خاتميت از ديدگاه ثامن الحجج
نويسنده:عبدالله امامي
منبع:روزنامه قدس
منبع:روزنامه قدس
در مسندات حضرت رضا(ع) روايتي نقل شده كه آن را مرحوم صدوق در كتاب "اكمال الدين"، "معاني الاخبار" و "عيون الاخبارالرضا (ع)" بيان كرده است. مرحوم فيض نيز در كتاب شريف "وافي" اين روايت را آورده است.
عبدالعزيز بن مسلم مي گويد: ما در ايام حضور حضرت علي بن موسي الرضا (ع) در مرو بوديم، در آغاز ورود(ما به مرو) روز جمعه در مسجد جامع گرد آمديم. مردم پيرامون امر امامت با هم گفتگو مي كردند و هر كس نظري داشت. من خدمت امام هشتم(ع) مشرف شدم و گفتگوي مردم در امر امامت را به عرض ايشان رساندم.
حضرت تبسمي كرد، سپس فرمود: اي عبدالعزيز مردم ناآگاهند و به اين آراي متشتتي كه از اديان آنها نشأت مي گيرد و بر اصل محكمي استوار نيست، مورد خدعه قرار گرفته اند.
آنگاه حضرت منصب امامت را از ابتداي پيدايش آن بيان مي فرمايد: "خداوند متعال نبي مكرمش را قبض روح نفرمود تا اين كه دينش را توسط او كامل و قرآن را بر او نازل كرد كه در آن همه چيز هست. خداي متعال در آن حلال و حرام و حدود و احكام را و جميع آنچه مردم در كمال خود به آن نيازمندند، تبيين فرمود" سپس حضرت به آيه اي از قرآن كريم استشهاد فرمودند:
"خداوند متعال در كتاب خود چيزي كم نگذاشت."
و انزل في حجة الوداع و هي آخر عمره(ص): اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا/مائده/3
سپس حضرت رضا(ع) در ادامه مي فرمايند: "وجود مبارك رسول خدا از اين دنيا نرفت تا اين كه رسالتش را ايفا نمود و براي امتش سه چيز را تبيين فرمود:
1- "معالم دينهم"؛ نشانه هاي دين را براي امت خود بيان كرد.
2- "و اوضح لهم سبيلهم"؛ راه را براي آنها روشن نمود. آوردن دين با روشن كردن آن تفاوت دارد. در واقع، اين فراز كلام حضرت اشاره به اين نكته مهم دارد كه پيامبر دين را خيلي واضح و روشن تشريح فرمود و فطرتها را شكوفا نمود تا روشني اين راه بوده باشد.
3- "و تركهم علي قصد سبيل الحق"؛ يعني پيامبر (ص) مردم را از راه انحرافي و فرعي به جاده اصلي كه همان راه حق و حقيقت باشد، هدايت نمود.
امام رضا(ع) در ادامه فرمايش خويش، با اشاره به رسالت پيامبر(ص) در تبيين و اجراي دقيق دين، مي فرمايند: "پيامبر(ص) چيزي را كه مردم به او نياز دارند ترك نفرمود، همه آنها را تبيين نمود. آنچه رسالت حضرت بود، يعني آوردن و تبيين و اجراي دين، آن را ايفا نمود و در مقام اجراي دين، وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) را براي مردم معرفي نمود.
حضرت رضا(ع) در ادامه مي فرمايد: "اگر كسي گمان كند كه خداي متعال دينش را تكميل ننموده، كتاب خدا يعني قرآن را رد كرده است؛ و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است!"
امام رضا(ع) با بيان فوق، استدلال مي كنند به آيات قرآن كه دليل بر خاتميت دين اسلام و پيامبر اعظم(ص) مي باشد.
يكي از اصول اساسي قرآن كريم اين است كه نبي مكرم اسلام(ص) خاتم انبياست و آيات زيادي بر اين مطلب دلالت دارد. اما در سوره مباركه احزاب آيه 40 به آن تصريح شده است:
"ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول ا... و خاتم النبيين و كان ا... بكل شيء عليما."
وجود مبارك پيامبر(ص) خاتم النبيين است؛ يعني لوح رسالت و نبوت با وجود حضرت تمام شد؛ يعني او كامل كننده نبوت است.
نكته بسيار ظريفي كه در كلام امام رضا(ع) مبني بر خاتميت پيامبر اعظم(ص) آمده است، اينكه نبوت تشريعي با وجود حضرت، به اتمام رسيد. بعد از او پيغمبري نمي آيد، زيرا علت ارسال انبيا اين بود كه وحي الهي كه قانون زندگي است، براي هدايت مردم، آورده شود.
چرا بعد از حضرت ختمي مرتبت(ص) پيغمبري نمي آيد؟ زيرا آنچه مي بايد براي مردم آورده شود آورده است و نيازي به قانون جديد نيست.
دين كامل و تمام گشته است و دليل خاتميت پيغمبر(ص)، تمام و كمال بودن دين اسلام است.به عبارت ديگر، بي نيازي به پيامبر بعد از حضرت محمد(ص) را بايد در كمال دين جستجو كرد و در محدوده رسالت چيزي نيست كه مردم به آن نياز داشته باشند و حضرت نياورده باشد.موضوع ظريف و دقيق ديگري كه حضرت رضا(ع) به آن اشاره دارند، ثبوت اصل خاتميت به وجود مجري و مفسر دين است. آنجا كه حضرت به آيه نازل شده در غدير خم، استناد مي كنند در واقع پرداختن به ضرورت امامت بعد از نبوت براي استحكام خاتميت مي باشد، زيرا اگر خاتميت به معناي كمال يافتن و تمام گشتن است و اگر كمال و تمام دين به انزال و تفسير و اجراي آن است، پس زماني اصل خاتميت ثابت مي گردد كه مجري و مفسر دين وجود داشته باشد. لذا موضوع امامت، دليل خاتميت دين اسلام است و جريان غدير براي اثبات خاتميت است و وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) در آن عصر و وجود مبارك خاتم الاوصيا امام زمان(عج) در اين عصر، اصلي ترين دليل خاتميت خاتم الانبياست.
استدلال حضرت رضا(ع) به آيات قرآن براي تعريف امامت و حمل آن بر نبوت و خاتميت و بيان دليل اصلي خاتميت بيانگر اين مطلب مهم و اساسي است كه ديني كه از طرف خاتم النبيين آمده و تمام و كامل است به حفاظت و حراست نياز دارد و امام بعد از نبي، مبين و مفسر دين است و از آن حفاظت مي كند تا دين دستخوش آراي بيگانگان و اديان ديگر قرار نگيرد و نگذارد تحريفي در دين به وجود آيد.بنابراين، اگر دين خاتم مجري و ضمانت اجرايي نداشته باشد، دين تحت عنوان يك سلسله احكام و قوانين تأثيري ندارد و قرآن بدون مجري در لا به لاي كتابها براي انسان نقشي ندارد و انسانيت انسانها در يك وادي انحطاطي قرار مي گيرد.خلاصه آنكه، آنچه مي توان از كلام نوراني امام رضا(ع) استفاده كرد اينكه اگر كسي نباشد كه دين را از تحريف حفظ كند، دليلي بر بقاي آن نمي ماند و اگر دين مجري نداشته باشد باقي نمي ماند و اگر اين دو وجود نداشته باشد، دليلي بر خاتميت دين نداريم.
عبدالعزيز بن مسلم مي گويد: ما در ايام حضور حضرت علي بن موسي الرضا (ع) در مرو بوديم، در آغاز ورود(ما به مرو) روز جمعه در مسجد جامع گرد آمديم. مردم پيرامون امر امامت با هم گفتگو مي كردند و هر كس نظري داشت. من خدمت امام هشتم(ع) مشرف شدم و گفتگوي مردم در امر امامت را به عرض ايشان رساندم.
حضرت تبسمي كرد، سپس فرمود: اي عبدالعزيز مردم ناآگاهند و به اين آراي متشتتي كه از اديان آنها نشأت مي گيرد و بر اصل محكمي استوار نيست، مورد خدعه قرار گرفته اند.
آنگاه حضرت منصب امامت را از ابتداي پيدايش آن بيان مي فرمايد: "خداوند متعال نبي مكرمش را قبض روح نفرمود تا اين كه دينش را توسط او كامل و قرآن را بر او نازل كرد كه در آن همه چيز هست. خداي متعال در آن حلال و حرام و حدود و احكام را و جميع آنچه مردم در كمال خود به آن نيازمندند، تبيين فرمود" سپس حضرت به آيه اي از قرآن كريم استشهاد فرمودند:
"خداوند متعال در كتاب خود چيزي كم نگذاشت."
و انزل في حجة الوداع و هي آخر عمره(ص): اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا/مائده/3
سپس حضرت رضا(ع) در ادامه مي فرمايند: "وجود مبارك رسول خدا از اين دنيا نرفت تا اين كه رسالتش را ايفا نمود و براي امتش سه چيز را تبيين فرمود:
1- "معالم دينهم"؛ نشانه هاي دين را براي امت خود بيان كرد.
2- "و اوضح لهم سبيلهم"؛ راه را براي آنها روشن نمود. آوردن دين با روشن كردن آن تفاوت دارد. در واقع، اين فراز كلام حضرت اشاره به اين نكته مهم دارد كه پيامبر دين را خيلي واضح و روشن تشريح فرمود و فطرتها را شكوفا نمود تا روشني اين راه بوده باشد.
3- "و تركهم علي قصد سبيل الحق"؛ يعني پيامبر (ص) مردم را از راه انحرافي و فرعي به جاده اصلي كه همان راه حق و حقيقت باشد، هدايت نمود.
امام رضا(ع) در ادامه فرمايش خويش، با اشاره به رسالت پيامبر(ص) در تبيين و اجراي دقيق دين، مي فرمايند: "پيامبر(ص) چيزي را كه مردم به او نياز دارند ترك نفرمود، همه آنها را تبيين نمود. آنچه رسالت حضرت بود، يعني آوردن و تبيين و اجراي دين، آن را ايفا نمود و در مقام اجراي دين، وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) را براي مردم معرفي نمود.
حضرت رضا(ع) در ادامه مي فرمايد: "اگر كسي گمان كند كه خداي متعال دينش را تكميل ننموده، كتاب خدا يعني قرآن را رد كرده است؛ و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است!"
امام رضا(ع) با بيان فوق، استدلال مي كنند به آيات قرآن كه دليل بر خاتميت دين اسلام و پيامبر اعظم(ص) مي باشد.
يكي از اصول اساسي قرآن كريم اين است كه نبي مكرم اسلام(ص) خاتم انبياست و آيات زيادي بر اين مطلب دلالت دارد. اما در سوره مباركه احزاب آيه 40 به آن تصريح شده است:
"ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول ا... و خاتم النبيين و كان ا... بكل شيء عليما."
وجود مبارك پيامبر(ص) خاتم النبيين است؛ يعني لوح رسالت و نبوت با وجود حضرت تمام شد؛ يعني او كامل كننده نبوت است.
نكته بسيار ظريفي كه در كلام امام رضا(ع) مبني بر خاتميت پيامبر اعظم(ص) آمده است، اينكه نبوت تشريعي با وجود حضرت، به اتمام رسيد. بعد از او پيغمبري نمي آيد، زيرا علت ارسال انبيا اين بود كه وحي الهي كه قانون زندگي است، براي هدايت مردم، آورده شود.
چرا بعد از حضرت ختمي مرتبت(ص) پيغمبري نمي آيد؟ زيرا آنچه مي بايد براي مردم آورده شود آورده است و نيازي به قانون جديد نيست.
دين كامل و تمام گشته است و دليل خاتميت پيغمبر(ص)، تمام و كمال بودن دين اسلام است.به عبارت ديگر، بي نيازي به پيامبر بعد از حضرت محمد(ص) را بايد در كمال دين جستجو كرد و در محدوده رسالت چيزي نيست كه مردم به آن نياز داشته باشند و حضرت نياورده باشد.موضوع ظريف و دقيق ديگري كه حضرت رضا(ع) به آن اشاره دارند، ثبوت اصل خاتميت به وجود مجري و مفسر دين است. آنجا كه حضرت به آيه نازل شده در غدير خم، استناد مي كنند در واقع پرداختن به ضرورت امامت بعد از نبوت براي استحكام خاتميت مي باشد، زيرا اگر خاتميت به معناي كمال يافتن و تمام گشتن است و اگر كمال و تمام دين به انزال و تفسير و اجراي آن است، پس زماني اصل خاتميت ثابت مي گردد كه مجري و مفسر دين وجود داشته باشد. لذا موضوع امامت، دليل خاتميت دين اسلام است و جريان غدير براي اثبات خاتميت است و وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) در آن عصر و وجود مبارك خاتم الاوصيا امام زمان(عج) در اين عصر، اصلي ترين دليل خاتميت خاتم الانبياست.
استدلال حضرت رضا(ع) به آيات قرآن براي تعريف امامت و حمل آن بر نبوت و خاتميت و بيان دليل اصلي خاتميت بيانگر اين مطلب مهم و اساسي است كه ديني كه از طرف خاتم النبيين آمده و تمام و كامل است به حفاظت و حراست نياز دارد و امام بعد از نبي، مبين و مفسر دين است و از آن حفاظت مي كند تا دين دستخوش آراي بيگانگان و اديان ديگر قرار نگيرد و نگذارد تحريفي در دين به وجود آيد.بنابراين، اگر دين خاتم مجري و ضمانت اجرايي نداشته باشد، دين تحت عنوان يك سلسله احكام و قوانين تأثيري ندارد و قرآن بدون مجري در لا به لاي كتابها براي انسان نقشي ندارد و انسانيت انسانها در يك وادي انحطاطي قرار مي گيرد.خلاصه آنكه، آنچه مي توان از كلام نوراني امام رضا(ع) استفاده كرد اينكه اگر كسي نباشد كه دين را از تحريف حفظ كند، دليلي بر بقاي آن نمي ماند و اگر دين مجري نداشته باشد باقي نمي ماند و اگر اين دو وجود نداشته باشد، دليلي بر خاتميت دين نداريم.
پي نوشتها:
1- عيون اخبار الرضا/ ج 1/ ص 53/ كافي/ ج1/ الحجة/ ص 72
منابع:
1- عيون اخبارالرضا/ شيخ صدوق
2- الكافي/ كليني
3- اكمال الدين/ شيخ صدوق
4- معاني الاخبار/ شيخ صدوق