القای روح القدس به امام معصوم

امام صادق (علیه السلام) به ابان فرمود: دنیا به پایان نرسد تا از نژاد من مردی برآید که به روش داوود قضاوت کند و به هر کس حقّ واقعی او را بدهد. حضرت (علیه السلام) در پاسخ به سؤال عمار ساباطی که پرسید: اگر شما
پنجشنبه، 4 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
القای روح القدس به امام معصوم
 القای روح القدس به امام معصوم

 

نویسندگان:
دکتر محمدزمان رستمی
طاهره آل بویه




 

امام صادق (علیه السلام) به ابان فرمود: دنیا به پایان نرسد تا از نژاد من مردی برآید که به روش داوود قضاوت کند و به هر کس حقّ واقعی او را بدهد. (1) حضرت (علیه السلام) در پاسخ به سؤال عمار ساباطی که پرسید: اگر شما حکومت یافتید چگونه حکم می‌کنید، نیز فرمود: به حکم خدا و حکم داوود حکم می‌کنیم و چون موضوعی به ما مراجعه شود که حکم آن نزد ما حاضر نباشد، روح القدس به ما القا می‌کند. (2)
جابر از امام باقر (علیه السلام) از مبدأ علم پیامبر پرسید و امام فرمود: ای جابر در انبیا و اوصیا پنج روح است: روح القدس، روح ایمان، روح حیات، روح قوت و روح شهوت. (3) ای جابر به وسیله روح القدس است که از زیر عرش تا درون فرش را می‌دانند، سپس فرمود: ای جابر به این چهار روح اخیر آفت می‌رسد، ولی روح القدس سرگرمی و بازی ندارد.
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) از علم امام نسبت به آن چه در اقطار زمین است، در حالی که امام در میان خانه می‌باشد و پرده هم جلو او افتاده است، پرسید. امام فرمود: ای مفضل به راستی خداوند در پیامبر پنج روح نهاده، روح حیات، روح توانایی، روح شهوت، روح ایمان و روح القدس که به وسیله آن تحمل نبوت کند و چون پیامبر در گذرد و جان دهد، روح القدس از او منتقل شود و متعلق به امام گردد.
روح القدس نه بخوابد، نه غفلت کند، نه به بازی سرگرم شود، نه به خود ببالد و مغرور شود، نه فریب خورد و نه دستخوش دروغ گردد، ولی آن چهار روح دیگر بخوابند، غفلت کنند، به بازی سرگرم شوند، بر خود ببالند و فریب خورند و امام همه چیز را با روح القدس درک می‌کند.
مجلسی در شرح این حدیث می‌گوید: واژه روح بر چند امر اطلاق می‌شود که از جمله آن‌هاست: الف) نفس ناطقه انسانی که مخصوص انسان است و حکما آن را مجرد و خارج از بدن و وابسته بدان می‌دانند و تشخّص انسان را به وی می‌شناسند؛ ب) روح حیوانی که در همه‌ی تن ساری و جاری است؛ ج) مخلوقی بزرگ‌تر از فرشته، چنان که خدا می‌فرماید: روزی که روح و ملائکه در صف ایستند، (4) وی سپس می‌گوید: درباره معانی و اطلاقات روح دو نظر می‌توان ارائه داد: یک نظر آن که این معانی از هم جدایند، به گونه‌ای که برخی بیرون از تن و برخی درون آن هستند (بیرونی چون روح القدس و روح ایمان و درونی چون روح شهوت و روح عمومی) و نظر دوم آن است که مقصود از همه یک روح است که همان نفس ناطقه باشد و اختلاف آن‌ها از نظر اعمال و درجات و مراتب آن‌ها در طاعت حق است، چنان چه همین نفس ناطقه را از نظر مراتب علم و معرفت به عقل هیولایی و عقل بالفعل و عقل بالملکه و عقل مستفاد تقسیم می‌کنند و ممکن است روح قوت و روح شهوت و روح حیات، همه همان روح حیوانی باشند و روح ایمان و روح القدس و روح انسان و نفس ناطقه با آن چهار روح، مراتب نفس باشند و روح القدس همان خلق اعظم باشد.
زیرا اکثر روایات دلالت دارد، که روح القدس جدا از نفس است و محتمل است ارتباط روح القدس، فرع بر حصول حالت قدسیه برای نفس باشد و اطلاق روح القدس بر نفس ناطقه، به اعتبار حصول این حالت باشد یا مقصود از آن جوهر قدسی است که در این حال با نفس ناطقه مربوط می‌شود، چنان چه حکما گویند: وقتی نفس ناطقه از ملکات پست حیوانی پاک شد و به صفات عالی آراسته گردید و پرده‌ی تاریک هیولایی از آن زدوده شد و از علایق کوتاه جسمانی رست، به عقل فعال ارتباط خاصی پیدا می‌کند و در این حال همه چیز را در عقل فعال مطالعه می‌کند و در هر آن و هر ساعت، علوم و حکمت و معارف از عقل فعال به وی افاضه می‌شود و آن علمی که در هر شب و هر روز به امام افاضه می‌شود را به همین معنا تأویل کرده‌اند.
روح انسانی در نفوس پاک و کاملاً مستعد، شعاع بی‌حدی دارد و پرتو دائم و ممتدی که از آن تعبیر به روح القدس شده تا آفاق آسمان و درون زمین را در برابر او روشن می‌کند.
خلاصه آن که بنابر روایات، سه روح ایمان و قوت و شهوت (به معنای غریزه تکامل یافته که به دنبال لذت ناشی از طاعت است) در مؤمنان پاک و اصحاب میمنه وجود دارد و باقی مردم با هر استعداد و هوش و هر مقام، از این سه روح بی‌بهره‌اند، یعنی تعقل دارند، ولی تعقل آن‌ها روح ندارد، عاطفه، بیم و امید دارند، ولی با روح نیست، شهوت آن‌ها زنده و با روح نیست. ایشان به هر مقامی برسند، همان یک روح را دارند و آن روح عمومی است، یعنی جنبش در زندگی مادی.
آن سه روح ایمانی به اضافه روح قدسی که چهار روح عالمی هستند، هر کدام درجات بسیاری دارند و این درجات متفاوت، پایه تفاضل میان انبیا و اوصیا و اصحاب میمنه است؛ چنان چه قرآن می‌فرماید: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (5) چنان چه در روح عمومی هم افراد بشر با هم بسیار تفاوت درجه دارند.
روح القدس نیروی ثابت وجود انسان است و رمز همان مقام عصمت است که خاص انبیا و اوصیاست و به همین جهت، غفلت در انبیا و اوصیا نیست، ولی سایر نیروهای روحی دیگر دچار آفت می‌شوند و به هر اندازه از کمال هم که برسند از خطا و غفلت مصون نیستند؛ از این رو در اخبار آمده که آن ارواح چهارگانه غیر از روح القدس دچار نوم، غفلت، زهو و لهو می‌شوند.
نوم به معنای از خود بی‌خود شدن ارواح آدمی، حتی روح ایمانی و روح اطاعت برای حق است که همه در برابر حوادث ممکن است نیروی خود را از دست بدهند و به خواب عمیقی داخل شوند. غفلت یک فراموشی موقتی است که ممکن است همه این ارواح چهارگانه به آن دچار شوند. زهو به معنای غرور و عجب است که بیشتر مؤمنان سبک سر، دچار آن می‌شوند. لهو همان سرگرمی به امور دنیا، مال، جاه، فرزند و منصب است و آن آفتی است که در آن سر زمین، ایمان فلک بر باد شده‌است. (6)

پی‌نوشت‌ها:

1. کلینی، اصول کافی، ج2، ص 44.
2. همان.
3. جابر جعفی از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: خداوند در آیه 11 سوره واقعه، خلق را به سه دسته تقسیم می‌کند: اصحاب میمنه و اصحاب مشئمه و سابقون که مقربانند. سابقون، انبیا و اوصیا می‌باشند که خداوند در آن‌ها پنج روح نهاده است:
- روح القدس که با او تأیید شوند و به وسیله او هر چیز را بشناسند و بفهمند.
- روح ایمان که به وسیله آن از خداوند بترسند.
- روح توانایی که به وسیله آن فرمان خدا برند.
- روح عمومی که به وسیله آن با مردم رفت و آمد کنند و زنده باشند.
- روح شهوت که به وسیله آن از طاعت خدا (و از حلال‌های او) لذت برند و از نافرمانی خدا بدشان آید.
- روح القدس مخصوص سابقون است و چهار روح دیگر در اصحاب میمنه نیز نهاده شده است.
4. نبأ، 38.
5. بقره، آیه 253.
6. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 44 - 48.

منبع مقاله:
رستمی، محمدزمان و آل بویه، طاهره، (1390)، علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی)، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.