نویسندگان:
دکتر محمدزمان رستمی
طاهره آل بویه
دکتر محمدزمان رستمی
طاهره آل بویه
قدما کمتر به صفت علم امام به صورت مستقل و یا برجسته پرداختهاند و به علت اختلاف با اهل تسنن، صفاتی چون عصمت، مورد عنایت بیشتری بوده است. مسئله علم امام به طور پراکنده در مباحث امامت آمده است که حجم بسیاری از تحقیقات علمای امامیه را به خود اختصاص میدهد.
دانشمندان شیعه در تفاسیر قرآن و نهجالبلاغه، کتابهای تاریخی و رسالههای کلامی و عرفانی خود به بحث امامت پرداختهاند. رفاعی در معجم، تعداد 13059 اثر درباره امام و امامت از شیعه فهرست کردهاست. آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، 120 رساله مستقل دانشمندان مسلمان درباره امامت را گزارش کرده است. امامت پژوهی، سابقه طولانی دارد و شیعیان در رویارویی با انحراف امامت به خلافت به بحث و نقد و نظر در مسئله پرداختند. علی بن اسماعیل بن میثم تمار نخستین کسی است که در باب امامت، دو رساله الامامة و الاستحقاق را نوشت. هشام بن حکم، صحابی امام صادق (علیه السلام) نیز در باب امامت، رسالههایی از جمله الامامة و امامة المفضول را نگاشت.
ابوجعفر احمد بن حسین بن عمر بن یزید الصیقل کوفی، از اصحاب امام صادق (علیه السلام) و امام کاظم (علیه اسلام) و مولی ابوالصفا خلیل بن احمد بصری (م 160 یا 170 هـ.ق) از اصحاب امام صادق (علیه السلام) رسالهای در امامت نوشتهاند. رسالهای مستقل در باب امامت که از قدمت زیادی برخوردار است به ابومحمد الحکم بن هشام بن الحکم منسوب است. فهرستی از اینگونه رسالهها چنین است : رسالة الامامة و التبصرة من الحیره از صدوق اول (م 329 هـ.ق)، رسالة الامامة از شیخ صدوق (م 381 هـ.ق)، رسالة الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد از شیخ مفید (م 413 هـ.ق)، رسالهی الشافی فی الامامة و ابطال الحجج العامة از سیدمرتضی (م 436)، رسالهی الامامة از خواجه نصیرالدین طوسی و دهها رسالهی دیگر از متأخران؛ البته مخالفان (که ابوبکر اصم و هاشم فوطی از نخستین افراد ایشان بودهاند) نیز در مقام نقد نظریهی امامت، کتابهای بسیاری نگاشتهاند. (1) یکی از معروفترین این کتابها، کتاب تحفه اثنی عشریه است که در روزگاران متأخر و در ردّ کتاب امامت از عبدالعزیز دهلوی نوشته شد و میرحامد حسین، دایرة المعارف کم نظیر خود، عبقات الانوار را در پاسخ به آن نگاشت.
اما در باب علم امام، رساله یا کتاب مستقلی که به صورت جدی به این مسئله پرداخته باشد به چشم نمی خورد. متکلمان، محدثان و مفسران در ضمن مباحث مربوط، اشاراتی نیز به این مسئله داشتهاند؛ البته مباحث ایشان در ویژگی عصمت پررنگتر است و این شاید به دلیل اختلاف شیعه و سنی در مسئله امامت بوده باشد، اما به تدریج به مسئلهی علم امام در ضمن مباحث امامت، به گونهای بسیار پررنگ و علمی پرداخته شده، از جمله آنها کتاب حق الیقین علامه مجلسی و علم الیقین فیض کاشانی است. مرحوم فیض در کتاب خود به منابع و موانع علم و چگونگی رفع این موانع، انسان کامل، ارتباط اقسام روح بشری با علم، ارتباط عصمت و علم، ضرورت و ماهیت علم امام، ادله علم امام و منابع علم امام (مانند روح القدس) و ... اشاره نموده است.
از معدود افرادی که به طور مستقل به مسئله علم امام پرداخته و یا در آغاز این راه قرار دارد، آیةالله نجفی لاری میباشد که در کتاب معارف سلمانیه به این مهم اهتمام ورزیدهاست. ایشان در تلاش برای رفع شبهات موجود در علم امام و تعارضاتی است که در بدو امر در آیات و روایات ظهور دارد. ایشان همچنین به مسائلی چون حضوری بودن علم امام پرداخته و به دیدگاههای علما نیز اشاراتی داشته است.
علامه محمدحسین مظفر نیز در باب علم امام، پژوهشی مستقل انجام داده است. ایشان در این کتاب پژوهش با کسانی که منکر امامتند سخنی ندارند، بلکه درصدد اثبات ابعاد علم امام برای کسانی است که از چگونگی آن ناآگاهند و در این راستا هم به عقل و هم به نقل تمسک نموده و سپس شواهدی از علوم ائمه هدی ارائه می دهد.
کتابهای روایی، مانند کافی و بصائر و بحار و عیون، جایگاه ویژهای را به مبحث علم امام اختصاص دادهاند و عرفا مانند ابن عربی و ملاصدرا و امام خمینی این مسئله را در مباحث انسان کامل، عدالت، صراط مستقیم و شب قدر بسیار ارزشمند دانسته و با استفاده از مبانی عرفانی مورد بررسی قرار دادهاند. برخی نویسندگان معاصر نیز در این باره جمعآوریهایی داشتهاند که از جمله ایشان احمد مطهری و غلامرضا کاردان است.
پینوشت:
1. محمد یزدی، امامت پژوهی، ص 22.
منبع مقاله:رستمی، محمدزمان و آل بویه، طاهره، (1390)، علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی)، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، چاپ دوم.
/م