پلي ميان فطرت و تربيت

هر چند سعي شده است ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي چون بدپوشي و تغيير رفتار جوانان و نوجوانان، تابوشكني در حوزه اخلاق و دين گريزي در حوزه عقيده معرفي شود و محصول شكاف و گسست نسلها و به عنوان يك بحران ايدئولوژيكي جلوه يابد، و دين ستيزي و گريز از هنجارهاي عقيدتي بخصوص ميان جوانان و نوجوانان را فضاي غالب در جامعه ايران برتابند؛
پنجشنبه، 2 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پلي ميان فطرت و تربيت
پلي ميان فطرت و تربيت
پلي ميان فطرت و تربيت
نويسنده:عليرضا مزورعي
منبع:روزنامه قدس
هر چند سعي شده است ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي چون بدپوشي و تغيير رفتار جوانان و نوجوانان، تابوشكني در حوزه اخلاق و دين گريزي در حوزه عقيده معرفي شود و محصول شكاف و گسست نسلها و به عنوان يك بحران ايدئولوژيكي جلوه يابد، و دين ستيزي و گريز از هنجارهاي عقيدتي بخصوص ميان جوانان و نوجوانان را فضاي غالب در جامعه ايران برتابند؛ به منظور تحت تأثير قراردادن جوانان و نوجوانان و استحاله فرهنگي، در عرصه فنآوري ارتباطات با به كارگيري حداكثر ظرفيت فناوري جديد رسانه اي و امواج چون ماهواره و اينترنت و دهها سايت فارسي زبان از توليد و انتشار مدلهاي فرهنگي از نوع غربي چون اباحه گري و ... فروگذار نيستند و هر روز نيز بر تبليغات گسترده و همه جانبه و فراگير رسانه اي خود با استفاده از فناوري مدرن مي افزايند.
اما واقعيت اين است كه با تأمل به عمق لايه هاي دروني جامعه، بسياري از ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي چون پديده بدپوشي ميان بسياري از جوانان و نوجوانان نه از رهگذر تابوشكني در حوزه اخلاق و نه رويكرد دين گريزي در حوزه عقيده است، بلكه با توجه به ويژگيها و زمينه هاي تربيتي، عاطفي و احساسي جوانان و نوجوانان، بايد از منظر سوء رفتار ديني مورد كارشناسي قرار گيرد.
«بي ديني» در شرايطي است كه يك يا چند محور اصلي دين حذف و كم ارزش مي گردد.
فرد منكر آنها شده، اظهار تنفر مي كند و توهين مي نمايد و ارزشهاي غير ديني را به آنها ترجيح مي دهد، اما در «سوء رفتار ديني» فرد در عقيده و آرا و ارزشها خود را مسلمان مي داند ولي در رفتار به دلايل گوناگون دچار ضعف و مشكل است. جدا كردن هر يك از موارد فوق در حوزه جامعه شناختي ديني بسيار حايز اهميت مي باشد. اهميت دينداري و تربيت ديني در جامعه اسلامي بر كسي پوشيده نيست. تربيت ديني به معناي ديگر، متخلق شدن به اخلاق الهي است كه هدف بعثت تمام پيامبران مي باشد و در نظام اسلامي، متعالي ترين هدف تلقي مي گردد.
پيامبر اعظم(ص) نيز هدف اصلي رسالت خود را به كمال رساندن خلقهاي كريم و منشهاي بزرگوارانه معرفي كرده است : « بعثت لا تمم مكارم الاخلاق » (1)
بدون ترديد، اخلاق نيك و زدودن زشتيها و آراستگي به خوبيها يكي از عوامل مهم بهره مندي از سعادت دنيوي و اخروي است. از نظر قرآن، انسان يك تكون و خلقت جسمي دارد و يك انشاي خلقي كه مورد دوم شخصيت و انسانيت را شكل مي دهد. آنچه متعلق به تعليم و تربيت است، همان انشاي خلق ديگر است «ثم انشاناه خلقا اخر» در انسان استعدادهاي بالقوه اي نهفته است كه بر اثر تعليم و تربيت شكوفا مي شوند و از انسان خليفة الله مي سازند. از نظر اسلام، تعليم و تربيت به انسان بينش مي دهد و انسان با آن دست به انتخاب احسن مي زند.
قرآن كريم نيز به صراحت، تعليم و تربيت را يكي از اهداف اساسي برانگيختن پيامبر اكرم(ص) دانسته و مي فرمايد:
«او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده، رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را به آنان مي خواند و آنان را تزكيه مي كند و به آنان كتاب ( قرآن ) و حكمت مي آموزد و مسلماً پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند.»(2) نگاهي به ميراث علمي عالمان برجسته در طول ادوار تاريخ، نشان مي دهد كه موضوع تربيت و اخلاق به طور ويژه مورد توجه قرار گرفته است.
آثار ارزشمندي مانند «رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا»، «السعادة و الاسعاد في السيرة الانسانية »، «تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق »، «اخلاق ناصري »، «احياء علوم الدين»، «المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء»، «المراقبات في اعمال السنة»، «جامع السعادات» و دهها اثر خرد و كلان و در بسياري از كتابهاي اخلاقي، ابواب خاصي را به بخشهاي مختلف اخلاق كاربردي اختصاصي مي دادند.
تعليم و تربيت ديني بايد بر سه حوزه شناختي، عاطفي، رفتاري اثر بگذارد. در صورت تحقق نيافتن اين فرايند، جامعه دچار مشكلات جدي فرهنگي مي گردد. تربيت ديني و آسيب شناسي آن، موضوع پيچيده اي است كه هرگونه تجويزي براي آن به يك جامع انديشي، ژرف نگري و دين انديشي با احاطه به مبادي معرفت شناسي در حوزه هاي مختلف علوم انساني و فناوري آموزشي و رسانه اي نياز دارد.
ورود به موضوع «آسيب شناسي تربيت ديني» بدون تمايزگذاري ميان رويكردهاي مختلف روش شناختي و قرائتهاي گوناگون دين شناختي در تربيت ديني امكان پذير نيست. بنابراين، قبل از هر چيز بايد بين دين «خودبنياد فطري» و دين «دگربنياد عاريه اي» تمايز اساسي قايل شد تا بتوان به سازه ها و انگاره هاي پنهان آسيب شناسي در تربيت ديني پي برد.
پس از تبيين درست روش شناختي و قرائت صحيح دين شناختي در تربيت ديني، مي توان گفت كه بهبود نظام تعليم و تربيت بويژه تحقق تربيت ديني در نسل كنوني و آينده، جز از طريق رويكرد سيستمي به شبكه گسترده نظام فرهنگي و آموزشي، آسيب شناسي وضع موجود و شرايط مساعد اجتماعي امكان پذير نيست.
به عبارت ديگر، غفلت از همبستگي علّي بين عوامل و مؤلفه هاي تربيت ديني در شبكه گسترده فرهنگي و آموزشي، از شايع ترين خطاهاي تربيت ديني شمرده مي شود. بايد در تجربه تبليغ و تربيت ديني به خوبي بازخواني و بازنمايي كرد؛ اينكه «چرا» و «چگونه» بين «درونداد» و «برونداد»، بين آنچه در مقام تبليغ و ترويج دين و تربيت ديني «قصد» مي شود و آنچه در مقام عمل و رفتار بخشي از نسل جوان و نوجوان « كسب » شده است، ناهمگوني و بلكه در پاره اي از موارد «وارونگي» رخ داده است؟ آنجا كه تربيت ديني از رهيافت طبيعي، فطري و خود انگيخته آن به سوي رهيافتهاي اكتسابي، بيروني سوق داده شده است «آسيب زايي تربيت ديني » بيش از هر زمان رخ نمايي كرده است.
تأمل در اين زمينه كه آيا شبكه گسترده فرهنگي و آموزشي از شوراي عالي انقلاب فرهنگي و ساير وزارتخانه ها و سازمانها و نهادهاي مرتبط در امر تعليم و تربيت، فرهنگ و آموزش در جهت تربيت ديني جوانان و نوجوانان توفيق داشته است يا خير؟ و احياناً چه عواملي و موانعي در برابر تحقق تربيت ديني نسل جوان و نوجوان وجود دارد، از ضروريات است. هر جامعه اي ارزشها، هنجارها، آداب و رسوم و به طور كلي فرهنگ خود را از طريق فرايند اجتماعي شدن به نسل و نسلهاي بعدي منتقل مي كند.
«هدايت فرد در زمينه اجتماعي و فراهم ساختن موجبات رشد اجتماعي ايجاب مي كند كه مربيان و پدر و مادر آگاه و به طور كلي مراكز تربيتي و آموزش جامعه، افراد را با ميراث فرهنگي جامعه آشنا سازند و از طريق شركت دادن افراد در گروههاي كوچك و بزرگ اجتماعي، براي ايجاد علاقه به حيات جمعي، لذت بردن از زندگي جمعي و ايجاد مهارتهاي اجتماعي به افراد كمك كنند. فرايند اجتماعي عبارت است از تأثير متقابل افراد و گروههاي اجتماعي بر يكديگر، به طوري كه هر فرد يا گروه، محرك فرد يا گروه ديگر شود و در نتيجه، رفتار افراد به صورتي رضايت آميز تغيير كند و حيات جمعي به طور معقول ادامه يابد.» (3)
جامعه شناسان و روان شناسان درباره دين معتقدند، وقتي پيام ديني به افراد عرضه شد و مورد پذيرش قرار گرفت، با اهداف و منافع و عقايد پيشين، تربيت خانوادگي و محلي و ملي تركيب مي شود و خصوصيت ويژه اي پيدا مي كند و نتايج ناخواسته اي را به وجود مي آورد كه مورد انتظار نيست. به اين جريان پيامدهاي دينداري گفته مي شود. حال ممكن است اين پيامد مثبت باشد كه به آن كاركردهاي مثبت ديني مي گويند و ممكن است پيامدهاي منفي به همراه داشته باشد كه به آن كاركردهاي منفي يا آسيبهاي دينداري مي گويند.(4)
بنابراين، آسيب ديني يعني بروز و ظهور رفتارهايي كه مورد انتظار دين نيست و حتي به اصل دين لطمه مي زند، اما از سوي بعضي دينداران انجام مي شود. حال اين سؤال مطرح مي گردد كه چرا دينداران به آسيبهاي رفتار ديني دچار مي گردند؟ در پاسخ به اين سؤال نظرهاي متعددي ارائه شده است كه تنها به نظريه رواني دين اشاره مي گردد: ديدگاه رواني دين معتقد است كه انسانها از نظر ويژگيهاي فردي و رواني تفاوتهاي اساسي دارند. هر فردي خصوصيات خاص خود را دارد. آموزش هر مسأله اي براي انسان بايد با توجه به ويژگيهاي رواني افراد باشد. اگر اين مسأله رعايت نشود، امر آموزش و تربيت آسيب زا مي گردد. بنابراين يكي از مسائل مهم جامعه امروز چگونگي ارائه مفاهيم محتوا و ارزشهاي مذهبي و ديني و نحوه تفهيم آنها به جوانان و نوجوانان و در غايت اثر بخشي پيام مي باشد.

فطرت انسان و رابطه او با دين

قرآن كريم مي فرمايد:
«پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن !اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست. اين است آيين استوار؛ ولي بيشتر مردم نمي دانند.» (5)
علي(ع) در روايتي خطاب به پيشگاه الهي عرضه مي دارد:
«خدايا تو قلبها را با ارادت و محبت خود و عقلها را با معرفت خود سرشته اي.» (6)
و در دعاي عرفه امام حسين (ع) آمده است:
«چگونه از چيزي كه در وجودش به تو نيازمند است به تو استدلال مي توان كرد؟ آيا براي غير تو ظهوري هست كه براي تو نيست تا آشكار كننده تو باشد؟ تو كي غايب بوده اي تا دليل و راهنما نياز داشته باشي و بر تو دلالت كند و كي دور بوده اي تا آثار و نشانه ها ما را به تو برسانند؟ كور باد ديده اي كه تو را با آن نشانه ها، حاضر نبيند و قرين زيان باد معامله بنده اي كه براي او، بهره اي از دوستي ات را قرار نداده اي.»(7)
در قرآن لغت « فطرت » در مورد انسان و رابطه او با دين آمده است: « فطرة ا...التي فطر الناس عليها » يعني انسان به گونه اي خاص آفريده شده است. «اين كلمه اي كه امروز مي گويند « ويژگيهاي انسان »، اگر ما براي انسان يك سلسله ويژگيها در اصل خلقت قايل باشيم، مفهوم فطرت را مي دهد. فطرت انسان يعني ويژگيهايي در اصل خلقت و آفرينش انسان.»
«بدون شك، تعليمات اسلامي بر اساس قبول يك سلسله فطريات است؛ يعني همه آن چيزهايي كه امروز مسائل انساني و ماوراي حيواني ناميده مي شوند و اسم آنها را «ارزشهاي انساني» مي گذاريم، از نظر معارف اسلامي ريشه اي در نهاد و سرشت انسان دارند؛ كه اصالت انسان و انسانيت واقعي انسان در گرو قبول فطريات است. اين، حرف بيهوده اي است كه ما براي انسان فطريات قايل نشويم، يعني ريشه اي در نهاد انسان براي اينها قايل نشويم و دم از «اومانيزم» و اصالت انسان بزنيم. »

هدايت فطري و هدايت به اصطلاح اكتسابي

« انسانها داراي دو گونه هدايت هستند: هدايت فطري و هدايت به اصطلاح اكتسابي، و ... قرآن مي خواهد بگويد تا كسي چراغ هدايت فطري اش روشن نباشد، هدايت اكتسابي براي او فايده ندارد. اين در واقع همان مطلب است كه انسان انسانيت فطري خودش را حفظ نكرده باشد ]تعلميات انبيا براي او [فايده ندارد؛ يعني تعليمات انبيا براي اشخاص مسخ شده و انسانيت را از دست داده مفيد نيست و تجربه و واقعيت نيز همين را نشان مي دهد. »
متخصصان تعليم و تربيت معتقدند ميزان اعتقاد به دين و ثبات و قوام آن در بزرگسالي به ميزان كارآمدي آموزشهاي ديني در دوران كودكي بستگي دارد. توجه به افزايش آسيب پذيري ديني و مذهبي در ميان نسل جديد در جامعه ما، اهميت توجه به محتواي آموزشهاي مذهبي را بيش از پيش روشن مي نمايد.
از آنجا كه حس دين اساساً در طبيعت و فطرت كودك به وديعه نهاده شده است، تنها زمينه سازي رواني -عاطفي لازم است تا خود فرد بدون القا و اجبار بيروني به كشف و شكوفايي آن دست يابد و آموزشها و تعاليم مذهبي نيز بايد در جهت ياري كردن كودك براي چگونگي كشف آن از طريق خويش باشد تا اينكه به طور آماده و از برون در اختيار وي قرار گيرد، در غير اين صورت مطمئناً در پرورش حس مذهبي او اختلال و كندي ايجاد شده، و با ارائه مطالب و مواد صوري ديني، انگيزه دروني، كنجكاوي ذاتي، عشق وجودي و نياز فطري وي كاهش مي يابد.
در فرايند تربيت ديني معطوف به رهيافت « دين يابي »، شوق و خوف دروني جايگزين تشويق و تنبيه بيروني مي شود و دين « كنش لذت بخش » خود را در همه ابعاد زندگي توسعه مي دهد، اما در تربيت ديني معطوف به « دين دهي »، كنشهاي آدمي در اخلاق و رفتار بي ريشه و آسيب زا مي شود.» (8)
اگر نيازهاي بنيادي فطري انسان درست تربيت نشود و تنها با قواعد باز دارند. تحقير، سرزنش و تهديد آن را محدود سازيم، فرد را دچار بيماري ساخته ايم. فردي متدين پرورش مي يابد كه در تربيت ديني و سير و سلوك به سوي خدا، بر آزادي، آگاهي و آفرينندگي او تكيه كرده باشيم . از آنجا كه يكي از نيازهاي انسان ميل به زيبايي و جمال دوستي است، در تربيت ديني نيز مي توان كمال استفاده مطلوب را از اين گرايش ذاتي نمود. اگر شبكه گسترده فرهنگي و آموزشي و تبليغ تربيتي بتواند پيام خود را به شكلي زيبا و هنرمندانه به مخاطب خود منتقل سازد، توانسته است پلي ميان طبيعت بشري (ميل به زيبايي) و تربيت بزند. توجه قرآن به مسأله جهان و زيبايي و نيز اهتمام تدوين به آن، توجه بيش از پيش به اين مسأله را در تربيت نسل جوان كشور ضروري مي نمايد.
مي توان گفت، كليد تربيت اسلامي عشق است كه با جاذبه زيبايي و معنويت مي تواند قلب آدمي را مهياي كمال كند. اگر تربيت ديني بر اساس عشق و زيبايي باشد، انتظار دريافت پاداش و ترس از مجازات در آن معنا نخواهد داشت و اعمال و رفتار ديني بر اساس عشق و علاقه قلبي و شهودي انجام خواهد گرفت. هدف از تربيت ديني، پرورش شور و شوق فطري افراد نسبت به جلال و جمال الهي است. هدف عشق ورزي به دين است نه انتقال دين. نقش خانواده، مدرسه و پيام آوران ديني نيز تنها انتقال و انباشت اطلاعات ديني در ذهن مخاطبان نيست، بلكه ايجاد شرايط مناسبي است كه مخاطبان بخصوص جوانان بتوانند به فهم عميق دين نايل شوند و آنان تنها نقش راهنما را دارند. اگر شيوه تربيت ديني الهام گرفته از شيوه هاي پيامبرانه و بخصوص پيامبر خدا(ص) باشد، احساس و رغبت ديني در افراد پرورش خواهد يافت.
تربيت ديني امري دروني، شهودي و اشراقي است و از طريق زمينه سازي و مكاشفه حاصل مي شود. پس دين يابي، يك فرايند دروني، فاعلي و شخصي است، حال آنكه «دين دهي» يك امر بيروني و اقتباسي است. منشأ تربيت ديني فرآيندي خود انگيخته دارد و ايمان راستين را نمي توان به صورت «تحكمي» و «ساختگي» پديد آورد بلكه بايد زمينه اي فراهم كرد كه فرد بتواند آن را از درون احساس كند و نه اينكه از بيرون اقتباس نمايد. اگر بتوانيم شيوه «اكتشافي» را در تربيت ديني جايگزين شيوه «اكتسابي» كنيم بسياري از آفتهاي تربيت ديني بر طرف خواهد شد و حس مذهبي مبتني بر ايمان دروني كه سرشار از زايندگي، معنا يابي و لذت پايان ناپذير است، ايجاد مي گردد. اما هر نوع اتخاذ روش نادرست و تبليغات صوري و اشباع افراطي، «حس نياز ديني» را در جوانان از بين خواهد برد و آنچه را كه از دل آنها مي جوشد و فوران مي كند، خاموش خواهد كرد. راه برون شدن از اين بن بست تربيت ديني، تغيير روشها در تبليغات ديني و تربيت ديني است كه مكانيزم «خدايابي» را جايگزين «خدادهي كند». اتخاذ شيوه هاي عرفاني براي آموزش دين و ايجاد زمينه هاي دين جويي، بسيار حايز اهميت است. توجه به اين ضرورتها، به ايجاد انگيزه هاي دروني در مخاطبان منجر مي گردد كه با استفاده از اين خود انگيختگي و فطرت خداجويي، مي توان به تربيت ديني مناسب دست يافت.

منابع:

1- محمد باقر مجلسي ، بحارالانوار ، ج 67 ، باب 59 ، حديث 18
2- سوره جمعه ، آيه 2
3- دكتر علي شريعتمداري، رسالت تربيت و علمي مراكز آموزشي، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها .
4- همايش آسيب شناسي تربيت ديني، دفتر همكاري مشترك سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي و جهاد دانشگاهي (ساجد) .
5- سوره روم ، آيه 30 .
6- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 95، ص 403 .
7- شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاي عرفه .
8- استاد شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار جلد 3 ، به نقل از پژوهه دين





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما