مصرف موادمخدر برای فرد لذت ایجاد میکند؛ حالتی که به آن نشئه گفته میشود. از آنجا که آدمها به چیزهای لذتبخش وابسته میشوند مصرف موادمخدر نیز وابستگی ایجاد میکند و فرد در جستوجوی لذت بردن دوباره، باز هم به سراغ مصرف مواد میرود. پس از دوران سمزدایی و زمانی که شدت علائم جسمانی فروکش کرد این کشش و جاذبه به سراغ بیمار میآید. بیماران خیلی زود فراموش میکنند که بیماری برایشان چقدر مصیبتبار بود و چه سختیها را برای درمان کشیدهاند آنها دوباره به این فکر میکنند که از مصرف خود لذت ببرند.
اینجاست که باز بعضی بیماران خود را فریب میدهند و شروع به حیله زدن به خود میکنند. عدهای فکر میکنند که یک بار دیگر، فقط یکبار دیگر، مصرف میکنم و برای آخرین بار از آن لذت میبرم. بعضی اسم این مصرف را خداحافظی میگذارند و سعی میکنند خود را متقاعد کنند که لذت خواهند برد و سالم خواهند ماند، از رود گذشتن و خشک ماندن!
نشئهی مواد مثل آبی نیست که تشنگی را فروبنشاند بلکه همچون شربتی است که تشنگی را میافزاید. بسیاری از بیماران ما شکست خوردهی همین یک بار مصرف هستند. آنها پس از بارها شکست و بازگشت به بیماری به این نتیجه میرسند که علت بازگشت آنها این یک بار مصرف بوده است.
رسیدن به همین یک درس گاهی سالها طول میکشد و بهای سنگینی بابت آن پرداخت میشود. آدمهای موفق از سرنوشت دیگران عبرت میگیرند، شکست خوردهها عبرت سایرین میشوند، عبرت بگیرید تا عبرت سایرین نشوید. بعضی دیگر به گونهای متفاوت خود را فریب میدهند آنها به خود میگویند این بار کنترل شده مصرف میکنم، دفعهی قبل کم تجربه بودم و به سرعت دوز مصرفم زیاد شد این بار تجربه دارم و حواسم جمع است. فقط هفتهای یک بار! اما تحقیقات نشان داده که اصلاً برای افراد پس از یک دورهی وابستگی امکان مصرف کنترل شده وجود ندارد. آنها باید بین پرهیز و وابستگی یکی را انتخاب کنند راه سومی وجود ندارد. این افراد خیلی زودتر از آنچه تصورش را میکنند به همان شدت وابستگی برمیگردند. خیلی سریعتر از نوبت اول وابستگی این اتفاق رخ میدهد.
وضعیت فردی که یک بار وابسته شده است درست شبیه دستمالی است که آغشته به بنزین شده، اگر یک دستمال خشک مدتی طول بکشد تا کاملاً آتش بگیرد، یک دستمال بنزینی با نزدیک شدن به یک شعلهی کوچک به سرعت گُر میگیرد. این واقعه بارها رخ داده است و هیچ استثنایی ندارد. فکر نکنید استثنایی هستید دیگران هم همین فکر را میکردند. حیلهی دیگری که کشش لذت به کار میبرد کشاندن شما به سوی موقعیتهای مصرف است. این اندیشه به ذهن شما خطور میکند که اگر من سالم هستم پس میتوانم به موقعیتهای مصرف بروم و مصرف نکنم. من باید آن قدر اراده داشته باشم که جلوی چشمم دیگران مصرف کنند و من نگاه کنم و از مصرف خودداری کنم. مراقب باشید این یک فریب است.
مجالسی که در آن مصرف مواد مخدر انجام میشود، ملاقات با افرادی که در حالت نشئه، مصرف یا خماری هستند، دیدن ابزارآلات مصرف، بوی مواد و حتی مسیر عبوری که برای خرید مواد از آن عبور میکردید. محرکهای ذهن شما هستند. همچون شعلهای در کنار دستمال آغشته به بنزین! بهترین راه دوری جستن از این موقعیتهاست. این کار ترس و فرار نیست این کار خِرد و احتیاط است.
در واقع شجاعت، رفتاری خردمندانه است و نه بی پروایی و بیاحتیاطی. تا حد امکان از محرکهای ذهنی دوری کنید. ذهن معتاد، وی را به سوی محرکهای ذهنی میکشاند چرا که او با آنها لذت را تداعی می کند. هرگاه جمعی از بیماران در جایی جمع میشوند بی اختیار صحبتشان به مصرف مواد کشیده می شود. برای شرکت در جلسهی انجمن معتادان گمنام به محل جلسه رفتهاند اما بعضی به جای حضور فعال در جلسه و طی کردن برنامههای آن- که به اصطلاح قدم نامیده میشود- در گوشهای دور هم جمع میشوند و خاطرات مصرف و صحبت از مواد بینشان گل میکند، مراقب باشید، این یک دام است.
از راه زندگی صحبت کنید، از آنچه در پیش روی دارید و از برنامهی درمان، این که چه کسی چه چیزی مصرف میکردهاید و این که چه مصرفی چقدر تأثیر داشته و این که نشئهی کدام قویتر است و این که چه تجربههایی با مصرف خود داشتهاید کششِ لذت است، فریبِ بیماری است، هشیار باشید. مسیر صحبت را عوض کنید، در جستوجوی دوستان جدید باشید، یا افرادی که هیچ تجربهی مصرف مواد نداشتهاند ارتباط برقرار کنید، از پذیرفتن مهمانان معتاد عذرخواهی کنید، به مجالس آنها نروید حتی اگر باعث دلخوری عدهای شود، فراموش نکنید که علت اعتیاد بعضی افراد فقط این است که توان مقاومت در برابر فشار گروهی را ندارند. آنها نمیتوانند در مقابل پیشنهادهای دیگران مؤدبانه اما قاطع «نه» بگویند. تمرین کنید که گاهی «نه» بگویید.
به خاطر داشته باشید که سریعترین راه را برای فرار از این محرکها بجویید. شاید هنگامی که در میان راه یک موادفروش به شما پیله میکند که جنس خوب دارم قانع کردن او برای این که دست از سر شما بردارد و دور شما را خط بکشد وقت زیادی ببرد و این وقت یعنی فرصت او برای تسخیر شما، شاید بهتر باشد فقط به او بگویید امروز لازم ندارم و به سرعت از او دور شوید. بگذارید دوست هم مصرف یا موادفروش مسیرتان تصور کند امروز یک کار حیاتی برایتان پیش آمده که حتی لحظهای وقت برای مکث کردن ندارید چه کاری حیاتی از حفظ سلامتی؟
به هر حال این محرکهای ذهنی گاهی توان فرسا و ناتوان کننده میشوند. گاهی افراد در محیطی زندگی می کنند که محرکهای مختلف در گوشه و کنار وجود دارند و یا اشتغال ذهنی یا به اصطلاح وسوسهی مصرف لحظهای رهایشان نمی کند.
داروی نالترکسون و اثر آن بر فرد معتاد
خوشبختانه یک برنامهی درمانی مؤثر برای این وضعیت وجود دارد و آن تجویز دارویی به نام نالترکسون است.
نالترکسون دارویی است که زمانی که مصرف میشود در مغز مکان اتصال مخدرها را میپوشاند و مانع اثر آنها میشود. بنابراین اگر فرد تحریک غیرقابل مقاومتی پیدا کند یا در محیطی قرار بگیرد که امکان خودداری برایش نباشد و اقدام به مصرف مواد کند به هیچ وجه نشئه نمیشود. پس شعلهی آتش دستمال بنزینی را شعله ور نمیکند چرا که دستمال به مادهای ضدآتش آغشته شده است.
علاوه بر این مصرف نالترکسون خود وسوسهی مصرف را کاهش میدهد. بنابراین نالترکسون برای کسانی که ناتوانی در خودداری از مصرف باعث عود آنها میشود، داروی بسیار مناسبی است. علاوه بر این نالترکسون تأثیر مهم دیگری نیز دارد و آن بازگشت اعتماد در خانواده است.
از آنجا که افراد معتاد بارها و بارها به خانوادهی خود دروغ گفتهاند، جو بی اعتمادی در خانواده حکمفرما شده است و تا مدتها خانواده با تردید و سوءظن به بیمار نگاه میکنند، هر رفتار او را حاکی از ادامهی مصرف میدانند، بارها او را برای آزمایش میبرند، او را مورد تفتیش و بازرسی قرار میدهند، تعقیبش میکنند، از او میپرسند چرا خواب آلود است؟ چرا چشمانش قرمز است؟ چرا اشتهایش کم است؟ چرا چاق نمی شود؟ و... این جو بی اعتمادی از یک سو هیجانات و افکار منفی ایجاد میکند و از سوی دیگر احترام به نفس بیمار را کم میکند و او را مستعد عود میکند، علاوه بر این باعث صحبت دائمی از اعتیاد و مصرف مواد مخدر میشود که خود باعث تداعی محرکهای ذهنی میگردد. اما وقتی کپسول نالترکسون را در اختیار خانواده میگذاریم، آنها هر روز با دست خود دارویی را به بیمارشان میدهند که میدانند با وجود مصرف آن، وابستگی به مواد بازنخواهد گشت. بنابراین، اعتماد به محیط خانه باز می گردد و مشکلات بهتر و سریعتر حل میشوند.
بنابراین نالترکسون فرصت مناسبی است که امکان پیشگیری از عود را برای بیمارانمان فراهم میسازد و مصرف آن را در ماههای اول درمان که اوج کشش لذت است توصیه میکنیم.
سؤالات متعددی در این زمینه برای بیماران و خانوادههایشان مطرح است.
بنابراین تا زمانی که نتیجهی آزمایش ادرار بیمار و تست تزریق نالوکسان نشان ندهد که وابستگی جسمانی وی به پایان نرسیده و بیمار سمزدایی شده، نالترکسون شروع نمیشود. پس از این مدت نالترکسون با دوز مناسب- معمولاً یک کپسول در روز- تجویز میشود. البته در مورد بیمارانی که با روشهای سمزدایی سریع و فوق سریع درمان میشوند نالترکسون از همان روز اول مصرف میشود.
متأسفانه بعضی بیماران، برخی دیگر را از مصرف نالترکسون بازمی دارند. آنها توجیهات غیرمنطقی فراوانی دارند؛ مثل این که "اگر ترک کردهای دیگر نباید وابسته به هیچ نوع دارویی باشی" یا این که " باید خودت آن قدر اراده داشته باشی که مصرفت را کنترل کنی" و... .
گرچه روشهای مختلفی برای درمان اعتیاد وجود دارد اما برای هر فرد یک نوع روش مناسب است و تشخیص این که کدام روش به درد چه کسی میخورد با افراد متخصص است. بنابراین یک بیمار به صرف این که درمان موقتی داشته است نمیتواند روش درمان خودش را به دیگران تحمیل کند و به دیگران بگوید تنها روش درمانی صحیح همین است که من طی کردهام!
مثلاً بیماری که با روش کم کردن تدریجی، موادمخدر را کنار گذاشته است همه جا دربارهی این قضیه صحبت میکند و مینویسد که روش درست همین است که من گذراندهام و بس. جای تعجب است که فردی که از دانش کافی در زمینهی بیماری و درمان آن برخوردار نیست بر پایهی تجربهی شخصیاش در مورد بیماری دیگران اظهارنظر کند و برای آنها خط مشی درمانی تعیین کند.
برخی دیگر از بیماران هم که بدون استفاده از نالترکسون موفق بودهاند به دیگران اصرار میکنند که روش درست همین است که ما گذراندهایم و آنها را از این برنامهی درمانی بازمی دارند. در حالی که این کمک نیست، انحراف است.
کمک مؤثر علاوه بر خیرخواهی نیازمند دانش است.
«بهزاد یکی از بیمارانی بود که با غلبه بر انکار و با جدیت وارد برنامهی درمانی شد، گرچه برنامهی درمانی او هم مثل بسیاری از بیماران افت و خیزهای زیادی داشت اما او با انگیزه و حوصله در راه درمان پیش میرفت تا این که به این نتیجه رسید که برای حفظ سلامتیاش نیاز به نالترکسون دارد. چند هفته از شروع نالترکسون گذشته بود که پیش من آمد. او میگفت:" چند روز قبل در جلسات گروه خودیاری بعضی بیماران سعی کردند مرا از ادامهی درمان با نالترکسون منصرف کنند. یکی از آنها گفت نالترکسون باعث میشود زود چاق نشوی و به اصطلاح«رو» نمیآیی، من پاسخ دادم سلامتی من مهمتر از چاق شدن و «رو» آمدن است. من بارها ترک کردهام، چاق شده ام، «رو» آمدهام و باز به مصرف بازگشتهام، من به دنبال وسیلهای هستم که مرا در حفظ پرهیزم کمک کند و این دارو کمک مؤثری است. دیگری گفت نیروی برتر-خداوند- باید کمک کند تا پاک بمانی نه نالترکسون. و من پاسخ دادم «خداوند نالترکسون را برای من فرستاده است»" پاسخ قشنگ بهزاد به دوستانش مرا به یاد حکایتی دلنشین انداخت:
«مردی بود که بسیار خداوند را دوست داشت و به امید یاری او کارهای نیکی انجام میداد. او اعتقاد داشت که در موقع سختیها و مشکلات خدا او را یاری میدهد، یک روز خبر رسید که سیل در راه است، همسایهها سوار اتومبیل شدند تا از مسیر سیل دور شوند به او گفتند با ما بیا سیل در راه است، مرد گفت خداوند مرا یاری میکند به کمک شما نیازی ندارم و آنها رفتند، ساعتی گذشت سیل از راه رسید و کوچه و خیابانها پر از آب شدند، لحظه به لحظه آب بالا میآمد، ناگهان قایقی که با چند سرنشین از آنجا میگذشت از کنار او عبور کرد سرنشینان قایق درنگ کردند و او را به قایق فراخواندند. اما مرد سوار نشد و تکرار کرد به قایقتان نیاز ندارم، خداوند به من کمک خواهد کرد! اصرار آنها اثری نبخشید و آنها رفتند و آب بالاتر آمد.
مرد به بام خانهاش رفت ولی آب به زودی به آنجا هم میرسید. هلیکوپتری از آنجا عبور میکرد، خلبان او را دید توقف کردند و نردبانی را پایین انداختند ولی او بالا نرفت و فریاد زد من منتظر کمک خداوند هستم. هلیکوپتر نیز رفت دقایقی بعد هنگامی که داشت غرق میشد با ناامیدی و دلخوری فریاد زد: خدایا چرا به من کمک نکردی؟ ندایی را شنید: من یک اتومبیل، یک قایق و یک هلیکوپتر برای کمک تو فرستادم، نپذیرفتی...»
آری یافتههای جدید پزشکی، پزشکان، روان پزشکان، روانشناسان، مشاوران، مددکاران و گروه خودیاری همه و همه واسطهی کمک خداوند هستند، شکرگزار باشید و عطایای او را بپذیرید.
منبع مقاله : سرگلزایی، محمدرضا، (1390) ، راهی برای رهایی از اعتیاد، مشهد: انتشارات قدس رضوی، چاپ اول
نشئهی مواد مثل آبی نیست که تشنگی را فروبنشاند بلکه همچون شربتی است که تشنگی را میافزاید. بسیاری از بیماران ما شکست خوردهی همین یک بار مصرف هستند. آنها پس از بارها شکست و بازگشت به بیماری به این نتیجه میرسند که علت بازگشت آنها این یک بار مصرف بوده است.
رسیدن به همین یک درس گاهی سالها طول میکشد و بهای سنگینی بابت آن پرداخت میشود. آدمهای موفق از سرنوشت دیگران عبرت میگیرند، شکست خوردهها عبرت سایرین میشوند، عبرت بگیرید تا عبرت سایرین نشوید. بعضی دیگر به گونهای متفاوت خود را فریب میدهند آنها به خود میگویند این بار کنترل شده مصرف میکنم، دفعهی قبل کم تجربه بودم و به سرعت دوز مصرفم زیاد شد این بار تجربه دارم و حواسم جمع است. فقط هفتهای یک بار! اما تحقیقات نشان داده که اصلاً برای افراد پس از یک دورهی وابستگی امکان مصرف کنترل شده وجود ندارد. آنها باید بین پرهیز و وابستگی یکی را انتخاب کنند راه سومی وجود ندارد. این افراد خیلی زودتر از آنچه تصورش را میکنند به همان شدت وابستگی برمیگردند. خیلی سریعتر از نوبت اول وابستگی این اتفاق رخ میدهد.
وضعیت فردی که یک بار وابسته شده است درست شبیه دستمالی است که آغشته به بنزین شده، اگر یک دستمال خشک مدتی طول بکشد تا کاملاً آتش بگیرد، یک دستمال بنزینی با نزدیک شدن به یک شعلهی کوچک به سرعت گُر میگیرد. این واقعه بارها رخ داده است و هیچ استثنایی ندارد. فکر نکنید استثنایی هستید دیگران هم همین فکر را میکردند. حیلهی دیگری که کشش لذت به کار میبرد کشاندن شما به سوی موقعیتهای مصرف است. این اندیشه به ذهن شما خطور میکند که اگر من سالم هستم پس میتوانم به موقعیتهای مصرف بروم و مصرف نکنم. من باید آن قدر اراده داشته باشم که جلوی چشمم دیگران مصرف کنند و من نگاه کنم و از مصرف خودداری کنم. مراقب باشید این یک فریب است.
مجالسی که در آن مصرف مواد مخدر انجام میشود، ملاقات با افرادی که در حالت نشئه، مصرف یا خماری هستند، دیدن ابزارآلات مصرف، بوی مواد و حتی مسیر عبوری که برای خرید مواد از آن عبور میکردید. محرکهای ذهن شما هستند. همچون شعلهای در کنار دستمال آغشته به بنزین! بهترین راه دوری جستن از این موقعیتهاست. این کار ترس و فرار نیست این کار خِرد و احتیاط است.
در واقع شجاعت، رفتاری خردمندانه است و نه بی پروایی و بیاحتیاطی. تا حد امکان از محرکهای ذهنی دوری کنید. ذهن معتاد، وی را به سوی محرکهای ذهنی میکشاند چرا که او با آنها لذت را تداعی می کند. هرگاه جمعی از بیماران در جایی جمع میشوند بی اختیار صحبتشان به مصرف مواد کشیده می شود. برای شرکت در جلسهی انجمن معتادان گمنام به محل جلسه رفتهاند اما بعضی به جای حضور فعال در جلسه و طی کردن برنامههای آن- که به اصطلاح قدم نامیده میشود- در گوشهای دور هم جمع میشوند و خاطرات مصرف و صحبت از مواد بینشان گل میکند، مراقب باشید، این یک دام است.
از راه زندگی صحبت کنید، از آنچه در پیش روی دارید و از برنامهی درمان، این که چه کسی چه چیزی مصرف میکردهاید و این که چه مصرفی چقدر تأثیر داشته و این که نشئهی کدام قویتر است و این که چه تجربههایی با مصرف خود داشتهاید کششِ لذت است، فریبِ بیماری است، هشیار باشید. مسیر صحبت را عوض کنید، در جستوجوی دوستان جدید باشید، یا افرادی که هیچ تجربهی مصرف مواد نداشتهاند ارتباط برقرار کنید، از پذیرفتن مهمانان معتاد عذرخواهی کنید، به مجالس آنها نروید حتی اگر باعث دلخوری عدهای شود، فراموش نکنید که علت اعتیاد بعضی افراد فقط این است که توان مقاومت در برابر فشار گروهی را ندارند. آنها نمیتوانند در مقابل پیشنهادهای دیگران مؤدبانه اما قاطع «نه» بگویند. تمرین کنید که گاهی «نه» بگویید.
به خاطر داشته باشید که سریعترین راه را برای فرار از این محرکها بجویید. شاید هنگامی که در میان راه یک موادفروش به شما پیله میکند که جنس خوب دارم قانع کردن او برای این که دست از سر شما بردارد و دور شما را خط بکشد وقت زیادی ببرد و این وقت یعنی فرصت او برای تسخیر شما، شاید بهتر باشد فقط به او بگویید امروز لازم ندارم و به سرعت از او دور شوید. بگذارید دوست هم مصرف یا موادفروش مسیرتان تصور کند امروز یک کار حیاتی برایتان پیش آمده که حتی لحظهای وقت برای مکث کردن ندارید چه کاری حیاتی از حفظ سلامتی؟
به هر حال این محرکهای ذهنی گاهی توان فرسا و ناتوان کننده میشوند. گاهی افراد در محیطی زندگی می کنند که محرکهای مختلف در گوشه و کنار وجود دارند و یا اشتغال ذهنی یا به اصطلاح وسوسهی مصرف لحظهای رهایشان نمی کند.
داروی نالترکسون و اثر آن بر فرد معتاد
خوشبختانه یک برنامهی درمانی مؤثر برای این وضعیت وجود دارد و آن تجویز دارویی به نام نالترکسون است.
نالترکسون دارویی است که زمانی که مصرف میشود در مغز مکان اتصال مخدرها را میپوشاند و مانع اثر آنها میشود. بنابراین اگر فرد تحریک غیرقابل مقاومتی پیدا کند یا در محیطی قرار بگیرد که امکان خودداری برایش نباشد و اقدام به مصرف مواد کند به هیچ وجه نشئه نمیشود. پس شعلهی آتش دستمال بنزینی را شعله ور نمیکند چرا که دستمال به مادهای ضدآتش آغشته شده است.
علاوه بر این مصرف نالترکسون خود وسوسهی مصرف را کاهش میدهد. بنابراین نالترکسون برای کسانی که ناتوانی در خودداری از مصرف باعث عود آنها میشود، داروی بسیار مناسبی است. علاوه بر این نالترکسون تأثیر مهم دیگری نیز دارد و آن بازگشت اعتماد در خانواده است.
از آنجا که افراد معتاد بارها و بارها به خانوادهی خود دروغ گفتهاند، جو بی اعتمادی در خانواده حکمفرما شده است و تا مدتها خانواده با تردید و سوءظن به بیمار نگاه میکنند، هر رفتار او را حاکی از ادامهی مصرف میدانند، بارها او را برای آزمایش میبرند، او را مورد تفتیش و بازرسی قرار میدهند، تعقیبش میکنند، از او میپرسند چرا خواب آلود است؟ چرا چشمانش قرمز است؟ چرا اشتهایش کم است؟ چرا چاق نمی شود؟ و... این جو بی اعتمادی از یک سو هیجانات و افکار منفی ایجاد میکند و از سوی دیگر احترام به نفس بیمار را کم میکند و او را مستعد عود میکند، علاوه بر این باعث صحبت دائمی از اعتیاد و مصرف مواد مخدر میشود که خود باعث تداعی محرکهای ذهنی میگردد. اما وقتی کپسول نالترکسون را در اختیار خانواده میگذاریم، آنها هر روز با دست خود دارویی را به بیمارشان میدهند که میدانند با وجود مصرف آن، وابستگی به مواد بازنخواهد گشت. بنابراین، اعتماد به محیط خانه باز می گردد و مشکلات بهتر و سریعتر حل میشوند.
بنابراین نالترکسون فرصت مناسبی است که امکان پیشگیری از عود را برای بیمارانمان فراهم میسازد و مصرف آن را در ماههای اول درمان که اوج کشش لذت است توصیه میکنیم.
سؤالات متعددی در این زمینه برای بیماران و خانوادههایشان مطرح است.
یک سؤال این است که آیا بیماران به مصرف نالترکسون وابسته نمیشوند؟
با اطمینان میگوییم خیر؛ نالترکسون هیچ گونه نشئه و لذتی ایجاد نمیکند. بنابراین موجب هیچ گونه وابستگی نمیشود. پس حتی اگر پس از شش ماه مصرف نالترکسون هنوز فردی احساس کند که وسوسهی مصرف وجود دارد میتواند به مصرف نالترکسون ادامه دهد.بعضی میپرسند آیا نالترکسون هیچ عارضهای ندارد؟
پاسخ میدهیم هر دارویی عوارض جانبی خاصی دارد اما همهی ما هنگامی که بیمار میشویم داروی مورد نیازمان را مصرف میکنیم. این داروها قبل از این که وارد بازار دارویی شوند مدتها مورد پژوهش و ارزیابی قرار میگیرند و مؤثر بودن و بی خطری آنها به اثبات رسیده است. به هر حال هر داروی مؤثر و بی خطری هم ممکن است عوارض خفیف و گذرایی همچون حساسیت پوستی، سرگیجه، کم اشتهایی و... داشته باشد ولی اغلب بیماران آن را به راحتی مصرف میکنند. به تدریج و با افزایش تحمل بدن شدت عوارض کاهش مییابند و البته میتوان اطمینان داد که معمولاً نالترکسون عارضهی خطرناک و غیرقابل برگشتی ندارد.چه زمانی میتوان نالترکسون را شروع کرد؟
برای شروع نالترکسون باید دوران سمزدایی کاملاً به پایان رسیده باشد یعنی حداقل پنج روز از آخرین مصرف موادمخدر گذشته باشد چرا که از آنجا که نالترکسون موادمخدر را در بدن بی اثر میکند در صورتی که هنوز موادمخدر در بدن وجود داشته باشد و وابستگی جسمانی رفع نشده باشد، علائم بازگیری- و به اصطلاح حالت خماری- تشدید میشود.بنابراین تا زمانی که نتیجهی آزمایش ادرار بیمار و تست تزریق نالوکسان نشان ندهد که وابستگی جسمانی وی به پایان نرسیده و بیمار سمزدایی شده، نالترکسون شروع نمیشود. پس از این مدت نالترکسون با دوز مناسب- معمولاً یک کپسول در روز- تجویز میشود. البته در مورد بیمارانی که با روشهای سمزدایی سریع و فوق سریع درمان میشوند نالترکسون از همان روز اول مصرف میشود.
سؤال میشود اگر بیماری حین مصرف نالترکسون، موادمخدر مصرف کند خطری برایش ایجاد میشود؟
پاسخ منفی است. نالترکسون تنها مانع اثر موادمخدر می شود اما مصرف آن باعث نمیشود که مصرف موادمخدر ایجاد خطر و عارضه کند. اما اگر فردی که در حال مصرف موادمخدر است و هنوز سمزدایی نشده است نالترکسون مصرف کند به سرعت دچار علائم بازگیری میشود که بسیار ناراحت کننده است. بنابراین نالترکسون دارویی است که شروع مصرف آن توسط پزشک تعیین میشود.متأسفانه بعضی بیماران، برخی دیگر را از مصرف نالترکسون بازمی دارند. آنها توجیهات غیرمنطقی فراوانی دارند؛ مثل این که "اگر ترک کردهای دیگر نباید وابسته به هیچ نوع دارویی باشی" یا این که " باید خودت آن قدر اراده داشته باشی که مصرفت را کنترل کنی" و... .
گرچه روشهای مختلفی برای درمان اعتیاد وجود دارد اما برای هر فرد یک نوع روش مناسب است و تشخیص این که کدام روش به درد چه کسی میخورد با افراد متخصص است. بنابراین یک بیمار به صرف این که درمان موقتی داشته است نمیتواند روش درمان خودش را به دیگران تحمیل کند و به دیگران بگوید تنها روش درمانی صحیح همین است که من طی کردهام!
مثلاً بیماری که با روش کم کردن تدریجی، موادمخدر را کنار گذاشته است همه جا دربارهی این قضیه صحبت میکند و مینویسد که روش درست همین است که من گذراندهام و بس. جای تعجب است که فردی که از دانش کافی در زمینهی بیماری و درمان آن برخوردار نیست بر پایهی تجربهی شخصیاش در مورد بیماری دیگران اظهارنظر کند و برای آنها خط مشی درمانی تعیین کند.
برخی دیگر از بیماران هم که بدون استفاده از نالترکسون موفق بودهاند به دیگران اصرار میکنند که روش درست همین است که ما گذراندهایم و آنها را از این برنامهی درمانی بازمی دارند. در حالی که این کمک نیست، انحراف است.
کمک مؤثر علاوه بر خیرخواهی نیازمند دانش است.
«بهزاد یکی از بیمارانی بود که با غلبه بر انکار و با جدیت وارد برنامهی درمانی شد، گرچه برنامهی درمانی او هم مثل بسیاری از بیماران افت و خیزهای زیادی داشت اما او با انگیزه و حوصله در راه درمان پیش میرفت تا این که به این نتیجه رسید که برای حفظ سلامتیاش نیاز به نالترکسون دارد. چند هفته از شروع نالترکسون گذشته بود که پیش من آمد. او میگفت:" چند روز قبل در جلسات گروه خودیاری بعضی بیماران سعی کردند مرا از ادامهی درمان با نالترکسون منصرف کنند. یکی از آنها گفت نالترکسون باعث میشود زود چاق نشوی و به اصطلاح«رو» نمیآیی، من پاسخ دادم سلامتی من مهمتر از چاق شدن و «رو» آمدن است. من بارها ترک کردهام، چاق شده ام، «رو» آمدهام و باز به مصرف بازگشتهام، من به دنبال وسیلهای هستم که مرا در حفظ پرهیزم کمک کند و این دارو کمک مؤثری است. دیگری گفت نیروی برتر-خداوند- باید کمک کند تا پاک بمانی نه نالترکسون. و من پاسخ دادم «خداوند نالترکسون را برای من فرستاده است»" پاسخ قشنگ بهزاد به دوستانش مرا به یاد حکایتی دلنشین انداخت:
«مردی بود که بسیار خداوند را دوست داشت و به امید یاری او کارهای نیکی انجام میداد. او اعتقاد داشت که در موقع سختیها و مشکلات خدا او را یاری میدهد، یک روز خبر رسید که سیل در راه است، همسایهها سوار اتومبیل شدند تا از مسیر سیل دور شوند به او گفتند با ما بیا سیل در راه است، مرد گفت خداوند مرا یاری میکند به کمک شما نیازی ندارم و آنها رفتند، ساعتی گذشت سیل از راه رسید و کوچه و خیابانها پر از آب شدند، لحظه به لحظه آب بالا میآمد، ناگهان قایقی که با چند سرنشین از آنجا میگذشت از کنار او عبور کرد سرنشینان قایق درنگ کردند و او را به قایق فراخواندند. اما مرد سوار نشد و تکرار کرد به قایقتان نیاز ندارم، خداوند به من کمک خواهد کرد! اصرار آنها اثری نبخشید و آنها رفتند و آب بالاتر آمد.
مرد به بام خانهاش رفت ولی آب به زودی به آنجا هم میرسید. هلیکوپتری از آنجا عبور میکرد، خلبان او را دید توقف کردند و نردبانی را پایین انداختند ولی او بالا نرفت و فریاد زد من منتظر کمک خداوند هستم. هلیکوپتر نیز رفت دقایقی بعد هنگامی که داشت غرق میشد با ناامیدی و دلخوری فریاد زد: خدایا چرا به من کمک نکردی؟ ندایی را شنید: من یک اتومبیل، یک قایق و یک هلیکوپتر برای کمک تو فرستادم، نپذیرفتی...»
آری یافتههای جدید پزشکی، پزشکان، روان پزشکان، روانشناسان، مشاوران، مددکاران و گروه خودیاری همه و همه واسطهی کمک خداوند هستند، شکرگزار باشید و عطایای او را بپذیرید.
منبع مقاله : سرگلزایی، محمدرضا، (1390) ، راهی برای رهایی از اعتیاد، مشهد: انتشارات قدس رضوی، چاپ اول