گرد آورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
برداشت هایی از بیانات امام خمینی(ره)
حالا قیام نکنید بر ضد آخوند بگویید که اسلام منهای آخوند! معنایش این است که اسلام هیچ؛ منهای آخوند یعنی هیچ؛ مثل طب به استثنای طبیب! طب به استثنای طبیب یعنی ما طب نمیخواهیم! و الاّ نمیشود طب باشد به استثنای طبیب. اسلام به استثنای آخوند و روحانی معنایش این است که اسلام را ما نمیخواهیم. اگر این سد را بشکنید، همهتان همه جمع بشوید، کار ازتان نمیآید. اینهایند که کار ازشان میآید. مطالعه کنید، ببینید؛ در همین نهضت مطالعه کنید، ببیند کی کار را پیش برد؟ کدام قشر از دیگران بیشتر پیش بردند. همه، همه کردند، اما آن که مردم دنبالشان بود و عامه مردم، میزان کشاورز است؛ میزان بازاری است؛ میزان این خیابان است و این مردم خیابانی هستند، کی اینها را تجهیز کرد برای این کار؟ آخوندها بودند. البته دیگران هم بودند؛ لکن مهم اینها بودند.(1)آن کار مهم شما آن کارهای معنوی است که باید فرهنگ را یک جوری درست بکنید، فرهنگی را یک جوری بار بیاورید، که برای ملت شما مفید باشد؛ و این نمیشود جز که ایمان باشد. اگر یک نفر، دو نفر، در یک جامعه پیدا شد که ایمان هم نداشت لکن کارش خوب بود، میزان یکی - دو تا نیست؛ میزان جامعه است. این طور نیست که اگر یکی پیدا شد، شما حالا بگویید فلان آدم هم پیدا شد و هیچ اعتقادی نداشت؛ لکن آدم صحیحی بود؛ خلاف نمیکرد. یکی - دوتا یک نوبری است، اگر صحیح باشد. میزان جامعه است که یک جامعه آیا همین طور ما علم به آن تزریق کنیم و با حربه علم آن به جان مردم بیفتد؛ یا در دانشگاه همچو تهذیبش کنیم که علمش را برای نفع جامعه به کار ببرد. مثالش را مثل طبیب که عرض کردم، و مثل همه.(2)
خود ملت میزان است. مجلس مؤسسان اگر اعتبار دارد برای این است که مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأی بدهد، لکن وکیل ملت حق دارد؟! این چه غلطی است! خود من حق ندارم تصرف بکنم در مالم، وکیل من حق دارد؟! خود شما حق ندارید رأی بدهید، وکیل شما حق دارد؟! وکلا برای این حق دارند که وکیل شما هستند، و الاّ چه حقی دارند؟ یک نفر چه حقی دارد برای 53 میلیون جمعیت رأی بدهد؟ پنجاه نفر- ششصد نفر چه حقی دارد برای یک ملت 53 میلیونی رأی بدهد؟ این حق برای این است که شما میخواهید رأی بدهید:... آن در مرتبه دوم صحیح است. والاّ مرتبه اوّل، حق مال خود ملت است. شما خون دادید، حقوقدانان برای شما تکلیف معیّن کنند؟! خودتان باید تکلیف معیّن کنید. شمایید، همین ملت، همین مردم محروم دانشگاه، جوانهای محروم دانشگاه، همین جوانهای محروم مدرسه فیضیه، همین جوانهای محروم در ارتش، همین جوانهای محروم در بازار، همین جوانهای محروم در کارخانهها و در کشاورزی، اینها باید رأی بدهند. بهانهها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت شوخی نکنید؛ رأی مردم را هیچ حساب نکنید؛ مردم به حساب بیاورید.(3)
ما حتماً باید تابع طرحهای غربی باشیم؟ اسلام را کار نداریم؟! غرب هر چه بگوید تابع آن هستیم؟! غرب تا حالا همین بساط بود که بود. ما تا حالا مبتلای به غرب بودیم. بیش از پنجاه سال - که اکثر شما یا بعض از شما یادشان است، بعضی از شما و من یادم است- و بیست و چند سال - که اکثر شما یادتان است طرحهای ما غربی بود؛ گرفتاریهای ما از غرب بود. باز همان گرفتاریها پیش بیاید؟ قانون اساسی را هم آنها بنویسند؟! آنها رأی بدهند؟ غربزده ها رأی بدهند؟ میزان شما هستید. آن کسی که هم اینها خودشان قبول دارند - ولو دروغ میگویند بعضی شان - دکتر مصدق هم وقتی که مطلبی پی آمد، که من حالا یادم نیست، آمد بالا ایستاد و گفت من با خود مردم صحبت میکنم؛ به وکلا کار ندارم؛ وکلا صدای مردمند؛ من با خودشان صحبت میکنم. ما ازخودتان رأی میخواهیم. ما اگر چنانچه هیچ هم وکیل نگیریم. شما هستید میزان.(4)
این قلمها یک قدری ملاحظه بکنید این مسائل را . همین طور مینشینند توی خانه هایشان حکم میکنند ملت این طوری است! خوب، ملت اینهاست که شما میبینید که در کوچه و بازار و آن هایی که در جنگ هستند و آنهایی که هر روز میآیند و میگویند که ما میخواهیم برویم جنگ. ملت من و تو نیستیم! ملت آن ها هستند. میزان آنها هستند، هی ننشینید و بگویید که مردم چه شدهاند؛ مردم دیگر مأیوس شدند؛ مردم کذا شدند.
نخیر، مردم از اسلام مأیوس نمیشوند. کارهای ما هم هر کدام فاسد است، میگویند کار تو فاسد است، ولی جمهوری اسلامی را میخواهیم.(5)
من عرض میکنم. ما اوّل باید ملاحظه کنیم که ملت با ما چه کرده و بعد ملاحظه کنیم که این کاری که ملت کرده است از خدای تبارک و تعالی است. و بعد هم باید شکر خدای تبارک و تعالی را به جا بیاوریم و کیفیت شکر چیست؟ این که ملت چه کرده، همه آقایان میدانید که شما در تمام دورهها و الآن هم در تمام دنیا دیگر هیچ مثل ملت ایران نمیتوانید پیدا بکنید که درهمه مشکلات کمک هست برایتان. به استثنای یک فِرَق بسیار معدودی - که خوب درهمه جا فاسد هست - اما نوع ملت، میزان تودههای ملت است.(6)
آنچه که من از شما ملت ایران میخواهم، این است که بیدار باشید؛ خون عزیزان خودتان را هدر ندهید. کلمه دمکراتیک را از آن نترسید؛ یا حذفش را نترسید. این فرمِ غربی است؛ ما فرمهای غربی را نمیپذیریم. ما تمدن غرب را قبول داریم لکن مفاسدش را نمیپذیریم. آن که خون داده همین توده بوده است؛ آن که جوان داده است، همین توده بوده است. یک دستهای بیرون بودهاند، اشراف و اعیان هم بالاترها نشسته بودند، و شما خون دادید؛ شما جوان دادید خانههای شما را سوزاندند. آن که شما میخواهید آن باید بشود نه آن که آنهایی که از اروپا و خارج آمدهاند میخواهند؛ نه آن که اعیان و اشراف میخواهند؛ نه آن که حقوقدانها میخواهند. آن که شما میخواهید میزان است. آن که خون داده باید حرفش را شنید؛ رأی او مُتَّبَع است.(7)
راهبردهای تصریحی
1- اشخاص و گروهها، همگی باید در مسیر ملت حرکت کنند.2- میزان در هر حالت اجماع افراد جامعه با رعایت شئونات اسلامی است.
3- ملّت همواره اسلام را میخواهد و غلط بودن اعمال و گفتار اشخاص و گروهها را به پای جمهوری اسلامی نمینویسد.
نکته استنباطی:
1- حرکت بر خلاف مسیر ملت و خود را برتر از مردم دانستن انحرافی است که نشاندهندهی غلط بودن مسیر آن اشخاص و گروههاست.پینوشت:
1. صحیفه امام (ره)، ج7، صص376 و 377.
2. صحیفه امام (ره)، ج7، صص473 و 474.
3. صحیفه امام (ره)، ج 8، ص 173.
4. صحیفه امام (ره)، ج 8، صص 173 و 174.
5. صحیفه امام (ره)، ج 14، ص 372.
6. صحیفه امام (ره)، ج 7، ص 159.
7. صحیفه امام (ره)، ج 6، ص 276.
گردآوری: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت،(1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول