درخششهايى که تداوم ندارد
نويسنده:امير مشهدىعباس
منبع:روزنامه رسالت
منبع:روزنامه رسالت
فيلم کوتاه در هر مقطعى که باشد، سينمايى است که فيلمساز در آن پى تامين معاش نيامده است. او مىتواند آموزگار،دانشآموز، دکتر و يا کارگر باشد. فرقى هم نمىکند، فيلمسازان فيلم کوتاه، شاعران تصويرگرند و شعرشان را با نان معامله نمىکنند. اين طول زمانى فيلم نيست که معين کننده ارزشهاى آن است، اين کيفيت هنرى و فکرى يک اثر است که از آن يا سينما مىسازد يا نمىسازد. در يک فيلم کوتاه از يک فيلمساز جوان هم مىتوان در بسيارى اوقات شاهددرخشش الماسگونه بعضى از فکرهاى جوان چندان نافذ و عميق بود که تا ژرفاى دوردست انديشه نفوذ کند و افق ديگرگونهاى را پيش روى بيننده بگشايد. گرچه متوليان امور سينمايى کشور به اهميت اين قلمرو جديد پى بردهاند، اما بايد تصريح کرد که هنوز تا رسيدن به آثارى مستقل، ناب، زلال وتاثيرگذار فاصله بسيارى داريم و اين سينما همچنان با اشکالات و مشکلات دست و پاگير مواجه است. هنوز به رغم همه توجهات و اهتمام به اين نوع سينما اعتقاد به فيلم کوتاه و باور به توانمندى به ارزش آن در جامعه شکل نگرفته و فرهنگ فيلم کوتاه ديدن جا نيفتاده است.
فيلم کوتاه و حوصله تماشاگر!
در جهان کنونى با گسترش رسانههاى گوناگون براى ارائه اطلاعات و مفاهيم فرهنگي، هنرى و سياسى بايد زبان ايجاز را جستجو کنيم. تماشاگران آينده براى ديدن فيلمهاى طولانى و يا خواندن رمانهاى چندجلدى فرصت کافى خواهند داشت. در چنين شرايطى فيلمهاى کوتاه ديجيتالى حرف اول را خواهند زد و اين درست برعکس تفکر برخى جوانان است که تلاش مىکنند داستانهاى ده دقيقهاى خود را کش دهند و فيلمهاى 30و 45 دقيقهاى خسته کننده بسازند. تصور برخى از جوانان اين است که آنها زمانى مىتوانند خود را يک فيلمساز حرفهاى بدانند که يک فيلم 35 ميلى مترى 120 دقيقهاى ساخته و از طريق پخش آن در سينماها براى خود کسب وجههاى بنمايند. طبيعتا با چنين نگرشى سازندگان جوان آثار ويدئويى و سينمايى روز به روز از حرکت نوينى که در جهان آغاز شده عقب خواهند افتاد واساسا عدهاى از فيلمسازان سينماى جوان ساختن آثار کوتاه را پلهاى کوچکى مىدانند براى عبور و رسيدن به فيلمهاى بلندمدت و هنگامى که قدم به عرصه فيلم بلند مىگذارند در مىيابند که تا چه اندازه مناسبات حرفهاى فيلمسازى خلاقيت آنان را دچار خدشه مىسازد. اکنون زمان آن رسيده که آثار کوتاه، موجز و جذاب جوانان با تفکر و دانش و نگاه نوگراى آنان درهم آميزد تا سينماى آينده شاهد کشف سبکها و نگرشهاى تازه باشد. به خاطر داشته باشيم که در دنياى شلوغ و پرازدحام آينده آدمها حوصله پرحرفى ندارند.
فيلم مستند، فيلم فرهنگى است
علىرغم نقش موثر فيلمهاى مستند در معرفى فرهنگ کشور، متاسفانه اين رشته از فيلمسازى در جايگاه واقعى خود قرار ندارد. فقط فيلمهاى داستانى بلند را نبايد محسوب کرد چرا که فيلمهاى کوتاه از نظر فرهنگي، ارزش خاص خود را دارند. متاسفانه هنوز سينماى مستند در کشور ما جايى ندارد و از تعريف مشخص و قانونمندى برخوردار نيست، به همين دليل روندى جدا از فيلمهاى تجارى را طى کرده است. سينماى تجارى و حرفهاى با آنکه بازگشت سرمايه را به همراه دارد از يارانه در قالب وامها، وسايل و تجهيزات و مواد مصرفى نيز بهرهمند است ولى از سينماى مستند که درآمدساز نيست کمترين حمايتى نمىشود. فيلمسازان امکانات لازم را در اختيار ندارند و طى دو سال اخير جايگاه فيلم مستند به فراموشى سپرده شده است. در واقع متولى فيلم مستند کوتاه کانالهاى تلويزيونى هستند و بخش دولتى سينماى مستند نياز به استقلال دارد. زمانى فيلمساز مىتواند مستقل کار کند که دغدغه سرمايه را نداشته باشد. با توجه به غنى بودن و گستردگى فرهنگ کشورمان سينما و فيلمهاى بلند قادر به تصوير کشاندن آن نيستند. بخش دولتى مىتواند سرمايهگذارى خوبى در اين بخش انجام دهد. بخش خصوصى بايد با ساخت فيلمهاى مستند و شرکت در جشنوارههاى بينالمللى براى تامين نيازهاى مادى اقدام کند و اين کار تا حدى صورت مىگيرد. جشنوارهها براى معرفى استعدادهايى که در مناطق مختلف وجود دارد مفيدند و ذوق و شوق را براى هنرمندان به وجود مىآورند. سينماى جوان تغيير و تحولى را با برگزارى جشنوارهها به وجود آورده است با اين وجود سينماى جوان جوابگوى اين همه شور و اشتياق هنرمندان نيست.
فيلم کوتاه و هويت مستقل
فيلم کوتاه هويت خودش را دارد. اين بدان معناست که تقليد از فيلمهاى بلند سينمايى در فيلمهاى کوتاه راه به جايى نمىبرد. فيلمساز کوتاه بهتر است از زندگى بهره بگيرد تا راه رفته ديگران. در بسيارى کشورها ،سينماى کوتاه راهگشا و هدايتگر سينماى بلند است اما در اينجا فيلم کوتاه به لحاظ فرم در برخى موارد حرف زيادى براى گفتن ندارد چرا که در بسيارى موارد مىکوشد از آثار پيشين الگو بگيرد. فضاى کنوني، فيلمسازان جوان را وا مىدارد که به دنبال مضامين جديد نباشند گرچه حرفهاى بسيارى براى گفتن داشته باشند. از سوى ديگر جريان خوبى در فيلم کوتاه به وجود آمده و آن ايجاد اعتماد در فيلمسازان جوان است. نکته ديگر آنکه بخش خصوصى در عرصه فيلم کوتاه با احتياط حضور مىيابد چرا که فيلم کوتاه در داخل کشور بامشکل بازگشت سرمايه روبروست. بدين سبب ارگانهايى چون تلويزيون و آموزش و پرورش بايد از اين نظر به حمايت فيلم کوتاه بشتابند. در حال حاضر دانشجويى که فارغالتحصيل مىشود بازارى براى کار فيلمسازى کوتاه ندارد لذا يا جذب کارهاى تبليغاتى مىشود يا جذب تلويزيون که آنجا فيلمهايى با شرايط خاص ساخته مىشود و جايى براى نوآورى بويژه در فيلم کوتاه وجود ندارد و همه ايدههاى خوب اين عرصه به سبب حاکميت پول، به سرمايههاى بلند تبديل مىشود! در حالى که استقبال تلويزيون از فيلم کوتاه سبب ماندن صاحبان ايده در اين عرصه مىشود. براى عرصه خارجى فيلم کوتاه نيز هرچه کانال محدود دولتى (که هرکسى را به آن راه نيست) و نيز چند موسسه که ارتباط خوبى با آن سوى مرزها ايجاد کردهاند وجود ندارد، ايجاد سيستم بازرگانى حساب شده براى صدور فيلم کوتاه مىتواند آن را به موردى خوب براى سودآورى تبديل کند. گرچه بايد اين مهم را در نظر داشت که ساخت فيلم براى صادرات نبايد به جريان عمده حاکم بر فيلم کوتاه تبديل شود و نيز به بهاى تجارت به پديدهاى ضدفرهنگى تبديل نشود. آن گونه که هم اکنون در مورد فيلمهاى بلند که به فيلمهاى جشنوارهاى معروف شدهاند، چنين اتفاقى افتاده است و حيثيت فرهنگى و اجتماعى جامعهمان فداى منافع مادى چند فيلمساز و دلال خارجى شده است. ديگر آنکه روند فيلمسازى نبايد بدون ضابطه باشد و ضمن بسترسازى حضور همهجانبه همه علاقهمندان منطقى نيست که مثلا براى فيلمساز جوانى که تازه دست به دوربين برده است دوربين و نگاتيو گرانقيمت 35 ميلىمترى ارائه شود. حال بيش از هر چيز بايد به ارتباط منطقى ظرف و مظروف انديشيد. کوتاه سخن آنکه فيلم کوتاه غنيمت است، بايد قدرش را دانست.
کشف ظرافتهاى نو
سينماى آينده سينمايى است که پايبند مناسبات سينماى حرفهاى مصطلح نيست. سينمايى فارغ از گرفتارىهاى سينماى حرفهاى و از همين روست که سينمايى است مستقل و برتر از آن نوع معمول سينما چرا که مقيد نبودن به قيد و بندهاى سينماى حرفهاى عرصههاى ناشناختهاى را در کار فيلم سازى بر سينماگران جوان مىگشايد و احراز هويت مستقل را براى آنان قطعى و اجتنابناپذير مىسازد. گاه در اين نوع سينما به قواعد کليشههاى مرسوم در سينماى حرفهاى اکتفا نمىشود و فيلمساز در آن به جستجوى کشف حيطههاى جديد و ناشناخته مىپردازد. چنين سينمايى به واقع در مرحلهاى بالاتر از سينماى حرفهاى متداول قرار دارد. فيلم کوتاه آکنده از صداقت، سادگي، نوآورى و خلاقيت است و فيلمساز در اين عرصه پيوسته و مداوم در جستجوى کشف لحظهها، نگاهها و زاويههاى تازه و درصدد شکار معانى و قلمروهاى جديد است. به رغم همه کمبودها، کمى امکانات و نبود انگيزههاى اقتصادى فيلمساز مىکوشد با نگرشى عميق به مسائل و واقعيات جهان پيرامون بنگرد و مناسبات حاکم بر سينماى حرفهاى و نگاههاى معتاد را بشکند. مىکوشد با پرهيز از زيادهگويى و ريسمان بلند اکشن و ديالوگنويسى و ... به معجزه ايجاز تصوير و چرخه کوتاه زمان،نابترين لحظهها و صحنهها را خلق کند. آفرينش چشماندازى نو، قلمروى تازه، بيان افکار بکر همراه با مضامين ظريف و دستنخورده و کشف عرصهها و ظرافتهاى تازه زبانى عصاره همه همت و دغدغه فيلمساز فيلم کوتاه است.
مضمون ويژگىهاى فيلم کوتاه
در مورد تقسيم بندى موارد فيلم کوتاه داستانى اولين مورد مضمون و فرم است. فرم در فيلم کوتاه به مراتب بيشتر از فيلم بلند مطرح است. به علت اينکه وقايعى که در پيرامون ما اتفاق مىافتد، امکان تبديل شدن به فيلم کوتاه را دارد ولى امکان تبديل شدن به فيلم بلند را ندارد. فرم هم از مضمون تبعيت مىکند و هميشه در آغاز مضمون انتخاب شده و مطابق مضمون فرم تعيين مىشود.
فيلمنامه :
دومين مورد در فيلم کوتاه فيلمنامه است. وقتى يک مضمون به ذهن ما مىرسد به دکوپاژ نزديکتر است و قابليت زيادى براى فيلم کوتاه شدن دارد تا فيلم بلند، زيرا در فيلم کوتاه قرار است بين پنج تا 25 دقيقه قصه گفته شود. به همين علت پلانها آنقدر زياد نيست. نماهاى زيادى وجود ندارد و تمام پلانهاى واکنشى که در فيلم بلند مطرح است، حذف مىشود. زيرا اگر حذف نشود ديگر فيلم کوتاه نيست. تفکيک پلان در فيلم کوتاه بيشتر از فيلم بلند اهميت دارد.
روايت :
روايت و چگونگى ورود به داستان هم در فيلم کوتاه اهميت دارد. چون روايت يک برش خاصى از يک وضعيت است که مى شود ذهنى يا عينى باشد. نحوه ورود به قصه خيلى مهم است. اگر به فيلم “قصههاى کيش”توجه کنيد اين بحث بهتر باز مىشود. در آن فيلم که در سه اپيزود ساخته شده بود، در اپيزود کشتى يونانى ساخته تقوايى نحوه ورود به داستان بسيار جالب است. مضمونى که در آن مطرح است اين است که از تمام مظاهر غرب فقط کارتنهاى خالى به کشورهاى جهان سوم مىرسد و اين حرف کوچکى نبود و از همان مسير ورود،آن را تشبيه مىکند، به اعتقادات و مراسم آئينى و به گونهاى آن را با هم پيوند مىزند و اين هم بستگى دارد به شناخت فيلمساز از محدوده جغرافيايى که فيلم مىسازد. قصهگويى و داستان فيلم کوتاه هم در محدوده برش خاص قرار دارد و وقتى يک ايده اصلى را داريد، تمام فکر و تامل خود را در همان زمينه بايد به کار برد. در فيلم کوتاه فرصت پرداختن به قصههاى فرعى وجود ندارد و بههمين علت تعدد شخصيت هم نيست، زيرا اگر 15 بازيگر هم در فيلم باشد براى پرداختن به هرکدام از آنها حداقل يک دقيقه نياز است که از عهده فيلم کوتاه خارج است.
ريتم :
ريتم در فيلم کوتاه بر مبناى شناخت ابعاد برش خاص از يک وضعيت است. مثلا فيلم عمو سبيلوى بيضايى که نشان مىدهد پيرمردى با فوتبال بازى کردن بچهها مخالف است به علت تعداد کم پلان و ريتم کندى که در آن وجود دارد، کودک نمىتواند با آن ارتباط برقرار کند. از همينجا انتخاب ريتم مناسب در فيلم کوتاه بسيار اهميت پيدا مىکند.
تدوين :
تدوين نسبت دقيقى با ريتم و برش فيلم کوتاه دارد و بايد فرصتى ايجاد کند براى تلفيق تصاوير در ذهن بيننده. براى مثال فيلم “فلاش بک” از کشور ايتاليا از طريق تدوين و ريتم سريع، در لحظه مرگ يک سرباز باعث شده چندين ايده برداشت شود. يکى اينکه مرگ را تولد ديگرى مىداند؛ دوم اينکه آرزوى تولد ديگرى را دارد و سوم اينکه از لحظه مرگ تا لحظه تولد خود را دوباره مرور مىکند که اين خود نوعى هنر است.
فيلمسازى از سر ناچاري
سينماى کوتاه بهترين راه براى آموختن الفباى فيلمسازى است. همه کسانى که مىخواهند فيلم بسازند و -به قول جان فورد- آن لحظه مخوف تعيين جاى دوربين و بازيگران را تجربه کنند، بايد حداقل يک بار پشت دوربين فيلم کوتاه بروند اما رسالت فيلم کوتاه فقط در به دست آوردن اعتماد به نفس براى ساختن فيلم بلند خلاصه نمىشود. پشت دوربين و ميز تدوين فيلم کوتاه، مىتوان به تجربههاى تازه هم فکر کرد و به بيان سينمايى شخصى نيز رسيد. متاسفانه بسيارى از فيلمسازان جوان با روياى ساختن فيلم بلند، در واقع از سر ناچارى به فيلم کوتاه روى مىآورند. آنها سعى مىکنند در فيلمهايشان تا حد امکان “سر به راه” باشند و به تهيهکنندگان احتمالى آينده نشان دهند که کارشان را بلدند و فيلم بلند را به سرانجام خواهند رساند. اغلب آنها موقع ساختن فيلم سوژهاى رابر مىگزينند که مناسب يک فيلم بلند است، اما از آنجا که فرصت کافى براى پرداختن به حواشى و جزئيات سوژه ندارند،فيلم به چيزى ناقص تبديل مىشود. امروز براى يک فيلمساز جوان آرزويى بزرگتر از اين نيست که تهيه کنندهاى براى فيلم بلندش بيايد و “وارد بازى شود”! برخى از فيلمسازان جوان اهميت زيادى به نتيجه سرعتى مىدهند و اغلب به جاى فکر کردن و زيبايى شناسى و معنا در اين فکرند که چگونه در جشنوارههاى خارجى جايزه بگيرند. سعى مىکنند سبک فيلمسازان موفق را تکرار کنند. برخى ديگر با گرفتن يک جايزه ناگهان دست وپاى خود را گم مىکنند و دچار خودشيفتگى مىشوند. گاهى جنجالهاى پشت صحنه و شهرت و جايزه جايگزين لذت واقعى فيلمسازى مىشود. با اين حال فيلمسازان جوانى هم هستند که به جايزه اهميت نمىدهند. آنها در حال کشف لذت نگاه تازه به دنيا و زندگى از طريق سينما هستند و از تجربههاى ساده آغاز مىکنند، تجربههايى که شايد توفيق جهانى داشته باشد و شايد هم نه.
فيلم کوتاه و حوصله تماشاگر!
در جهان کنونى با گسترش رسانههاى گوناگون براى ارائه اطلاعات و مفاهيم فرهنگي، هنرى و سياسى بايد زبان ايجاز را جستجو کنيم. تماشاگران آينده براى ديدن فيلمهاى طولانى و يا خواندن رمانهاى چندجلدى فرصت کافى خواهند داشت. در چنين شرايطى فيلمهاى کوتاه ديجيتالى حرف اول را خواهند زد و اين درست برعکس تفکر برخى جوانان است که تلاش مىکنند داستانهاى ده دقيقهاى خود را کش دهند و فيلمهاى 30و 45 دقيقهاى خسته کننده بسازند. تصور برخى از جوانان اين است که آنها زمانى مىتوانند خود را يک فيلمساز حرفهاى بدانند که يک فيلم 35 ميلى مترى 120 دقيقهاى ساخته و از طريق پخش آن در سينماها براى خود کسب وجههاى بنمايند. طبيعتا با چنين نگرشى سازندگان جوان آثار ويدئويى و سينمايى روز به روز از حرکت نوينى که در جهان آغاز شده عقب خواهند افتاد واساسا عدهاى از فيلمسازان سينماى جوان ساختن آثار کوتاه را پلهاى کوچکى مىدانند براى عبور و رسيدن به فيلمهاى بلندمدت و هنگامى که قدم به عرصه فيلم بلند مىگذارند در مىيابند که تا چه اندازه مناسبات حرفهاى فيلمسازى خلاقيت آنان را دچار خدشه مىسازد. اکنون زمان آن رسيده که آثار کوتاه، موجز و جذاب جوانان با تفکر و دانش و نگاه نوگراى آنان درهم آميزد تا سينماى آينده شاهد کشف سبکها و نگرشهاى تازه باشد. به خاطر داشته باشيم که در دنياى شلوغ و پرازدحام آينده آدمها حوصله پرحرفى ندارند.
فيلم مستند، فيلم فرهنگى است
علىرغم نقش موثر فيلمهاى مستند در معرفى فرهنگ کشور، متاسفانه اين رشته از فيلمسازى در جايگاه واقعى خود قرار ندارد. فقط فيلمهاى داستانى بلند را نبايد محسوب کرد چرا که فيلمهاى کوتاه از نظر فرهنگي، ارزش خاص خود را دارند. متاسفانه هنوز سينماى مستند در کشور ما جايى ندارد و از تعريف مشخص و قانونمندى برخوردار نيست، به همين دليل روندى جدا از فيلمهاى تجارى را طى کرده است. سينماى تجارى و حرفهاى با آنکه بازگشت سرمايه را به همراه دارد از يارانه در قالب وامها، وسايل و تجهيزات و مواد مصرفى نيز بهرهمند است ولى از سينماى مستند که درآمدساز نيست کمترين حمايتى نمىشود. فيلمسازان امکانات لازم را در اختيار ندارند و طى دو سال اخير جايگاه فيلم مستند به فراموشى سپرده شده است. در واقع متولى فيلم مستند کوتاه کانالهاى تلويزيونى هستند و بخش دولتى سينماى مستند نياز به استقلال دارد. زمانى فيلمساز مىتواند مستقل کار کند که دغدغه سرمايه را نداشته باشد. با توجه به غنى بودن و گستردگى فرهنگ کشورمان سينما و فيلمهاى بلند قادر به تصوير کشاندن آن نيستند. بخش دولتى مىتواند سرمايهگذارى خوبى در اين بخش انجام دهد. بخش خصوصى بايد با ساخت فيلمهاى مستند و شرکت در جشنوارههاى بينالمللى براى تامين نيازهاى مادى اقدام کند و اين کار تا حدى صورت مىگيرد. جشنوارهها براى معرفى استعدادهايى که در مناطق مختلف وجود دارد مفيدند و ذوق و شوق را براى هنرمندان به وجود مىآورند. سينماى جوان تغيير و تحولى را با برگزارى جشنوارهها به وجود آورده است با اين وجود سينماى جوان جوابگوى اين همه شور و اشتياق هنرمندان نيست.
فيلم کوتاه و هويت مستقل
فيلم کوتاه هويت خودش را دارد. اين بدان معناست که تقليد از فيلمهاى بلند سينمايى در فيلمهاى کوتاه راه به جايى نمىبرد. فيلمساز کوتاه بهتر است از زندگى بهره بگيرد تا راه رفته ديگران. در بسيارى کشورها ،سينماى کوتاه راهگشا و هدايتگر سينماى بلند است اما در اينجا فيلم کوتاه به لحاظ فرم در برخى موارد حرف زيادى براى گفتن ندارد چرا که در بسيارى موارد مىکوشد از آثار پيشين الگو بگيرد. فضاى کنوني، فيلمسازان جوان را وا مىدارد که به دنبال مضامين جديد نباشند گرچه حرفهاى بسيارى براى گفتن داشته باشند. از سوى ديگر جريان خوبى در فيلم کوتاه به وجود آمده و آن ايجاد اعتماد در فيلمسازان جوان است. نکته ديگر آنکه بخش خصوصى در عرصه فيلم کوتاه با احتياط حضور مىيابد چرا که فيلم کوتاه در داخل کشور بامشکل بازگشت سرمايه روبروست. بدين سبب ارگانهايى چون تلويزيون و آموزش و پرورش بايد از اين نظر به حمايت فيلم کوتاه بشتابند. در حال حاضر دانشجويى که فارغالتحصيل مىشود بازارى براى کار فيلمسازى کوتاه ندارد لذا يا جذب کارهاى تبليغاتى مىشود يا جذب تلويزيون که آنجا فيلمهايى با شرايط خاص ساخته مىشود و جايى براى نوآورى بويژه در فيلم کوتاه وجود ندارد و همه ايدههاى خوب اين عرصه به سبب حاکميت پول، به سرمايههاى بلند تبديل مىشود! در حالى که استقبال تلويزيون از فيلم کوتاه سبب ماندن صاحبان ايده در اين عرصه مىشود. براى عرصه خارجى فيلم کوتاه نيز هرچه کانال محدود دولتى (که هرکسى را به آن راه نيست) و نيز چند موسسه که ارتباط خوبى با آن سوى مرزها ايجاد کردهاند وجود ندارد، ايجاد سيستم بازرگانى حساب شده براى صدور فيلم کوتاه مىتواند آن را به موردى خوب براى سودآورى تبديل کند. گرچه بايد اين مهم را در نظر داشت که ساخت فيلم براى صادرات نبايد به جريان عمده حاکم بر فيلم کوتاه تبديل شود و نيز به بهاى تجارت به پديدهاى ضدفرهنگى تبديل نشود. آن گونه که هم اکنون در مورد فيلمهاى بلند که به فيلمهاى جشنوارهاى معروف شدهاند، چنين اتفاقى افتاده است و حيثيت فرهنگى و اجتماعى جامعهمان فداى منافع مادى چند فيلمساز و دلال خارجى شده است. ديگر آنکه روند فيلمسازى نبايد بدون ضابطه باشد و ضمن بسترسازى حضور همهجانبه همه علاقهمندان منطقى نيست که مثلا براى فيلمساز جوانى که تازه دست به دوربين برده است دوربين و نگاتيو گرانقيمت 35 ميلىمترى ارائه شود. حال بيش از هر چيز بايد به ارتباط منطقى ظرف و مظروف انديشيد. کوتاه سخن آنکه فيلم کوتاه غنيمت است، بايد قدرش را دانست.
کشف ظرافتهاى نو
سينماى آينده سينمايى است که پايبند مناسبات سينماى حرفهاى مصطلح نيست. سينمايى فارغ از گرفتارىهاى سينماى حرفهاى و از همين روست که سينمايى است مستقل و برتر از آن نوع معمول سينما چرا که مقيد نبودن به قيد و بندهاى سينماى حرفهاى عرصههاى ناشناختهاى را در کار فيلم سازى بر سينماگران جوان مىگشايد و احراز هويت مستقل را براى آنان قطعى و اجتنابناپذير مىسازد. گاه در اين نوع سينما به قواعد کليشههاى مرسوم در سينماى حرفهاى اکتفا نمىشود و فيلمساز در آن به جستجوى کشف حيطههاى جديد و ناشناخته مىپردازد. چنين سينمايى به واقع در مرحلهاى بالاتر از سينماى حرفهاى متداول قرار دارد. فيلم کوتاه آکنده از صداقت، سادگي، نوآورى و خلاقيت است و فيلمساز در اين عرصه پيوسته و مداوم در جستجوى کشف لحظهها، نگاهها و زاويههاى تازه و درصدد شکار معانى و قلمروهاى جديد است. به رغم همه کمبودها، کمى امکانات و نبود انگيزههاى اقتصادى فيلمساز مىکوشد با نگرشى عميق به مسائل و واقعيات جهان پيرامون بنگرد و مناسبات حاکم بر سينماى حرفهاى و نگاههاى معتاد را بشکند. مىکوشد با پرهيز از زيادهگويى و ريسمان بلند اکشن و ديالوگنويسى و ... به معجزه ايجاز تصوير و چرخه کوتاه زمان،نابترين لحظهها و صحنهها را خلق کند. آفرينش چشماندازى نو، قلمروى تازه، بيان افکار بکر همراه با مضامين ظريف و دستنخورده و کشف عرصهها و ظرافتهاى تازه زبانى عصاره همه همت و دغدغه فيلمساز فيلم کوتاه است.
مضمون ويژگىهاى فيلم کوتاه
در مورد تقسيم بندى موارد فيلم کوتاه داستانى اولين مورد مضمون و فرم است. فرم در فيلم کوتاه به مراتب بيشتر از فيلم بلند مطرح است. به علت اينکه وقايعى که در پيرامون ما اتفاق مىافتد، امکان تبديل شدن به فيلم کوتاه را دارد ولى امکان تبديل شدن به فيلم بلند را ندارد. فرم هم از مضمون تبعيت مىکند و هميشه در آغاز مضمون انتخاب شده و مطابق مضمون فرم تعيين مىشود.
فيلمنامه :
دومين مورد در فيلم کوتاه فيلمنامه است. وقتى يک مضمون به ذهن ما مىرسد به دکوپاژ نزديکتر است و قابليت زيادى براى فيلم کوتاه شدن دارد تا فيلم بلند، زيرا در فيلم کوتاه قرار است بين پنج تا 25 دقيقه قصه گفته شود. به همين علت پلانها آنقدر زياد نيست. نماهاى زيادى وجود ندارد و تمام پلانهاى واکنشى که در فيلم بلند مطرح است، حذف مىشود. زيرا اگر حذف نشود ديگر فيلم کوتاه نيست. تفکيک پلان در فيلم کوتاه بيشتر از فيلم بلند اهميت دارد.
روايت :
روايت و چگونگى ورود به داستان هم در فيلم کوتاه اهميت دارد. چون روايت يک برش خاصى از يک وضعيت است که مى شود ذهنى يا عينى باشد. نحوه ورود به قصه خيلى مهم است. اگر به فيلم “قصههاى کيش”توجه کنيد اين بحث بهتر باز مىشود. در آن فيلم که در سه اپيزود ساخته شده بود، در اپيزود کشتى يونانى ساخته تقوايى نحوه ورود به داستان بسيار جالب است. مضمونى که در آن مطرح است اين است که از تمام مظاهر غرب فقط کارتنهاى خالى به کشورهاى جهان سوم مىرسد و اين حرف کوچکى نبود و از همان مسير ورود،آن را تشبيه مىکند، به اعتقادات و مراسم آئينى و به گونهاى آن را با هم پيوند مىزند و اين هم بستگى دارد به شناخت فيلمساز از محدوده جغرافيايى که فيلم مىسازد. قصهگويى و داستان فيلم کوتاه هم در محدوده برش خاص قرار دارد و وقتى يک ايده اصلى را داريد، تمام فکر و تامل خود را در همان زمينه بايد به کار برد. در فيلم کوتاه فرصت پرداختن به قصههاى فرعى وجود ندارد و بههمين علت تعدد شخصيت هم نيست، زيرا اگر 15 بازيگر هم در فيلم باشد براى پرداختن به هرکدام از آنها حداقل يک دقيقه نياز است که از عهده فيلم کوتاه خارج است.
ريتم :
ريتم در فيلم کوتاه بر مبناى شناخت ابعاد برش خاص از يک وضعيت است. مثلا فيلم عمو سبيلوى بيضايى که نشان مىدهد پيرمردى با فوتبال بازى کردن بچهها مخالف است به علت تعداد کم پلان و ريتم کندى که در آن وجود دارد، کودک نمىتواند با آن ارتباط برقرار کند. از همينجا انتخاب ريتم مناسب در فيلم کوتاه بسيار اهميت پيدا مىکند.
تدوين :
تدوين نسبت دقيقى با ريتم و برش فيلم کوتاه دارد و بايد فرصتى ايجاد کند براى تلفيق تصاوير در ذهن بيننده. براى مثال فيلم “فلاش بک” از کشور ايتاليا از طريق تدوين و ريتم سريع، در لحظه مرگ يک سرباز باعث شده چندين ايده برداشت شود. يکى اينکه مرگ را تولد ديگرى مىداند؛ دوم اينکه آرزوى تولد ديگرى را دارد و سوم اينکه از لحظه مرگ تا لحظه تولد خود را دوباره مرور مىکند که اين خود نوعى هنر است.
فيلمسازى از سر ناچاري
سينماى کوتاه بهترين راه براى آموختن الفباى فيلمسازى است. همه کسانى که مىخواهند فيلم بسازند و -به قول جان فورد- آن لحظه مخوف تعيين جاى دوربين و بازيگران را تجربه کنند، بايد حداقل يک بار پشت دوربين فيلم کوتاه بروند اما رسالت فيلم کوتاه فقط در به دست آوردن اعتماد به نفس براى ساختن فيلم بلند خلاصه نمىشود. پشت دوربين و ميز تدوين فيلم کوتاه، مىتوان به تجربههاى تازه هم فکر کرد و به بيان سينمايى شخصى نيز رسيد. متاسفانه بسيارى از فيلمسازان جوان با روياى ساختن فيلم بلند، در واقع از سر ناچارى به فيلم کوتاه روى مىآورند. آنها سعى مىکنند در فيلمهايشان تا حد امکان “سر به راه” باشند و به تهيهکنندگان احتمالى آينده نشان دهند که کارشان را بلدند و فيلم بلند را به سرانجام خواهند رساند. اغلب آنها موقع ساختن فيلم سوژهاى رابر مىگزينند که مناسب يک فيلم بلند است، اما از آنجا که فرصت کافى براى پرداختن به حواشى و جزئيات سوژه ندارند،فيلم به چيزى ناقص تبديل مىشود. امروز براى يک فيلمساز جوان آرزويى بزرگتر از اين نيست که تهيه کنندهاى براى فيلم بلندش بيايد و “وارد بازى شود”! برخى از فيلمسازان جوان اهميت زيادى به نتيجه سرعتى مىدهند و اغلب به جاى فکر کردن و زيبايى شناسى و معنا در اين فکرند که چگونه در جشنوارههاى خارجى جايزه بگيرند. سعى مىکنند سبک فيلمسازان موفق را تکرار کنند. برخى ديگر با گرفتن يک جايزه ناگهان دست وپاى خود را گم مىکنند و دچار خودشيفتگى مىشوند. گاهى جنجالهاى پشت صحنه و شهرت و جايزه جايگزين لذت واقعى فيلمسازى مىشود. با اين حال فيلمسازان جوانى هم هستند که به جايزه اهميت نمىدهند. آنها در حال کشف لذت نگاه تازه به دنيا و زندگى از طريق سينما هستند و از تجربههاى ساده آغاز مىکنند، تجربههايى که شايد توفيق جهانى داشته باشد و شايد هم نه.