي هستند كه در همه حوزه ها كلام نو و نظري بديع و مبتني بر اجتهاد مستمر دارد، تا جايي كه جاحظ كه از دانشمندان بزرگ اهل سنت درباره ايشان مي گويد: امام صادق (ع) چشمه هاي دانش و حكمت را در روي زمين شكافت و براي مردم درهايي از دانش را گشود كه پيش از ايشان معهود نبود و جهان از دانش ايشان سرشار شد.
اين استاد حوزه و دانشگاه خاطر نشان مي كند: اهميت فعاليتهاي فكري و فرهنگي امام ششم (ع) تا جايي است كه آنچه در حال حاضر از معارف ناب اسلامي در اختيار ماست، به دليل معرفي حقيقي و واقعي دين و مذهب صحيح اسلام توسط امام صادق (ع) است و اگر آن بزرگوار در زمان خود فرصت مطرح كردن اسلام ناب را نمي يافتند، اكنون به فقه صحيح و مذهب تشيع دسترسي نداشتيم.
در همين زمينه، با صاحب نظران مختلف گفتگويي انجام داده ايم كه در ادامه مي خوانيد...
پرچمدار علوم اسلامي
زندگي امام صادق (ع) از سال 83 هجري شروع و در سال 148 هجري پايان پذيرفت. بنابراين، ايشان خلفاي بسياري را ديده و با شرايط گوناگوني مواجه بوده اند. ايشان تا يازده سالگي همراه جد بزرگوارشان امام سجاد (ع) و تا 31 سالگي همراه پدرشان امام باقر (ع) در هجرتها، مناظره هاي علمي و جلسات درس و بحث حضور داشتند و پس از رسيدن به امامت، به طور مستقيم تلاش و تكاپوي خود را در مسير ترويج و تكثير علوم معرفتي و انديشه هاي ديني ادامه دادند.
حجة الاسلام يوسفي غروي، استاد حوزه علميه قم در اين زمينه مي گويد: امام صادق (ع) مدت 35 سال را در كنار پدر گرامي شان، امام باقر (ع) در دانشگاه اهل بيت (ع) گذراند و در آغاز جواني شاهد فروپاشي دولت امويان بود و وقتي عباسيان روي كار آمدند، حلقه هاي درسي را كه در مسجد مدينه و بيرون از آن زير نظر امام باقر (ع) داير بود، درك كردند. وي افزود: طبق منابع موثق تاريخي، در اين حلقه هاي درس صدها دانشمند و طالب علم از سرزمينهاي مختلف اسلامي حضور مي يافتند و امام صادق (ع) در كنار پدرشان علوم دين، اسرار هستي و هر آنچه را كه از پدرانش و آنها از پيامبر اكرم (ص) به ارث برده بودند، مي آموختند. ايشان تا آخرين لحظه حيات امام باقر (ع) در كنارشان بودند و در مكتب فقه، حديث و علوم اسلامي به فعاليتهاي خود در موضوعهاي گوناگوني كه همه در جهت خدمت به معرفت اسلامي بود ادامه مي دادند تا اينكه در سال 114 هجري امام باقر (ع) زندگي را بدرود گفتند و امام صادق (ع) رهبري ديني جامعه اسلامي را برعهده گرفتند.
يوسفي غروي با اشاره به اينكه امامت حضرت صادق (ع) همزمان با درگيري و مقابله داعيان مختلف حكومت اسلامي بود، مي گويد: از يك سو حاكميت پيشين اموي ادعاي حكومت را داشت و از سوي ديگر با روي كار آمدن حاكمان بني عباس كه به ظاهر ادعاي رضاي آل محمد را داشتند، جبهه جديدي از تزوير، نفاق و انحراف گشوده شد.
وي مي افزايد: در اين ميان، امام صادق (ع) به جاي اقدام نظامي، حضور در جبهه فكري و فرهنگي را ترجيح دادند تا ضمن تنقيح و تذهيب مباني و مبادي تفكر شرعي و ديني، از نفوذ و گسترش آموزه هاي غير اسلامي جلوگيري كنند. اين استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در دوره امام صادق (ع)، نهضت ترجمه از زبان يوناني، فارسي و هندي به عربي آغاز شده بود و در نتيجه شبهات كلامي كه پيش از آن مطرح بود، در اين دوره با وام گيري از انديشه هاي يوناني به تجديد قوا مي پرداخت و از سوي ديگر شبهه افكناني مانندابن ابي العوجاء و ابوشاكردهياني كه به طور علني باورهاي مردم را مورد تهديد قرار مي دادند، اساس ديانت توحيد و تفكر الهي را نشانه گرفته بودند. به همين دليل، در حوزه درسي امام صادق (ع) علاوه بر مباحثي كه مي توان از آن به بحثهاي درون ديني تعبير كرد، مباحثات برون ديني نيز صورت مي گرفت و مسائلي مانند ضرورت و لزوم دين، اثبات خدا، جبر و اختيار، عدالت و حسن و قبح مورد بحث واقع مي شد. وي مي افزايد: بنابراين امام (ع) پرچم بيان علم حقيقي و واقعي اسلام را بر دوش كشيدند و ايستادگي ايشان در برابر امواج كفر آميز و شبهه هاي گمراه كننده آن و حل مشكلات و معضلات فكري كه به پيدايش گروه هاي منحرفي همچون غلات، زنديقان، جاعلان حديث و اهل راي منجر شده بود را مي توان از جدي ترين اقدامهاي علمي و فرهنگي امام (ع) برشمرد.
امام صادق (ع)؛ موسس بزرگترين دانشگاه اسلامي
چنانكه گفته شد، شاخص ترين وجه وجودي امام صادق (ع) شخصيت علمي، عميق و گسترده آن حضرت و مجموعه تلاشها و تكاپوهايي بود كه توسط ايشان در مسير ترويج و تكثير علوم معرفتي و انديشه هاي ديني صورت گرفت. ايشان با تأسيس بزرگترين دانشگاه علوم اسلامي در عصر خود، به تعليم علوم مختلف اسلامي پرداختند، به طوري كه به عقيده مورخان شايد نتوان در طول تاريخ، به عظمت دانشگاهي كه امام صادق (ع) تأسيس نمودند، دانشگاهي را يافت. حجة الاسلام يوسفي غروي در همين زمينه مي گويد: در پي حركت امام صادق (ع)، اين خيزش علمي به دورترين نقاط بلاد اسلامي آن روزگار راه يافت و بسياري از علما و شيفتگان دانش به مدينه و محضر آن حضرت روي آوردند، تا جايي كه به نقل از ابوالعباس، احمد بن عقبه زيدي، تعداد شاگردان ايشان به 4000 نفر مي رسيد كه اين تعداد را شيخ نجم الدين محقق حلي در كتاب فقهي، استدلالي خود با نام «المعتبر» در شرح مختصر تأييد كرده و گفته است شاگردان سرشناس امام صادق (ع) از پاسخ آن حضرت به سؤالهاي آنها، بيش از 400 كتاب را به رشته تحرير درآوردند كه شيح كليني (ره)، شيخ صدوق (ره) و شيخ طوسي (ره) در كتابهاي 4 گانه خود يعني «كافي»، «من لايحضره الفقيه»، «تهذيب» و «استبصار»، آنها را مرجع خود قرار داده اند.
وي اضافه مي كند: البته، برخي از مورخان تعداد كتابهايي را كه شاگردان امام صادق (ع) تأليف كرده اند، بيش از 4000 عنوان ذكر كرده اند كه البته اين نظر بعيد نمي نمايد.
يوسفي غروي ادامه مي دهد: شيخ مفيد در كتاب خود «ارشاد» مي گويد: مردم به حدي از علوم امام صادق (ع) نقل كرده اند كه در تمام دنيا منتشر گشته و سراسر گيتي را فرا گرفته است. آنچه از آن حضرت نقل شده، از هيچ يك از ائمه نرسيده و آنچه راويان حديث و ناقلان آثار از ايشان نقل كرده اند، از ديگر ائمه (ع) نقل نكرده اند:
وي مي افزايد: شاگردان امام صادق (ع) منحصر به شيعيان نبودند، بلكه پيروان ديگر مذاهب نيز از درياي علم ايشان بهرمند مي شدند كه يكي از بزرگترين آنها پيشواي اهل سنت، ابوحنيفه است كه دو سال از حيات علمي خويش را در خدمت امام (ع) سپري كرد. خود او اين دو سال را پايه علم و دانش خود معرفي كرده و مي گويد: اگر آن دو سال نبود، همانا نعمان از بين رفته بود.
اين استاد دانشگاه ادامه مي دهد: همچنين در حوزه علم حديث، شخصي مانند محمد بن مسلم كه بيش از 16 هزار حديث از امام صادق (ع) را نقل كرده، شاهدي ديگر بر وسعت دانشگاه امام صادق (ع) است.
وي مي افزايد: در كتاب «رجال نجاشي» از «حسن بن علي بن زيد وشاء» كه از شاگردان امام رضا (ع) و محدثان معروف بوده، نقل شده است كه من در مسجد كوفه 900 نفر از شاگردان امام صادق (ع) را مشاهده كردم كه پس از گذشت 20 سال از شهادت آن حضرت، با اينكه سالخورده بودند، در مسجد جمع و فقه ايشان را باز گو مي كردند.
احيا كننده تشيع علوي
دكتر عبدالحسين خسروپناه، مدير گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با بيان اينكه در زمان امام صادق (ع) جريانهاي فكري و فرقه هاي مختلف مثل صوفيه، مرجئه و خوارج در اوج فعاليت خود بودند، مي گويد: آن امام بزرگوار با مباحثه هاي علمي با فرقه هاي مذكور به استحكام و ترويج اسلام ناب پرداخته و اسلام جامع نگر را در برابر اسلام جزئي نگر معرفي و مطرح كردند، از اين رو ايشان را بايد احيا كننده شيعه علوي دانست.
وي در مورد شاگردان آن حضرت، اظهار مي دارد: گروه اول شاگرداني بودند كه از محضر امام (ع) استفاده مي كردند، ولي چندان اهل پرسش نبودند. دسته دوم، سؤالي را مطرح مي كردند، اما با يك جواب از سوي امام قانع مي شدند، اما گروه سوم از پاسخهاي امام به سؤالهايشان قانع نشده و به طور مكرر از ايشان سؤال مي كردند كه زراره، ابا بصير و هشام جزو اين دسته اند.
وي اضافه مي كند: امام صادق (ع) در تربيت شاگردان خويش نه تنها نظريه پردازي مي كردند، بلكه آنها را طوري تعليم مي دادند كه در مسايل فكري درگير شوند؛ مانندهشام بن حكم كه در علم كلام از سرآمدان روزگار خود بود و هرگاه ملحدي ايجاد شبهه مي كرد، امام وي رابه هشام بن حكم ارجاع مي دادند.
خسرو پناه ادامه مي دهد: در محضر درس آن حضرت، مباحث تنوعي مطرح مي شد و در واقع برخورد ايشان با شاگردان نحله هاي مختلف كه از محضر ايشان استفاده مي كردند، سلبي نبود و كسي را رد و ابطال نمي نمودند؛ بله برخوردشان وجه اثباتي و ايجابي داشت.
اين استاد دانشگاه خاطر نشان مي كند: جريان فكري امام صادق (ع) در واقع مفهوم حديث غدير «اليوم اكملت لكم دينكم» را به فعليت رساند و در واقع مكتب امام صادق (ع) جرياني براي تكميل دين بود.
عصر شكوفايي تمدن اسلامي
با توجه به آنچه گفته شد، بايد اذعان كرد فرصتي كه امام صادق (ع) در آشكار ساختن آنچه رسول خدا (ص) نزد ايشان به امانت گذاشته بودند، پيدا كردند؛ زمينه ساز گسترش معارف و احكام الهي در جامعه آن روز شد، به طوري كه مي توان دوره امام صادق (ع) را عصر شكوفايي دانش، فقه، كلام، مناظره، حديث، روايت و در يك كلام عصر شكوفايي تمدن اسلامي ناميد.يوسفي غروي با اشاره به اينكه امام صادق (ع) زماني حركت علمي خود را آغاز كردند كه اسلام را به نام بني اميه مي شناختند و بني عباس را مرادف اسلامي مي دانستند، مي گويد: بنابراين، اگر امام صادق (ع) نهضت علمي خود را پي ريزي نمي كردند، اسلام از ميان مي رفت؛ اما با تلاشهاي آن حضرت اسلام به عنوان يك مكتب علمي و فكري مطرح شد.
وي اضافه مي كند: درباره شخصيت علمي و آثار فكري و فرهنگي حضرت صادق (ع) همين بس كه ايشان بنيانگذار مذهبي هستند كه در همه حوزه ها كلام نو و نظري بديع و مبتني بر اجتهاد مستمر دارد، تا جايي كه جاحظ كه از دانشمندان بزرگ اهل سنت درباره ايشان مي گويد: امام صادق (ع) چشمه هاي دانش و حكمت را در روي زمين شكافت و براي مردم درهايي از دانش را گشود كه پيش از ايشان معهود نبود و جهان از دانش ايشان سرشار شد.
اين استاد حوزه و دانشگاه خاطر نشان مي كند: اهميت فعاليتهاي فكري و فرهنگي امام ششم (ع) تا جايي است كه آنچه در حال حاضر از معارف ناب اسلامي در اختيار ماست، به دليل معرفي حقيقي و واقعي دين و مذهب صحيح اسلام توسط امام صادق (ع) است و اگر آن بزرگوار در زمان خود فرصت مطرح كردن اسلام ناب را نمي يافتند، اكنون به فقه صحيح و مذهب تشيع دسترسي نداشتيم.